مشاوره در زمینه اوضاع کار در رشته کامپیوتر(هوش مصنوعی، شبکه، نرم افزار و .....)

[ghlobe]

یه سوال درسته که :

شركتهاي كانادايي ترجيح مي دند بيشتر هنديها را استخدام كنند چون حقوق كمتري مي گيرند

و طبق امار تقريبا ٨٠٪ برنامه نويسهاي كانادا هندي و چيني هستند ."؟؟؟؟
یعنی برای برنامه نویس ایرانی پیدا کردن موقعیت کاری خوب خیلی کمه ؟؟؟

منظورتون مشاغل داخل کاناداست یا کارهایی که به خارج از کانادا outsource میشه؟
اگر منظورتون داخل کاناداست حقوق حرفه های تخصصی برای مهاجر و کانادایی در شغل مشابه فرقی نداره. هیچ کارفرمایی نمیاد دو تا برنامه نویس برای شغل مشابه و شرایط مشابه استخدام کنه و به یکی حقوق بیشتری از دیگری بده. علت زیاد بودن هندی ها در رشته کامپیوتر هم اینست که دانشگاههای هند در حجم وسیعی متخصصین نرم افزار و کامپیوتر تربیت میکنند و در نتیجه تعداد هندی های مهاجر که تخصص کامپیوتر دارند هم زیاد است. ولی در این رشته من کمتر ایرانی کاربلدی دیدم که بیکار مانده باشد.

[Jill]

.... علت زیاد بودن هندی ها در رشته کامپیوتر هم اینست که دانشگاههای هند در حجم وسیعی متخصصین نرم افزار و کامپیوتر تربیت میکنند و در نتیجه تعداد هندی های مهاجر که تخصص کامپیوتر دارند هم زیاد است. ولی در این رشته من کمتر ایرانی کاربلدی دیدم که بیکار مانده باشد.

دقیقا نکته ای که میخواستم بگم همین بود.
من از خود کارفرماهای معروف و مدیران رده بالای فیلد کامپیوتر اینو شنیدم که هند یکی از منبع درآمدش همین صنعت IT هستش و دولت هند تسهیلات وسیعی برای مردم قرار میده تا برن این رشته رو بخونن چون همون موضوع Outsourcing بسیار رایجه و برای اینکه جاب های بیشتری رو سمت هند بیارن و به دلیل منفعتی که ازش میبرن، این تسهیلاتو میذارن ولی نکته ای که هستش اینه که دانشجوها حتی اگه نمره لازم برای پاس کردن درسها رو نیارن (به نسبت البته مثلا از 5 تا درس تو 2 تا نمره نیارن) با هزار و یه جور تبصره و ارفاق بالاخره مدرکه رو بهشون میدن تا هر چه سریع تر وارد بازار کار بشن.

اینه که نظرشون این بود که مثلا ارزش هر 4 سال تحصیل در دانشگاههای هند در این رشته به اندازه یه سال دانشگاههای کاناداست. همچنین عقیده داشتن که با این شرایط ، اینها بیشتر به درد کاستومر سرویس و Tier 1 to 2 میخورن تا بخش توسعه نرم افزار.
اینه که میبینین اکثر شرکت های بزرگ کامپیوتری وقتی برای رفع عیب تماس میگیرین طرف با لهجه هندی و از هند بهتون جواب میده. در موضوع Outsoucing هم بیشتر بخش Support رو میفرستن هند چون عقیده دارن کیفیت کار در داخل کانادا به همون دلایلی که گفتم بهتره مگر اینکه به دلیل وضعیت بد اقتصادی مجبور باشن.
حقوق یه برنامه نویس در هند متوسط سالی 12000 تاست!!!!

عقیده داشتن اینها قابلیت اینکه جوانب مختلف کار رو ببینن ندارن و بیشتر تمایل دارن و در کل میتونن یه خط یر رو بگیرن و برن و همون کلیشه و روش رو دنبال کنن. منظور اینه که خلاقیت ندارن. اونهایی که کانادا درس خوندن وبا سیستم اینجا تربیت شدن خب بحثشون جداست ولی در کل افراد خلاق و باهوش و تاپی نیستن. در کل عرض میکنم. مسلما استثنا هم داریم. چینی ها بسیار زرنگ و تواناترن البته اگه مثل ما ایرانی ها زبانشون مشکل نداشته باشه.

خلاصه اینکه مخصوصا در فیلد کامپیوتر، استعداد و توانایی حرف اول رو میزنه و اگه اسکیل های خوب و به روزی داشته باشین و سابقه خوب، با داشتن زبان قابل قبول به راحتی کار پیدا میکنین و همانطور که قلوب عزیز هم فرمودن کامپیوتری (واقعا متخصص) بیکار منم ندیدم.

[ninar]

سلام.میخواستم بپرسم همسرم ده سال سابقه ی کار کدنویسی داره.با دات نت واس کیو ال تسلط کامل داره.خوذش شرکت داره شرکت مهندسی .میخواستم ببینم ایا کار براش پیدا میشه تو کانادا.اخه یه کم میترسه میگه یه موقع بیکار بمونم اونجا.در ضمن رزومه پر کرد تو سایتی خوبه وایا ممکنه باهاش تماس بگیرن.؟ممنون میشم جوابمو بدید.راستی حقوق برنامه نویس چقدر؟

[Pedarjoon]

سلام
3 تا سوال داشتم ، ممنون ميشم كه جواب بدين:
1- بازار كار سيسكو سطح CCNA و ميكروتيك چطور هستش ؟
2-اگه كسي فقط مدرك ccna , ccnp switch داشته باشه و تجربه كاري مرتبط نداشته باشه ، ميشه وارد بازار كار كامپيوتر شد ؟ ( اگه حتي شده از كارهاي Help desk شروع كنه)
3- حداقل حقوق براي كار كامپيوتر چقدر هستش؟
**فرض اينكه مشكلي توي زبان انگليسي نداشته باشه

[Jill]

بعضی از دوستان در رابطه با تغییر فیلد خودشون از شاخه های مختلف نرم افزاری و سخت افزاری به برنامه نویسی جاوا ازم پرسیده بودن. منظور نرم افزار شاخه برنامه نویسی زبان جاوا.

راستش جواب دادن به این سوال هم کاملا فرد به فرد با بک گراند های متفاوت، مختلف خواهد بود. به عنوان مثال کسی که اصلا در زمینه برنامه نویسی تجربه نداره و مثلا همیشه در فیلد شبکه کار کرده، خب به نسبت مشکلات و چلنج های بیشتری پیش رو داره تا کسی که مثلا دات نت کار حرفه ایه و مخصوصا تحت وب، حالا میخواد جاوا کار کنه. البته هیچوقت کار نشد نداره و همانطور که گفتم فقط چالش ها و مشکلات بیشتری داره و نیاز به مطالعه بیشتر.

خب بسته به توانایی و سابقه کاری هر کسی، این مطالعه میتونه توسط خودش انجام بشه یا با شرکت در کالج ها و گذروندن دوره ها و غیره...
معمولا برنامه نویس های باسابقه مشکل چندانی در تغییر زبان برنامه نویسی ندارن و با توجه به ماهیت این کار که مدام در برابر تکنولوژی ها و روش ها و ابزارهای جدید قرار میگیرن، دیگه بعد سالها خبره سلف ترینینگ میشن و درستش هم همینه چون شرکت ها معمولا یا هزینه ترینینگ شما رو متقبل نمیشن یا اصولا وقتی شما رو به لول بالا استخدام میکنن نه جونیور، خب انتظار دارن خودتون از پس کار بربیاین و مستقل باشین تازه بقیه تازه کارها رو هم راه بندازین!!!

بنابراین هم به این دلیل هم به دلیل اینکه معمولا وقتی شما فیلد و شاخه و زبانتونو عوض میکنین، بسته به اینکه در چه سازمان و شرکتی مشغول شین، منطقا یه افت لول اولیه ای (در بدو ورود منظورمه) دارین و این خودش کم مشکلی نیست مخصوصا در دریافتیتون. بنابراین من برای همه اینو توصه نمیکنم فقط وقتی توصیه میکنم که در شرکت های مشاوره ای کار کنین. توضیح این نوع شرکت ها در پست بعدی....

[Jill]

یک سری از شرکت های کامپیوتری مثل CGI , Deloitte شرکت های مشاوره ای نرم افزاری هستن. یعنی در واقع Consulting.
خوبی این شرکت ها اینه که معمولا شما با توجه به سابقه کار مرتیط (کار برنامه نویسی حالا هر زبان و محیطی) دیده میشین نه با اون پروژه ای که واردش میشین و ورودتون به شرکتو تعیین میکنه. مگر در موارد خاص که مثلا دیگه طرف اصولا main frame کار باشه و بخواد وارد پروژه مثلا جاوا بشه. خب مسلما اینجا طرف جونیور محسوب میشه و معمولا هم کمتر کسی راضی به اینکار میشه!
بنابراین شما به عنوان مثال اگه پروژه ایکس تمام شد و اصولا بنا به هر دلیلی کنسل شد، ممکنه وارد پروژه دیگه شین که مثلا کارش دیتابیس باشه. خوبیش اینه که کارتونو از دست نمیدین. شرکت اونقدر پروژه داره که این نشد یکی دیگه. معمولا هم اینطور شرکت ها، بسیار بزرگ و معتبر هستن.

گاهی شما ترجیح میدین در همون فیلد باقی بمونین، این بسته به بررسی کارایی پروژه قبلیتون داره که چقدر موفق بودین. اگه واقعا شرکت به تخصص و اسکلتون در اون زمینه بیشتر نیاز داشته باشه، به هر حال شرکت هم ترجیح میده در همون مسیر ازتون استفاده کنه در غیر اینصورت شما به عنوان Consultant یا Senior Consultant امکان اینو دارین که در رول های مختلف مانور بدین. البته مسلمه کسی که سنیور مشاور باشه یعنی در فیلدی خبره هست و بازم این علاقه و ترجیح خود شخص و البته سیاست و شرایط شرکته که تعیین میکنه تو چه پروژه ای وارد شه. مگر اینکه نخواد و خب شرکت عذرشو میخواد و میتونه بره شرکت های دیگه کار مورد علاقه شو پیدا کنه.

اگه تونسته باشم شرایط رو خوب توصیف کرده باشم، خلاصه صحبت هام اینه که مخصوصا در این کشور و مخصوصا بدون داشتن سابقه کار کانادایی، بهتره در فیلدی که تخصص بیشتری دارین تمرکز کنین تا اینکه صرفا به دلیل بازار کار بهتر فیلدتون و یا حتی زبان برنامه نویسیتونو عوض کنین. کار ساده ای نیست. بازم تاکید میکنم سوئیچ از دات نت به جاوا یا برعکس خیلی ساده تره ولی سوئیچ از مثلا کار شبکه بدون هیچ بک گراند برنامه نویسی مخصوصا تحت وب اون، به جاوا، به نظر ضخصی من، کار نادرستیه.

[Jill]

در رابطه با اینکه چه زبانهای برنامه نویسی و اصولا چه تکنولوژی هایی نیاز روز حداقل north america هستش (چون من فقط در این محدوده خبر دارم)، اگه به سایت های کاریابی و جاهایی که فرصت های شغلی مرتبط رو میزنن رجوع کنین میبینین که ما اصولا دو تیپ و دو شاخه در نرم افزار و برنامه نویسی داریم. توجه کنین که فقط دارم در مورد برنامه نویسی صحبت میکنم. در رابطه با فرصت های ضغلی دیگه نرم افزاری غیر از برنامه نویسی معمول، در پست های بعدی کم کم صحبت میکنیم....

این دو شاخه اینها هستن:

back end: که همون زبانهای معمول برنامه نویسی مثل دات نت، جاوا و اینها رو شامل میشه(نمیخوام زیاد ریز و تخصصیش کنم)
front end: که شامل در واقع شاید بهتر بشه گفت آرایش ظاهری صفحات وب و بخش تعامل با کاربر نهایی رو شامل میشه مثل مثلا کار با html، CSS، javascript، و غیره

شما با توجه به علاقه و سابقه برنامه نویسی و همچنین توانایی و مهارت هاتون میتونین در هر کدوم از این شاخه ها وارد شین. ولی توجه کنین که مقدار زیادی هم این دو محیط و زیر شاحه با هم همپوشانی دارن و فرصت های شغلی زیادی دونستن همزمان و یا حداقل قسمتی از شاخه دیگه رو nice to have knowledge میدونن و مسلما شانس گرفتن جاب رو بیشتر میکنه. بازم توضیحات مهم دیگه رو لازم میدونم بگم که به مرور اینجا اضافه میکنم.

[Jill]

دوستان مدتیه اتفاقات جالبی داره در این حوزه شغلی میافته که کمی برام عجیبه. حالا علتش چی هست دقیقا نمیدونم ولی حدسم همون کم شدن ارزش واحد پولی دلار کانادا در مقابل آمریکا و به طبع هجوم پروژه ها به این سمت همچنین بازم همونطور که قبلا اشاره کردم هجوم کلی از متخصصین این حوزه به امریکاست. حالا دقیقا همینه علتش و یا مسائل و موراد دیگه ای هست که من نمیدونم، به هر حال مدتیه که رکروترها به سمت متخصص های کامپیوتر هجوم آوردن و پیشنهادات شغلی زیادی دارن، همچنین به دلیل وجود پروژه های فراوون و کمبود نیروی متخصص، یه حالت قاپیدن نیروها از همدیگه داره بین شرکت های کامپیوتری اتفاق میافته که واقعا برام خیلی عجیبه، حتی با پیشنهادهای تقریبا دو برابر حقوق فعلی شخص!!!

خواستم ببینم دوستان این حوزه در کانادا نظری ایده ای دارن و اصولا تا چه حد حس و برداشت من درسته. شاید قبلا هم بوده ولی به هر حال من جدیدا دارم متوجه میشم

[ghlobe]

دوستان مدتیه اتفاقات جالبی داره در این حوزه شغلی میافته که کمی برام عجیبه. حالا علتش چی هست دقیقا نمیدونم ولی حدسم همون کم شدن ارزش واحد پولی دلار کانادا در مقابل آمریکا و به طبع هجوم پروژه ها به این سمت همچنین بازم همونطور که قبلا اشاره کردم هجوم کلی از متخصصین این حوزه به امریکاست. حالا دقیقا همینه علتش و یا مسائل و موراد دیگه ای هست که من نمیدونم، به هر حال مدتیه که رکروترها به سمت متخصص های کامپیوتر هجوم آوردن و پیشنهادات شغلی زیادی دارن، همچنین به دلیل وجود پروژه های فراوون و کمبود نیروی متخصص، یه حالت قاپیدن نیروها از همدیگه داره بین شرکت های کامپیوتری اتفاق میافته که واقعا برام خیلی عجیبه، حتی با پیشنهادهای تقریبا دو برابر حقوق فعلی شخص!!!

خواستم ببینم دوستان این حوزه در کانادا نظری ایده ای دارن و اصولا تا چه حد حس و برداشت من درسته. شاید قبلا هم بوده ولی به هر حال من جدیدا دارم متوجه میشم

سالهای اوج بازار (اواخر 1990 و اوایل 2000) این حالت بود. آن زمان هدهانترها گاهی برای پیدا کردن یک فرد متخصص واجد شرایط به کارمندان عادی شرکتها چند هزار دلار کمیسیون پیشنهاد میدادند که مثلا یکی از همکارانشون رو معرفی کنند! افزایش حقوق سالی 20-25 درصد هم غیرعادی نبود.

البته نمیدونم الان هم مجددا بشه به اون سالها برگشت یا نه ولی شباهتهایی هست. اون موقع هم قیمت نفت حدود 20-25 دلار بود و دلار کانادا حدود 65 سنت امریکا.

جالبه اخیرا چندین تماس از هدهانتر هایی داشتم که 15-16 سال پیش بهشون رزومه داده بودم! یعنی واقعا اینقدر desperate شدند که دیتابیس های عهد دقیانوس رو شخم میزنند؟

[Jill]

سالهای اوج بازار (اواخر 1990 و اوایل 2000) این حالت بود. آن زمان هدهانترها گاهی برای پیدا کردن یک فرد متخصص واجد شرایط به کارمندان عادی شرکتها چند هزار دلار کمیسیون پیشنهاد میدادند که مثلا یکی از همکارانشون رو معرفی کنند! افزایش حقوق سالی 20-25 درصد هم غیرعادی نبود.

البته نمیدونم الان هم مجددا بشه به اون سالها برگشت یا نه ولی شباهتهایی هست. اون موقع هم قیمت نفت حدود 20-25 دلار بود و دلار کانادا حدود 65 سنت امریکا.

جالبه اخیرا چندین تماس از هدهانتر هایی داشتم که 15-16 سال پیش بهشون رزومه داده بودم! یعنی واقعا اینقدر desperate شدند که دیتابیس های عهد دقیانوس رو شخم میزنند؟

دقیقا. ممنون از یاداوری چون اصطلاح مناسب اینها همون هد هانتر هستش. الان شدید تماسهاشون زیاد شده حالا این از اینها ولی همانطور که گفتم بازم مخصوصا در منطقه آتلانتیک چون همیشه با کمیود نیروی متخصص مواجه ان و مهاجرها هم کمتر این سمت میان، این رقابت و دزدی نیروهاشون عجیب خنده دار شده. شرکتی که تا دیروز مثلا نیروهاش برای حفظ کارشون خیلی تلاش میکردن الان شرکته داره برای حفظ اونها تلاش میکنه و مدام به قول معروف قربون صدقه شون میره. شرایط بسیار بسیار عجیبی شده.