نمایش نتیجه های نظرسنجی ها: نظرتون در مورد مطالب تاپیک "انجمن انرژی مثبت"

رأی دهندگان
116. شما نمی توانید در این نظرسنجی رای دهید.
  • عالیه، به همین منوال ادامش بدید خیلی انرژی میده

    75 64.66%
  • خوبه، مواقع خستگی از جملاتش الهام میگیرم

    30 25.86%
  • متوسط، گاهی بم انرژی مثبت میده

    6 5.17%
  • بد نیست، فقط بعضی از مطالبش خوبه، و نه همش

    3 2.59%
  • جالب نیست، ازش خوشم نیومد

    9 7.76%
نظرسنجی با انتخاب چندگانه
صفحه 50 از 63 نخستنخست ... 404142434445464748495051525354555657585960 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 491 تا 500 , از مجموع 624

موضوع: انرژی-مثبت(بحث و مناظره ممنوع! حذف میشود)

  1. #491

    پیش فرض پاسخ : انجمن انرژی مثبت

    «میلتون» با وجود اینکه نابینا بود، مینوشت.
    «بتهوون» در حالی که ناشنوا بود آهنگ میساخت.
    «هلن کلر» در حالی که نابینا و ناشنوا بود سخنرانی میکرد.
    «رنوار» در حالی که دست هایش دچار عارضه رماتیسمی بود، نقاشی میکرد و مجسمه ساز مکزیکی بعد از قطع دست راستش، ساخت مجسمه ای را که آغاز کرده بود با دست چپ به پایان رساند.

    آدم ها علیرغم نابینایی، ناشنوایی، معلولیت، پیری، فقر،کم سنی، مشقت یا بیسوادی بر سختی ها غلبه میکنند، از همه پیشی میگیرند، کار را به اتمام میرسانند و موفق می شوند.
    شما هم میتوانید علیرغم سختی ها و مشکلات خود را به هدف برسانید , شک نکنید!!

    به خود ایمان داشته باشید و خود را باور کنید

  2. #492

    پیش فرض پاسخ : انجمن انرژی مثبت

    بی‌خانمان معتادی که با فروش آب‌میوه میلیاردر شد!

    خلیل رفعتی برای بار نهم در مصرف هروئین زیاده‌‌روی کرده بود و در حال مرگ بود. تیم پزشکی سخت در تلاش بود تا جان او را نجات دهد. او بالاخره به هوش آمد، پس از آن که قلبش با شوک الکتریکی تپش عادی را از سر گرفت.
    سال ۲۰۰۳ بود، خلیل ۳۳ ساله، در خیابان‌های لس‌آنجلس می‌خوابید، به جز هروئین به کراک و کوکائین هم معتاد بود، ۴۹ کیلو وزن داشت و بدنش پر از زخم بود. خلیل می‌گوید آنقدر به جرم حمل مواد دستگیر شده بود که حسابش از دستش در رفته است: "کاملا داغون بودم و از شدت درد نمی‌توانستم بخوابم." با این‌که بارها سعی کرده بود ترک کند و نتوانسته بود، پس از بار نهم، فهمید که اگر می‌خواهد زنده بماند باید تغییر کند. برای بازسازی زندگی‌اش، به زندگی سالم روی آورد و به قدری در این راه موفق شد که امروز بنیانگذار شرکت تولید محصولات غذایی "سان‌لایف ارگانیکس" در کالیفرنیا است که محصولاتش این روزها مد روز است. شش فروشگاه او که چیزی بین آب‌میوه فروشی، کافه و مغازه است، سالانه شش میلیون دلار فروش دارند و در حال ورود به بازار ۱۶ ایالت دیگر آمریکا و ژاپن است. خلیل اکنون ۴۶ سال دارد و دیگر در خیابان نمی‌خوابد، به جایش با جت شخصی سفر می‌کند!
    زندگی خلیل در سال ۲۰۰۳ متحول شد، داستان زندگی او به راحتی می‌تواند دست‌مایه یک فیلم هالیوودی باشد. او در اوهایو در غرب میانه آمریکا متولد شد، از مادری لهستانی و پدری مسلمان. کودکی سختی داشت و مجبور شد مدرسه را ول کند و به جرم خرابکاری و دزدی از مغازه دستگیر شد. سال ۱۹۹۲، او ۲۱ سال داشت و به امید این‌که بازیگر سینما شود به لس‌آنجلس نقل مکان کرد. کار بازیگری خوب پیش نرفت، خلیل در گروه‌های موسیقی محلی ساز می‌زد و از شستن ماشین افراد معروف پول خوبی در می‌آورد؛ کسانی مثل الیزابت تیلور، جف بریجز و اسلش گیتاریست اصلی گانزن‌روزز.
    اما کمی بعد به دام اعتیاد افتاد و رشته زندگی از دستش در رفت. در کنار امثال خودش کارتن خوابی می‌کرد و برای خرج اعتیاد مواد می‌فروخت. اما بعد از این‌که برای بار نهم هروئین او را تا پای مرگ برد، زندگی‌اش رو به بهبود رفت. اعتیاد را ترک و خودش را با شغل‌های متعدد سرگرم کرد: در دو مرکز بازپروری در مالیبو کار می‌کرد، سگ‌گردانی می‌کرد و باغبانی: "توانستم پول جمع کنم، حسابی کار می‌کردم، هفت روز هفته، روزی ۱۶ ساعت." بعد از این‌که یکی از دوستان قدیمی‌اش را در اوهایو دید، وسواس این را پیدا کرد که خودش برای خود آب میوه و سبزیجات را بگیرد: "دوستم کمی مثل هیپی‌ها بود، شروع کرد به آموزش من درباره ویتامین‌ها، خوردنی‌های ارگانیک و غذای برتر... آن موقع من دنبال چیزی می‌گشتم که حالم را بهتر کند." سال ۲۰۰۷ خلیل خانه‌ای را اجاره و مرکز بازپروری خود را افتتاح کرد، برای مشتریانی که برای یک ماه اقامت در آن می‌توانستند ده هزار دلار بپردازند. برای کسانی که در این مرکز بازپروری اقامت می‌کردند، خلیل آب‌میوه‌های عجیب‌غریب درست می‌کرد، مثل ترکیبی که آن را ولوورین نامیده بود، ترکیب موز، پودر ماکا، شاه‌انگبین و گرده گل.
    سرانجام آوازه این نوشیدنی‌ها از چهاردیواری آن ساختمان فراتر رفت و مردم به دنبال خریدن آن‌ها بودند. خلیل فهمید برای راه انداختن یک کسب‌وکار جدید تقاضا به اندازه کافی است، بنابراین با همراهی بهترین دوستش در سال ۲۰۱۱ "سان‌لایف ارگانیکس" را تاسیس کرد. بودجه این کار از پس‌انداز تامین شد و وقتی اولین شعبه در مالیبو باز شد، موفقیت یک‌شبه بود، فروش سال اول به یک میلیون دلار رسید! اکنون دویست نفر در شش شعبه شرکت او کار می‌کنند که به جز نوشیدنی، غذا و لباس هم می‌فروشند. خلیل رفعتی، زندگی‌نامه‌اش را با عنوان 'فراموش کردم بمیرم' منتشر کرد. راه نازارا، تحلیگر مالی در شعبه بانک آلمان در نیویورک می‌گوید داستان خلیل حکایت یک شخصیت قوی است: "تحصیلات یا سابقه ‌حرفه‌ای نیست که اهمیت دارد، موفقیت یک کارآفرین در گرو استقامت، اراده و جاه‌طلبی است." خلیل به جز شش فروشگاه و مرکز بازپروری‌اش، یک سالن یوگا هم در مالیبو دارد. او می‌گوید خود را خیلی باهوش نمی‌داند: "اما من عطش زندگی دارم و وقتی تصمیم بگیرم کاری را بکنم، با تمام وجود آن کار را می‌کنم."


    به خود ایمان داشته باشید و خود را باور کنید

  3. #493

    پیش فرض پاسخ : انجمن انرژی مثبت

    هیچ چیزی غیرممکن نیست
    خود کلمه میگوید
    "من ممکنم" "I'M POSSIBLE"

    به خود ایمان داشته باشید و خود را باور کنید

  4. #494

    پیش فرض پاسخ : انجمن انرژی مثبت

    من از اونایی ام که یک استعداد بیشتر ندارم...
    تسلیم شدنو بلد نیستم.
    با همین یک استعداد به همه چیز میرسم.


    به خود ایمان داشته باشید و خود را باور کنید

  5. #495

    پیش فرض پاسخ : انجمن انرژی مثبت



    ترس هیچ‌وقت مشکلی را از انسان دور نمی‌کند...
    در حالی که اندکی شجاعت می‌تواند بزرگ‌ترین مشکلات را فراری دهد!

    به خود ایمان داشته باشید و خود را باور کنید

  6. #496
    Senior Member MRK_2017 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    رشته و دانشگاه
    N/A
    ارسال‌ها
    571

    پیش فرض پاسخ : انجمن انرژی مثبت

    نقل قول نوشته اصلی توسط Martine نمایش پست ها
    جمله ای که به طرز شگفت انگیزی روی من تاثیر داره اینه:
    تا لحظه ی شکست به خدا ایمان داشته باش, خواهی دید که آن لحظه هرگز نخواهد رسید...
    سلام

    شکست چه بخواهید چه نخواهید برای انسان اتفاق می افتد زیرا تنها قادر مطلق بدون شکست خداست. ولی پیام مهمی که از این صحبت می توان برداشت کرد حفظ امید تا اخرین لحظه و تلاش همراه با نیت درست برای موفقیت در کارهاست.

    امیدوار و موفق باشید

  7. #497

    پیش فرض پاسخ : انجمن انرژی مثبت

    باورهایی که انسان را محدود و یا نامحدود می‌کنند...

    در یک باشگاه بدنسازی پس از اضافه کردن 5 کیلوگرم به رکورد قبلی یک ورزشکار، از وی خواستند تا رکورد جدیدی برای خود ثبت کند. اما او موفق به این کار نشد. پس از او خواستند وزنه‌ای که 5 کیلوگرم از رکوردش کمتر است را امتحان کند. این دفعه او به راحتی وزنه را بلند کرد. این مسئله برای ورزشکار جوان و دوستانش امری کاملا طبیعی به نظر می‌رسید.
    اما برای طراحان این آزمایش جالب و هیجان‌انگیز بود، چرا که آن‌ها اطلاعات غلط به وزنه‌بردار داده بودند! او در مرحله‌ی اول از عهده‌ی بلند کردن وزنه‌ای برنیامده بود که در واقع 5 کیلوگرم از رکوردش کمتر بود، و در حرکت دوم ناخودآگاه موفق به بهبود رکوردش به میزان 5 کیلوگرم شده بود! او با این «باور» وزنه را بلند کرده بود که خود را قادر به انجام آن می‌دانست.

    هر فردی خود را ارزیابی می‌کند و این برآورد مشخص خواهد ساخت که او چه خواهد شد. انسان نمی‌تواند بیش از آن چیزی شود که باور دارد است...

    به خود ایمان داشته باشید و خود را باور کنید

  8. #498

    پیش فرض پاسخ : انجمن انرژی مثبت

    زمان دارایی ارزشمندی است که نمی‌توان از خرج شدنش جلوگیری کرد!
    بلکه فقط می‌توان آن را با تبدیل به مهارت و تجربه سرمایه‌گذاری کرد...


    به خود ایمان داشته باشید و خود را باور کنید

  9. #499

    پیش فرض پاسخ : انجمن انرژی مثبت

    استعدادی بزرگ که سرطان شکوفایش کرد...

    آنتونی برجس ٤۰ ساله بود که دکترها به وی گفتند یک سال دیگر بیشتر زنده نیست، زیرا توموری در مغز خود دارد.
    وی بیشتر از خود نگران همسرش بود، که پس از وی چیزی برایش باقی نمی‌گذاشت.
    آنتونی قبل از آن هرگز نویسنده‌ی حرفه‌ای نبود، اما در درون خود میل و کششی به داستان‌نویسی حس می‌کرد و می‌دانست که استعداد بالقوه‌ای در وی وجود دارد. بنابراین تنها برای باقی گذاشتن حق‌الامتیاز نشر برای همسرش پشت میز تحریر نشست و شروع به تایپ کرد.
    او حتی مطمئن نبود که آیا ناشری حاضر می‌شود داستان وی را چاپ کند یا نه؛ ولی می‌دانست که باید کاری انجام دهد.
    در ژانویه ١٩٦۰ وی گفت: من فقط یک زمستان، بهار و تابستان دیگر را پشت سر خواهم گذاشت، و پاییز آینده همراه با برگ‌ریزان خواهم مرد.
    در این یک سال، وی پنج داستان را به انتها رساند و یکی دیگر را تا نیمه نوشت.
    بهره‌وری او در این یک سال برابر با بهره‌وری نصف عمر فورستر(رمان‌نویس معروف انگلیسی) و دوبرابر سلینجر(نویسنده‌ی معاصر آمریکایی) بود.
    اما آنتونی برجس نمرد! وى ٧٦ سال عمر کرد و طی این سال‌ها ۷۰ کتاب نوشت...! مشهورترین کتاب وی پرتقال‌کوکی است.
    بدون سرطان شاید وی هیچ‌گاه نمی‌نوشت، هیچ‌گاه به چنین پیشرفتی نمی‌رسید.

    بسیاری از ما نیز استعدادهایی پنهان داریم، مانند آن‌چه که در برجس بود و گاه منتظریم که یک وضع اضطراری بیرونی آن را بیدارکند.
    اما بهتر است منتظر آن وضعیت اضطراری نشویم، و هم‌اکنون از خودمان بپرسیم که اگر من در وضعیت آنتونی برجس بودم، چه می‌کردم؟! چگونه زندگی روزمره‌ی خود را تغییر می‌دادم...؟

    به خود ایمان داشته باشید و خود را باور کنید

  10. #500

    پیش فرض پاسخ : انجمن انرژی مثبت

    روزی مردی، بایزید بسطامی را در کوچه ای دید. پس از احوالپرسی از بایزید پرسید:
    دوست من! ما همکلاس و هم مکتب بودیم؛ هر آنچه تو خواندی من هم خواندم؛ استادمان نیز یکی بود؛ حال تو چگونه به این مقام رسیدی؟
    و من چرا مثل تو نشدم؟
    بایزید گفت: تو هر چه شنیدی، اندوختی و من هر چه خواندم، عمل کردم.

    قضیه خیلی از آدماس که فکر میکنن فقط با خوندن مطالب موفقیت میتونن زندگیشون رو تغییر بدن و به موفقیت برسن.


    به خود ایمان داشته باشید و خود را باور کنید

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •