به نظر با افزایش روند فرار مغزها و کسب مقام اول در سطخ جهانی که از افتخارات اخیر ایرانیان است، راههای ابتکارآمیزی برای غلبه بر این مشکل در حال اختراع است که یکی از آنها نوشتن مقاله و جزوه و نظایر آن نظیر این متن ارسالی است، حال آنکه برای مقابله با این پدیده راههای بهتری هم هست مثلا شناخت عوامل ایجاد کننده و رفع آن و نه نوشتن مقاله و سعی در اثبات دلایل مثبت یا منفی مهاجرت.
در کل بدون قضاوت در مورد مثبت یا منفی بودن بحثها یا صحیح و غلط بودن آن که نقد جدی بر برخی موارد آن وجود دارد و برخی موارد نیز به نظر 100% یا تا حدودی صحیح است، این نحوه برخورد یکطرفه انسان را به یاد بخشهای خبری رسانه های دولتی برخی کشورهای خاص، می اندازد که در مصاحبه ها افراد همگی به نحو شگفت انگیزی از ایده یک طرف قضیه دفاع و بر ایده طرف دیگر می تازند و ظاهرا هیچ مخالفی هم ندارند! چنین رویکردی بدون شک اثر معکوس برای پدیدآورندگان اثر خواهد داشت هرچند در کوتاه مدت به نظر موفقیتی در کسب آرا بخشی از جامعه داشته باشد ولی استدلاهای خالی از جنبه های مثبت و منفی توام و دیدن سیاه یا سپید مساله کمکی به افزایش آگاهی و قدرت تصمیم گیری در فرد نخواهد داشت.
فردی که چنین مقاله ای می نویسد حداقل باید اطلاع داشته باشد که با پاسپورت کانادایی فرد ایرانی به لحاظ قانونی قادر به اخذ ویزای ایران و مسافرت به ایران نیست و اصولا به لحاظ مقررات ایرانی چنین امری رسما قابل پیاده سازی نبوده نیست و نخواهد بود چرا که اصولا در نظام بین المللی مورد قبول ایران فرد ایرانی صرفا با گذرنامه ایرانی قادر به عبور و مرور از مرز است. بنابراین ارائه صرفا چنین جمله حکیمانه ای در یک بخش کوچک از مجموعه فراهم آوری شده کافی است تا به عمق اطلاعات و صحت تفسیر هوشمندانه افرادی پی ببیریم که با چنین روشهایی قصد مقابله با پدیده Brain drain را دارند! ارائه مواردی از قبیل وجود حیوانات و حیات وحش متفاوت یا وضعیت آب و هوا و وجود بیماریهای خاص که تاکنون نظایر آنرا ندیده اند! مسایل خیلی هوشمندانه ای برای طرح در سطح کسانی که احتمالا دانش اولیه ای درسطح افرادی با قابلیت مهاجرت یا تحصیل و... داشته اند ،نیست. هرچند طیفی از موارد نظیر جنبه های منفی خانواده یا شرایط فرهنگی و اجتماعی و گسست نسلها نیز به نوعی اگر در مدیوم صحیحی مطرح میگردید می توانست منطقی و قاکتورهای قابل اعتنایی در ماتریس ارزیابی فرد برای تصمیم گیری باشد.
در هر حال بهتر است به جای پاک کردن صورت مساله که عرض نمودم به جای خود در شرایط صحیح و با ارائه نظرات هردو طرف قابل بحث است، به رفع ریشه ها و بررسی دلایل ایجاد چنین پدیده ای و راههای رفع آن بپردازیم. قطعا به اینگونه مقالات بیش از مقالات تخریبی یا تشویقی صرف نیازمندیم و قطعا تاثیری که به دنبال آنید به نحو موثرتری قابل قضاوت و ارزیابی خواهد بود.
موفق باشید
علاقه مندی ها (Bookmarks)