صفحه 3 از 8 نخستنخست 12345678 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 75

موضوع: باکو (آذربایجان) - مصاحبه‌ی سفارت و تجربیات روز مصاحبه در سال ۲۰۱۵

  1. #21

    پیش فرض پاسخ : باکو (آذربایجان) - مصاحبه‌ی سفارت و تجربیات روز مصاحبه در سال ۲۰۱۵

    دوستان لطفا اطلاعات بدید آیا جرج اون آفیسر سیاهپوست اونجاست؟ من سال قبل (توریستی ریجکت شدم) ولی میخوام بدونم اگه افسر سیاهپوست نباشه دوباره از باکو اقدام کنم.


  2. #22
    Member
    تاریخ عضویت
    Oct 2011
    رشته و دانشگاه
    مهندسی برق-مخابرات .... دانشگاه تبریز
    ارسال‌ها
    104

    پیش فرض پاسخ : باکو (آذربایجان) - مصاحبه‌ی سفارت و تجربیات روز مصاحبه در سال ۲۰۱۵

    نقل قول نوشته اصلی توسط saeedgoogle نمایش پست ها
    دوستان لطفا اطلاعات بدید آیا جرج اون آفیسر سیاهپوست اونجاست؟ من سال قبل (توریستی ریجکت شدم) ولی میخوام بدونم اگه افسر سیاهپوست نباشه دوباره از باکو اقدام کنم.
    طبق گفته دوستان دیگه نیست

  3. #23

    پیش فرض پاسخ : باکو (آذربایجان) - مصاحبه‌ی سفارت و تجربیات روز مصاحبه در سال ۲۰۱۵

    سلام به دوستان همراه. من با تاخير تجربه روز مصاحبه رو مينويسم به دليل مشغله كاري و البته بي حوصلگي ريجكت براي بار دوم! روز 5شنبه هم يه دور اومدم كلي تايپ كردم اينجا، يهم لپ تاپم قاطي كرد و همه ش پريد!!! ديگه بدتر حوصله م نشد بيام بنويسم.
    اول جواب اين دوست مون رو كه اخرين پست رو گذاشته بدم: من اونجا هيچ آفيسر سياه پوستي نديدم. آفيسر ما يه آقاي بسيار محترم و خوش برخورد و قد بلند و چشم آبي بود. صداي يه خانومي رو هم از يكي ديگه از باجه ها مي‌شنيدم ولي آفيسر سياه‌پوست نديدم!
    مصاحبه ما 5شنبه 16 آپريل بود. دانشجويي: F1 و F2. پذيرش دكتراي با فاند كامل. رشته‌هاي زير مجموعه‌ي انرژي. كار رسمي دولتي. همسر سربازي ارتش رفته. يادآوري ميكنم من 5 مارس از آنكارا با بند 214بي از اون آفيسر بداخلاق باجه 2، ريجكت شده بودم!!!
    من به دليل شرايط خاصم (اگر كسي براش سوال بود شرايط خاص يعني چي، ميتونم بطور خصوصي بهش بگم!!) بهم وقت ايميلي دادن. همونطور كه خودتون ميدونين از هفته اول فروردين هيچ وقت دانشجوئي براي باكو باز نميشد!!!! و منم چون عجله داشتم (به خاطر شرايط خاصم و هم استادم گير داده بود بايد هرچه زودتر دوباره برم مصاحبه) اول براي 5 آپريل بصورت ايميلي وقت گرفتم. بعد چون ويزاي باكوم آماده نبود ايميل زدم بهشون كه من مشكل ويزاي آذربايجان دارم و اونا نهايت همكاري رو كردن و ازم حتي پرسيدن چه تاريخي برا من مناسبه و من خودم گفتم 16 آپريل و اونا در جواب 16 آپريل ساعت 9 صبح بهم وقت دادن (و اينجا بود كه من تفاوت دنياي اول و سوم رو به وضوح درك كردم!).
    بعد از اينكه با سختيهاي فراوان (جريان سفر رو توي تاپيك مربوطه و اطلاعات لازمه رو اونجا براتون مينويسم) رسيديم باكو و هتل آوند رو بطور حضوري و دون مكاتبه قبلي رزرو كرديم، عصر رفتيم دم سفارت و از نگهبان در مورد ورودي اصلي سفارت و ساعت حضور دم در سوال كرديم. در اصلي سفارت همون خيابون اصلي آزادليگ هست. نگهبان گفت همون ساعت 9 اونجا باشين.
    فرداش ساعت يك ربع به 9 ما دم سفارت بوديم. باد شديد و سردي مي‌وزيد. دم سفارت نسبتا شلوغ بود. چند تا كيس ايراني و باقي همه اذربايجاني. حدود ساعت 9:15 نگهبان بر اساس ليستي كه دستش بود شروع كرد به داخل كردن افراد بصورت كيس به كيس. اولين نفر يه خانوم وآقاي ايراني بودن كه ميخواستن برن به دخترشون سر بزنن. پاسپورتها و اسمشون روتوي ليست چك كرد و اجازه داد برن تو. بعدش يه كيس ايراني ديگه. بعد يكي از آذربايجاني به نگهبان تذكر داد كه اين خانوم (بنده رو) بفرستين تو...شرايطش خاصه!!! نگهبان و منتظرين هم البته، نهايت همكاري رو كردن و من رو خارج از نوبت فرستادن تو. منتها اسم من توي ليستش نبود و بلكه پرينت مكاتبه ايميليم دستش بود و بعد از تطبيق، اجازه داد برم تو. همسرم هم بيرون موند!!!!
    داخل اتاقك ورودي به سفارت، يه خانوم كه انگليسي خرف ميزد، كارت ملي و پاسپورتم رو چك كرد. كارت ملي رو نگه داشت و يه كارت ويزيتور بهم داد كه بايد روي سينه م نصبش ميكردم! كيفم رو كه داخلش يه مشت خرت و پرت الكي بود رو نگهبان مرد ديگهف نگاه كرد. مطمئن شد فلش و گوشي و هيچ وسيله‌ الكترونيكي همراهم نيست ولي باز با اين حال كيفم رو ازم گرفت و بابتش يه تيكت بهم داد بعنوان رسيد و به من گفتن بيا از گيت ليزر رد شو! اينجا بود كه من به ذهنم رسيد در مورد همسرم سوال كنم و بگم كه ما دو نفريم و اگه من برم تو تكليف همسرم چي ميشه! با خانومه صحبت كردم كه ما دو نفريم. به پرينت ايميلم نگاه كرد و گفت اينجا نوشته يه نفر! گفتم ولي نه. من توي ايميلم اشاره كردم كه ما دو نفر هستيم. گفت بايد با آفيسر چك كنم. اينجا بود كه من يهو استرس به جونم اتفاد و شك كردم به اينكه آيا تو مكاتباتم اسمي از همسرم بردم يا نه! خانومه به آفيسر زنگ زد و بعد گوشي رو داد من باهاش صحبت كنم و برا آفسر توضيح دادم كه من تو مكاتباتم گفتم دو نفريم!و بعد آفيسر گفت اوكي و مشكلي نيست و بعد به خانومه گفت همسرشم راه بدين و بفرستين داخل! خيالم راحت شد. بعد به نگهبان دم در دستور دادن همسرمو صدا كنن داخل. بعد به من اشاره كردن تو برو داخل تا همسرت مياد. من رو به سمت سالن انتظار راهنمائي كردن.
    ورودي سالن انتظار يه آيفون هست كه زنگ رو ميزني از داخل در رو باز ميكنن. درش هم خيلي سفت و مزخرف بود. كلي زور زدم به سمت داخل تا در وا شد. يه سالن انتظار كوچيك با ظرفيت حدود 17-18 نفر صندلي، يه آب سردكن، يه تي وي به ديوارش، و سرويسهاي جداگانه‌ي بهداشتي! اونائي كه جلوتر اومده بودن تو، نشسته بودن. منم روي اولين رديف صندليها نشستم و منتظر همسرم شدم. بعد از شايد 10 دقيقه، يكي از كيسهاي ايراني پرسيد مداركتو تحويل دادي؟ گفتم نه! مگه بايد الان تحويل بديم!؟ گفت آره. از سالن انتظار يه ورودي به سالن باجه هاي مصاحبه و صندوق بود. اولين باجه‌ي سمت راست داخل سالن اصلي، نوشته صندوق/cashier! يه خانوم پشت كامپيوترش نشسته بود و مدارك رو تحويل ميگرفت. انگليسي صحبت مي‌كرد! بهم گفت اينا رو بده: تائيديه دي اس، آي توني، سويس في، و رسيد هزينه مصاحبه! توضيح دادم من چون ايميلي وقت گرفتم هزينه رو پرداخت نكردم انلاين ((يعني نميشد كه پرداخت كنم). قرار شده به صورت نقدي و حضوري بدم! هزينه رو هم دادم و اومدم نشستم و نفر بعدي...
    بعد از حدود 1نيم دقيقه، دوباره همون كيس ايرانيه (كيس دانشجويي بود)، اومد گفت خب چي شد؟ گفتم هيچي. مدارك رو تحويل دادم. گفت همه رو دادي؟گفتم نه! مگه بايد همه رو ميداديم! گفت نميدونم! از من كه همه رو گرفت! بهم گفته كل اون پك ت رو بده! گفت از بقيه هم تقريبا همه مدارك شون رو خواسته! سوال كردم از كيس هاي ايراني ديگه، ديدم بله اون آقا درست ميگه! از باقي ايرانيها تقريبا همه مدارك شون رو گرفته (شامل هر چي كه بردن)! و فقط از من اون سه-چهارتا رو خواسته! استرس افتاد به جونم! به ذهنم رسيد برم بهشون تحويل بدم، ولي نرفتم!!!!
    بعد از اولين كيس ايراني (همون خانوم و آقاهه) و چند تا كيس آذربايجاني و بعد از گذشت حدود 1:15 دقيقه، من رو صدا كردن از بلندگوي توي سالن انتظار! با همسرم بلند شديم رفتيم! بايد خيلي دقت كني به اينكه اسم شما رو صدا كردن يا نه! چون با لهجه ميخونن و خيلي سخته تشخيص اين موضوع!
    يه آقاي قدبلند و چشم آبي و چهارشونه و بسيار مودب و خوشرو توي باجه سوم، سرپا وايستاده، منتظر ما بود! شروع كرد فارسي خوش و بش كردن! منم اول با فارسي جواب سلامشو دادم و بعد گفتم با انگليسي اوكي هستيم!! بعد به انگليسي ادامه داد! خوب شد اول كار يادم بود ازش تشكر كردم برا همكاري خيلي خوب سفارتشون در مورد وقت مصاحبه! اونم گفت وظيفه ماست كمك كنيم! سوالاتش شامل اينا بود:
    1- براي چي ميخواي بري امريكا؟ منم كامل توضيح دادم!
    2- راجع به بكگراند تحصيليت برا من بگو...
    3- (رو به همسرم) كار شما چيه؟ (به انگليسي)....من برگشتم گفتم همسرم زبانش خيلي خوب نيست اگر ممكنه فارسي سوال كنين و با لهجه غليظ فارسي ولي خوب و شمرده از همسرم سوال كرد
    4- (رو به همسرم)شما براي چي داري ميري امريكا؟
    5- رو به خودم: اونجا قراره specific چي بخوني؟ (توي آي توني من نوشته بود engineering, general! منم دي اس رو همين نوشتم)!
    6- كارت چيه توي ايران؟
    7- آيا هيچ وقت براي diversity visa اقدام كردي؟
    تمام مدت سوالاتش، با مهربوني و لبخند سوال ميكرد! بعد از پشت ميزش رفت و يعد از چند ثانيه اومد! برگه سفيد رو اماده كرد و با باقي مدارك داد دستم و عذرخواهي كرد كه من نميتونم به شما ويزا بدم! دلم ميخواست اين كار رو بكنم ولي قوانين به من اجازه نميدن! ضمن اينكه دلم ميخواست دليلش رو بطور دقيق بهت بگم ولي باز شرمنده من نميتونم اينم توضيح بدم (تمام اين توضيحات رو به فارسي گفت). بعدم گفت ايشالله بعد از توافقات 5+1 دوباره اقدام كن و ايشالله اون موقع ميتوني ويزا بگيري!
    خواستم بگم كه مرد حسابي توضيحات شفاهيت با برگه اي كه دادي دستم (214بي) تناقض داره و اگه مشكل شما همين بند مزخرفه(214بي)، من اينهمه مدرك مالي و اينا آوردم، گفت نه متاسفانه ارائه مدرك هم كمكي نميكنه!
    همسرم هي ميخواست توضيح بده و دليل بياره...گفتم بهش نكن ديگه...كار رو خراب نكن...بيا بريم. فايده نداره!!! با حوصله هم وايستاده بود و به حرفهاي ما گوش ميكرد....ولي بيفايده!
    دست از پا درازتر از سفارت باكو هم بيرون اومديم و سريع راهي شديم به سمت ايران!
    اگر سوالي بود در خدمتم!
    به اميد موفقيت شماها...

  4. #24
    ApplyAbroad Guardian
    hpmoner آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2012
    رشته و دانشگاه
    Ph.D. in Computer Science, Drexel University
    ارسال‌ها
    1,649

    پیش فرض پاسخ : باکو (آذربایجان) - مصاحبه‌ی سفارت و تجربیات روز مصاحبه در سال ۲۰۱۵

    نقل قول نوشته اصلی توسط rozepoo نمایش پست ها
    سلام به دوستان همراه. من با تاخير تجربه روز مصاحبه رو مينويسم به دليل مشغله كاري و البته بي حوصلگي ريجكت براي بار دوم! روز 5شنبه هم يه دور اومدم كلي تايپ كردم اينجا، يهم لپ تاپم قاطي كرد و همه ش پريد!!! ديگه بدتر حوصله م نشد بيام بنويسم.
    اول جواب اين دوست مون رو كه اخرين پست رو گذاشته بدم: من اونجا هيچ آفيسر سياه پوستي نديدم. آفيسر ما يه آقاي بسيار محترم و خوش برخورد و قد بلند و چشم آبي بود. صداي يه خانومي رو هم از يكي ديگه از باجه ها مي‌شنيدم ولي آفيسر سياه‌پوست نديدم!
    ...........
    به اميد موفقيت شماها...
    سلام. اول از همه از اینهمه حوصله و وقتی که گذاشتید تشکر می کنم و واقعا بابت ریجکت این دفعه تون متاسفام. امیدوارم هرچه زودتر مشکلتون حل بشه و بتونید به برنامه هاتون برسید. امکانش هست بفرمایید که دقیقا رشته ی تحصیلی شما در دوران لیسانس و ارشد چی بوده و جایی که کار میکردین در چه زمینه هایی فعال بوده؟ همچنین از نظر خودتون اینها با چه بخشی از رزومه ی شما مشکل دارند؟ چون اینجور که معلومه این 214b صرفا یک بهانه ای هست.
    ویرایش توسط hpmoner : April 25th, 2015 در ساعت 07:06 PM
    **دوستان کامپیوتری و برقی، اپلیکنت های امریکا، اگه دوست داشتید -> اینجا<- رو مطالعه بفرمایید**
    **سوالات محتمل روز مصاحبه سفارت امریکا**

       

  5. #25

    پیش فرض پاسخ : باکو (آذربایجان) - مصاحبه‌ی سفارت و تجربیات روز مصاحبه در سال ۲۰۱۵

    واقعا متاسف شدم از ریجکت شما.
    من چندین تجربه خونده بودم که رفتن زوج با هم برای افسر این ذهنیت رو ایجاد میکنه که قصد شما موندن هست. در مورد توریستی ها هم بارها خوندم که پدر و مادری برای دیدن فرزندشون به سفارت میرن ولی فقط به یک نفر اجازه رفتن میدن که معمولا مادر اون شخص هست. دوست عزیز ممنون میشم اگه دوستان ایرانی اونجا بودن که میخواستن توریستی برن و شما از نتیجه مصاحبه باخبر شدید بنده رو در جریان بزارید


  6. #26

    پیش فرض پاسخ : باکو (آذربایجان) - مصاحبه‌ی سفارت و تجربیات روز مصاحبه در سال ۲۰۱۵

    نقل قول نوشته اصلی توسط rozepoo نمایش پست ها
    سلام به دوستان همراه. من با تاخير تجربه روز مصاحبه رو مينويسم به دليل مشغله كاري و البته بي حوصلگي ريجكت براي بار دوم! روز 5شنبه هم يه دور اومدم كلي تايپ كردم اينجا، يهم لپ تاپم قاطي كرد و همه ش پريد!!! ديگه بدتر حوصله م نشد بيام بنويسم.
    اول جواب اين دوست مون رو كه اخرين پست رو گذاشته بدم: من اونجا هيچ آفيسر سياه پوستي نديدم. آفيسر ما يه آقاي بسيار محترم و خوش برخورد و قد بلند و چشم آبي بود. صداي يه خانومي رو هم از يكي ديگه از باجه ها مي‌شنيدم ولي آفيسر سياه‌پوست نديدم!
    مصاحبه ما 5شنبه 16 آپريل بود. دانشجويي: F1 و F2. پذيرش دكتراي با فاند كامل. رشته‌هاي زير مجموعه‌ي انرژي. كار رسمي دولتي. همسر سربازي ارتش رفته. يادآوري ميكنم من 5 مارس از آنكارا با بند 214بي از اون آفيسر بداخلاق باجه 2، ريجكت شده بودم!!!
    من به دليل شرايط خاصم (اگر كسي براش سوال بود شرايط خاص يعني چي، ميتونم بطور خصوصي بهش بگم!!) بهم وقت ايميلي دادن. همونطور كه خودتون ميدونين از هفته اول فروردين هيچ وقت دانشجوئي براي باكو باز نميشد!!!! و منم چون عجله داشتم (به خاطر شرايط خاصم و هم استادم گير داده بود بايد هرچه زودتر دوباره برم مصاحبه) اول براي 5 آپريل بصورت ايميلي وقت گرفتم. بعد چون ويزاي باكوم آماده نبود ايميل زدم بهشون كه من مشكل ويزاي آذربايجان دارم و اونا نهايت همكاري رو كردن و ازم حتي پرسيدن چه تاريخي برا من مناسبه و من خودم گفتم 16 آپريل و اونا در جواب 16 آپريل ساعت 9 صبح بهم وقت دادن (و اينجا بود كه من تفاوت دنياي اول و سوم رو به وضوح درك كردم!).
    بعد از اينكه با سختيهاي فراوان (جريان سفر رو توي تاپيك مربوطه و اطلاعات لازمه رو اونجا براتون مينويسم) رسيديم باكو و هتل آوند رو بطور حضوري و دون مكاتبه قبلي رزرو كرديم، عصر رفتيم دم سفارت و از نگهبان در مورد ورودي اصلي سفارت و ساعت حضور دم در سوال كرديم. در اصلي سفارت همون خيابون اصلي آزادليگ هست. نگهبان گفت همون ساعت 9 اونجا باشين.
    فرداش ساعت يك ربع به 9 ما دم سفارت بوديم. باد شديد و سردي مي‌وزيد. دم سفارت نسبتا شلوغ بود. چند تا كيس ايراني و باقي همه اذربايجاني. حدود ساعت 9:15 نگهبان بر اساس ليستي كه دستش بود شروع كرد به داخل كردن افراد بصورت كيس به كيس. اولين نفر يه خانوم وآقاي ايراني بودن كه ميخواستن برن به دخترشون سر بزنن. پاسپورتها و اسمشون روتوي ليست چك كرد و اجازه داد برن تو. بعدش يه كيس ايراني ديگه. بعد يكي از آذربايجاني به نگهبان تذكر داد كه اين خانوم (بنده رو) بفرستين تو...شرايطش خاصه!!! نگهبان و منتظرين هم البته، نهايت همكاري رو كردن و من رو خارج از نوبت فرستادن تو. منتها اسم من توي ليستش نبود و بلكه پرينت مكاتبه ايميليم دستش بود و بعد از تطبيق، اجازه داد برم تو. همسرم هم بيرون موند!!!!
    داخل اتاقك ورودي به سفارت، يه خانوم كه انگليسي خرف ميزد، كارت ملي و پاسپورتم رو چك كرد. كارت ملي رو نگه داشت و يه كارت ويزيتور بهم داد كه بايد روي سينه م نصبش ميكردم! كيفم رو كه داخلش يه مشت خرت و پرت الكي بود رو نگهبان مرد ديگهف نگاه كرد. مطمئن شد فلش و گوشي و هيچ وسيله‌ الكترونيكي همراهم نيست ولي باز با اين حال كيفم رو ازم گرفت و بابتش يه تيكت بهم داد بعنوان رسيد و به من گفتن بيا از گيت ليزر رد شو! اينجا بود كه من به ذهنم رسيد در مورد همسرم سوال كنم و بگم كه ما دو نفريم و اگه من برم تو تكليف همسرم چي ميشه! با خانومه صحبت كردم كه ما دو نفريم. به پرينت ايميلم نگاه كرد و گفت اينجا نوشته يه نفر! گفتم ولي نه. من توي ايميلم اشاره كردم كه ما دو نفر هستيم. گفت بايد با آفيسر چك كنم. اينجا بود كه من يهو استرس به جونم اتفاد و شك كردم به اينكه آيا تو مكاتباتم اسمي از همسرم بردم يا نه! خانومه به آفيسر زنگ زد و بعد گوشي رو داد من باهاش صحبت كنم و برا آفسر توضيح دادم كه من تو مكاتباتم گفتم دو نفريم!و بعد آفيسر گفت اوكي و مشكلي نيست و بعد به خانومه گفت همسرشم راه بدين و بفرستين داخل! خيالم راحت شد. بعد به نگهبان دم در دستور دادن همسرمو صدا كنن داخل. بعد به من اشاره كردن تو برو داخل تا همسرت مياد. من رو به سمت سالن انتظار راهنمائي كردن.
    ورودي سالن انتظار يه آيفون هست كه زنگ رو ميزني از داخل در رو باز ميكنن. درش هم خيلي سفت و مزخرف بود. كلي زور زدم به سمت داخل تا در وا شد. يه سالن انتظار كوچيك با ظرفيت حدود 17-18 نفر صندلي، يه آب سردكن، يه تي وي به ديوارش، و سرويسهاي جداگانه‌ي بهداشتي! اونائي كه جلوتر اومده بودن تو، نشسته بودن. منم روي اولين رديف صندليها نشستم و منتظر همسرم شدم. بعد از شايد 10 دقيقه، يكي از كيسهاي ايراني پرسيد مداركتو تحويل دادي؟ گفتم نه! مگه بايد الان تحويل بديم!؟ گفت آره. از سالن انتظار يه ورودي به سالن باجه هاي مصاحبه و صندوق بود. اولين باجه‌ي سمت راست داخل سالن اصلي، نوشته صندوق/cashier! يه خانوم پشت كامپيوترش نشسته بود و مدارك رو تحويل ميگرفت. انگليسي صحبت مي‌كرد! بهم گفت اينا رو بده: تائيديه دي اس، آي توني، سويس في، و رسيد هزينه مصاحبه! توضيح دادم من چون ايميلي وقت گرفتم هزينه رو پرداخت نكردم انلاين ((يعني نميشد كه پرداخت كنم). قرار شده به صورت نقدي و حضوري بدم! هزينه رو هم دادم و اومدم نشستم و نفر بعدي...
    بعد از حدود 1نيم دقيقه، دوباره همون كيس ايرانيه (كيس دانشجويي بود)، اومد گفت خب چي شد؟ گفتم هيچي. مدارك رو تحويل دادم. گفت همه رو دادي؟گفتم نه! مگه بايد همه رو ميداديم! گفت نميدونم! از من كه همه رو گرفت! بهم گفته كل اون پك ت رو بده! گفت از بقيه هم تقريبا همه مدارك شون رو خواسته! سوال كردم از كيس هاي ايراني ديگه، ديدم بله اون آقا درست ميگه! از باقي ايرانيها تقريبا همه مدارك شون رو گرفته (شامل هر چي كه بردن)! و فقط از من اون سه-چهارتا رو خواسته! استرس افتاد به جونم! به ذهنم رسيد برم بهشون تحويل بدم، ولي نرفتم!!!!
    بعد از اولين كيس ايراني (همون خانوم و آقاهه) و چند تا كيس آذربايجاني و بعد از گذشت حدود 1:15 دقيقه، من رو صدا كردن از بلندگوي توي سالن انتظار! با همسرم بلند شديم رفتيم! بايد خيلي دقت كني به اينكه اسم شما رو صدا كردن يا نه! چون با لهجه ميخونن و خيلي سخته تشخيص اين موضوع!
    يه آقاي قدبلند و چشم آبي و چهارشونه و بسيار مودب و خوشرو توي باجه سوم، سرپا وايستاده، منتظر ما بود! شروع كرد فارسي خوش و بش كردن! منم اول با فارسي جواب سلامشو دادم و بعد گفتم با انگليسي اوكي هستيم!! بعد به انگليسي ادامه داد! خوب شد اول كار يادم بود ازش تشكر كردم برا همكاري خيلي خوب سفارتشون در مورد وقت مصاحبه! اونم گفت وظيفه ماست كمك كنيم! سوالاتش شامل اينا بود:
    1- براي چي ميخواي بري امريكا؟ منم كامل توضيح دادم!
    2- راجع به بكگراند تحصيليت برا من بگو...
    3- (رو به همسرم) كار شما چيه؟ (به انگليسي)....من برگشتم گفتم همسرم زبانش خيلي خوب نيست اگر ممكنه فارسي سوال كنين و با لهجه غليظ فارسي ولي خوب و شمرده از همسرم سوال كرد
    4- (رو به همسرم)شما براي چي داري ميري امريكا؟
    5- رو به خودم: اونجا قراره specific چي بخوني؟ (توي آي توني من نوشته بود engineering, general! منم دي اس رو همين نوشتم)!
    6- كارت چيه توي ايران؟
    7- آيا هيچ وقت براي diversity visa اقدام كردي؟
    تمام مدت سوالاتش، با مهربوني و لبخند سوال ميكرد! بعد از پشت ميزش رفت و يعد از چند ثانيه اومد! برگه سفيد رو اماده كرد و با باقي مدارك داد دستم و عذرخواهي كرد كه من نميتونم به شما ويزا بدم! دلم ميخواست اين كار رو بكنم ولي قوانين به من اجازه نميدن! ضمن اينكه دلم ميخواست دليلش رو بطور دقيق بهت بگم ولي باز شرمنده من نميتونم اينم توضيح بدم (تمام اين توضيحات رو به فارسي گفت). بعدم گفت ايشالله بعد از توافقات 5+1 دوباره اقدام كن و ايشالله اون موقع ميتوني ويزا بگيري!
    خواستم بگم كه مرد حسابي توضيحات شفاهيت با برگه اي كه دادي دستم (214بي) تناقض داره و اگه مشكل شما همين بند مزخرفه(214بي)، من اينهمه مدرك مالي و اينا آوردم، گفت نه متاسفانه ارائه مدرك هم كمكي نميكنه!
    همسرم هي ميخواست توضيح بده و دليل بياره...گفتم بهش نكن ديگه...كار رو خراب نكن...بيا بريم. فايده نداره!!! با حوصله هم وايستاده بود و به حرفهاي ما گوش ميكرد....ولي بيفايده!
    دست از پا درازتر از سفارت باكو هم بيرون اومديم و سريع راهي شديم به سمت ايران!
    اگر سوالي بود در خدمتم!
    به اميد موفقيت شماها...
    ایشالا ویزاتونو دفعه بعد میگیرید. در مورد سربازی همسرتون دقیقا چه سوالی کرد؟؟ چقدر گیر داد به این مساله؟

  7. #27

    پیش فرض پاسخ : باکو (آذربایجان) - مصاحبه‌ی سفارت و تجربیات روز مصاحبه در سال ۲۰۱۵

    نقل قول نوشته اصلی توسط saeedgoogle نمایش پست ها
    واقعا متاسف شدم از ریجکت شما.
    من چندین تجربه خونده بودم که رفتن زوج با هم برای افسر این ذهنیت رو ایجاد میکنه که قصد شما موندن هست. در مورد توریستی ها هم بارها خوندم که پدر و مادری برای دیدن فرزندشون به سفارت میرن ولی فقط به یک نفر اجازه رفتن میدن که معمولا مادر اون شخص هست. دوست عزیز ممنون میشم اگه دوستان ایرانی اونجا بودن که میخواستن توریستی برن و شما از نتیجه مصاحبه باخبر شدید بنده رو در جریان بزارید
    اون روز! یه کیس دانشجوئی ایرانی بود اومده بود مصاحبه. که ارشدش رو امریکا گرفته بود و برا دکترا پذیرش گرفته بود و از اونجا مستقیم اومده بود مصاحبه باکو و با فرض اینکه کلیرنس میخوره این فاصله کلیرنس رو ایران پیش خونواده ش باشه. مصاحبه ایشون بعد از من بود و نفهمیدم نتیجه مصاجبه شون چی بود!
    یه خانم و آقای تبریزی میخواستن برن دیدن دخترشون. میگفت باید اگوست اونجا باشن. به آقاهه یکضرب دادن ولی خانومه رو فرستادن کلیرنس. البته اقاهه هم گفته بود من نمی گیرم الان وصبر میکنم مال خانومم اماده شه. توی سفارت همونجا یه فرمی بهشون داده بودن که خانومه باید یه سری اطلاعات راجع به خودش بهشون میداد. آفیسره خیلی خوب باهاشون همکاری می کرد و خانومه هی به اون باجه ها رفت و امد میکرد و سوالاتشو می پرسید. من اون فرم رو ندیدم که دقیقا چه شوالاتی توش بود. یه کیس ایرانی دیگه اینا رو کمک میکرد که فرم رو تکمیل کنن.
    دو کیس ایرانی دیگه که باهاشون صحبت کردم و مصاحیه شون بعد از من، یکی دانشجوی میخواست بره برا ارشد ام بی آ. خودش ارشد مهندسی شیمی ایران داشت. کیس دیگه، یه خانم و آقای پزشک تبریزی بودن که میخواستن یک هفته ای برن کنفرانس البته با پسزشون. پسرشون وقت مصاحبه جدا گرفته بود!!!!! سر از کارشون در نیاوردم! نمیدونم نتیجه مصاحبه اینها هم چی شد.

  8. #28

    پیش فرض پاسخ : باکو (آذربایجان) - مصاحبه‌ی سفارت و تجربیات روز مصاحبه در سال ۲۰۱۵

    نقل قول نوشته اصلی توسط mosaeedi1985 نمایش پست ها
    ایشالا ویزاتونو دفعه بعد میگیرید. در مورد سربازی همسرتون دقیقا چه سوالی کرد؟؟ چقدر گیر داد به این مساله؟
    اصلا هیچی از سربازی همسرم نپرسید. فقط از کارش پرسید و اینکه اونجا میخواد چیکار کنه و برا چی داره میره!!! همین.

  9. #29

    پیش فرض پاسخ : باکو (آذربایجان) - مصاحبه‌ی سفارت و تجربیات روز مصاحبه در سال ۲۰۱۵

    نقل قول نوشته اصلی توسط hpmoner نمایش پست ها
    سلام. اول از همه از اینهمه حوصله و وقتی که گذاشتید تشکر می کنم و واقعا بابت ریجکت این دفعه تون متاسفام. امیدوارم هرچه زودتر مشکلتون حل بشه و بتونید به برنامه هاتون برسید. امکانش هست بفرمایید که دقیقا رشته ی تحصیلی شما در دوران لیسانس و ارشد چی بوده و جایی که کار میکردین در چه زمینه هایی فعال بوده؟ همچنین از نظر خودتون اینها با چه بخشی از رزومه ی شما مشکل دارند؟ چون اینجور که معلومه این 214b صرفا یک بهانه ای هست.
    خودم هم به این نتیجه رسیدم که این بند فقط بهانه است و دلیل اصلی رشته تحصیلی و کارمه!

  10. #30
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Aug 2009
    ارسال‌ها
    23

    پیش فرض پاسخ : باکو (آذربایجان) - مصاحبه‌ی سفارت و تجربیات روز مصاحبه در سال ۲۰۱۵

    نقل قول نوشته اصلی توسط rozepoo نمایش پست ها
    اصلا هیچی از سربازی همسرم نپرسید. فقط از کارش پرسید و اینکه اونجا میخواد چیکار کنه و برا چی داره میره!!! همین.
    سلام ببخشید ممکنه بگید کلا از همسرتون چه مدارکی خواستن؟ برای F2 مدارکی مثل رزومه، مدارک تحصیلی و کاری یا همچین چیزهایی لازم هست کلا؟ من فقط کارت پایان خدمت رو میدونم که ممکن هست بخوان.

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •