صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345
نمایش نتایج: از شماره 41 تا 49 , از مجموع 49

موضوع: با اين همه سختي براي رفتن تاحالا به برگشتن فكر كرديد ؟

  1. #41
    Senior Member
    تاریخ عضویت
    Apr 2010
    ارسال‌ها
    587

    پیش فرض پاسخ : با اين همه سختي براي رفتن تاحالا به برگشتن فكر كرديد ؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط babyblue نمایش پست ها
    وطن اونجایی هست که احساس راحتی کنی...
    از این حرف هم بگذریم ... باید جهانی فکر کنیم. کلمه کشور کلمه بی اصل و نسب و بی وفایی هست... بهترین کار تلاش در جهت یادگیری زیان و فرهنگ و آداب جهانی هست... در این صورت شما هر جای دنیا که باشید شاد هستید... اگر قرار بر درک نکردن باشه ایران و همه جاهای دیگه هم عذاب آورند...

    شما اگه سیستم ایران را درک نمیکنید و دوست ندارید اینجا باشید، هر جایی دیگه ای هم که برید باید بتونین با سیستم اونجا ارتباط برقرار کنید. و گر نه ....
    مسئله درک کردن یه چیز مسئله خاک و وطن چیز دیگر. جملتون درست نیست.

  2. #42
    Senior Member
    تاریخ عضویت
    Apr 2010
    ارسال‌ها
    587

    پیش فرض پاسخ : با اين همه سختي براي رفتن تاحالا به برگشتن فكر كرديد ؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط jullien نمایش پست ها
    مسئله درک کردن یه چیز مسئله خاک و وطن چیز دیگر. جملتون درست نیست.
    میهن آدم مام وطن هست نباید حتی کوچکترین بی احترامی به اسمش بشه چه برسه که کسی بگه "کلمه کشور کلمه بی اصل و نسب و بی وفایی هست". این حرف اشتباه است!!!!

  3. #43

    پیش فرض پاسخ : با اين همه سختي براي رفتن تاحالا به برگشتن فكر كرديد ؟

    من فکر می کنم، نفس کلمهء رفتن، برگشت را هم در درون خودش به همراه دارد. فکر می کنم تمام کسانی که رفته اند، حداقل چندبار بعد از رفتن، به دلایل مختلف به برگشت فکر کرده اند.
    من رفتن را برای این که دوست دارم دنیا را ببینم و واقعیت ها را خودم لمس کنم. برای اینکه بفهمم در کشور خودم واقعاً چه جایگاهی دارم و مفهوم یک انسان و منزلت انسانی چیه؟ یک سری مسائل هست که فقط با بیرون رفتن از این جا می شود آنها را درک کرد و ازشون لذت برد، گرچه در کنار اینها، سختی های بسیاری هم وجود دارد.

  4. #44

    پیش فرض پاسخ : با اين همه سختي براي رفتن تاحالا به برگشتن فكر كرديد ؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط bbb نمایش پست ها
    چقدر سخت است كه بايد براي يك زندگي ساده و معمولي و بدون دغدغه ، يك دنيايي را جستجو كنيم. چه دنياي درون را ، چه دنياي بيرون را
    اقا پست نامرتبط هست تا حدودي خدايش منو تنبيه نكنيد . فشار رواني و روحي زياد شد.
    راهي جز امتحان كردن نيست...
    واقعا همينه
    از دوستان عذر خواهي مي كنم.
    چه باحال ، الان خوندم چقدر خوشحالم که مهاجرت کردم.
    چقدر این راه برام جذاب بود و خوبه که آدم کمی صبر داشته باشه
    دو سال و نیم هست که امریکا هستم و در شمال کالیفرنیا لیسانس کامپیوتر می خونم.
    بسیار راضی هستم و قصد برگشتن ندارم.
    خندون باشید.
    قبلا فوق لیسانس مدیریت خواندم حالا شمال کالیفرنیا لیسانس مهندسی کامپیوتر می خونم. علاقمندم دوستان خیلی زیادی داشته باشم ازسراسر دنیا، در صورت تمایل برای کانکت شدن در شبکه اجتماعی مورد علاقه تان پیام خصوصی بدهید.جهت تشکر ، از دکمه تشکر استفاده کنید.

  5. #45
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Jan 2012
    ارسال‌ها
    13

    پیش فرض پاسخ : با اين همه سختي براي رفتن تاحالا به برگشتن فكر كرديد ؟


  6. #46
    Moderator
    amirfriendship آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    رشته و دانشگاه
    مهندسی عمران- ارشد مدیریت و انرژی های تجدیدپذیر-دکترای
    ارسال‌ها
    1,547

    پیش فرض پاسخ : با اين همه سختي براي رفتن تاحالا به برگشتن فكر كرديد ؟

    آیا با پول زیاد می توانید هوا را پاک کنید؟
    آیا با پول می توانید فرهنگ عمومی مردم اینجا را درست کنید؟
    آیا با داشتن شغل خوب می توانید آمار مطالعه را در ایران بالا ببرید؟
    آیا از اینکه می بینید مدیران گاهی از کمترین سطح علمی و فرهنگی برخوردار نیستند آزار نمی بینید؟
    آیا عدم آزادی اجتماعی برای شما دغدغه نیست؟
    آیا با پول در ایران می توان امنیست اجتماعی, شغلی و روانی داشت؟
    آیا زندگی فقط پول و شغل است؟
    آیا بیش از 1 بار زندگی می کنید؟
    آیا به آینده فرزندی که قرار است در چنین محیطی به دنیا بیاید و بزرگ شود فکر کرده اید؟
    آیا روند ایران رو به رشد است یا رو به قهقرا؟
    حال تصمیم بگیرید...

  7. #47
    Member
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    رشته و دانشگاه
    مهندسی مواد
    ارسال‌ها
    385

    پیش فرض پاسخ : با اين همه سختي براي رفتن تاحالا به برگشتن فكر كرديد ؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط mahdinaser نمایش پست ها
    من هنوز نرفتم نمی تونم از الان بگم که بر می گردم یا نه اما یک چیز مسلم برام. اون اینه که نسبت به این جا احساس دین می کنم و دوستم این وظیفمم رو انجام بدم حالا چه توی ایران باشم چه جای دیگه.
    من حدس میزنم شما سربازی نرفتید که هنوز احساس دین می کنید.
    من رفتم و عمرم هم تلف کردم و هیچ احساس دینی ندارم به کشوری که جوونیم توش تلف شد

  8. #48
    Member
    تاریخ عضویت
    Apr 2015
    رشته و دانشگاه
    Philippines
    ارسال‌ها
    108

    پیش فرض پاسخ : با اين همه سختي براي رفتن تاحالا به برگشتن فكر كرديد ؟

    آنهایی که رفته اند همانطور که دارند یک غذای سر دستی درست میکنند تا تنهایی بخورند، فکر میکنند آنهایی که مانده اند الان دارند دور هم قورمه سبزی با برنج زعفرانی میخورند و جمعشان جمع است و میگویند و میخندند…

    آنهایی که مانده اند در ایران همان طور که دارند یک غذای سر دستی درست میکنند فکر میکنند آنهایی که رفته اند الان دارند با دوستان جدیدشان گل میگویند و گل میشنوند و از آن غذاهایی میخورند که توی کتاب های آشپزی عکسش هست…

    آنهایی که رفته اند فکر میکنند آنهایی که مانده اند همه اش با هم بیرونند. کافی شاپ، لواسان، بام تهران و درکه میروند .خرید میروند…با هم کیف دنیا را میکنند و آنها را که آن گوشه دنیا تک افتاده اند فراموش کرده اند…

    آنهایی که مانده اند فکر میکنند آنهایی که رفته اند همه اش بار و دیسکو میروند و خیلی بهشان خوش میگذرد و آنها را که توی این جهنم گیر افتاده اند فراموش کرده اند…

    آنهایی که رفته اند میفهمند که هیچ کدام از آن مشروب ها باب طبعشان نیست و دلشان میخواهد یک چای دم کرده حسابی بخورند…

    آنهایی که مانده اند دلشان میخواهد یکبار هم که شده بروند یک مغازه ای که از سر تا تهش مشروب باشد که بتوانند هر چیزی را میخواهند انتخاب کنند…

    آنهایی که رفته اند همانطور که توی صف اداره پلیس برای کارت اقامتشان ایستاده اند و میبینند که پلیس با باتوم خارجی ها را هل میدهد فکر میکنند که آن جهنمیکه تویش بودند حداقل کشور خودشان بود…

    آنهایی که مانده اند همانطور که گشت ارشاد با باتوم دختر ها را سوار ماشین میکنند فکر میکنند که آنهایی که رفته اند الان مثل آدم های محترم میروند به یک اداره مرتب و کارت اقامتشان را تحویل میگیرند…

    آنهایی که رفته اند ، پای اینترنت دنبال شبکه ۳ و فوتبال با گزارش عادل یا سریالهای ایرانی و اخبارهایی با کلام پارسی و ایرانی هستند…

    آن هایی که مانده اند در حسرت دیدن کانالهای ماهواره بدون پارازیت کلافه میشوند و دائم پشت دیش هستند…

    آنهایی که رفته اند میخواهند برگردند، آنهایی که مانده اند میخواهند بروند…

    آنهایی که رفته اند به کشورشان با حسرت فکر میکنند،
    آنهایی که مانده اند از آن طرف ، دنیایی رویایی میسازند…

    اما هم آنهایی که رفته اند و هم آنهایی که مانده اند در یک چیز مشترکند:

    آنهایی که رفته اند احساس تنهایی میکنند
    آنهایی که مانده اند هم احساس تنهایی میکنند

    آنها که می‌روند وطن‌فروش نیستند
    آن‌هایی که می‌مانند عقب مانده نیستند

    آن‌هایی که می‌روند، نمی‌روند آن طرف که مشروب بخورند
    آنهایی که می‌مانند، نمانده‌اند که دینشان را حفظ کنند

    همه‌ی آنهایی که می‌روند سبز نیستند
    همه ی آن‌هایی که می‌مانند پرچم به دست ندارند

    آن‌هایی که می‌روند، یک ماه مانده به رفتنشان غمگین می‌شوند. یک هفته مانده می‌گریند و یک روز مانده به این فکر می کنند که ای کاش وطن جایی برای ماندن بود.
    و آن‌هایی که می‌مانند، می مانند تا شاید وطن را جایی برای ماندن کنند…


  9. #49
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Sep 2011
    ارسال‌ها
    18

    پیش فرض پاسخ : با اين همه سختي براي رفتن تاحالا به برگشتن فكر كرديد ؟

    دوستان، بنظر من کسی قشنگتر از امام علی (ع) نمیتونه بگه:
    توانگرى در غربت، در وطن بودن است و نادارى در وطن، غربت.

    من اینو خودم شخصا دارم تجربه میکنم. هنوز نرفتم، ولی دارم تلاش میکنم. میگن وقتی عرصه بهت تنگ شد، هجرت کن.
    برام دعا کنید.

صفحه 5 از 5 نخستنخست 12345

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •