پرسش و پاسخ در مورد شهر‌های امریکا

[visahope]

به عنوان کسی که تو جنوب زندگی کرده قبول دارم که هیچ شهر بزرگ و خاصی بین آتلانتا و دالاس وجود نداره (فاصله 800 مایلی) ولی در شمال آمریکا هم، مثلا بین سیاتل و مینیاپولیس (فاصل 1600 مایلی) عملا هیچ جای بدرد بخوری (از لحاظ صنعتی و جذاب بودن) وجود نداره. بین این دو تا منطقه جغرافیایی، حداقل جنوب هواش خیلی معتدل تر و سبزتره.
این رو ازین جهت گفتم که دوستانمون در ایران که میخوان بین گزینه هاشون انتخاب کنن، دیدگاه واقع بینانه ای داشته باشن. اصلا فکر کنم یکی از رسالت اصلی فروم همین باشه که بحث ها و اطلاعات مفیدی بین اعضا تبادل بشه و متعاقبا، افرادی که از چند نقطه مختلف پذیرش دارن بتونن تصمیم بهینه ای بگیرن. این نکته هم بهتون بگم که شما قرار نیست تو همون ایالتی که درس میخونید تا آخر عمرتون زندانی بشید. بدیهیه که کالیفرنیا از آلاباما بهتره ولی شاید در رشته ای که شما پذیرش دارید، مثلا دانشگاه آلاباما یا Auburn از Cal State Pomona خیلی بهتر باشن. می تونید چندسال تو آلاباما بمونید، تحصیل با کیفیت بالاتری داشته باشید و بعدش برای کار برید کالیفرنیا. البته این بحث برای افرادی که لاتاری برنده میشن متفاوته.

[pimi810]

بدیهیه که کالیفرنیا از آلاباما بهتره ولی شاید در رشته ای که شما پذیرش دارید، مثلا دانشگاه آلاباما یا Auburn از Cal State Pomona خیلی بهتر باشن. می تونید چندسال تو آلاباما بمونید، تحصیل با کیفیت بالاتری داشته باشید و بعدش برای کار برید کالیفرنیا. البته این بحث برای افرادی که لاتاری برنده میشن متفاوته.

این تنها آپشن خیلی ها هستش و در این موارد چاره ای نیست و باید هزینه ش رو هم بدید. البته باید حواستون باشه در کنار اون تحصیل با کیفیت آسیبهایی هم از لحاظ اجتماعی می خورید. من کسانی رو میشناسم که با رفتم و درس خوندن تو ان ایالتها به لحاظ روحی burn out شدن و حتی آمریکا رو ترک کردن. کلا مساله به این سادگی ها نیست که من parachute میرم دانشگاه آلاباما و با مدرک خوب میام بیرون و میرم کلیفرنیا

[AFTER]

این تنها آپشن خیلی ها هستش و در این موارد چاره ای نیست و باید هزینه ش رو هم بدید. البته باید حواستون باشه در کنار اون تحصیل با کیفیت آسیبهایی هم از لحاظ اجتماعی می خورید. من کسانی رو میشناسم که با رفتم و درس خوندن تو ان ایالتها به لحاظ روحی burn out شدن و حتی آمریکا رو ترک کردن. کلا مساله به این سادگی ها نیست که من parachute میرم دانشگاه آلاباما و با مدرک خوب میام بیرون و میرم کلیفرنیا

ممکن هست که به عنوان نمونه یک یا چند تا مثال از سختی های زندگی توی ایالت جنوبی مثل آلاباما بزنید که نشون بده چرا نظرتون اینه که حتی گذروندن چند سال زندگی دانشجویی هم توی همچین ایالتی اینقدر سخته؟
در پاسخ پست قبلی من فرمودین، که مردم این ایالتها با خارجی ها قاطی نمیشن، اگه در این حد باشه که خیلی مسئله خاصی نیست، توی کانادا هم که من هستم هر جند کانادایی ها مودب هستن ولی خیلی ندیدم که وایتهای کانادایی با ما خارجی ها قاطی بشن. قطعا باید مشکلات فراتر از این مسئله باشه که شما نظرتون اینه که حتی زندگی دانشجویی هم اینقدر توی ایالت سخته.

[ghlobe]

در پاسخ پست قبلی من فرمودین، که مردم این ایالتها با خارجی ها قاطی نمیشن، اگه در این حد باشه که خیلی مسئله خاصی نیست، توی کانادا هم که من هستم هر جند کانادایی ها مودب هستن ولی خیلی ندیدم که وایتهای کانادایی با ما خارجی ها قاطی بشن. قطعا باید مشکلات فراتر از این مسئله باشه که شما نظرتون اینه که حتی زندگی دانشجویی هم اینقدر توی ایالت سخته.

مساله اینه که در مثلا مونتریال و تورنتوی کانادا اینقدر خارجی و مهاجر زیاد هست که شما حتی اگر با هیچ سفیدپوستی هم صمیمی نتویند بشید باز هم احساس تنهایی و خارجی بودن نمیکنید. نیویورک، سان فرانسیسکو و لوس آنجلس هم همینطور (حالا با درجات کمتر). ولی بعید میدونم آلاباما چنین حالتی رو داشته باشه.

[AFTER]

مساله اینه که در مثلا مونتریال و تورنتوی کانادا اینقدر خارجی و مهاجر زیاد هست که شما حتی اگر با هیچ سفیدپوستی هم صمیمی نتویند بشید باز هم احساس تنهایی و خارجی بودن نمیکنید. نیویورک، سان فرانسیسکو و لوس آنجلس هم همینطور (حالا با درجات کمتر). ولی بعید میدونم آلاباما چنین حالتی رو داشته باشه.

ممنون از پاسختون، ولی به این شدتی که توی تاپیک به ایالت جنوبی مثل آلاباما تاخته میشه به نظر میاد که مسئله فراتر از بحث تنهایی باشه. به هر حال حتی اونجا هم توی دانشگاه یه تعداد دانشجوی ایرانی و اینترنشنال دیگه هست که یک دانشجوی ایرانی دوست بشه، کسی هم متاهل بیاد خیلی براش نباید تنهایی مسئله باشه، بعضی ها هم که درون گرا هستند و خیلی مشکلی از نبودن در جمع ندارند. اگه مشکل تنهایی هست، لزوما برای همه این قضیه خیلی حاد نیست.

[apply1361]

ممنون از پاسختون، ولی به این شدتی که توی تاپیک به ایالت جنوبی مثل آلاباما تاخته میشه به نظر میاد که مسئله فراتر از بحث تنهایی باشه. به هر حال حتی اونجا هم توی دانشگاه یه تعداد دانشجوی ایرانی و اینترنشنال دیگه هست که یک دانشجوی ایرانی دوست بشه، کسی هم متاهل بیاد خیلی براش نباید تنهایی مسئله باشه، بعضی ها هم که درون گرا هستند و خیلی مشکلی از نبودن در جمع ندارند. اگه مشکل تنهایی هست، لزوما برای همه این قضیه خیلی حاد نیست.

دو سالی جنوب زندگی کردم اصلا برام مشکلی نبوده.
این حرفایی که میزنن نسل به نسل افتاده داره میره بستگی به ادمش داره.
در مورد متاهل هم اینو بگم تنهایی در غربت یه معنی دیگری داره صرف مجرد متاهل بودن ممکنه زیاد هم تاثیر نزاره.
دلتون به ایرانی خوش نکنید دوستی ها صوریه بیشتر

[AFTER]

دو سالی جنوب زندگی کردم اصلا برام مشکلی نبوده.
این حرفایی که میزنن نسل به نسل افتاده داره میره بستگی به ادمش داره.
در مورد متاهل هم اینو بگم تنهایی در غربت یه معنی دیگری داره صرف مجرد متاهل بودن ممکنه زیاد هم تاثیر نزاره.
دلتون به ایرانی خوش نکنید دوستی ها صوریه بیشتر

شما تجربه خوبی داشتین، ایشون تجربه خوبی احتمالا از جنوب نداشتن، امیدوارم که بیشتر توضیح بدن که دقیقا مشکل بودن در جنوب چی هست و خودشون چه تجربه ای داشتن و با چه مشکلاتی مواجه شدن. اگه مشکل تنهایی هست که طبیعی هست، کسی هم که توی تورنتو هست هم ممکنه که تجربه کنه با غلظت و دفعات کمتر.
در مورد اینکه دوستی با ایرانی ها صوری هست اصلا قبول ندارم که همه دوستی ها اینجوری باشه، شرایط یک متاهل و مجرد هم قطعا فرق می کنه.
در مورد پست بعدیتون هم، اگه ایشون بعد از اومدن به آمریکا نظرشون عوض شده، هیچ اشکالی نداره، یک نفر بر مبنای اطلاعاتی که داره یک تصویر برای خودش میسازه و وقتی که با واقعیت مواجه شد، می بینه که اطلاعاتی که قبلا داشته کامل و یا بعضا درست نبوده و تقصیری هم نداره.

[moones]

دوستان در مورد زندگی در مدیسون-ویسکانسین تجربه ای دارید؟ به جز زمستان و هوای سردش البته.
ممنون

[pimi810]

ممکن هست که به عنوان نمونه یک یا چند تا مثال از سختی های زندگی توی ایالت جنوبی مثل آلاباما بزنید که نشون بده چرا نظرتون اینه که حتی گذروندن چند سال زندگی دانشجویی هم توی همچین ایالتی اینقدر سخته؟
در پاسخ پست قبلی من فرمودین، که مردم این ایالتها با خارجی ها قاطی نمیشن، اگه در این حد باشه که خیلی مسئله خاصی نیست، توی کانادا هم که من هستم هر جند کانادایی ها مودب هستن ولی خیلی ندیدم که وایتهای کانادایی با ما خارجی ها قاطی بشن. قطعا باید مشکلات فراتر از این مسئله باشه که شما نظرتون اینه که حتی زندگی دانشجویی هم اینقدر توی ایالت سخته.

من هیچ وقت absolute در مورد جنوب جرف نزدم و همیشه هم بحث من relative بوده. جنوب نسب به سواحل شرقی و غربی برای خارجی جای بدیه.

اکثر ایرانی هایی که با جنوب مشکل ندارن تو کامیونیتی ایرانی حل شدن و یک hot house environment برای خودشون ساختن تا جامعه آمریکا رو حس و احساس نکن

قطعا زندگی دانشجویی تو این ایالتها سخته. مخصوصا دوره دکترا که 4-5 سال طول میکشه و اصلا جای شوخی نداره. شما چطور می تونید تجربه ی زندگی و درس خواندن تو جایی مثل سنفران و تورانو و بوستون رو با آلاباما مقایسه کنید؟ دوست عزیز زندگی که فقط نشستن تو Lab و پیپر نوشتن نیست.

[AFTER]

من هیچ وقت absolute در مورد جنوب جرف نزدم و همیشه هم بحث من relative بوده. جنوب نسب به سواحل شرقی و غربی برای خارجی جای بدیه.

اکثر ایرانی هایی که با جنوب مشکل ندارن تو کامیونیتی ایرانی حل شدن و یک hot house environment برای خودشون ساختن تا جامعه آمریکا رو حس و احساس نکن

قطعا زندگی دانشجویی تو این ایالتها سخته. مخصوصا دوره دکترا که 4-5 سال طول میکشه و اصلا جای شوخی نداره. شما چطور می تونید تجربه ی زندگی و درس خواندن تو جایی مثل سنفران و تورانو و بوستون رو با آلاباما مقایسه کنید؟ دوست عزیز زندگی که فقط نشستن تو Lab و پیپر نوشتن نیست.

من خیلی حس اینکه نسبی صحبت کرده باشین رو نگرفتم از پستهاتون، در واقع همونطور که قبلا گفتم پستهای شما خیلی کوتاه هست. در واقع مشکل از اینجاست که خیلی توضیح نمیدین و دلیل نمیارین
فرمودین که ایرانی هایی که با جنوب مشکل ندارند توی کامینوتی ایرانی حل شدن، خوب باید بگم توی مونترال کانادا هم که من هستم، همین هست ایرانی ها عملا توی کامنیوتی خودشون هستند، چینی ها هم همین طور در کامینوتی خودشون ، عربها و بقیه هم همین طور. اینجا هم فاصله ای با کانادایی ها وجود داره.
در واقع فکر نمی کنم، با این حساب واقعا زندگی به عنوان دانشجو، در ایالت جنوبی، مثل آلاباما، اونقدری با زندگی در کانادا یا ایالتهای شمالی فرق کنه (به لحاظ جنوب بودن). شاید درصد فاصله با جامعه بیشتر باشه، ولی نباید اونقدری فرق کنه که خیلی نگران از اومدن به جنوب بود. مگه اینکه شما بنا به تجربه اتون مسائل دیگه رو دیده باشین که امیدوارم اگه هست در میون بذارین چون واقعا علاقه مند هستم که به اطلاعاتم اضافه بشه.
من که صحبتی در مورد محدود بودن زندگی یک دانشجوی دکتری به لب نکردم