صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 13

موضوع: تجربیات مصاحبه برای پذیرش در دوره های مختلف مدیریت (MBA, DBA, PHD ...)

  1. #1

    Post تجربیات مصاحبه برای پذیرش در دوره های مختلف مدیریت (MBA, DBA, PHD ...)

    سلام دوستان، من ظرف یکی دو هفته گذشته سه تا مصاحبه داشتم و خیلی خوب بود اگه قبلش می تونستم از تجربیات دوستان مدیریتی استفاده کنم. حالا این تاپیک رو درست کردم که تجربیات خودم رو در اختیار دوستان آینده بذارم و امیدوارم سایر دوستانی هم که تجربه دارن همراهی کنن. می دونم که تاپیکی با عنوان مصاحبه از طریق تلفن و اسکایپ و ... داریم که دوستان مطالب بسیار مفیدی اونجا نوشتند اما اکثریت بچه های مهندسی هستند و مدیریتی ها اگر هم مطلبی بنویسند لابلای اونا گم میشه. طبیعتا مدیران اگه نظر دیگه ای دارن یا فکر می کنند فرمت خاصی برای این تاپیک لازمه هر جور که صلاح می دونن اقدام کنن.

  2. #2
    Senior Member MAHAN7 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    ارسال‌ها
    938

    پیش فرض پاسخ : تجربیات مصاحبه برای پذیرش در دوره های مختلف مدیریت (MBA, DBA, PHD ...)

    من یادم میاد یه نفر برای mba مصاحبه شده بود باهاش، میگفت تو مصاحبه سوالای علمی و کاری خاصی مثل اینکه مثلا "اگر تویه شرکت 4 نفر کارمند داشته باشی که .... باشن چه جوری برخوزد میکنی" یا "در مورد نحوره مدیریت اعضای گروهت صحبت کن"، البته قاعدتا این جور حرفا برای mba هستش که مبتنی بر سوابق کاری هستش و احتمال زیاد ب مصاحبه مد نظر ماها فرق خواهد داشت. (ارشد و دکتری عادی مدیریت)
    Stand on the shoulders of giants
    Life is like riding a bicycle, To keep your balance, you must keep moving
    بسیار سفر باید تا پخته شود خامی
    پستهای قبلیم رو برای درک عمیق از تفاوت امریکا و اروپا بخون


  3. #3

    پیش فرض پاسخ : تجربیات مصاحبه برای پذیرش در دوره های مختلف مدیریت (MBA, DBA, PHD ...)

    نقل قول نوشته اصلی توسط MAHAN7 نمایش پست ها
    من یادم میاد یه نفر برای mba مصاحبه شده بود باهاش، میگفت تو مصاحبه سوالای علمی و کاری خاصی مثل اینکه مثلا "اگر تویه شرکت 4 نفر کارمند داشته باشی که .... باشن چه جوری برخوزد میکنی" یا "در مورد نحوره مدیریت اعضای گروهت صحبت کن"، البته قاعدتا این جور حرفا برای mba هستش که مبتنی بر سوابق کاری هستش و احتمال زیاد ب مصاحبه مد نظر ماها فرق خواهد داشت. (ارشد و دکتری عادی مدیریت)
    من عنوان این تاپیک رو کلی انتخاب کردم که شامل همه بشه، چون فکر نمی کنم تعداد تجربیات اون قدر زیاد بشه که لازم بشه بر اساس نوع دورره تفکیک کرد.

  4. #4

    پیش فرض پاسخ : تجربیات مصاحبه برای پذیرش در دوره های مختلف مدیریت (MBA, DBA, PHD ...)

    مصاحبه اول و سوم من مربوط به IESE Business School بود که در بارسلونای اسپانیاست. مصاحبه جزو مراحل پذیرش این دانشکده است البته نگفته بودن دو تا. یه ایمیل از طرف یکی از استادا که فکر می کنم مدیر گروه مورد نظر من باشه دریافت کردم که گفته بود می خوایم با دو تا از استادامون مصاحبه کنی و اینا به زودی باهات تماس می گیرن و هماهنگ می کنن. من اون دو تا استاد رو سرچ کردم و دیدم یکی شون که تازه عضو هیأت علمی این دانشکده شده فارغ التحصیل هاروارد بزینس اسکوله و دومی دو تا دکترا داره که یکیشو با عنوان دکترای علوم و مهندسی مدیریت از استنفورد گرفته. خب این یه مقدار واسه من استرس زا بود چون احساس می کردم با آدمای شاخی طرفم و ممکنه سؤالای سختی بپرسن که نتونم درست جواب بدم. این اولین تجربه مصاحبه من بود و به شکل طبیعی استرس زیادی داشتم.
    همون طور که حدس می زدم اونی که تازه هیأت علمی شده بود خیلی سریع بهم ایمیل زد و آی دی اسکایپ خواست و گفت امروز هر وقت که خواستی می تونیم صحبت کنیم. من براش توضیح دادم که تازه روی سیستمم لینوکس نصب کردم و احتیاج به یه مقدار زمان دارم که سیستمو راه بندازم و قرار مصاحبه رو برای پس فردا گذاشتیم. احتمال قطعی برق و کندی اینترنت و ... می دادم و اینو بهش گفتم و شماره تلفن خونه و موبایلم رو هم دادم.
    خلاصه پس فردا رسید و حدود ۲۰ دقیق بعد از زمان مقرر با اسکایپ تماس گرفت. کیفیت صدا و تصویر خوب بود و اول طبق معمول رفت سر وضع آب و هوا (من لحظات اول این قدر استرس داشتم اسمش به زبونم نیومد و فقط گفتم هلو داکتر) و بعد گفت خب شروع کنیم. اول یه راست رفت سراغ پایان نامه ام و پرسید به چه نتیجه ای رسیدین و بعد گفت تعریفت از سرمایه انسانی چیه؟ بقیه سؤوالاتش به ترتیب یادم نیست اما مطالب عمومی بود و اینا رو پرسید:
    چرا می خوای پی اچ دی بخونی؟ (گفتم می خوام فردی مثل شما بشم، زد زیر خنده...)
    چی توی شغل آکادمیک برات جذابه که می خوای وارد این فضا بشی؟
    انتظار داری دوره پی اچ دی چه طور باشه (یا شاید پرسید انتظارت از دوره پی اچ دی چیه؟)
    فکر می کنی آمادگی ورود به برنامه پی اچ دی رو داشته باشی؟ (بهش یادآوری کردم که این دانشگاه واسه همه یه دوره مستر اجباری داره.)
    پرسید تو سؤالی از من داری؟
    یکی دو تا سؤال در مورد دوره پرسیدم و بعد دو تا سؤال که پرسیدنش تا حدودی ریسکی بود چون ممکنه به نظر بعضی نامناسب باشه:
    ۱. از ارتباط این دانشکده با فرقه اپوس دئی پرسیدم و این که چه نقشی در اداره دانشکده دارن. گفت فلسفه تدریس در این دانشکده که می گه انسان باید در کسب و کار اصل و مرکز توجه باشه از اپوس دئی گرفته شده و این فلسفه در تدریس رعایت میشه. حدود ۲۰ درصد استادا و تعدادی از دانشجوها عضو این فرقه هستن ولی اینجا مسیحی و مسلمان و بهودی و همه جوره داریم و کسی به کارشون کاری نداره.
    ۲. ازش در مورد جدی بودن خطر حمله تروریستی پرسیدم. من اخبار بین المللی رو دنبال می کنم و خونده بودم که خطر حملات تروریستی در اسپانیا و به ویژه شهرهای ساحلیش مثل بارسلونا بالاست ولی می خواستم نظر فردی که اونجا زندگی می کنه رو بدونم (البته از نیویورک بهم زنگ زده بود). گفت خطر به اندازه همه شهرهای بزرگه، من نگران زندگیم نیستم و شاید باید باشم.
    بعد من گفتم ببخشید اگه این پرسش ها خارج از محدوده بود گفت نه اصلا ما دوست داریم از دغدغه های دانشجوهامون اطلاع داشته باشیم.
    گفت آخرین سؤالم اینه که اینجا اگه بیای می خوای روی چه پرسش هایی تحقیق کنی و وقتی جواب دادم گفت: اینترستینگ!
    درنهایت گفت از چیزهایی که شنیدم خوشم اومد و امیدوارم در بارسلونا مسیرمون به هم برسه و خداحافظی کردیم. در مجموع این اولین تجربه تجربه خوبی بود و استرس من تا حد زیادی ریخت و استاد هم واقعا خوب برخورد کرد و انرژی مثبت می داد.
    نکته آخر این که من معمولا ای دی اس ال با سرعت ۲ مگ می گیرم. این ماه چون احتمال می دادم مصاحبه داشته باشم ۱۰ مگ گرفتم! و با این حال وسط مصاحبه تصویر شروع کرد به فریز شدن و تصویر رو قطع کردیم اما صدا مشکل نداشت. تا اونجایی که من فهمیدم سرعت به شکل کلی کند شده و به خاطر بحث انتخاباته.
    ویرایش توسط tuxic : February 8th, 2016 در ساعت 07:15 PM

  5. #5

    پیش فرض پاسخ : تجربیات مصاحبه برای پذیرش در دوره های مختلف مدیریت (MBA, DBA, PHD ...)

    دومین مصاحبه ام دیشب و برای دانشگاه کویینز کانادا بود. از قبل قرار نبود مصاحبه ای داشته باشیم. شب قبلش داشتم میلمو چک می کردم دیدم یه ایمیل از یه خانمی که خودشو فقط با اسم کوچیک معرفی کرده اومده و لحن ایمیل هم کاملا غیر رسمی بود و گفته بود من با اون استادی که توی SOP اسمشو نوشتی کار می کنم. امکانش هست ظرف یکی دو سه روز آینده یه چت غیر رسمی داشته باشیم؟ من فکر کردم یکی از دانشجوهای استاده است، فامیلیشو از آی دی اسکایپش پیدا کردم و سرچش کردم دیدم خودش یکی از اعضای هیأت علمی اونجاست و زمینه کاری اش هم شبیه اون استاده. چون دیگه یه مقدار ترسم از مصاحبه ریخته بود سریع جواب دادم گفتم باشه فردا شب فلان ساعت واسه من خوبه. این استاد روی موضوعی کار می کنه که واسه من جالبه اما اصلا هیچ تجربه و زمینه ای در موردش ندارم. توی ایمیل همین موضوع رو بهش گفتم. مشکل کندی اینترنت رو هم واسش توضیح دادم و با توجه به تجربه مصاحبه قبلی، گفتم شاید بهتر باشه از اول فقط مصاحبه صوتی داشته باشیم. جواب داد اول ویدئویی باشه و بعد اگه لازم شد ویدئو رو خاموش می کنیم. یه پروپوزال هم فرستاد و گفت کارایی که ما انجام میدیم از این نوعه. طبیعتا من تو فرصت محدودی که داشتم تمرکز کردم روی اون پروپوزال چون مطمئن بودم توی مصاحبه سؤالاش بیشتر حول همون خواهد بود.
    فردا شب به موقع زنگ زد. اما متأسفانه وقتی تماسشو قبول کردم دیدم نه تنها تصویرش از همون اول مشکل داره، صداش هم خیلی کیفیت پایینی داره حتی وقتی ویدئو رو خاموش کردیم. یک دفعه خیلی شرایط پر استرسی شد و واقعا جا داره همینجا از مسؤولان امر تشکر کنم... بماند، قرار شد زنگ بزنه به تلفن ثابت و اینجا من سوتی داده بودم و کد قدیمی شهرمونو داده بودم و این بنده خدا نمی تونست تماس بگیره و خلاصه آخرش موفق شد به موبایلم زنگ بزنه. ۱۰ دفعه بابت این مشکلات ازش عذرخواهی کردم و تمرکزم تا حدی به هم ریخت.
    در مصاحبه، همون اول که هنوز رو اسکایپ بودیم بهم گفت نگران این که تجربه در زمینه این موضوع نداری نباش، دلیلشو به خاطر کیفیت بد صدا متوجه نشدم. پرسید چرا اصلا داری فیلدتو عوض می کنی و مطمئنی به این موضوع علاقه مندی؟ می خوای در آینده چه کاره بشی؟ چرا از شغل آکادمیک خوشت میاد؟ در مورد تجربه تدریست بگو. قصد داری برگردی ایران؟ (گفت البته اینو فقط از روی کنجکاوی می پرسم!) خلاصه دیدم در مورد همه چی می پرسه الا همون پروپوزال کذایی! بنابراین خودم سعی می کردم در جوابام یه جوری یه گریزی بزنم به اون داستان که علاقه مو نشون بدم. به نظر نمی اومد خودش دلبستگی خاصی به اون پروپوزال داشته باشه حتی گفت اگه اومدی اینجا دلت خواست روی موضوع دیگه ای هم کار کنی اصلا اشکال نداره. بعد گفت من و اون استاده می خوایم تو رو به کمیته پذیرش معرفی کنیم. روال کار اینه که ما باید نظر مساعد بقیه اعضای گروهمونو جلب کنیم، اگه قبول کردن تو رو به کمیته معرفی کنیم و اونا هم باید تو رو تأیید کنن فاندمون هم محدوده و باید با بقیه گروه ها بجنگیم و از این داستانا.
    بعد پرسید تو سؤالی نداری و گفت یکی از دانشجوهای سابقمون الان توی مک گیله اگه بخوای ارتباطتونو برقرار می کنم که هر سؤالی داری ازش بپرسی و در نهایت با معذرت خواهی مجدد بابت مشکلات ارتباطی و اینا خداحافظی کردیم.

  6. #6
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    ارسال‌ها
    5

    پیش فرض پاسخ : تجربیات مصاحبه برای پذیرش در دوره های مختلف مدیریت (MBA, DBA, PHD ...)

    مرسی از به اشتراک گذاری تجربتون، شما برای دکترای مدیریت اپلای کردید درسته؟
    درباره مسائل مالی و فاند اصلا صحبتی نمیشه؟

  7. #7

    پیش فرض پاسخ : تجربیات مصاحبه برای پذیرش در دوره های مختلف مدیریت (MBA, DBA, PHD ...)

    نقل قول نوشته اصلی توسط tsotoodeh نمایش پست ها
    مرسی از به اشتراک گذاری تجربتون، شما برای دکترای مدیریت اپلای کردید درسته؟
    درباره مسائل مالی و فاند اصلا صحبتی نمیشه؟
    بله درسته، البته بهتر بود به وضوح می گفتم این تجربه ها مربوط به مصاحبه دکتراست ولی از متن گفتگو هم مشخصه. در مورد فاند اگه سؤاالی دارید اشکالی نداره بپرسید نهایتا استاد میگه من نمی دونم بهتره از فلانی بپرسی.

  8. #8
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    ارسال‌ها
    14

    پیش فرض پاسخ : تجربیات مصاحبه برای پذیرش در دوره های مختلف مدیریت (MBA, DBA, PHD ...)

    نقل قول نوشته اصلی توسط tuxic نمایش پست ها
    دومین مصاحبه ام دیشب و برای دانشگاه کویینز کانادا بود. از قبل قرار نبود مصاحبه ای داشته باشیم. شب قبلش داشتم میلمو چک می کردم دیدم یه ایمیل از یه خانمی که خودشو فقط با اسم کوچیک معرفی کرده اومده و لحن ایمیل هم کاملا غیر رسمی بود و گفته بود من با اون استادی که توی SOP اسمشو نوشتی کار می کنم. امکانش هست ظرف یکی دو سه روز آینده یه چت غیر رسمی داشته باشیم؟ من فکر کردم یکی از دانشجوهای استاده است، فامیلیشو از آی دی اسکایپش پیدا کردم و سرچش کردم دیدم خودش یکی از اعضای هیأت علمی اونجاست و زمینه کاری اش هم شبیه اون استاده. چون دیگه یه مقدار ترسم از مصاحبه ریخته بود سریع جواب دادم گفتم باشه فردا شب فلان ساعت واسه من خوبه. این استاد روی موضوعی کار می کنه که واسه من جالبه اما اصلا هیچ تجربه و زمینه ای در موردش ندارم. توی ایمیل همین موضوع رو بهش گفتم. مشکل کندی اینترنت رو هم واسش توضیح دادم و با توجه به تجربه مصاحبه قبلی، گفتم شاید بهتر باشه از اول فقط مصاحبه صوتی داشته باشیم. جواب داد اول ویدئویی باشه و بعد اگه لازم شد ویدئو رو خاموش می کنیم. یه پروپوزال هم فرستاد و گفت کارایی که ما انجام میدیم از این نوعه. طبیعتا من تو فرصت محدودی که داشتم تمرکز کردم روی اون پروپوزال چون مطمئن بودم توی مصاحبه سؤالاش بیشتر حول همون خواهد بود.
    فردا شب به موقع زنگ زد. اما متأسفانه وقتی تماسشو قبول کردم دیدم نه تنها تصویرش از همون اول مشکل داره، صداش هم خیلی کیفیت پایینی داره حتی وقتی ویدئو رو خاموش کردیم. یک دفعه خیلی شرایط پر استرسی شد و واقعا جا داره همینجا از مسؤولان امر تشکر کنم... بماند، قرار شد زنگ بزنه به تلفن ثابت و اینجا من سوتی داده بودم و کد قدیمی شهرمونو داده بودم و این بنده خدا نمی تونست تماس بگیره و خلاصه آخرش موفق شد به موبایلم زنگ بزنه. ۱۰ دفعه بابت این مشکلات ازش عذرخواهی کردم و تمرکزم تا حدی به هم ریخت.
    در مصاحبه، همون اول که هنوز رو اسکایپ بودیم بهم گفت نگران این که تجربه در زمینه این موضوع نداری نباش، دلیلشو به خاطر کیفیت بد صدا متوجه نشدم. پرسید چرا اصلا داری فیلدتو عوض می کنی و مطمئنی به این موضوع علاقه مندی؟ می خوای در آینده چه کاره بشی؟ چرا از شغل آکادمیک خوشت میاد؟ در مورد تجربه تدریست بگو. قصد داری برگردی ایران؟ (گفت البته اینو فقط از روی کنجکاوی می پرسم!) خلاصه دیدم در مورد همه چی می پرسه الا همون پروپوزال کذایی! بنابراین خودم سعی می کردم در جوابام یه جوری یه گریزی بزنم به اون داستان که علاقه مو نشون بدم. به نظر نمی اومد خودش دلبستگی خاصی به اون پروپوزال داشته باشه حتی گفت اگه اومدی اینجا دلت خواست روی موضوع دیگه ای هم کار کنی اصلا اشکال نداره. بعد گفت من و اون استاده می خوایم تو رو به کمیته پذیرش معرفی کنیم. روال کار اینه که ما باید نظر مساعد بقیه اعضای گروهمونو جلب کنیم، اگه قبول کردن تو رو به کمیته معرفی کنیم و اونا هم باید تو رو تأیید کنن فاندمون هم محدوده و باید با بقیه گروه ها بجنگیم و از این داستانا.
    بعد پرسید تو سؤالی نداری و گفت یکی از دانشجوهای سابقمون الان توی مک گیله اگه بخوای ارتباطتونو برقرار می کنم که هر سؤالی داری ازش بپرسی و در نهایت با معذرت خواهی مجدد بابت مشکلات ارتباطی و اینا خداحافظی کردیم.





    واقعا ممنون واسه وقتی که گذاشتین تا تجربتونو بنویسین.عالی بود. شما برای چه گرایشی اپلای کردین ؟

  9. #9

    پیش فرض پاسخ : تجربیات مصاحبه برای پذیرش در دوره های مختلف مدیریت (MBA, DBA, PHD ...)

    مصاحبه سوم همون طور که قبلا گفتم مربوط به IESE Business School بود. از زمانی که مدیر گروه ایمیل زده بود که قراره با دو تا از استادامون مصاحبه کنی حدود ۱۰ روز گذشته بود و از استاد دوم خبری نبود. قصد داشتم به مدیر گروه ایمیل بزنم و اطلاع بدم که دیدم همون شب استاد دوم ایمیل زد که اگه فرصت داری روز جمعه ای که داره میاد (۵ فوریه) صبح به وقت اسپانیا مصاحبه داشته باشیم. حالا این ایمیل کی وارد اینباکس من شده بود؟ جمعه ۵ فوریه ساعت ۸ شب!! بهش ایمیل زدم و گفتم نمی دونم مشکل از کجا بوده که این اتفاق افتاده و اگه امکان داره تاریخ جدیدی مشخص کنیم. جواب داد نگران نباش و برای دوشنبه قرار گذاشتیم. مشکل اسکایپ در دو مصاحبه قبلی رو واسش توضیح دادم و قرار شد زنگ بزنه به تلفن خونه.
    دوشنبه ۱۰ دقیقه قبل از زمان مقرر دیدم تلفن زنگ خورد و وقتی جواب دادم یه خانومی با لهجه اسپانیایی گفت: میستر پروفسور ... وود لایک تو اسپیک تو یو، ایز دیس ا گود تایم؟ گفتم بله و تلفنو وصل کرد و وقتی استاد صحبت کرد دیدم با این که کیفیت صداش خوبه اما به خاطر لهجه اسپانیاییش خوب متوجه نمیشم چی میگه. سریع بهش گفتم متأسفانه کیفیت صدا خوب نیست میشه به گوشیم زنگ بزنین؟ گفت یعنی نمی شنوی چی میگم؟ گفتم چرا ولی نویز داره. گفت باشه عیب نداره و قطع کرد. اگر چه معمولا میگن کیفیت صدای تلفن ثابت نسبت به موبایل بهتره، خوبی موبایل اینه که هندز فری بهش وصله و صدا به هر دو گوش میرسه و تا حدودی هم صداهای مزاحم بیرونی قطع میشه و واسه من فهمش راحت تر میشه. اتفاقا وقتی زنگ زد به گوشیم دیدم بهتر متوجه حرفاش میشم.
    وقتی دوباره زنگ زد من منتظر بودم سؤال بپرسه اما گفت نه، اول تو باید صحبت کنی! گفتم یعنی از اهداف شغلیم و اینا بگم؟ گفت آره و همین طور بگو چرا تحصیلت در یه زمینه است در یه زمینه دیگه کار می کنی و اینجا می خوای یه زمینه دیگه تحقیق کنی؟ بعد پرسید ظرف ۱۰ سال آینده خودتو کجا می بینی؟ می خوای برگردی ایران؟ بعد سؤالاتی پرسید که کاملا نشون می داد با یه مهندس طرفم: چرا نمراتت در مهندسی مکانیک پایینه و تو که فوق دیپلم مکانیک داری چرا نمره کوانت جی آر ایت پایینه؟ SOP ایت خیلی کلیه مشخص تر بگو رو چی می خوای کار کنی؟ در هر کدوم از این حوزه هایی که ابراز علاقه مندی کردی یه ژورنال نام ببر (سؤال مچ گیری). یکی از حوزه هایی که ابراز علاقه کرده بودم اخلاق کسب و کار بود. بهش گفتم در این زمینه ژورنالی نمی شناسم اما مطمئنم یه چیزی تو مایه های Journal of Business Ethics حتما وجود داره. زد زیر خنده گفت آره درسته.
    خلاصه هر چی بیشتر مصاحبه پیش می رفت من احساس می کردم این استاد مورد علاقه من نیست. بعد نوبت سؤال پرسیدن من شد. گفتم بیشتر سؤالامو از استاد قبلی پرسیدم فقط یه سؤال دارم. بعد به ذهنم رسید که شاید این طوری زیاد جالب نباشه. بهش گفتم بعضی از پرسش هایی که که استاد قبلی پرسیدم رو می تونم تکرار کنم و نقطه نظر شما رو بدونم. گفت آره اشکالی نداره. دوباره همون دو تا سؤال ریسکی رو پرسیدم و این دفعه بر خلاف دفعه قبل نتیجه منفی داشت و نوبت استاد شد که از من خوشش نیاد. در مورد نقش اپوس دئی در دانشکده، گفت در مورد اپوس دئی چی می دونی؟ یه چیزایی که توی ویکیدیا خونده بودمو بهش گفتم، از جمله بعضی اتهامات و نظرات منفی. فکر می کنم خوشش نیومد (خوب شد در مورد رمز داوینچی صحبت نکردم)، گفت شاید یه محدودیت هایی وجود داشته باشه (در مورد مسائلی که در کلاس مطرح میشه) ولی خیلی کمه و دامنه آزادی عمل خیلی زیاده، برای کسی که از ایران میاد نباید مشکلی باشه! (اولین کنایه، البته حرفش کاملا درست بود) و اینم گفت این جا همه جور آدم داریم مسیحی، مسلمانُ بودایی، بی خدا و ...
    بعد در مورد احتمال حمله تروریستی پرسیدم و این دفعه جمله بندیم هم از دفعه قبل بدتر بود. گفت احتمال حمله تروریستی همه جا هست، در نیویورک، لندن، مادرید... در خاورمیانه که هر روز کلی آدم می میرن (دومین کنایه) بعد یه دفعه گفت آرژانتین، (یعنی عملا داشت می گفت کسانی که به دست داشتن در انفجار آمیا متهمن حق ندارن یه همچین سؤالاتی بپرسن!). ناراحتی در صداش مشخص بود و خلاصه آخرش گفت آی دنت نو، آی هو نو آیدیا! در پرسیدن این گونه سؤالات دقت کنین عزیزان!!
    گفتم من دیگه سؤالی ندارم. گفت شاید درست نباشه بگم اسم بقیه دانشگاه هایی که اپلای کردی رو بگو، ولی بدون اسم بگو جای دیگه هم اپلای کردی؟ چرا IESE رو انتخاب کردی؟ یه سری دلایل آکادمیک واسش آوردم بعد یه اشاره ای هم کردم که دانشگاه توی بارسلوناست که شهر قشنگیه. گفت سال اول انتظار نداشته باش که بارسلونا رو ببینی! حجم درسا خیلی زیاده فرصت سر خاروندم نداری! باید بدونی اینجا چی در انتظارته!
    گفت سؤال دیگه ای نداری؟ به تدریج لحنش داشت دوستانه تر می شد، گفتم نه. گفت خب من الان باید برم گزارش مصاحبه رو بنویسم، تا چهارشنبه باید گزاش ها رو تحویل بدیم و بنابراین احتمالا به زودی جواب پذیرشتو دریافت می کنی. تا اون موقع اگه بازم سؤالی داشتی من کاملا در دسترس هستم. تشکر کردم و دوباره تأکید کرد که اگه سؤالی داشتی حتما بپرس و خداحافظی کردیم. در لحظه های آخر صداش کاملا دوستانه بود اما نهایتا فکر می کنم نه اون زیاد از من خوشش اومد و نه من از اون!!

  10. #10
    Senior Member MAHAN7 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2013
    ارسال‌ها
    938

    پیش فرض پاسخ : تجربیات مصاحبه برای پذیرش در دوره های مختلف مدیریت (MBA, DBA, PHD ...)

    سه تا سوال دارم!
    1- از شما پرسید میخای برگردی ایران شما چی گفتی؟؟ بازخورد طرف چی بود؟ و اینکه آیا ما باید واقعیتو بگیم؟ و اینکه آیا تاثیر گذار؟
    2- یه توضیحی از اون نمره کوانتتون و حوزه ی کاریتون میفرمایید؟ میخام بدونم ایشون چندو کم میدونسته! و اینکه واقعا شما کلی حرف زدید تو هدفنامه!؟
    Stand on the shoulders of giants
    Life is like riding a bicycle, To keep your balance, you must keep moving
    بسیار سفر باید تا پخته شود خامی
    پستهای قبلیم رو برای درک عمیق از تفاوت امریکا و اروپا بخون


صفحه 1 از 2 12 آخرینآخرین

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •