صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 49

موضوع: با اين همه سختي براي رفتن تاحالا به برگشتن فكر كرديد ؟

  1. #11
    ApplyAbroad Veteran

    تاریخ عضویت
    Oct 2007
    ارسال‌ها
    207

    پیش فرض پاسخ : با اين همه سختي براي رفتن تاحالا به برگشتن فكر كرديد ؟

    بالاخره نمی شه هم خدا رو خواست هم خرما رو. من حاضر نیستم جایی زندگی کنم که یه آدم شپشوی بی سواد که حاضره برای یه قرون دو زار سر هر چی آدم بدبخته زیر آب کنه، رئیسم باشه. اجازه نمی دم اون طوری که اون بهم می گه لباس بپوشم. دلم نمی خواد وقتی می رم تو یه اداره طرف ارث باباش رو از من طلبکار باشه. دوست ندارم وقتی از خط عابر پیاده رد می شم از ترس جونم... بگذریم.

    ترجیح می دم یه مدت ایرانی (این مدلی که اون بالا توضیح دادم) نبینم... خدا بزرگه. چنین نبوده و چنین نیز نخواهد ماند.

    I've got a little black book with my poems in / got a bag with a toothbrush and a comb in / when I'm a good dog, they sometimes throw me a bone in.

  2. #12
    Member yasinhajizadeh آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2007
    رشته و دانشگاه
    دکترای مهندسی طی کشی
    ارسال‌ها
    456

    پیش فرض پاسخ : با اين همه سختي براي رفتن تاحالا به برگشتن فكر كرديد ؟

    به نظر من هیچکدام از گزینه های فوق. ایران هم حال حوله ( این چیزی نیست که باهاش خودتونو خشک میکنیین. ) خودشو داره. بقیه رشته هارو نمی دونم ولی تو رشته ما خیلی از اونوریا زود زود میان ایران مثلا n دلار میگیرن یه شرت کورسی چیزی می ذارن. به نظر من بهترین کار ترددی شدنه. کارو بارو زندگیت رو base بذاری اونجا ولی موقعیت شغلی رو حالا چه به عنوان استاد چه کار صنعتی جوری انتخاب کنی که هی بری بیایی
    با عرض پوزش از همه دوستان گرامی‌، به دلیل برخورد نامناسب مدیران انجمن، از ادامه فعالیت معذورم

  3. #13
    wow.oops
    Guest

    پیش فرض پاسخ : با اين همه سختي براي رفتن تاحالا به برگشتن فكر كرديد ؟

    چه قدر خوب. من متقاعد شدم. چرا از اول به فکر خودم نرسید؟ :-X

  4. #14
    ApplyAbroad Champion
    maryamgoli آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2007
    ارسال‌ها
    1,143

    پیش فرض پاسخ : با اين همه سختي براي رفتن تاحالا به برگشتن فكر كرديد ؟

    هر كاري سختي هاي خودشو داره. كسي هم كه داره تلاش ميكنه بره بايد سختي هاشو قبول كنه. به نظر من اينجا به هر حال وطن ما هست. درسته كه شرايط واقعا حتي 5% هم باب ميل ما جوانان غيور!!! اين مرز و بوم نيست! وليكن فكر مي كنم اونور اگه بهشت برين هم باشه به ه_____ر حال وطن تو نيست. به قول يكي از مديران فروم كه يه بار به من گفته و منم چون بچه خوبي هستم گوش ميكنم!!!: "اونور مشكلات حل نمي شه فقط نوع مشكلات عوض ميشه!"
    راستي چرا بايد يه انتخاب براي ادامه تحصيل كه براي كل آدمهاي دنيا اينقدر رله و حل شده هست براي بچه هاي اينجا هفت خوان رستم باشه؟! به قول شاعر كه گفتني كه ميگه: چرا عاقل كند كاري كه باز آرد به كنعان غم مخور!!!!! ;D

  5. #15
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Jan 2008
    ارسال‌ها
    65

    پیش فرض پاسخ : با اين همه سختي براي رفتن تاحالا به برگشتن فكر كرديد ؟

    وطن اونجایی هست که احساس راحتی کنی...
    از این حرف هم بگذریم ... باید جهانی فکر کنیم. کلمه کشور کلمه بی اصل و نسب و بی وفایی هست... بهترین کار تلاش در جهت یادگیری زیان و فرهنگ و آداب جهانی هست... در این صورت شما هر جای دنیا که باشید شاد هستید... اگر قرار بر درک نکردن باشه ایران و همه جاهای دیگه هم عذاب آورند...

    شما اگه سیستم ایران را درک نمیکنید و دوست ندارید اینجا باشید، هر جایی دیگه ای هم که برید باید بتونین با سیستم اونجا ارتباط برقرار کنید. و گر نه ....

  6. #16
    ApplyAbroad Champion

    تاریخ عضویت
    Oct 2007
    رشته و دانشگاه
    Telecommunication
    ارسال‌ها
    869

    پیش فرض پاسخ : با اين همه سختي براي رفتن تاحالا به برگشتن فكر كرديد ؟

    اینقدر به این موضوع ها فکر نکنید، چو فردا رسد فکر فردا کنیم

  7. #17

    پیش فرض پاسخ : با اين همه سختي براي رفتن تاحالا به برگشتن فكر كرديد ؟

    تا دلت بخواد فكر كردم
    ولي اين فكرها فايده ندارد و بايد دست به عمل زد

  8. #18

    پیش فرض پاسخ : با اين همه سختي براي رفتن تاحالا به برگشتن فكر كرديد ؟

    اگه یه خورده بالاتر فکر کنیم هممون آخر بار یک جای مشترک داریم .چه فرق می کنه کجا باشیم مهم اینه که بفهمیم که انسانیم و اون قدر توانایی داریم که بتونیم از درون انقدر رشد کنیم که به آرامش حقیقی برسیم .
    می تونیم ساده زندگی کنیم و به جای پوشیدن لباسهای شیک (قابل توجه یه شرکته : : )مثل علی باشیم یعنی پشت لباس کهنه ما دریایی از علم ومعرفت و شناخت باشه و اینه که تا قرنها ماندگار خواهیم بود .

    آدم وقتی فرومش قفل بشه پرت و پلا می گه ;D ;D ;D
    The truth of my life:I`m only looking for you

  9. #19
    Global Moderator

    Simon آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2007
    ارسال‌ها
    16,556

    پیش فرض پاسخ : با اين همه سختي براي رفتن تاحالا به برگشتن فكر كرديد ؟

    ???
    ظاهرا فقط من نيستم كه خودم و به بي خيالي زدم . همش مي گم حالا كووو تا برم . اون موقع فكرش و مي كنم . نمي دونم شايدم اشتباه باشه ؟ ???
    اطلاعیه مهم در بخش آمریکا
    اطلاعیه مهم در بخش کانادا

    شبیه ساز آزمون تافل را از کجا دانلود کنیم؟
    از پاسخ دادن به پیام خصوصی یا پیام بازدید کننده ایی که در سطح انجمن قابل مطرح کردن است معذورم.

  10. #20
    Member mrjalali آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2008
    رشته و دانشگاه
    Advanced managemant - CGU
    ارسال‌ها
    438

    پیش فرض پاسخ : با اين همه سختي براي رفتن تاحالا به برگشتن فكر كرديد ؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط Roger
    بالاخره نمی شه هم خدا رو خواست هم خرما رو. من حاضر نیستم جایی زندگی کنم که یه آدم شپشوی بی سواد که حاضره برای یه قرون دو زار سر هر چی آدم بدبخته زیر آب کنه، رئیسم باشه. اجازه نمی دم اون طوری که اون بهم می گه لباس بپوشم. دلم نمی خواد وقتی می رم تو یه اداره طرف ارث باباش رو از من طلبکار باشه. دوست ندارم وقتی از خط عابر پیاده رد می شم از ترس جونم... بگذریم.

    ترجیح می دم یه مدت ایرانی (این مدلی که اون بالا توضیح دادم) نبینم... خدا بزرگه. چنین نبوده و چنین نیز نخواهد ماند.

    من هم با همه نظرها موافقم. اما يه چيزي رو نبايد هيچ وقت يادمون بره. من با خودم عهد كردم اين شرايطي كه منو مجبور كرده از ايران برم و قيد بودن در وطن رو بزنم هيچ وقت فراموش نكنم. بچه ها! آدم فراموشكاره. مي ريم اونور كم كم اين جزئياتي كه الان سوهان روح شده و تك تك مارو عذاب ميده از ياد ميبريم، بعد يواش يواش دلتنگي هامون شروع مي شه. پس هم هميشه و هر روز دارم همه مسائل ريز و درشتي رو كه باعث رفتنم شده براي خودم تكرار مي كنم كه هم عزمم جزم باقي بمونه هم فردا دچار پوچي نشم.
    ضمنا اگه كسي اينجا خوشه و موضوعي براي تحمل كردن نداره و وضع مالي خوبي هم داره و خوبم پول در مياره بهتره بدونه براي اون هيچ جا بهتر از اينجا نيست. براي من كه "در شهر خودم هم غريبم" چه فرقي ميكنه اونجا هم غريب باشم؟
    به دریا که می اندیشم، بهانه ای برای جاری شدن پیدا می کنم؛
    باید بروم؛ تا دریا راهی نیست اما تا دریایی شدن راه بسیار است.

صفحه 2 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •