بحث قشنگیه و درد مشترکی رو در بر داره ... ولی دوستان احساسات معمولا انسان رو با شکست های جبران ناپذیری روبرو میکنه مسلما نباید گذاشت احساسات جانشین عقلانیت بشه...
موضوع اینه که ما هیچ انتخابی توی به دنیا اومدن و انتخاب شرایط اولیه زندگی نداشتیم ولی حالا که اهدافی برای خودمون داریم و میخوایم تغییرش بدیم و زندگیه متفاوتی بسازیم باید براش بجنگیم تا بعدا وقتی توی دوران پیری به خودمون و زندگیمون نیم نگاهی میندازیم پشیمون نباشیم که ای کاش اوضاع طور دیگه ای بود و بدتر از همه اینکه دیگران و به خصوص پدر و مادرمون رو مسئول بدونیم . باید بدونیم و قبول کنیم که فقط یک زندگی داریم و فرصتی برای صحی و خطا وجود نداره پس باید فکر کنیم و بهترین تصمیم رو برای خودمون و زمانه پیش رومون بگیریم. باید باور داشته باشیم که این زندگی ماله خودمونه و یاد بگیریم با تمام سختیهایی که هست اون رو خودمون بسازیم چون برای خودمون زندگی میکنیم و کلام آخر اینکه خوبه همیشه بدونیم ما با دیگران زندگی میکنیم نه برای دیگران.