بدون خوندم جواب ها حتی، میشه فهمید ایراد استدلال patient در چی هست.
دکتر نمیخواد synthesized melatonin را تجویز کنه چون عوارض بلند مدتش هنوز ناشناخته هستند.
بیمار یه حرف کاملا بی ربط می زنه که به نظر کاملا با ربط می رسه: میگه عوارض جانبی این دارو دلیل اصلی اش نیست که نمی خوای این را تجویز نکنی، چون خیلی داروهایی تجویز می کنی که می دونی عوارض جانبی جدی و مهمی دارند.
حالا بیمار به چی فکر نکرده؟ به اینکه دقیقا دلیل تجویز اون داروهای با عوارض جانبی، همینه که دکتر می دونه عوارض جانبی شون چیه و عوارض جانبی اونها شناخته شده هستند! اما در مورد synthesized melatonin اساسا عوارض جانبی ناشناخته هستند، و این باعث میشه دکتر بسیار محتاط تر باشه. چرا؟
چون وقتی شما می دونی ریسک یک کار چی هست، بعد ممکنه در شرایطی اون ریسک را انتخاب کنی. همون کاری که در پزشکی مرسومه: درسته که اکثر داروها عوارض جانبی دارند، اما چون منافع اونها بیشتر از مضرات عوارض جانبی شون هست، تجویز می شوند.
اما دارویی که هنوز تست نشده و مشخص نشده عوارض جانبی اش چی هست، نمیشه تصمیم گرفت که آیا منافع اش اون عوارض جانبی را توجیه می کنه. شاید این داروی کم خوابی باعث بشه فرد در دراز مدت مشکل بزرگتری از کم خوابی پیدا کنه: مثلا در دراز مدت، مشکلات جدی گوارشی یا قلبی یا کبدی ایجاد کنه که اثراتشون بسیار بیشتر از بیماری اولیه کم خوابی باشه، که در این صورت استفاده از این دارو توجیه پذیر نیست.
همین الان هم شما نگاه کنید مثلا در مورد ابولا، چون داروی جدیدی که عرضه شده هنوز مراحل نسبتا طولانی بررسی اثراتش روی انسان بررسی نشده، برای افرادی که بدون اون مرگشون تقریبا حتمی به نظر میرسه فقط به کار میره. کسانی که دیگه چیزی برای از دست دادن ندارند.
به بیان دیگه وقتی ما ابعاد ریسک و منفعت را می دونیم می تونیم ریسک پذیر باشیم (به خاطر اون منافع)، اما وقتی ابعاد منفعت و ریسک به طور مشخص برامون روشن نباشه، ریسک پذیری کمتر میشه.
حالا بررسی گزینه ها:
A) در سوال حرفی از natural melatonin نیست
B) این گزینه به استدلال بیمار ربطی نداره.
C) این گزینه که بیشتر تایید کننده حرف مریضه
D) مساله زمان ظهور علائم عوارض جانبی نیست. مساله، شناخته بودن یا ناشناخته بودن اونهاست. حتی اگر علائم زمان زیادی طول بکشه که ظاهر بشوند، اما اگر شناخته شده باشند از قبل، میشه داروهایی با عوارض جانبی را تجویز کرد.
E) این گزینه میگه شما می تویند ریسک های شناخته شده را با منافع شناخته شده بگذارید تو یک ترازو و بسنجید، اما در مورد ریسک های ناشناخته این کار ممکن نیست.
پس گزینه E درسته.
مثال مشابه این را میشه در سرمایه گذاری یا شرط بندی یا سایر حوزه هایی که ریسک بر اثر عوامل ناشناخته و ریسک بر اثر عوامل شناخته شده در اونها وجود داره، مطرح کرد.
مثلا فرض کنید شما می تونید در دو کشور سرمایه گذاری کنید:
کشور A سود سالانه 10% به شما میده، و در دراز مدت چشم انداز سرمایه گذاری نسبتا خوب و ریسکش کمه. کشور B به شما سود سالانه 50% میده، اما چشم انداز سرمایه گذاری و ریسکش معلوم نیست. شاید دو هقته دیگه جنگ بشه و کل سرمایه شما از دست بره و شاید هم بهتر از کشور A باشه. اما ما هیچ اطلاعاتی نداریم. طبعا شما تصدیق می فرمایید که کشور B مثل یک جعبه سیاه هست که چون اطلاعات کافی در مورد ریسک سرمایه گذاری در اون نداریم، کشور A را انتخاب می کنیم، که گر چه سودش کمتره اما مطمئنه.
جالب بود؟!
علاقه مندی ها (Bookmarks)