نقل قول نوشته اصلی توسط Andishe110 نمایش پست ها
سلام

تجربه من:
- من الان دو ترم هست که آمریکا هستم ترم اول اوهایو بودم و الان NC.
- من تصمیم به ادامه تحصیل نداشتم اما چون کار با درآمد مناسب (همون حدود 2 به بالا) نتونستم پیدا بکنم یا راه بندازم، مجبور شدم بیام برای ادامه تحصیل که بیشتر برای تجربه جدید و زندگی با دغدغه کمتر بود.
- دانشگاه و همه چیز دیگه اینجا خصوصیه و این یعنی دانشگاه از شما پولی میگیره (یا شما براشون کار میکنی و اون waive میکنه یا یه چیزی همه میده) و در عوض به شما مدرکی میده. کار پیدا کردن و درآمد خوب داشتن لزوما در ادامه دانشگاه رفتن نیست به خودت بستگی داره و توانایی هات
- اینجا من و همسرم با درآمد دانشجویی داریم مثل ایران زندگی میکنیم. اجاره یه خونه یه خواب، خورد و خوراک معمولی الیته همسر محترم زحمت پخت و پز رو میکشن و سختی خاصی به خودمون نمیدیم. تفریح هزینه بردار زیاد هم نداریم. همه اینا با 18 هزار دلار تو یه شهر 400 هزار نفری هست که آب و هواش هم مثل تهران هست تقریبا. اگر بعد از تحصیل بری سر کار که حقوق میره بالای 50 هزار قطعا دغدغه مالی نخواهیم داشت و بیشت این مابه التفاوت save خواهد شد.
- الان ما اینجا کمی دغدغه مالی داریم چون همسرم بیمه نداره و هرینه های درمان بسیار بالاست اما اعتراف میکنم که زندگی کلا اینجا استرس نداره و همه چی آرومه و این آرامش به ما هم منتقل شده. اما ایران که بودیم من همش فکر و خیال میکردم که فردا چی میشه؟ اما اینجا مطمنی که هیج جیز قرار نیست یه شبه کن فیکون بشه.
- با توجه به تجربه ترم اول که تو اوهایو بودیم و هوای سردتری داشت، به نظر من اینکه کجا باشی خیلی مهمه. اونجا هزینه های گرمایش بالا بود، شهر کوچیک بود و جو ایرنی ها و ...
- قوانین ویزای دانشجویی که من تا حالا دیدم خیلی سفت و سخته برای درآمد داشتن. بعدش هم که باید بدویی دنبال ویزای کار حالا اون چه محدودیت هایی داره من الان نمیدونم. برای اینکه مطمئن باشی که بعدا بتونی شهروندی رو بگیری باید در طول تمام این سالها دست از پا خطا نکنی و مثل یه بچه خوب سرت به قوانین باشه. یعنی وقتی میای اینجا باید خیلی اهسته و پیوسته رشد کنی و رشد نمایی مثل ایران خبری نیست. البته استثنا همیشه هست.
- با همه این اوصاف من اگر الان بدونم که ایران میتونم ماهی 8 تومن درآمد داشته باشم به برگشتن به عنوان یه گزینه فکر میکنم.
- اینجا همه چی در نهایت خوب میشه اما برای اینکه بتونی با امریکایی ها قاطی بشی خیلی باید چیز یاد گرفت.
- من میگم اینحا میشه راحت زندگی کرد و رفاه اجتماعی داشت اما باید دید اون ته تهش تو زندگی چی میخوایی؟ که البته جواب این سوال هم در مراحل مختلف زندگی عوض میشه

بابت نظرتون و گفته هاتون تشکر میکنم..ببینید من خودم ادمی هستم که همیشه دوس داشتم و دارم که مفید باشم..راستش من ارزش آدمی رو بالاتر ازون میدونم که بخواد هدفش رو روی پول شرط بندی کنه..اما خب خودتون میدونید دیگه زندگی سختی داره و من بعنوان یک جوون که میخوام وارد بازیهای زندگی بشم اگه پول نداشته باشم کلام پس معرکه ست..من همیشه دوس داشتم مسیری رو برم و پیشرفت کنم که بعدا که سنی ازم گذشت و پیر شدم افسوس دوران از دست رفته رو نخورم با خودم بگم توی جوونیم کار مفیدی انجام دادم و حداقلش چند نفر از کار من بهره برده باشن..معیار من از زندگی اینه و بنظرم این معیار هست که انسانیت واقعی رو تداعی میکنه..اما اما در جامعه ای که دران زندگی میکنیم اگه از نبودن رفاه اجتماعی فاکتور بگیریم، کنفو یکون های روزمزه فراوان هست و هیچ چیزی ثبات نداره دیگه خودتون دیدید که چه خبره..اینجا دانشجوهای دگترای زیادی رو میبینید که از ادامه دادن پشیمون هستن و جامعه طوری شده که ظاهرا رفاه اجتماعی با پول حاصل میشه که بازم در حصولش شک هست..اما من با گفته های شما و دوستان به این نتیجه رسیدم اما نه انتخاب: من از گفته های دوستان استنباط میکنم که باید یه مدت اونجا زندگی کنم و ببینم بعنوان یک کسی که اون جامعه زندگی میکنه چی براش مهمه؟ رفاه اجتماعی یا رفاه اقتصادی؟ این ذقیقا مثل یه آزمایش شیمی میمونه که اگه یه ماده رو وارد دو مایع متفاوت کنی و نتیجه های متفاوت بگیرید..من فکر میکنم منم باید وارد اون جامعه بشم و ببینم حضور در اونجا چه تاثیری روی من میذاره. بنظرتون فکر خوبیه؟