به نظر من كه هيچ مشكل بزرگى وجود نداره. فقط حل بعضى از مشكلات وقت و انرژى بيشترى لازم داره.
به غير از بى پولى و بد شانسى كه معمولا به سادگى قابل حل نيستند و اتفاقا جفتشون تو گزينه ها هم نبودند.
موفق باشيد
ريز نمرات پايين
دانشگاه بي اسم و رسم
نداشتن مقاله
Tofel
GRE
GMAT
Money
Visa
نگرفتن پذيرش
نداشتن بورس
نداشتن توصيه نامه خوب
نداشتن راهنما ي خوب
مصر نبودن
نداشتن رزومه ي خوب
خدمت سربازي
انتخاب دانشگاه رده بالا
متقاعد كردن اساتيد
پرداخت هزينه هاي با كارت اعتباري
پست
زمان بندي نادرست خودم
درگیری عاطفی با خانواده
داشتن استرس بیش از حد
نداشتن اطلاع كافي در مورد هر كدام از مراحل پذيرش
به نظر من كه هيچ مشكل بزرگى وجود نداره. فقط حل بعضى از مشكلات وقت و انرژى بيشترى لازم داره.
به غير از بى پولى و بد شانسى كه معمولا به سادگى قابل حل نيستند و اتفاقا جفتشون تو گزينه ها هم نبودند.
موفق باشيد
تا وقتی که ما ایرانی هستیم و یا پاسپورت ایرانی داریم مشکلات تموم نمی شه (ببخشید یه کم رک بود). پس باید صبور بود. تازه مشکلات apply ها و admissionها تموم شه استرسهای ویزا شروع می شه. البته اگه بریم اوونور (یعنی یه وری غیر از این ور) خیلی مشکلات کمتر می شه.
پروردگارا ملت و کشور مرا از دروغ و خشکسالی مصون بدار.
برای من بزرگترین مشکل وقت نداشتن بوده.مجبور بودم فول تایم کار کنم .تافل و بقیه امتحان ها رو هم بدم. اما همیشه ادم بیشتر از اون چیزی که فکر میکنه توان داره.
من وقتی اپلای کرده بودم فکر می کردم که اگه admission بگیرم همه چی حله، اما پر استرس ترین و سخت ترین کار گرفتن وقت سفارت و ویزا هست. همه امتحانا و apply و خ استاد زدن و ... یک طرف، گرفتن ویزا یک طرف. مخصوصا که محدودیت زمانی هم وجود داره. البته این در مورد آمریکا هست
مهر محبت بيش از اندازه پدر و مادر! و اينكه به طور unlimited و نامحدود ميخوان كه آدم پيششون باشه و اندكي هم از مواضع خودشون كوتاه نميان!...
به نظر من سختيش بيشتر به اين مربوط ميشه كه بخواي چند تا كارو با هم انجام بدي. مثلا من چون هم اپلاي مي كردم و كاراي ويزاو ... رو انجام ميدادم، هم تز فوق انجام ميدادمو مقاله مي نوشتم و... هم سر كار مي رفتم يه كم سخت شد برام. جدا از مشكل ويزا و كليرنس كه بي دليل آدم ممكنه به مشكل بخوره، بقيه مراحلش اگه وقت كافي داشته باشي وكارات با هم overlap پيدا نكنن حله.
از خوبی های جنبیه این فروم اینه که آدم می فهمه چقدر خانواده ها فرق دارن، خانواده من به زور منو مجبور کردن که APPLY.کنم ، البته نه اینکه خودم نمی خواستم ولی اونا انگیزشون انگار بیشتر بود . من معدله لیسانسم پایین بود، با این وجود چند جای خوب گرفتم، مامانو بابام گرین کارد داشتن و منم تو پروسه بودم، پس ویزای آمریکا رو بی خیال شدمو چسبیدم به کاناداییه که انصافا از استادو دانشگاه از آمریکایی کم نداشت، البته هنوز واسه ویزا اقدام نکردم که شاید همشو نقش بر آب کنه که البته به درک.
یه آدم که شاید 100 کلمه فارسی بلد نبودو با همین 100 کلمه می خواست منو نصیحت کنه! بهم گفت خدا اول راه حل مشکل ها رو می آفرینه و بعدش خود مشکلاتو. خوبیه های APPLY برای من اول یه هدف بود که به فعالیت های این 2 ساله اخیرم جهت داد، بعد اون یه عالمه دوسته خوب :P از همه رقم و سوم منو هل داد به سمت یه آینده کاریه سطح بالا و علمی، مشکلاتشم استرسه پذیرش، استرسه فاند، استرسه ویزا و الباقی استرسا بود.
دانشگاه بی اسم و رسم ، معدل پایین ، بدون مقاله!
یکی نیست بگه خوب تو چه پر رویی که می خوای اقدام کنی؟!
راضی ام به رضای خدا!
Resigned Mod. <br />.
برای من استرس مرگبارترین پدیده ای بوده که تو این مدت یک سال و نیم دست از سرم بر نداشته. اگر چه نتایج کار تا اینجا خوب بوده اما واقعا این بار فشار روانی که تمام نمیشه و فقط از یک شکل به شکل دیگه تبدیل می شه داره واقعا منو از بین می بره! هر مرحله که تموم میشه فکر می کنم خوب اگه اینم تموم بشه دیگه راحت می شم اما هنوز ادامه داه!!!!! :'(
بی پولی اقا، بی پولی...
علاقه مندی ها (Bookmarks)