انرژی-مثبت(بحث و مناظره ممنوع! حذف میشود)

[Cielhaut]

نصیحتی که آلبرت انیشتین همیشه به یاد داشت

انیشتین نوشته است: پدرم به من می‌گفت "نمی‌توانی در یک زمان بر ۲ اسب سوار شوی. تو می‌توانی هر چیزی را انجام بدهی،
اما نه همه‌چیز را با هم". یاد بگیریم که در حال باشیم و تمام حواسمان را به کاری بدهیم که در حال حاضر انجام می‌دهیم.
انرژی متمرکز، توان افراد است؛ و این تفاوت پیروزی و شکست است.


به خود ایمان داشته باشید و خود را باور کنید

[Cielhaut]

این داستان به سال 1848 میلادی برمی گرد، درست زمانی که ایرلند اعلام استقلال از انگلستان کرد و طی آن 9 جوان شورشی ایرلندی، دستگیر و به اعدام محکوم شدند.
از آنجایی که حکم مجازات آنان قبل از تاج گذاری ملکه ویکتوریا صادر شده بود، او تحمل اعدام آنها را نداشت و به همین خاطر دستور داد تا آنها را به زندانی در استرالیا(مستعمره انگلستان) منتقل کنند.
...حدود 40 سال بعد، ملکه ویکتوریا از استرالیا دیدن کرد و مورد استقبال نخست وزیر استرالیا یعنی آقای "چارلز دافی" قرار گرفت. وقتی آقای دافی به اطلاع ملکه رساند که او یکی از 9 نفر ایرلندی محکوم به مرگ بوده است، ملکه واقعا شوکه شد. ملکه از او پرسید که آیا از سرنوشت آن هشت زندانی دیگر خبر دارد یا نه؟ او به ملکه گفت که آنها همگی با یکدیگر در تماس هستند:

"توماس فرانسیس" به ایالت متحده آمریکا مهاجرت کرد و خیلی زود به مقام فرمانداری ایالت مونتانا رسید.

"ترنس مک مانسو" و "پاتریک دون آئو" هر دو ژنرال ارتش امریکا شدند و بسیار عالی خدمت کردند.

"ریچارد او گورمان" به کانادا مهاجرت کرد و فرماندار ایالت نیوفوندلند شد.

"ماریس لین" و "مایکل ایرلند" هر دو از اعضای هیئت دولت استرالیا شدند و جدا از هم به عنوان دادستان کل استرالیا، انجام وظیفه کردند.

"دارسی مگی" نخست وزیر کانادا شد و در آخر "جان میچل" نیز در مقام شهردار نیویورک خدمت کرد.

نتیجه: این داستان مصداق بارز این جمله است:
"در معامله زندگی، گذشته شما هرگز با آینده تان برابر نیست."


به خود ایمان داشته باشید و خود را باور کنید

[Cielhaut]

برنده‌ی مسابقه بعد از این‌که می‌فهمد مدال طلا را برده است در همان‌جا از شدت خستگی می‌خوابد...
افراد موفق فقط بعد از برنده شدن استراحت می‌کنند...



به خود ایمان داشته باشید و خود را باور کنید

[Fairymaid]

سلام،


من در ابتدا تنها به صحبت های این ویدئو انگیزشی گوش می دادم، چون در عین حال که صدای سخنرانش (جول اوستین) بسیار الهام بخشه، موزیک آرامش بخشی هم در بک گراند صوتی داره. ولی وقتی زیر نویس فارسی اون رو هم بعد مدتی خوندم، با یه ترجمه زیبا آشنا شدم، اصطلاحی که هیچوقت به اون از این زاویه نگاه نکرده بودم، و اونم اینه: "موهبت رنج"! در حقیقت اگه به مشکلات به عنوان بخشی از زندگی نگاه کنیم که نقش شکل دهنده شخصیت ما رو دارند (مثل همون مثل معروف تیشه و مجسمه سازی میکل آنژ) تنها در اینصورته که همون موانع هم چالش برانگیز می شه (من از چالش همیشه به عنوان یه نماد مثبت یاد می کنم). از اون به بعد وقتی مشکلی از هر نوعش به سراغم میاد به اون به چشم یکی از بازیهای دوران کودکی نگاه می کنم که قراره برنده این بازی بشم و خوب این حس خیلی خوبی به من میده.
مدتی که در نقش مدیریت در فورم فعال بودم یکی از مزایایی که داشت آشنایی بیشتر با کاربرانی بود که از مشکلات مختلفشون می گفتن و راهنمایی می خواستن و اونجا بود که با خودت فکر می کردی، هی این مشکلات –حتی شاید بدترش- برای همه هست، پس سخت نگیر.
این ویدئو رو با همین انگیزه به اشتراک میزارم، برای همه اشخاصی که احتیاج به یه انگیزه، یه چالش و یه امید تازه دارن.


موفق باشید

[Cielhaut]

هر چقدر هم که زمین خوردی، دلیلی نداره که دوباره از جات بلند نشی.
فقط مرده ها هستند که از جاشون تکون نمیخورن.


به خود ایمان داشته باشید و خود را باور کنید

[Cielhaut]

نیازی به آسون ندارم، همینکه ممکن باشه برام کافیه!

سخت یا آسان بودن را، ملاک انجام دادن یک کار قرار ندهید.
هر رویای ممکنی، یک روز به واقعیت تبدیل میشود؛ کافیست باور کنیم.



به خود ایمان داشته باشید و خود را باور کنید

[Cielhaut]

شجاع باشید و از قلب و ندای درون خود پیروی کنید.
آن‌ها همین الان هم به خوبی می‌دانند که شما واقعا می‌خواهید به چه فردی تبدیل شوید.
استیو جابز



به خود ایمان داشته باشید و خود را باور کنید

[Cielhaut]

پادشاه سرزمین وجود خود باش!

یکی از شاگردان شیوانا فردی بسیار تمیز و مرتب بود. لباس‌هایش بسیار تمیز و بدون چین و چروک بود و کفش‌هایش همیشه از تازگی برق می‌زد. یک روز شیوانا با تعجب دید که این شاگرد فوق العاده تمیز دارد روی کفش‌های خود خاک می‌ریزد تا برق آنها را از بین ببرد و لباس‌هایش را به هم می ریزد تا شکل و ظاهری ژولیده و به هم ریخته پیدا کند.
شیوانا با تعجب نزدیک او رفت و پرسید:" چه می کنی؟ از تو بعید است که این بلا را بر سر لباس و کفش و ظاهر خود بیاوری؟"
شاگرد با نگاه شرم زده گفت:" امروز در بازار راه می رفتم، چند نفر از رهگذران با صدای بلند در حالی که مرا مسخره می کردند گفتند این آدم را نگاه کنید که شاگرد معمولی مدرسه شیوانا بیشتر نیست اما مثل پادشاهان لباس می‌پوشد و مواظب تمیزی لباس و جامه خود است. به همین دلیل تصمیم گرفتم شکل ظاهر خودم را شبیه بقیه کثیف و به هم ریخته سازم تا دیگر کسی چنین حرفی به من نزند!"
شیوانا با لبخند گفت:" تو چرا به آنها نگفتی که در واقع یک پادشاه و سلطان گرانقدر و بی نظیر هستی که برای مدتی افتخار دادی و به مدرسه شیوانا آمده‌ای."
شاگرد جوان با حیرت گفت:" من پادشاه کجا هستم!؟"
شیوانا پاسخ داد:" تو پادشاه و حاکم سرزمین وجود خودت هستی. می‌توانی بر بدن و روح و ذهن خودت حکم برانی و آن را همان گونه گه می‌پسندی آرایش کنی و رشد دهی. هیچ غریبه‌ای نمی تواند بدون اجازه تو ای جناب سلطان، به ذهن و روان تو وارد شود. چگونه یک پادشاه بزرگ مثل تو به آن رهگذرهای ساده اندیش اجازه داده است بی اجازه وارد ذهنش شوند و آرامش او را برهم زنند؟ برخیز و سریع بدون آنکه کسی متوجه شود دوباره بهترین و تمیزترین جامه‌ای که در توان داری بر اندام این پادشاه بی رقیب بیارای و با افتخار به زیباترین شکلی که در توان داری در کوی و برزن قدر گذار."
"مدرسه شیوانا به داشتن این گونه شاگردان است که افتخار می کند و به خود می بالد."


به خود ایمان داشته باشید و خود را باور کنید

[Cielhaut]

آیا انسان واقعا نمی‌تواند برخی کارها را انجام دهد، یا فقط به اندازه کافی "نمی‌خواهد" تا انجامشان دهد...؟!


به خود ایمان داشته باشید و خود را باور کنید

[Cielhaut]

اگر به این حقیقت که هر روز به مرگ نزدیک‌تر می‌شوید بیندیشید، دیگر فکر نمی‌کنید که چیزی برای از دست دادن دارید.
زندگی کوتاه است، روی پای خود بایستید و با غلبه بر ترس‌ها و موانع موفق شوید.
استیو جابز



به خود ایمان داشته باشید و خود را باور کنید