صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 14 , از مجموع 14

موضوع: دیگه نمیتونم کانادا رو تحمل کنم! باید برگرم !!

  1. #11

    پیش فرض پاسخ : دیگه نمیتونم کانادا رو تحمل کنم! باید برگرم !!

    نقل قول نوشته اصلی توسط soheil_eng نمایش پست ها
    با سلام خدمت دوستان

    (( میدونم متنم طولانیه ولی خواهشا تا آخر بخونید. ممنونم ازتون ))

    بنده تو 5 ساله دوم زندگی تو کانادا هستم با کارت پی آر و لی چون هیچوقت از اینجا خوشم نیومده همیشه درحال رفت و آمد بودم و برای همین هیچ وقت نتونستم برای سیتیزنی اپلای کنم.

    آخرین باری که ایران بودم حدود 3 سال و 4 ماه طول کشید ولی چون بیزینسهای کوچیکی که تو ایران داشتم یکی پس از دیگری شکست خورد بازم مجبور شدم ژانویه 2016 برگردم تا الان. ژانویه که برگشتم افسر مهاجرت گفت نزدیک ازدست دادن اقامتت هستی چون از 5 سال آخر اقامت باید 2 سال حظور فیزیکی داشت تا اقامت تمدید بشه و باید بگم خیلی بامن ملایمت بخرج داد که باوجود غیبت بیش از 3 سال اجازه ورود داد.

    حالا بعد از 15 ماه زندگی بعد از آخرین ورود باز بیزنسی که خیلی هم دنبالش بودم نشد و مجبور شدم برم کالج البته تحت حمایت دولت تا 2 ترم ولی کلا آدمی نیستم که بتونم کارای روتین و آفیسیو تحمل کنم دیگه آخرای ترم بیخیال کالج شدم و کلا بریدم (چون لیسانس نرم افزار داشتم از ایران منو فرستادن یه کامیونیتی کالج که پروگرم 2 ساله بود و منم دیدم تهش باید به پروگرمر بشم که 8 ساعت کار روزانه و هرروز و منم از اون تیپ آدما نیستم که بتونم کارای روتینو هرروز و برای یه کمپانی انجام بدم 2 فته مونده به امتحانات بیخیال شدم و موندم خونه)

    15 ماه پیش که برگشتم رفتم زیر نظر حمایت دولت ولی اینقدر حقوقش کمه که فقط تورو زنده نگه میداره و همین و بس.

    4 هفته پیش گذرناممو برای تمدید به واشنگتن فرستادم و منتظرم وقتی بدستم برسه بلیط بگیرمو برگردم چون واقعا نه انگیزه روحی و نه آینده ای با توجه به مدل کارکردنم که نمیتونم برای کسی کار کنم نمیبینم. کارایی مثل فارکس و استاک مارکت تریدینگو چه اینجا و چه زمانیکه ایران بودم تجربه کردم ونتیجش چیزی جز قرض وام به کانادا وخراب شدن کردیت هیستوری نداشت.

    میدونم اگه برگردم اینبار ایران برای همیشه اقامت اینجارو از دست میدم و کل زحمات جونیم که حدود 7 سال طول کشید اقامت اینجارو از سوریه بگیریم از 2001 تا 2007 ازدست میدم و باید برگردم ایران با خانواده که راضی به برگشتم نیستن زندگی کنم.

    شرمنده داستان زندگیم خیلی طولانی شد و سرتونو دردآوردم.
    همه اینارو نوشتم شاید یکی پیدابشه که هم شرایط من بوده و شاید نکته نظری و راهنمایی بتونه به این شرایط بد زندگیم کمک کنه و یه در جدیدیو برام باز کنه.

    و یه سوال آخر. شده تاحالا براتون پیش بیاد مثل منکه مثلا تو 5 سال گذشته فقط 15 ماه کانادا حظور فیزیکی داشته و بره ایران و دوباره برگرده کانادا و بهش اجازه ورود ندادن و برشگردوندن به ایران؟

    بازم ازتون بینهایت ممنونم که متن طولانی منو خوندین و واقعا قبل از گرفتن بلیط برگشت به ایران به راهکارهای و نکته های ارزشمندتون احتیاج دارم.
    به شدت براهنماییتون احتیاج دارم
    من پیشنهاد میکنم شما پیش از اینکه در جستجوی یافتن بیزینسی در ایران یا کانادا باشید تصمیم بگیرید که میخواهید در کدام کشور زندگی کنید چراکه بهرحال شانس داشتن یک زندگی موفق در این دو کشور برای هرکسی متفاوت است

  2. #12
    ApplyAbroad Veteran
    kasra-dan آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    رشته و دانشگاه
    Marketing @ BI
    ارسال‌ها
    645

    پیش فرض پاسخ : دیگه نمیتونم کانادا رو تحمل کنم! باید برگرم !!

    نقل قول نوشته اصلی توسط soheil_eng نمایش پست ها
    با سلام خدمت دوستان

    (( میدونم متنم طولانیه ولی خواهشا تا آخر بخونید. ممنونم ازتون ))

    بنده تو 5 ساله دوم زندگی تو کانادا هستم با کارت پی آر و لی چون هیچوقت از اینجا خوشم نیومده همیشه درحال رفت و آمد بودم و برای همین هیچ وقت نتونستم برای سیتیزنی اپلای کنم.

    بازم ازتون بینهایت ممنونم که متن طولانی منو خوندین و واقعا قبل از گرفتن بلیط برگشت به ایران به راهکارهای و نکته های ارزشمندتون احتیاج دارم.
    به شدت براهنماییتون احتیاج دارم
    پیام شما رو که خوندم تا چند دقیقه توی فکر بودم که چه طور چیزی که الان بهش رسیدید (اقامت - تحصیل در یه رشته ی پرطرفدار در یکی از شهرهای مهم کانادا و ...) آرزوی افراد بسیار پر استعدادی هست که چند نمونش رو خودم در اطرافم دارم. من اصلا قصد قضاوت کردن در مورد شما رو ندارم چون از نحوه ی گذاشتن پیامتون معلومه به خاطر شرایطی که الان دارید کمی گیج شدید و دنبال راه حل درست هستید و دارید به صورت علنی از افراد با تجربه تر درخواست راهنمایی می کنید.

    چند المان در زندگی هستن که کیفیت و میزان خوشحالی شما رو تعیین می کنن که یکی از مهم ترین هاشون شغل هست. به صورت عام میگن ما دو نوع شغل داریم: شغل کارمندی و شغل کارآفرینی. در اولی شما باید به شخص دیگه ای جواب بدی و در حالت دوم باید جواب به خودت و سرمایه گذار و مشتری و ... بدی. اما با وجود اینکه میگین طاقت و تحمل شغل های از جنس اولی رو ندارید اما مثل یه کارآفرین هم فکر نمی کنید (حداقل از چند خط پیامتون من این برداشت رو کردم). من چون تجربه ی دو استارت آپ رو دارم به جرات می گم سختی زندگی کارآفرینی حداقل دو برابر کارمندی هست. البته یه سبک شغل هم داریم که با اینکه اسم کارآفرینی بهش خورده اما به واسطه ی ماهیتش بیشتر اسم دلالی بهش می خوره (مثلا خرید جنس از چین و فروش آن در کانادا بدون اینکه ارزش افزوده ای از طرف شما به محصول اضافه شده باشه یا مثلا خرید و فروش کارت اعتباری بدون اینکه خدمات مشتریان بی نظیری که سایر رقبا نمی دن رو ارائه بدید). از اون طرف شغل کارمندی و به صورت خاص در این مثال داستان شغل برنامه نویسی هم به اون سیاهی که شما می گید نیست. من چند تا از دوستانم در شرکت شاپیفای در کانادا کار می کنن و واقعا در این شرکت دارن تجربه ی یه زندگی کامل رو تجربه می کنن. (ساعت کار انعطاف پذیر - استفاده از خدمات باشگاه و تغذیه ارگانیک - تجهیزات الکترونیکی پیشرفته - محیط کاری شاد و سرزنده) و حتی در این شرکت به صورت خاص با همه ی کارمندها مثل کارآفرین برخورد میشه. شما حق دارید بخضی از ساعات کار رو روی ایده های خودتون کار کنید (مثلا از خدمات نرم افزار فروشگاهی شاپیفای استفاده کنید و محصولی رو بفروشید). شاید همه ی شرکت های کانادایی اینطور نباشن اما شک ندارم سطح زندگی بدترین برنامه نویس در کانادا خیلی بهتر از ایرانه (قانون مک دونالد رو حتما یه مطالعه کنید متوجه می شید). آدم های کمی رو اطرافم می شناسم که برای رسیدن به این موقعیت تمام تلاششون رو نکنن. کار برنامه نویسی هم اصلا روتین نیست و شما هر روز باید روی یه چالش جدید کار کنید - باید هر روز آپدیت باشید (ممکنه تا دیروز با امبر جی اس کد می زدید اما امروز شرکت تصمیم میگیره بره روی انگولار و شما هم مجبور شدید توی یه زمان کوتاه فوت و فن این پلتفرم رو یاد بگیرید). اتفاقا کارمند بودن در یه شرکتی که به شما و ایده هاتون اهمیت بده بهترین موقعیت برای تمرین کارآفرینی هست. تا فرصت دارید برید و با کارآفرین های مختلف صحبت کنید که تعدادشون در کانادا اصلا کم نیست (شما در ضمن به امریکا هم دسترسی دارید که می تونه به شما کمک کنه وقتی سطح معلوماتتون افزایش پیدا کرد و بازار کوچک کانادا راضی تون نکرد به جایی مثل سیلیکون ولی و یا بوستون برید و با بهترین های دنیا دمخور بشید و سطح زندگی خودتون رو بالا ببرید). اگه هم نه به کارآفرینی و نه به زندگی کارمندی به شکلی که گفتم علاقه ندارید و می خواید کاری مثل استاک تریدینگ انجام بدید هم باید حتما مطلع باشید که این کار هم به شکل دلالی نمیشه پیش بره و باید دانش پشتش رو به خوبی یاد بگیرید و برید اصول صحیح این کار رو از افراد صحیح یاد بگیرید (کانادا جای صحیح تری برای یادگیری این مهارت ها هست نه ایران). خرید و فروش زمین و ساختمان و یا باز کردن یه مغازه شاید گزینه های شغلی معقولی در ایران باشه اما به صورت خاص باز کردن یه فروشگاه ای کامرس در ایران هم داره به شکل جالب توجهی پیشرفته میشه و دیگه نمیشه بدون تلاش زیاد جنسی رو که همه دارن می فروشن رو فروخت مگر اینکه ارزش افزوده ی قابل توجهی رو بهش اضافه کنید (مثلا یکی از دوستانم که لید دیزاینر در کالیفرنیا هست الان یه فروشگاه لباس برای ایرانی های سرتاسر دنیا راه انداخته و بعد از اینکه با چند تا دیزاینر لباس در امریکا صحبت کرده راضیشون کرده محصولاتشون رو به صورت انحصاری در این فروشگاه به فروش برسونن). یه کم پراکنده شد صحبت هام اما امیدوارم در نهایت هر تصمیمی می گیرید تا جایی که ممکن باشه بتونید جنبه های مختلف رو بررسی کنید که بعدا ناراحتی و یا افسوس به همراه نداشته باشه.
    Galaxy Lights, Solar Echoes and Dark Matters Calling Us to Sth Bigger

    John Oliver Explains Everything That is Wrong With Standardized Testing
       

  3. #13

    پیش فرض پاسخ : دیگه نمیتونم کانادا رو تحمل کنم! باید برگرم !!

    نقل قول نوشته اصلی توسط soheil_eng نمایش پست ها
    با سلام خدمت دوستان

    (( میدونم متنم طولانیه ولی خواهشا تا آخر بخونید. ممنونم ازتون ))

    بنده تو 5 ساله دوم زندگی تو کانادا هستم با کارت پی آر و لی چون هیچوقت از اینجا خوشم نیومده همیشه درحال رفت و آمد بودم و برای همین هیچ وقت نتونستم برای سیتیزنی اپلای کنم.

    آخرین باری که ایران بودم حدود 3 سال و 4 ماه طول کشید ولی چون بیزینسهای کوچیکی که تو ایران داشتم یکی پس از دیگری شکست خورد بازم مجبور شدم ژانویه 2016 برگردم تا الان. ژانویه که برگشتم افسر مهاجرت گفت نزدیک ازدست دادن اقامتت هستی چون از 5 سال آخر اقامت باید 2 سال حظور فیزیکی داشت تا اقامت تمدید بشه و باید بگم خیلی بامن ملایمت بخرج داد که باوجود غیبت بیش از 3 سال اجازه ورود داد.

    حالا بعد از 15 ماه زندگی بعد از آخرین ورود باز بیزنسی که خیلی هم دنبالش بودم نشد و مجبور شدم برم کالج البته تحت حمایت دولت تا 2 ترم ولی کلا آدمی نیستم که بتونم کارای روتین و آفیسیو تحمل کنم دیگه آخرای ترم بیخیال کالج شدم و کلا بریدم (چون لیسانس نرم افزار داشتم از ایران منو فرستادن یه کامیونیتی کالج که پروگرم 2 ساله بود و منم دیدم تهش باید به پروگرمر بشم که 8 ساعت کار روزانه و هرروز و منم از اون تیپ آدما نیستم که بتونم کارای روتینو هرروز و برای یه کمپانی انجام بدم 2 فته مونده به امتحانات بیخیال شدم و موندم خونه)

    15 ماه پیش که برگشتم رفتم زیر نظر حمایت دولت ولی اینقدر حقوقش کمه که فقط تورو زنده نگه میداره و همین و بس.

    4 هفته پیش گذرناممو برای تمدید به واشنگتن فرستادم و منتظرم وقتی بدستم برسه بلیط بگیرمو برگردم چون واقعا نه انگیزه روحی و نه آینده ای با توجه به مدل کارکردنم که نمیتونم برای کسی کار کنم نمیبینم. کارایی مثل فارکس و استاک مارکت تریدینگو چه اینجا و چه زمانیکه ایران بودم تجربه کردم ونتیجش چیزی جز قرض وام به کانادا وخراب شدن کردیت هیستوری نداشت.

    میدونم اگه برگردم اینبار ایران برای همیشه اقامت اینجارو از دست میدم و کل زحمات جونیم که حدود 7 سال طول کشید اقامت اینجارو از سوریه بگیریم از 2001 تا 2007 ازدست میدم و باید برگردم ایران با خانواده که راضی به برگشتم نیستن زندگی کنم.

    شرمنده داستان زندگیم خیلی طولانی شد و سرتونو دردآوردم.
    همه اینارو نوشتم شاید یکی پیدابشه که هم شرایط من بوده و شاید نکته نظری و راهنمایی بتونه به این شرایط بد زندگیم کمک کنه و یه در جدیدیو برام باز کنه.

    و یه سوال آخر. شده تاحالا براتون پیش بیاد مثل منکه مثلا تو 5 سال گذشته فقط 15 ماه کانادا حظور فیزیکی داشته و بره ایران و دوباره برگرده کانادا و بهش اجازه ورود ندادن و برشگردوندن به ایران؟

    بازم ازتون بینهایت ممنونم که متن طولانی منو خوندین و واقعا قبل از گرفتن بلیط برگشت به ایران به راهکارهای و نکته های ارزشمندتون احتیاج دارم.
    به شدت براهنماییتون احتیاج دارم
    سلام
    ببخشید من نظرم را صریح میگویم ولی خواهشا حسن نیت من را در نظر بگیرید و تنها قصدم از صراحت کلام اینست که فکر میکنم شاید بتوانم کمکی کنم.
    بنظر من مشکل شما اصلا ربطی به اقامت در کانادا یا برگشت به ایران ندارد. شما بقول خودتان اهل درس خوندن نیستید اهل کار کردن برای دیگران ( کارمند بودن) نیستید و در بیزنس های خودتان چه در ایران و چه در کانادا هم موفق نبودید. شما هرجا بروید ناراضی خواهید بود چون مشکل شما محل اقامتتان نیست و مشکل اینست که شما هنوز نمیدانید در چه زمینه ای استعداد دارید و کار مناسب شخصیتتان چیست. بنظر من بجای رویا پردازی که من دوست دارم بیزنس فلان داشته باشم و پولدار باشم سعی کنید واقع بینانه شرایطتتان را در نظر بگیرید و نوع کاری را با استعداد و شخصیتتان تناسب دارد را پیدا کنید و البته در نظر داشته باشید که هیچ وقت زندگی پرفکت نیست و توقع اینکه همه چیز مطابق میلیتان باشد غیر واقعی بوده و فقط موجب سرخوردگی بیشترتان خواهد شد. حتی اگر مشغول به بهترین کار دنیا هم باشید روزهای سخت خواهید داشت و بالاخره هر کاری بالا و پایین دارد و بدون مداومت و پشتکار موفقیتی بدست نخواهید آورد.
    بازهم عذرخواهی میکنم اگر لحن صحبتم کمی تند است من نه قصد قضاوت دارم و نه در چنین جایگاهی هستم. بنظر مشکل شما خارج از موضوع مهاجرت است.

  4. #14
    Global Moderator

    Simon آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2007
    ارسال‌ها
    16,556

    پیش فرض پاسخ : دیگه نمیتونم کانادا رو تحمل کنم! باید برگرم !!

    کاربر گرامی با سلام

    مطابق با قوانین انجمن باید موضوعات به صورت خاص و قابل استفاده برای سایرین ایجاد گردد. اگر هر فرد برای تک تک مشکلات شخصی خود یک عنوان ایجاد نماید سایت دسته بندی موضوعی خود را از دست میدهد. ضمن اینکه اینجا یک فروم جهت اقدام برای تحصیل یا مهاجرت می باشد و موضوعات مشابه این در یک عنوان کلی قابل مطرح کردن می باشد. با توجه به این امر موضوع بسته شد. لطفا در خصوص سوالات اقامتی خود از عنوان های موجود استفاده بفرمایید و هر سوال را در مرتبط ترین موضوع مطرح نمایید.


    ممنون
    ویرایش توسط Simon : April 4th, 2017 در ساعت 09:47 AM
    اطلاعیه مهم در بخش آمریکا
    اطلاعیه مهم در بخش کانادا

    شبیه ساز آزمون تافل را از کجا دانلود کنیم؟
    از پاسخ دادن به پیام خصوصی یا پیام بازدید کننده ایی که در سطح انجمن قابل مطرح کردن است معذورم.

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •