براي تحصيلات مي روي يا به بهانه تحصيلات ؟

[happy2010]

ببخشید منظورتون از لذت زندگی دقیقا چیه؟! میشه نام ببرید؟

مثلا شما الان برید آمریکا (یا هرجای دیگه) چه کارهایی انجام می دید؟! (البته من خودم عاشق آمریکام و در اولین فرصت میرم...)
فقط میخوام این معنی لذت رو بهتر درک کنم.

دوست خوب به نظر من مهمترین مشکل نداشتن درک درستی از مفاهیم هست که برای خیلی ها از جمله خود من این مفاهیم درست شکل نگرفته (به واسطه همون شرایط اجتماعی داخل و جبر جغرافیایی).
اگر مفاهیم و درست درک کنیم اونوقت می فهمیم لذت بردن یعنی چی و مصداق هاشم برامون ملموس می شن
مثلا چون توی مدرسه مدام در حال مقایسه کردن و مقایسه شدن با همکلاسی ها بودیم و معلم و خانواده هم بیشتر از هر کسی به این مسئله دامن زدن
احتمالا معیار رشد و پیشرفت برای خیلی ها همون مقایسه کردن با اطرافیان بوده و هست . یعنی هر وقت در مقایسه با ادمای دور و بر بهتر بودن به نظر خودشون پیشرفت کردن و رشد داشتن !
این یعنی تعریف اشتباهی از یک مفهوم اساسی در ذهن ماشکل گرفته و بر اساس یک سری برداشت های غلط داریم زندگی می کنیم. خودشناسی مون هم به حداقل می رسه و حتی نمی دونیم چی خوشحالمون می کنه . می بخشید بحث فلسفی شد اما به نظرم این تاپیک برای همه ما می تونه سرنوشت ساز باشه و نباید در قبالش کم کاری کرد
این قضیه شخصیه و برای اشخاص مختلف فرق می کنه نمی شه لیست فهرست داد که از چه چیزهایی همه باید لذت ببرن . برای جلوگیری از مکالمه دو نفره که مدیران عزیز در این تاپیک تذکر دادند براتون پیغام خصوصی میذارم

[kalb62]

با سلام خدمت دوستان عزیز
اول از همه بگم خیلی وقته که مطالب فروم رو پیگیری میکنم . میخواستم با شما دوستان عزیز به خصوص بزرگتره یه مشورت یا درد دل یا ... داشته باشم . من تکلیفم با خودم هنوز مشخص نیست . شاید تو مسیری که بهش هیچ علاقه ای ندارم افتادم که محکوم به ادامه اون هستم .ای کاش از همون اول این رشته الکی سخت! رو انتخاب نکرده بودم . من لیسانس مهندسی برق تو یکی از دانشگاه های سراسری شهرستان رو دارم (با معدل 13.6) خدمت سربازی رو تا نیمه رفته بودم که میشه گفت برای فرار از خدمت و به دلیل قبولی تو ارشد آزاد -علوم وتحقیقات (متاسفانه ) سربازی رو نیمه کاره رها کردم .حالا شاید بگین تو که برق رو دوست نداشتی چرا تو ارشد ادامه دادی ، راستش من اصلا برای ارشد درس نخوندم و تو همون خدمت دیدم تنها رشته ای رو که با این معلومات میشه ادامه داد همون رشته خودمه . الانم ترم 3 ارشدم . معدلم حدودای 14.5 هست . من واقعا علاقه زیادی به رفتن و موندن در خارج از کشور دارم . خیلی وقته که تو فکرش هستم . علاقه عجیبی هم به خوندن زبان دارم . شاید تنها وقتی باشه که واقعا آرامش دارم . اما هیچ راهی رو واسه رفتن جز ادامه تحصیل جلوی روی خودم نمیبینم . اما با توجه به رزومه و وضعیت مالی افتضاحی که دارم واقعا مستاصلم . نه برای موندن انگیزه ای دارم و نه برای رفتن راهی . از همون شروع دوره ارشد هم مشغول کار تو یه شرکت خصوصی شدم تا بتونم خرج تحصیلم رو در بیارم که شاید 90 درصد وقت و انرژی منو میگیره . حالا از شما دوستان راهنمایی جهت رفتن با این شرایط رو میخواستم بپرسم . ببخشید طولانی شد . واقعا دلم پر بود.

[m0h3n]

از کاربران عزیزمون میخوام که دلایل خودشون رو با کلامی کاملا آکادمیک بیان کنند..
لطفا از نقل قول پست های خلاف خودداری کنید..
پست های نامناسب حذف شدند..

ممنونم از همکاریتون

[iranikhareji]

معلوم براي تحصيل نميريم.هركس ميتوانه ايرون درس بخونه ولي خارج مخصوصا براي ما خانومها كه ازادي زياد خوبه

[ibanez]

"Bill Gates اگر در ایران متولد شده بود چی می شد؟"

[Royal2009]

با سلام خدمت دوستان عزیز
اول از همه بگم خیلی وقته که مطالب فروم رو پیگیری میکنم . میخواستم با شما دوستان عزیز به خصوص بزرگتره یه مشورت یا درد دل یا ... داشته باشم . من تکلیفم با خودم هنوز مشخص نیست . شاید تو مسیری که بهش هیچ علاقه ای ندارم افتادم که محکوم به ادامه اون هستم .ای کاش از همون اول این رشته الکی سخت! رو انتخاب نکرده بودم . من لیسانس مهندسی برق تو یکی از دانشگاه های سراسری شهرستان رو دارم (با معدل 13.6) خدمت سربازی رو تا نیمه رفته بودم که میشه گفت برای فرار از خدمت و به دلیل قبولی تو ارشد آزاد -علوم وتحقیقات (متاسفانه ) سربازی رو نیمه کاره رها کردم .حالا شاید بگین تو که برق رو دوست نداشتی چرا تو ارشد ادامه دادی ، راستش من اصلا برای ارشد درس نخوندم و تو همون خدمت دیدم تنها رشته ای رو که با این معلومات میشه ادامه داد همون رشته خودمه . الانم ترم 3 ارشدم . معدلم حدودای 14.5 هست . من واقعا علاقه زیادی به رفتن و موندن در خارج از کشور دارم . خیلی وقته که تو فکرش هستم . علاقه عجیبی هم به خوندن زبان دارم . شاید تنها وقتی باشه که واقعا آرامش دارم . اما هیچ راهی رو واسه رفتن جز ادامه تحصیل جلوی روی خودم نمیبینم . اما با توجه به رزومه و وضعیت مالی افتضاحی که دارم واقعا مستاصلم . نه برای موندن انگیزه ای دارم و نه برای رفتن راهی . از همون شروع دوره ارشد هم مشغول کار تو یه شرکت خصوصی شدم تا بتونم خرج تحصیلم رو در بیارم که شاید 90 درصد وقت و انرژی منو میگیره . حالا از شما دوستان راهنمایی جهت رفتن با این شرایط رو میخواستم بپرسم . ببخشید طولانی شد . واقعا دلم پر بود.

درود
براي رفتن به خارج اكثر بچه ها وضعيت مالي خوبي ندارند چون اساسا آنقدر خرج تحصيل و زندگي اونجا بالاست كه كمتر كسي ميتونه از عهدش بر بياد پس همه دنبال بورس و فاند هستند.
ضمنا شما اگه CV قوي كني و بانمره زيان خوب و GER واسه آمريكا مي توني كمبود معدلت را جبران كنيد. اگه نتايج پذيرش را ببيني بهتر مي توني ارزيابي از وضعيت خودت داشته باشي.
. تلاش و پشتكار هم كه همه بايد در اين راه بخرج بدهند.

شاد باشيد

[Royal2009]

ببخشید منظورتون از لذت زندگی دقیقا چیه؟! میشه نام ببرید؟

مثلا شما الان برید آمریکا (یا هرجای دیگه) چه کارهایی انجام می دید؟! (البته من خودم عاشق آمریکام و در اولین فرصت میرم...)
فقط میخوام این معنی لذت رو بهتر درک کنم.

با انسان هاي هدف دار با پشتكار، باهوش و مدرن، منطقي و.. زندگي كردن بزرگترين لذته از نظره من ، اگه قرار باشه روزي از هر فردي يك نكته مثبت ياد بگيري خيلي زود از نظر شخصيتي و اجتماعي رشد مي كنه انسان

[m.arash]

"Bill Gates اگر در ایران متولد شده بود چی می شد؟"

درنگاه اول این سوال از دید من در ارتباط با موضوع بحث تاپیک نبود اما فکر کردم و بعد مطمئن شدم شما این سوال رو به نحوی طعنه آمیز (یه چیز تو مایه های استفهام انکاری!) بیان کردید!
اگر منظورتون اینه که اگه بیل گیتس در ایران متولد می شد به این جایگاهی که الان در اون هست نمی رسید من قطعا میگم بله هرگز به چنین جایگاهی دست پیدا نمی کرد!
اما از نظر موفقیت من میتونم به جرات بگم که ایشون می توانستند با توجه به پتانسیل خلاقیت و پشتکارشون به موفقیت هایی مشابه اما در سطح دیگر برسند!
اما چه جور موفقیتی؟؟؟
شما الان جایگاه ایشون رو در نظر بگیر!
حالا اگر ایشون در ایران بودند و با توجه به پتانسیل های موجود جناب گیتس تبدیل به یک تاجر موفق فرش یا زعفران تبدیل می شدند, نظر ما و خود ایشون در مورد جایگاه و نوع موفقیتشون چه می توانست باشد؟؟؟
اگر ما عامی فکر کنیم بله جایگاه کنونی ایشان کجا و جایگاه ترسیمی من برای ایشان کجا؟؟؟!
از دید من رضایت فرد از خودش مهمه! از دید من یک تاجر موفق در ایران ممکنه همون اندازه از خودش راضی باشه که الان جناب گیتس راضیه!
اگر بخاهیم بحث را در چارچوب تاپیک پیش ببریم همین گونه است!
هر کسی باید تلاش کنه که به بهترین ها برسه این بستگی به فرد داره که ببینه بهترین ها بر حسب موقعیت کنونی وی چیست؟؟؟
لفظ بودن و تحصیل کردن در abroad زیبا, وسوسه کننده و به طور کل مثبته! اما آیا اکنون و یا در هر زمان دیگری هم برایند سودها و زیان ها به نفع شخصه؟!
یک مثال(اصلا قصد تعمیم دادن این مثال رو ندارم!):
من اگر به فیزیک نظری علاقه مند باشم و قصد ادامه آن را داشته باشم آیا صرف نوع درس و ادامه تحصیل برای انتخاب نوع کشور برای من مهمه یا شرایط دیگر هم دخیل است؟؟؟
جواب من قطعا اینه که شرایط برای من حرف اصلی رو میزنه, اگر صرف تحصیل در این رشته خاص برای من مهم بود همین جا میموندم! اما من نیاز به شرایط دیگری هم دارم برای مثال: آرامش بیشتر, آینده ی شغلی بهتر و تضمین تر, امکانات تفریحی بیشتر, پول گرفتن در اضای تلاش برای ارتقاء علم و .....
اما از اون جایی که در حال حاضر کشور من از دید من قادر به تامین این شرایط نیست تصمیم دارم کشور دیگری انتخاب کنم!
اما شما فردی رو در نظر بگیر که میخاد چند سال دیگه به جای پدرش بشه مدیرعامل یا رئیس یه کارخونه یا شرکت! حالا میخاد در رشته مدیریت هم تحصیل کنه!
من اگر به جای چنین فردی بودم از اون حایی که تحصیل آدم رو مدیر نمیکنه (مدیریت رو آموزش میده, از دید من مدیریت باید تو خون آدم باشه) و تحصیل در همین کشور و بودن در کنار پدر میتونه آموزش های عملی بهتر در کنار تجربه رو به آدم بده , در همین مملکت میموندم اما در صورتی که من خودم رو به جای فردی بذارم که از برایند شرایط دیگر راضی باشه! اگر نبود من در صورتی که به جای اون فرد بودم اصلا مدیریت در چنین کارخونه یا شرکتی رو قبول نمی کردم!
من دانشجو های زیادی دیدم که به دلیل نبودن یه گرایش خاص به خارج از کشور میرن یا به دلیل اینکه در گرایش x دانشگاهامون اعضای هیئت علمی قوی ندارند! و زمانی که از اونها میپرسم آیا فقط به دلیل تحصیل میری با قاطعیت میگن بله!
به نظر من تحصیل موفق با شرایط خوب امکان پذیره! حالا هر کسی میتونه شرایط رو برای خودش مشخص کنه ببینه تحصیل موفق در ازای بودن در کدام کشور به دست میاد؟؟؟
اگر کسی هم به تحصیل بها نمیده و تنها میخاد برای کسب شرایط بهتر بره از دید من این هم یه راه هست اما مطمئن نیستم که بهترین راهه!

اگه در نظرسنجی یه گزینه ای بود که تحصیل و شرایط بهتر رو داشت حتما شرکت می کردم (من ایده آل گرا نیستم ایده آل بودن رو دوست دارم و واسش تلاش می کنم!)
به امید موفقیت !

[hossein20]

با سلام به همه ی دوستان


ولی من می خوام براتون یکم این مقایسه رو عادلانه کنم، دنیایی که رسانه به شما داده، در حقیقت هیچ چیز واقعی ندارد. باور کنید، شما یک ایرانی هستید، بهشت برایتان یکم تا کلی با آخر هفته های خارجکی توی بار، سفر دنیا تنها یا فوقش با پارتنرت ( نخونید دوست پ و د )، اینترنت پرسرعت بدون محدودیت تقریبا رایگان، ماشین آخرین مدل ، خونه ویلایی، سامر ها تو هاوایی و ساحل ، و .....فرق داره. چون ما 20 تا 25 سال تو این جهنم بودیم بهشت برایمان آخر هفته ها چالوس و دربند، خرید ماشین برای پوز دادن، تعویض ماه به ماه گوشی برای حال کردن، آرایش تا حد جنون تو مهمونی ها، قورمه سبزی یا ته چین پلو، جوجه کباب تو سیزده بدر، نوروز با برو بچ... این بهشتمون هست، باور ندارید نگاه کنید از چیا لذت می برید.؟

اگه آخر هفته تو باری،! هیچکی بمیری هم بهت زنگ نمی زنه اگه هم زد بگی دارم می میرم، می گه مزاحم نمی شم، باور ندارید خواهید دید! ...

اينطور كه شما ميگي انجا همشه يه دنيا درس و كاره بعد از اون هم كه نوبت به تفريح و استراحت ميرسه خودتي و يه دنيا تنهايي و تنهايي
و اين اصلا با ذايقه ما ايراني ها جور در نمي ياد

[nimaK]

من اكثر مطالب رو خوندم.بحث بسيار جالبه و دوستان نظرات بسيار خوبي مي دن و دادن.من حالا مي خوام از يك زاويه ديگه به داستان نگاه كنيم.مطالب و پست attanew بسيار جالب بود و بعضي ديگر هم مثلgolden_bo از يكري زواياي ديد مذهبي معنوي استفاده مي كنند و اينجوري ميشه كه يكي رسانه ها رو عامل مي دونه يكي معتقده بايد خودسازي معنوي كرد.
قرن بيست و يكم و اواخر قرن بيستم در فلسفه عصر ساختارشكني بود در اواخر قرن بيستم فلسفه ي تك عليتي شكست خورد و فلسفه ي چند عليتي جايگزين آن شد.برخي ايرانيان يكي از عوامل شكست خود در آباداني و پيشرفت اين كشور را نفوذ فراماسونها و انگليسها مي دانند.برخي ديگر رسانه هاي صهيون را دليل و ديگراني فرهنگ خراب ملت را علت اصلي مي دانند.ما بايد بدانيم كه هيچ چيزي تك علتي نيست.

در مورد اين مساله ي مهم هم چندين و چند علت دست در گريبانند.رسانه ها،مذهب و دين داري ما،پذيرش فرهنگهاي ديگر،احترام به قوانين بين المللي،نوع نگاه ما به زنان و دختران،شم و تفكر اقتصادي،نگاه سياسي،فردگرايي يا قبيله گرايي همه و همه بخشي از داستانند.مي خواهم بگويم همه چيز هست و ما مخلوطي از اينهاييم.اگر پسرخاله ي ما مي رود آنجا دپ مي شود مجموعه شرايط ايكس را دارد و اگر خاله ي بنده در فلان كشور اسكانديناوي نه تنها دپ نمي شود بلكه شادتر هم هت مجموعه شرايط ايگرگ را.ما هنوز يادنگرفتيم كه مهاجرت مختص ايران نيست و سالانه مليونها نفر در جهان مهاجرت مي كنند.و اين يك سنت بن المللي است.مثلا نروژي ها هرساله رقم بالايي از شمار مهاجرين را تشكيل مي هند.مهاجرت را به خود محدود نكنيم و كمي بازتر به جهان بنگريم.

از تيتر و نظرسنجي اين تاپيك يك چيزي كه عجيب است محدود بودن گزينه ها به تحصيل يا عدم تحصيل است.بسياراني براي كار مي روند و زندگي.بسياراني هم براي تحصيل و علم،بسياراني هم براي كارهاي ديگر.هر كسي به تبع مجموعه شرايط خود نوع مهاجرت را برميگزيند.همه فارغ التحصيلان دانشگاه تهران و شريف با معدل 17 نيستند.بواسطه ي فعاليتهاي سالهاي اول دانشگاه دانشجويي را مي شناختم كه نفر اول كنكور ارشد شد اما به هيچ دانشگاهي راهش ندادند چرا كه حرفهايي مي زد و عده اي كه تريبون آزادي بدست دارند حرفهايش را نمي پسنديدند.مهاجرت بسياراني اجباريست.اما اين هم همه ي داستان نيست.هيچ "همه اي"اصلا وجود ندارد.هيچ "مطلقي"اصلا حقيقت ندارد و و اقعيت نيست.

اگر مي خواهيم به اين مفهوم برگرديم بياييم از ارزشگذاريهاي خود دست برداريم.رفتن براي تحصيل خوبست،رفتن براي كار بدست،رفتن براي تفريح بيشتر و شاد بودن معنوي نيست پس خراب است و .... .خدا براي من نيست و براي شما هست.شما خدا را مي بينيد و براي رضاي خاطرش تلاش مي كنيد و مي گوييد اگر به نيت صالح بروم بهترين كار را كرده ام.حال آنكه من براي كسب اندكي شادي و لذت و كار با درآمد مناسب مثلا خواهم رفت.

در مورد تفاوت بيل گيتس در ايران و آمريكا يك چيز ثابت است و آن تلاش ايشان براي بهتر شدن و بهتر بودنشان است.بديهي چنانچه ايشان در ايران دنيا مي آمدند آنقدر سنگ برايشان مي انداختند كه ناگزير به مهاجرت به آمريكا بودند!فراموش نكنيم سختيهاي وارده بر خودمان را از هر طرف.

و نكته آخر آنكه ما هر چه باشيم و هر گرايش فكري و ذهني وعملي داشته باشيم در يك مساله مشتركيم و آن "لذت طلبي"است.حال هر كس دفتر خود مي گشايد و تعريفش مي كند....