صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 13 , از مجموع 13

موضوع: تجربیات مصاحبه برای پذیرش در دوره های مختلف مدیریت (MBA, DBA, PHD ...)

  1. #11

    پیش فرض پاسخ : تجربیات مصاحبه برای پذیرش در دوره های مختلف مدیریت (MBA, DBA, PHD ...)

    نقل قول نوشته اصلی توسط MAHAN7 نمایش پست ها
    سه تا سوال دارم!
    1- از شما پرسید میخای برگردی ایران شما چی گفتی؟؟ بازخورد طرف چی بود؟ و اینکه آیا ما باید واقعیتو بگیم؟ و اینکه آیا تاثیر گذار؟
    2- یه توضیحی از اون نمره کوانتتون و حوزه ی کاریتون میفرمایید؟ میخام بدونم ایشون چندو کم میدونسته! و اینکه واقعا شما کلی حرف زدید تو هدفنامه!؟
    ۱. من در جواب این سؤال همیشه میگم برگشت به ایران یکی از گزینه هامه. بستگی به شرایط داره. قطعا نمی تونم بگم آره یا نه. من دوست دارم کار آکادمیک بکنم حالا چه ایران، چه تو آمریکا، چه توی اروپا... هیچ کدوم هم بازخوردی ندادن، نمی دونم تأثیری داره یا نه. اون کاناداییه که گفت من فقط از روی کنجکاوی می پرسم!
    ۲. نمره جی آر ای من این بود (Q:160 V:165 AW:3.5) من واسه کوانت جی آر ای وقت زیادی نذاشتم فقط یک بار سؤالات سطح متوسط و سخت کتاب پنج پوندی رو حل کردم. به همه هم میگم من در ریاضی مخصوصا در سطح مدیریت ضعیف نیستم ولی نقطه قوتمم نیست. من فوق مدیریت آی تی با گرایش مدیریت دانش دارم، کار بازاریابی می کنم و اغلب جاهایی که اپلای کردم گرایش رفتار سازمانی بوده مگر اون هایی که استادای MIS شون تحقیقات رفتاری هم انجام میدن. در مورد هدفنامه من وارد جزپیات نشدم، یعنی یک موضوع خاص رو مشخص نکردم که حتما می خوام رو این کار کنم. ولی یه زمینه هایی رو مشخص کردم که دوست دارم روی اینا کار کنم. در مورد این دانشکده خاص چون قراره قبل دکترا یک دوره ارشد اجباری با عنوان Master of Research in Management هم بگذرونیم و خودشون نوشته بودن ما از همه رشته ها دانشجو می گیریم احساس کردم می تونم یه مقدار کلی تر هم بنویسم.

  2. #12

    پیش فرض پاسخ : تجربیات مصاحبه برای پذیرش در دوره های مختلف مدیریت (MBA, DBA, PHD ...)

    نقل قول نوشته اصلی توسط tuxic نمایش پست ها
    دومین مصاحبه ام دیشب و برای دانشگاه کویینز کانادا بود. از قبل قرار نبود مصاحبه ای داشته باشیم. شب قبلش داشتم میلمو چک می کردم دیدم یه ایمیل از یه خانمی که خودشو فقط با اسم کوچیک معرفی کرده اومده و لحن ایمیل هم کاملا غیر رسمی بود و گفته بود من با اون استادی که توی SOP اسمشو نوشتی کار می کنم. امکانش هست ظرف یکی دو سه روز آینده یه چت غیر رسمی داشته باشیم؟ من فکر کردم یکی از دانشجوهای استاده است، فامیلیشو از آی دی اسکایپش پیدا کردم و سرچش کردم دیدم خودش یکی از اعضای هیأت علمی اونجاست و زمینه کاری اش هم شبیه اون استاده. چون دیگه یه مقدار ترسم از مصاحبه ریخته بود سریع جواب دادم گفتم باشه فردا شب فلان ساعت واسه من خوبه. این استاد روی موضوعی کار می کنه که واسه من جالبه اما اصلا هیچ تجربه و زمینه ای در موردش ندارم. توی ایمیل همین موضوع رو بهش گفتم. مشکل کندی اینترنت رو هم واسش توضیح دادم و با توجه به تجربه مصاحبه قبلی، گفتم شاید بهتر باشه از اول فقط مصاحبه صوتی داشته باشیم. جواب داد اول ویدئویی باشه و بعد اگه لازم شد ویدئو رو خاموش می کنیم. یه پروپوزال هم فرستاد و گفت کارایی که ما انجام میدیم از این نوعه. طبیعتا من تو فرصت محدودی که داشتم تمرکز کردم روی اون پروپوزال چون مطمئن بودم توی مصاحبه سؤالاش بیشتر حول همون خواهد بود.
    فردا شب به موقع زنگ زد. اما متأسفانه وقتی تماسشو قبول کردم دیدم نه تنها تصویرش از همون اول مشکل داره، صداش هم خیلی کیفیت پایینی داره حتی وقتی ویدئو رو خاموش کردیم. یک دفعه خیلی شرایط پر استرسی شد و واقعا جا داره همینجا از مسؤولان امر تشکر کنم... بماند، قرار شد زنگ بزنه به تلفن ثابت و اینجا من سوتی داده بودم و کد قدیمی شهرمونو داده بودم و این بنده خدا نمی تونست تماس بگیره و خلاصه آخرش موفق شد به موبایلم زنگ بزنه. ۱۰ دفعه بابت این مشکلات ازش عذرخواهی کردم و تمرکزم تا حدی به هم ریخت.
    در مصاحبه، همون اول که هنوز رو اسکایپ بودیم بهم گفت نگران این که تجربه در زمینه این موضوع نداری نباش، دلیلشو به خاطر کیفیت بد صدا متوجه نشدم. پرسید چرا اصلا داری فیلدتو عوض می کنی و مطمئنی به این موضوع علاقه مندی؟ می خوای در آینده چه کاره بشی؟ چرا از شغل آکادمیک خوشت میاد؟ در مورد تجربه تدریست بگو. قصد داری برگردی ایران؟ (گفت البته اینو فقط از روی کنجکاوی می پرسم!) خلاصه دیدم در مورد همه چی می پرسه الا همون پروپوزال کذایی! بنابراین خودم سعی می کردم در جوابام یه جوری یه گریزی بزنم به اون داستان که علاقه مو نشون بدم. به نظر نمی اومد خودش دلبستگی خاصی به اون پروپوزال داشته باشه حتی گفت اگه اومدی اینجا دلت خواست روی موضوع دیگه ای هم کار کنی اصلا اشکال نداره. بعد گفت من و اون استاده می خوایم تو رو به کمیته پذیرش معرفی کنیم. روال کار اینه که ما باید نظر مساعد بقیه اعضای گروهمونو جلب کنیم، اگه قبول کردن تو رو به کمیته معرفی کنیم و اونا هم باید تو رو تأیید کنن فاندمون هم محدوده و باید با بقیه گروه ها بجنگیم و از این داستانا.
    بعد پرسید تو سؤالی نداری و گفت یکی از دانشجوهای سابقمون الان توی مک گیله اگه بخوای ارتباطتونو برقرار می کنم که هر سؤالی داری ازش بپرسی و در نهایت با معذرت خواهی مجدد بابت مشکلات ارتباطی و اینا خداحافظی کردیم.
    اینو هم به این تجربه اضافه کنم: موقع مصاحبه ازم پرسید جاهای دیگه هم اپلای کردی؟ گفتم آره از یکی شونم آفر دارم. گفت ددلاین داره که رد کنی یا قبول کنی؟ گفتم هنوز جواب رسمی نیومده احتمالا اون موقع معلوم میشه. گفت کمیته قراره پس فردا جلسه تشکیل بده و بنابراین نتیجه ات زود مشخص میشه. امروز ایمیل زد که من اشتباه کردم نتیجه دانشجوهای خارجی یکی دو هفته دیگه معلوم میشه. اگه آفر رسمی از جایی گرفتی بدون هماهنگی با من قبول نکن شاید بتونم جوابتو زودتر بگیرم. من احساس کردم قضیه داره جدی میشه، جواب دادم حتما با شما هماهنگ می کنم و بعد نوشتم من به کار شما علاقه دارم و از مصاحبه مون هم لذت بردم ولی اگه در نهایت تصمیم بگیرم آفر دیگه ای رو قبول کنم، خیلی باعث ناامیدی میشه؟ جوابش این بود:
    You need to do what is best for you, not for us. If you decide to accept another offer, then that is fine

  3. #13
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Sep 2017
    ارسال‌ها
    1

    پیش فرض پاسخ : تجربیات مصاحبه برای پذیرش در دوره های مختلف مدیریت (MBA, DBA, PHD ...)

    سلام Tuxic. تبریک میگم و ممنون که تجربه تون رو به اشتراک گذاشتین. ممکنه از رزومه و سوابقتون بگین و اینکه به هزینه شخصی می رید یا موفق به گرفتن فاند شدید؟

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •