با تحلیل اخیر biscuitpolo کاملا موافقم .اما علاوه بر اون این نکته رو هم اضافه کنم که هر از گاهی یه چند تایی هم ممکنه پیدا بشن که احساس وظیفه کنن! پس نباید فقط همین چند انتخاب رو مد نظر قرار داد.
ممنون
آرین
با تحلیل اخیر biscuitpolo کاملا موافقم .اما علاوه بر اون این نکته رو هم اضافه کنم که هر از گاهی یه چند تایی هم ممکنه پیدا بشن که احساس وظیفه کنن! پس نباید فقط همین چند انتخاب رو مد نظر قرار داد.
ممنون
آرین
Johann Kaspar Lavater was born on November 15, 1741<br />Swiss theologian, 1741-1801<br />Intuition is the clear conception of the whole at once
برای من فهم گزینه «هر کدام جور شد» ممکن نیست! شرمنده، کم کمی خنگم. اما آخه سوال نپرسیده می ری آمریکا یا کانادا که. مگه این که کسی باشه که برای تحصیل بخواد بره کانادا و به بهونه تحصیل بره آمریکا! حالت دیگری هم داره؟
منم با تحلیل آخر موافقم. در مورد aryan این نکته رو اضافه کنم از نظر من اون چندتایی که ممکنه پیدا بشن و احساس وظیفه کنن، افرادی هستن که یا پس از اتمام تحصیلات به ایران برمیگردن و دانش به روز خودشون رو در اختیار پسران و دخترانی قرار میدن که سازندگی تنها هدف زندگی اونها هست و یا پس از بازگشت ، خودشون رو درگیر صنعت مرتبط با رشته میکنن و از تجربیات سال های دور از وطن به خوبی استفاده میکنن (در عمل). وگرنه با صدها مقاله علمی که دارن روی کنفرانس ها رفرنس میخورن ولی خروجی خاصی در عمل ندارن و مردم از منفعت این دانش بهره مند نمیشن ، گره ای باز نشده که بگیم هنر کردن ! به امید روزی که همه نخبه ها و غیر نخبه ها برگردن و چرخ های این مملکت رو سریع تر بچرخونن.نوشته اصلی توسط biscuitpolo
نوشته اصلی توسط romeo
در پاسخ به رضا بايد بگم كه من خودم يكي از دوستام كه دپ زده فارغ التحصيل فوق صنايع دانشگاه شريف با معدل A هست. ديروز داشتم آن لاين باش صحبت ميكردم ميگفت خوشحاله كه زندگي خوابگاهي پوستشو كلفت كرده و شديداً احساس تنهايي ميكرد. من خيلي بش دلداري دادم كه نه تو بايد مقاومت كني ولي ميگفت آخه اين همه تلاش و سختي واسه چي؟ و حقيقتش من رو هم يك خورده متزلزل كرد با حرفش. خيلي به فكر فرو رفتم. با اينكه الان داره توي دانشگاه پيتزبورگ درس ميخونه و فول فاند هم هست.ولي در نهايت خيلي دپ بود تا حدي كه منو هم تحت تأپير قرار داد. خلاصه ميخوام بگم اين دپي تنها مختص بچه درس نخونا نيست بلكه تاپ ها هم دچار ميشن. ميخوام بدونم بچه هايي كه انورن مثل بابك جان همچنين تجربهاي داشتن؟ يعني اونا هم دچار HOME SICK شدن يا نه؟
ممنون ازتون به خاطر توضیحاتتون شاید به بهترین شکل اصل مطلب رو رسوندیننوشته اصلی توسط romeo
ممنون
آرین
Johann Kaspar Lavater was born on November 15, 1741<br />Swiss theologian, 1741-1801<br />Intuition is the clear conception of the whole at once
سلام،نوشته اصلی توسط roodmona
حقیقتش اینه که من تازه متوجه شدم باید در صحبت و خطابه هام کمی بیشتر دقت کنم و همیشه استثنا ها رو از بقیه جامعه جدا در نظر بگیرم تا مبادا بر این گروه خاص اجحافی بشه. صد البته در بسیاری از موارد با توجه به شناختی که از نزدیک با برخی دوستان دارم، بی انصافی هست که همه اون خواص رو متهم کنم به برخی تفکرات غلط. (این دلیلی بود برای اینکه استثنا کردم تا مورد لطف واقع نشم!) در مورد اینکه متزلزل شده ای باید بگم این اتفاق برای من بارها افتاده. خوشبختانه همه دوستان در این فروم اهل مطالعه هستن و من جسارتا عرض میکنم 2تا کتاب نشت نشا (نویسنده: رضا امیر خانی ، که سال ها در امریکا تحصیل کرده اند و الان به ایران بازگشته اند) و کتاب دنیا تخت است The World is Flat رو که نیازی به توضیح نداره نگاهی بیاندازید. کتاب اول زیاد وقت شما رو نخواهد گرفت و یک نگاه کلان داره به مسئله دانشجویانی که در حال رفتن هستن (به چاپ 9 رسیده). اما کتاب دوم یک کتاب پرفروش هست که اگر از نظر زمانی محدودیت دارید به خوندن پاراگراف هایی بپردازید که در اونها نویسنده به کلمات کلیدی IRAN, ISLAM, PERSIAN, ARABS, MUSLIM عنایت داشته ! خوشبختانه زمان حساسی در پروسه APPLY نیست که تاثیر بد احتمالی داشته باشه (مخصوصا کتاب دوم !! پیشنهاد میکنم شب نخونید ترجیحا !!) (من در ایام امتحانات از این شوک ها به خودم دادم) ولی یک دید عمیق به شما خواهد داد که یقینا اگر بتوانید با اون دیدگاه ها کنار بیایید ، خودتون رو بهتر میتونید با نگاه امریکایی به جهان تطبیق بدین و کمی از فشار اون دپ زدن ها هم خلاص میشید ! همیشه برام تعجب بود که چرا اینقدر بعضی از این خواص رو تحویل میگیرن اونجا و چرا بعضی از همین خواص خودشون رو گم میکنن وقتی برخی اوقات توجهی بهشون میشه مخصوصا با سوالات officer. متاسفانه کتاب دوم تعبیر هایی داره دور از انصاف به همین قشر نخبه (که من باید اشاره کنم هیچ نقشی نداشتم در نوشتنش و کلی هم جوش آوردم !!) من بعد از خودنشون نگاهم به خیلی چیزها عوض شد، امیدوارم شما هم استفاده اش رو ببرید.
نوشته اصلی توسط simon
فارغ از اينکه بايد اهدافمون رو متعالی کنيم به سمت خداوند و رضاي او تا اینکه وقتی به اونچه به عنوان
" مطلوب و هدف "
برای خودمون تعیین کردیم ،رسیدیم
مدام تکرار نکیم که " خوب حالا که چی ؟؟؟!!! " ........ و بعد به پوچی و یکنواختی نرسیم .
بايد مراقب باشیم که ارتباط روحی با خداي مهربون رو هميشه محکم و قوی داشته باشيم و حفظ کنیم ،
که این ارتباطات روحانی خيلی برای بچه ها مهم و موثر بوده.
بعلاوه که مشکلات روحی بچه هایي که مجرّد هستن خیلی خيلی بیشتره از بچه هایي که متاهل هستن .
ديگران را ببخش نه به اين علت كه آنها لياقت بخشش تو را دارند، به اين علت كه تو لياقت آن را داري كه آرامش داشته باشي..... امام علي (ع)
سلام، موافقم با نظرت ارتباط معنوی میتونه خیلی از این مشکلات رو مرتفع کنه . این موردی که شما اشاره کردی به رفتن و موندن هم زیاد وابسته نیست ، خیلی ها اینجا هستن و به درس و کار و زندگیشون رسیدن اما باز احساس پوچی میکنن چون اهداف و فلسفه زندگیشون بقول شما متعالی نیست، حالا مسئله رفتن و توی غربت بودن مزید بر علت میشه . راستی صحبت های آقای محمد هاشمی رفسنجانی رو توی برنامه محرمانه که دیشب پخش شد دیدین ؟! نمیدونستم ایشون برکلی بودن ;D فکر میکنم برنامشون امشب هم ادامه داره، کاش کتاب خاطراتشون زودتر بیاد بیرون. من که پای صحبت پیرمردهای دنیا دیده میشینم کلی استفاده میبرم، مخصوصا اونهایی که در امریکا سالهایی رو صرف تحصیل کردن. به امید پیر شدن همه جوون هانوشته اصلی توسط golden_boy
پ.ن. سایمن جان دستت درد نکنه با این تاپیک زدنت 8)
فکر می کنم بحث به جای خوبی رسیده .نوشته اصلی توسط romeo
آقایromeo : میشه لطف کنید چند تا از اون دیدگاهها رو که باید باهاش کنار بیای خیلی خلاصه مطرح کنی؟(منظورم فقط اوناییه که مدنظر خودتون هم قرار گرفت. )
میشه دقیقا بگید منظور از این خواص کدوم دسته است (آیا همون دسته ای که من گفتم احساس وظیفه می کنند یا ....؟) و البته چند تا از اون تعبیر های دور از انصاف رو هم بدمون نمیاد بدونیم.
ممنون از دقت نظرتون
آرین
Johann Kaspar Lavater was born on November 15, 1741<br />Swiss theologian, 1741-1801<br />Intuition is the clear conception of the whole at once
آرین جان، من همینطوری اینجا حرف میزنم ، 4خط مینویسم به عنوان دانشگاه آزادی محکومم به اینکه اومدم اینجا و یک دستیش رو بهم زدم! کافیه قشر خاصی رو استثنا نکنم توی خطابه و سریع به آقایون یا خانوما بر بخوره که توهین کردی به ما و ما قشر نخبه هستیم و شما دانشجو نماها اومدین یک دستی ما رو به هم زدین اینجا و تهدید بشم که ما اینجارو یک دست میکنیم. باید هر حرفی میزنم زود پرانتز بزنم که احتمال نره روحیه لطیف برخی رو اینجا کدر کنه ! دیگه چه برسه به اینکه حالا بیام در مورد عنایت نویسنده خارجی به نخبگان حرف بزنم !؟ 4تا تیکه گلچین کنم از یک نویسنده خارجی که مثلا اومده نخبه های بعضی کشور ها مثل ایران رو تشبیه کرده به ماهیچه هایی که باید import بشن به امریکا؟ باور نمیکنی وقتی کتاب دومی رو میخوندم کارد میزدن به من خونم در نمیومد ! چقدر هدفمند فکر و برنامه ریزی میکنن و ما چقدر راحت بین خودمون در گیر مسایل کوچیک شدیم ! درگیر عنوان ها ! شیعه و سنی ، فارس و ترک، شریفی و آزادی و علم و صنعتی (یادمه یکی از دانشجوهایی که امسال ارشد قبول شده بود توی یکی از همین دانشگاه های دولتی تهران، خجالت میکشید توی جمع دوستان بگه من از دانشگاه دولتی یکی از شهر های دور قبول شدم اومدم اینجا! ببین طرز فکرها و برخورد اطرافیان چی کار کرده !!). اگر به ما یاد میدن که مثلا (مثال هست فقط!) تو شریفی هستی، توی کارنگی ملون در تاریخ یاد میدن که امریکا آخرین ابر قدرت هست. نگاه میکنی به اینکه تمام دنیا رو کرده زنجیره تامین ! نگاه میکنی میبینی design رو داده دست کانادا ، production رو داده دست چین،... خودش با کراوات پشت میز نشسته و داره بازار و مشتری رو تحلیل میکنه و حاشیه سود رو تخمین میزنه و فکر میکنه چه خوب میشه اگر انرژی امریکا رو تا 10 - 15 سال آینده مستقل از نفت بکنه تا ایران و بقیه کشورهای مستقل خود به خود رفرم بشن و دیگه نفسشون با بشکه ای 10 دلار در نیاد! تاکید میکنه امریکا به نیروی متخصص هندی، چینی، ایرانی، ... نیاز داره تا بهتر بشه سیاست هاش رو اعمال کنه و جهان تک قطبی ایجاد کنه، از اون طرف Alvin Toffler میاد میگه جهان به سمت اقتصاد دانش محور پیش میرود، اونوقت بعضی ها فکر میکنن این همه عزت و احترام علتش یک نگرش عمیق فلسفی-انسانی هست به شخص خودشون و جالب هم هست که همین افراد برخی دیگر رو به چشم یک غیر انسان نگاه میکنن میگن میندازیمت از اینجا بیرون! تو فکر کن توی این همه مشکلات اطرافت، چهار تا چیز ببینی و بشنوی و بخونی، بعد بزاری کنار هم یک مقایسه کنی بین خودی و غیر خودی ! اگر کمی سست ایمان باشی مثل من و فلسفه وجودیت به تایتل ها گره خورده باشه (بازم مثل من- هیچ کس به خودش نگیره)، هرجا که باشی، با هر درجه از درک SCIENCE (علوم تجربی هست دیگه؟!)، و در هر سنی، به آرامش واقعی نمیرسی. البته اگر صحبتی شد که موافق نبودی، به پای کاستی های نظر "شخصی" بنده حقیر بذار و من رو عفو کن.نوشته اصلی توسط Aryan
علاقه مندی ها (Bookmarks)