من فکر نمی کنم از نظر منطقی قسمت اول حرفای شما زیاد درست باشه. یعنی اکثر کسایی که برای ادامه تحصیل میرن از قشر فقیر باشن که حتی خیلی وقتا چیزی ندارن بخورن . شما برای اپلای کردن یه مینیمم حداقل 3-4 میلیون نیاز داری(تازه من خیلی مینیمم در نظر گرفتم) که در بهترین حالت قشر متوسط به پایین و قشر های بالاتر می تونن تامینش کنن. فکر می کنم همه میدونن که داستان نشستن و دریافت دعوت نامه با بورس کامل برای تحصیل فقط داستانه.
میشه منبع این حرفتون رو بگید دوست عزیز؟
چون افراد زیادی بورس کامل میگیرند و یا بورسی که نیاز کمی به تامین هزینه از جیب داره. همونطور که تا الان گرفتند. اینکه داستانه و .... نمیدونم منظورتون چیه اما من تقریبا تمام دوستانم که از دانشگاهای خوب و دارای رزومه خوب بودند بورس بدرد بخور و خوب دارند . و تقریبا راضی هستند از زندگی در سطح دانشجویی البته .
ببینید، اینکه خیلیا از مهاجرت مینالن، دلیلش همینی هست که Sepideh1368 میگه.
البته اینو قبول ندارم که اکثرا از قشر ضعیف بودن. اتفاقا اکثرا از قشر متوسط به بالا هستن و به همین دلیل هم خیلیا ناراضین
اینکه شرایطشون توی ایران بهتر بوده. یا توقع اونها خیلی بالا بوده. دلیل نداره همه اینجوری باشنمثلا خیلی از اون آدما مدرک تحصیلی از امریکا ندارن، سنشون بالاست، سالهاست زندگیشونو توی ایران شکل دادن و زندگی استیبلی دارن، طرف نوشته سالی یکی دو بار سفر خارجشو داشته، خوب معلومه این آدم باید روی مهاجرت بیشتر فکر کنه. من گفتم شرایط آدما با هم فرق داره... و حالا اگر یکی مثل من که تازه میخوام این روندو شروع کنم، تحقیق نکنم، صد در صد توقعم بالا میره و دقیقا همون چیزی که توی خیلی از فیلمای هالیوود بهم نشون میده رو توی ذهنم شکل میدم. خوب این خیلی خطرناکه، بعد ورود ضربه بدی میخورم. یعنی دقیقا به قول Sepideh1368 نمیخوام این توی ذهنم شکل بگیره که "امریکا ته دنیاست"پس میام همه این شرایط و درنظر میگیرم، همون worst case که شاید با خیلیاش مواجه نشم ( به دلیل اینکه شرایطم متفاوته). این طوری میتونم بهتر برنامه ریزی کنم. اینکه Chemistrymaste میگه من سردرگمم، نه اصلا سردرگم نیستم. کاملا مصمم هستم که میخوام این کارو بکنم. و دارم ادامه میدم. من توی حرفام گفتم که یکی مثل من بهتره که مهاجرت کنه. (البته اگر که میخواد پیشرفت کنه و یا حداقل میخواد تلاش کنه) من بابت تصمیمی که گرفتم ناراحت نیستم، من فکر میکنم بهترین تصمیمو گرفتم. ناراحتی من از اینه که چرا واسه بعضیا نه اینور میتونه خوب باشه، نه اونور.اینکه شما حرفای اون دوستان توی اون فایلو قبول نداری چیز دیگه ایه. من نمیدونم، من که تجربه ندارم هنوز، ولی شاید بزرگنمایی باشه یا از روی احساس باشه. اما خیلی ناراحت کننده است وقتی همچین آدمایی رو میبینم. که بعد این همه سختی، از زندگیشون راضی که نیستن، بلکه ناراحتم هستن. من نمیخوام همچین سرنوشتی داشته باشم. پس گوش میدم به این حرفا، برنامه ریزی میکنم، و سعی میکنم اونجارو واسه خودم بهشت کنم، نه اینکه فکر کنم اونجا بهشته.
تا شقایق هست زندگی باید کرد ...
حق با شماست بهتره همه جوانب سنجيده بشه ولي اين به اين معني نيست كه با هر حرف منفي اي آدم قيد هدفشو بزنه،ولي نكات منفي مي تونن كمك كنن براي مثال كسي كه داراي بيماري اي هست متوجه ميشه كه بايد توو انتخاب كشورها دقت بيشتري بكنه و جايي بره كه سيستم درمان و بيمه بهتري داشته باشه
در ضمن من فكر مي كنم اين تعريفمون از قشر پاينن يا بالا تعريف نسبي اي باشه و ممكنه يكي خودشو توو قشر متوسط ببينه در حاليكه از نظر يكسري ديگه قشر پايينتر هست
خوب، نباید حرفای منفی یه نفر دیگه کلا آدمو از هدف و تصمیمش منصرف کنه. اما این حرفا، این تجربیات، مشخص میکنه که مهاجرت واسه همه خوب نیست. نسخه همه یکی نیست. امریکا میتونه واسه یکی خوب باشه، واسه یکی دیگه یه شکست بزرگ. واسه یکی دیگه بینابین، یعنی میگه تنها فلان ایالت یا فلان شهر واسم خوبه. یکی هم انقدر اوضاعش متفاوته که همین که بره توی یه دهاتی توی جنوب امریکا، بازهم واسش برده و آیندش بهتره. امیدوارم همه بتونن بفهمن که شرایطشون چیه الان، و آیا اینکار درسته یا نه. راجع به اینکه قشر متوسط چیه هم خیلی داستان subjective و نمیشه خطکش گذاشت. اما معمولا تا اونجایی که من دیدم، مخصوصا واسه امریکا، همه از یه قشر متوسط به بالا هستند. یعنی زندگی معمولی ایران دارند. فقیر نیستند... که اتفاقا داستان واسه این آدما tricky هست.
تا شقایق هست زندگی باید کرد ...
حرفتون كاملا متينه
در كل براي من ذكر نكات منفي چه در اين فروم چه در سايتهاي ديگه مفيد بوده،چندين سال پيش تمركز اصلي من براي ادامه تحصيل آمريكا بود ولي با خوندن نكات منفي در مورد سيستم درماني و بيمه در اينترنت يه كم از كسايي كه اونجا چندين ساله زندگي مي كنن سوال پرسيدم و فهميدم بله براي مني كه بيماري اي دارم و بايد تحت نظر دكتر باشم،مناسب نيست و بهتره فقط به دانشگاه هاي آمريكا اكتفا نكنم و كشورهاي ديگه رو هم در نظر بگيرم
ايشالا كه نكات منفي و معايب كسي رو از هدفش دور نكنه بلكه باعث بشه انتخاب بهتري داشته باشن همه و اين منجر به رضايت از زندگيشون بشه در سالهاي آتي
حق با شماست. منظورمو کامل توضیح ندادم. من 100 درصد حرف شما رو تایید می کنم و کاملا موافقم. از داستان مقصودم آدمیه که هیچ تلاش جدی برای اپلای نمی کنه، به فکر دادن امتحان زبان نیست، به شرایط مالی مورد نیاز و چگونگی تامینش جدی فکر نمیکنه و انتظار داره یک روز مثل داستان ها اتفاقی بیفته. مثلا بعضی ها( نه خود دانشجو) فکر میکنن که دانشگاه های تاپ آمریکا برای دانشجویان خوب، بدون هیچ اقدامی از طرف اونها، دعوت نامه با بورس کامل میفرستن که بیا ما منتظرتیم ( چند تا آدم این شکلی شخصا دیدم) . کلا منظورم این بود که از نظر من آدمی می تونه چه برای تحصیل و چه به منظور دیگه ای مهاجرت کنه که شرایطشو داشته باشه و جدی براش تلاش کنه(فارغ از وضعیت مالی یا اجتماعیش).
اول باید تعریف مهاجرت رو ببینیم چیه؟این اشخاصی که اپلای می کنن لزوما مهاجر نیستن .و نمیشه قطعی در اون ردیف قرارشون داد.
من تجربه مهاجرت ندارم و در مورد فواید و معایبش چیزی نمی تونم بگم. اما یه چیزی توی فایل و هم توی کامنتها نظر منو جلب کرد. اونم اینه که همه از کار کردن مینالن و این نظریه به ذهن ادم میاد که "ایران بهشت تنبل ها است". چرا اینو میگم چون توی ایران بهترین شغل از نظر اغلب افراد اینه که کمترین کار را برایش انجام بدی. بقول یکی از دوستانم بهترین شغل توی ایران انجام ندادن کار است. و هر شخصی که برای نان در آوردن زحمت بکشه (مثلا تمیزکاری انجام بده) از نظر ایرانیان قشر سطح پایین محسوب میشه. خب این خیلی طبیعیه که دوستان در جایی مثل آمریکا که به احترام کار، یک روز تعطیلی دارن (Labor Day) راحت نباشن. شخصی که در ایران اینطور بوده و میره خارج از ایران و میبینه برای هر یک سنت باید زحمت بکشه، نا امید میشه. چون اونجا دیگه خبری از پول گذاشتن توی بانک و سودش را گرفتن نیست. نمیشه فست فود یا لباس فروشی راه انداخت و بدی دست یک نفر برات بچرخونه و یا اینکه کار دولتی و دانشگاهی در ایران داشته باشی و نیاز نداشته باشی که خودت را آپدیت کنی. اگه استاد دانشگاه باشی میتونی از روز اول شروع کار تا بازنشستگی کلا یه چیز درس بدی و یا اگر کارمند دولت باشی ساعات اداری را به بطالت بگذرونی و عصر ها هم یه شغل دوم داشته باشی. اینها را گفتم که بگم استانداردهای مردم باهم خیلی فرق داره و نمیشه حکم کلی صادر کرد.
علاقه مندی ها (Bookmarks)