براي تحصيلات مي روي يا به بهانه تحصيلات ؟

[bbb]

سلام دوستان عزيز
دلايل من براي رفتن از اين كشور به ترتيب اولويت به ترتيب زير مي باشد
1- چون مديريت مي خونم و شخصا به تجزيه و تحليل بسيار علاقمند هستم و اين جا كسي با مديريت چه دردانشگاه و چه در كار تجزيه و تحليل نمي كنه كلا مديريت اين طرف با اون طرف خيلي تفاوت داره و مثل مهندسي و پزشكي نيست كه ايران شبيه ديگر كشورها باشه
2- درس خوندن هميشه يكي از كارهايي بوده كه لذت مي بردم حتي اگر نمرم پايين ميشد من يكي از ادمهايي هستم كه بشه بهشون گفت ديونه ، به فهميدن بيشتر اهميت ميدم تا اينكه مثلا فلان نمره رو بگيرم يا دلايل ديگه ،فكر مي كنم اين مطلب اونجا كمي بيشتر از اينجا اهميت بدن به اين مسئله البته خودم مي دونم كه اين فضا و اين طور فكر كردن واسه صده هاي قبل در اروپا بوده ،و الان اون طرف هم خيلي با اين طرف فرقي نمي كنه و تحصيل فقط وسيلس جز يه عده خاصي كه واقعا عاشق علم هستن
3 مصاحبه دكترا شده 50 درصد نمره ،و سرمايه گذاري كردن روش به صورت يك لاتاري مي مونه تازه دوستاني كه مي خونن مي گن چيزي گير ادم نمي ياد چون دوره سنگين هست مي خوام اگر هزينه مي دم طوري باشه كه يه چيزي دستم بگيره فقط يه مدرك نباشه
4- از فضاي پارتي بازي خيلي خسته هستم ،دوست دارم ببينم اون طرف هم همين طوره يا نه ،شخصا ادم منظمي هستم و به قانون كمال احترام رو مي زارم به قول عده اي ايدئاليت هستم ،گرچه ازمسائله تبعيض نژادي و اين جو رچيزا خبر دارم
5- از فضاي كار تكراري و فسيل شدن خوشم نمي ياد و اميدوارم اون طرف بتونم كار مورد علاقم و مرتبط با رشتم رو پيدا كنم كه البته اين هم فقط يه اميد و خيلي دل بهش نبستم
6 - ادم ماجرا جويي هستم و دوست دارم جاهاي ديگه دنيا رو هم ببينم و كلا ادم اهل ريسكي هستم گرچه اين ريسك كردن هميشه نتيجه مثبت نداشته
7-با توجه به شرايط كشور ،موندن اينجا واقعا سخت شده و واسه من كه پاچه خوار نيستم جاي جالبي نخواهد بود
8- عدم انتقاد به اساتيد هم دليل خوبي واسه من محسوب مي شه موردي كه دوستان هم بهش اشاره كردن و من چندين نمره ارشد رو فقط به خاطر انتقاد به اساتيد بي سواد بسيار پايين گرفتم
راستش فعلا دليل ديگه به ذهنم نمي رسه ولي واقعا دلايل متقاعد كننده اي دارم ،فعلا قصدم اينكه كه طوري كشور رو انتخاب كنم كه امكان مهاجرت هم باشه البته هنوز در اون زمينه تصميمي نگرفتم
و يك دليل كاملا غير منطقي
اونجا اگر خيلي حرفها به ادم بزنن ادم مي گه اونجا غربته اما اين جا كه به اصلاح مملكت خودمه ، اگر بخوام بشمرم كه چقدر حق منو و امثال منو خوردن يه كتاب مفصل مي شه
موفق باشين همتون

[bbb]

درمورد اين مطلب كه بحث ا زمملكت و اين جور چيزا شد بايد دو تا نكته رو بگم
مگر اونهايي كه اونطرف مثلا امريكا ايراني هستن و بسيار مطرح هستن به ايران كمك نمي كن ،ديدگاه ملت گرايي خيلي جالب نيست نوعي نژاد پرستي هست ادم بايد به بشريت خدمت كنه اگر اينجا نشد يه جاي ديگه
از نظر ديني هم كه من خيلي متخصص نيستم اما حضرت محمد هم هجرت كرد تو قران هم اومده كه هجرت كنيد اگر دنيا به تون تنگ شد اگر دقيق نقل قول نكردم بگين تا دفعه بعد خود ايه رو بنويسم
از دين هم كه بگذريم مليت گرايي ،قوم گرايي و اين جور چيزا ،جزو خواص اصيل انساني نيست ادم بايد خوب باشه حالا امريكايي باشه ايراني باشه يا ترك يا هر جاي ديگه فرقي نمي كنه
درضمن اين بحث مملكت رو ساختن هميشه يه بحث گمراه كنندس چون ادم اول بايد خودش رو بسازه ،مثلا ما تو داستان نويسي اين همه ادم قوي داريم درسته ؟ اما هدايت بهترين داستان نويس ايران هست خارج از ايران هم درس خونده بيشترين تاثير گذاري رو هم داشته تو اين زمينه
خيلي ديگه از اونهايي كه جسارت به خرج دادن و رفتن چه اونجا موندن چه برگشتن باز هم خدمتي كه كردن هم به ايران هم به بشريت بيشتر از اوني بوده كه توانايي هاشون رو رها مي كردن وهم جا مي موندن
به قول يك كشيش كه گفته اول مي خواستم دنيا رو عوض كنم بعد كشورم رو بعد ....تا اخر به اين نتيجه رسيدم كه اگر اول خودم رو عوض مي كردم بهتر نتيجه مي گرفتم
ما اگر انساني نگاه كنيم خودمون رو عوض كنيم و اينقدر بين كشورها و قوميت ها خط قرمز نكشيم دست مي شه و اون كار كار سياست مدارها هست كه ادمها رو ا زهم دور مي كنن مگرنه ما همه ادم هستيم هر كجا هم كه پيشرفت بتونيم بديم به پيشرفت دنيا كمك كرديم جواب دادن به نسل بعد مهم نيست بايد به درون خودمون جواب بديم
اهل دانش ساكنان يك سرزمين هستند كه در سراسر دنيا پراكنده هستند (اين جمله رو يه استاد امريكايي واسه من نوشت و من متوجه شدم بايد يه فرقي بين عالم و غير عالم وجود داشته باشه )

[faramarz20]

به قول شاعر " چه خوش بود که برآید به یک کرشمه دو کار --- زیارت شه عبدالعظیم و دیدن یار
بهرحال درس خواندن در خارج از کشور برای خیلی ها یک توفیق اجباری می تواند محسوب شود که تنفس در فضای دیگری را به ارمغان می آورد ، حال اگر این تنفس همراه با خانواده نیز باشد که دیگر نور علی نور می شود .

[sjjpo2002]

می خوام کاری که می کنم بعدا برام پشیمونی یا عذاب وجدان نیاره به همین خاطر می خوام جایی باشم که واقعا برای اونیکه تلاش میکنه ارزش قائل بشن
از نظم لذت می برم. هر نوعش!

[sss666]

دلیل منم برای رفتن خارج از کشور اینه که: دنبال فرصتهای بهتر برای زندگی -تحصیل و کارم هستم چون من میخوام به اتفاق همسرم برم و البته یه شانسی که دارم اونور کس و کار دارم شاید یکی از دلایل مهمش همین باشه در ضمن فضای خفقان اوری که بر مملکت ما حکم میکنه دلیلی شده بر اینکه دیگه کاسه صبرم لبریز بشه و دست عیال و بگیرم و زحمت دوری از خانواده و هزینه های سرسام آور رو به جون بخرم و از اینجا بار سفر ببندم مطمئنا هر کی اونجا ساعی تر باشه و خوب درس بخونه نتیجه بهتر میگیره مطمئنا اونجا مثل اینجا نیست که مدرک گرا باشه بلکه علم گراست و مثل چی اونجا فوق لیسانس نریخته .

[fort knox]

می گن Waterloo شهر کوچيکيه امکانات تفريحی چندانی نداره!!!!!!!!
شايدم توقعشون زياده ولی حرف يکی شونم نيست.
البته خودشون اعتراف کردن اگه کسی بخواد درس بخونه جايه توپيه.
ولی اونهايی که مثلا Vancouver هستند خيلی راضی ترن. (UBC).

آخه vancouver با waterloo از زمین تا زیرزمین فرق داره مثل دانشگاه تهران با یه موسسه غیر انتفاعی به نام شفق در نشتارود(میدونم اسمشو نشیدین)

[sirhamed]

خارج از کشور مگه چه خبر؟

ایرانی‌ با تحصیلات بالا و موفق همه‌جا میتون خوب زندگی کنه، حتا تو ایران بهتر،

پس هدف من تحصیل تو یه دانشگاه خوب، و تجربهٔ مدتی‌ زندگی‌ در یک کشور خارجیه،

و اینکه خیالم از بابت زبانم راحت بشه،

[ossi]

به نظر من پیدا کردن دو نفر که دقیقا هدفشون از رفتن مشابه هست تقریبا غیر ممکنه!!
و خیلی نظر ها متفاوته

من شخصا به خاطر اتفاقاتی که موقع کنکور و بعد از اون توی دانشگاه افتاد ، دیگه نمیخوام اینجا درس بخونم
من شخصا علاقه ی بسیار زیادی به انجام کارهای عملی و ازمایشگاهی دارم ولی چیزی که تو داشگاه دیدیم فقط و فقط بچه بازی بود
ازمایش هایی رو انجام میدادیم که میشد با وسایل اشپزخونه هم انجام داد
حتی به علت قدیمی بودن متد ها و خطاهای محیطی جواب ها هم غلط بود!!
این دلزدگی و ند اشتن محرک باعث شد که حتی تو مسایل تئوری هم افت شدیدی کنم
با خودم فکر کردم که میخوام خودمو بکشم، باز تو یه دانشگاه قبول بشم که شاید از نظر علمی یکم وضعیتش بهتر باشه ولی نباید فراموش کرد که باز اون دانشگاه تو ایرانه و از اونجایی که خانه از پایه ویرا ن است ، بهتره بریم
من همچین ادم اجتماعی نیستم که زندگی فردی اونجا اذیتم کنه ، ولی میدونم همه، تاکید میکنم، همه ، حداقل 1 نفر رو دارن که دلتنگیه اون ، برای یه مدت شاید طولانی عذابشون خواهد داد ، ولی الان وقت وقته انتخابه و نباید فراموش کرد که هرچیزی یه قیمتی داره
یکی از اساتید ما که فوق دکتری داره از انگلیس میگفت که من برای 1 سال اول ، گیجه گیج بودم و اصلا نمیتونستم خودم رو جمع و جور کنم ولی بعدش درست شد و الان ایشون صاحب کلی اثار علمی هستن و موفق و فقط با سی و خورده ای سال سن
پس ، کسی که تصمیم گرفته بره ،بهتره که حداقل الان مصمم باشه چون اگه الان با دو دلی بره ، اونجا نمیتونه کاری کنه
امیدوارم همه باهم به هدفمون برسیم و به همدیگه کمک کنیم

[sirhamed]

بحث بد جوری فلسفی‌ و از طرفی‌ سیاسی شده،

همه حق دارن،

چون این مسالهٔ ادامهٔ تحصیل در خارج از کشور یه نقطه عطف تو زندگیه هر جوونیه،

امیدوارم همه به اهدفشون برسن،

[Olympia]

من دوست دارم تو یه دانشگاه خارج از ایران ادامه تحصیل بدم به چند دلیل :
1- تو دانشگاه های ایران مسائل حاشیه ای بیشتر از مباحث علمی و تحقیقاتی اهمیت داره.
2- اکثر اساتید به خاطر تامین هزینه های زندگی مجبورند وقت زیادی برای امرار معاش بذارند در نتیجه فرصت کا فی برای مطالعه و آگاهی از پیشرفت های علمی روز دنیا ندارند.
3- در مقاطع تحصیلات تکمیلی که فاصله سطح مدرک استاد و دانشجو کم میشه متاسفانه بعضی از اساتید دچار خست علمی می شوند و از آموختن دانسته هاشون به نسل بعد امتناع می کنند
4- از همه مهمتر اینکه من عاشق فعالیت های فکری هستم و از مطالعه واقعا لذت میبرم