صفحه 105 از 151 نخستنخست ... 5559596979899100101102103104105106107108109110111112113114115 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1,041 تا 1,050 , از مجموع 1502

موضوع: آیا مهاجرت به کانادا کار درستی است؟

  1. #1041

    پیش فرض پاسخ : آیا مهاجرت به کانادا کار درستی است؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط uxmal09 نمایش پست ها
    خیلی تصادفی وار:

    - برعکس دوستی که در بالا ورود دولت به حساب های بانکی مردم را بد می دانستند، سیستم مالیاتی در حساب های مردم ورود پیدا می کنه بنابراین دزدی و کلاهبرداری و اختلاس به شکل رایج در ایران اینجا وجود نداره.

    اما اگر تامین مالی نباشید هیچکدام اینها معنی نخواهد داشت و روزهای شما تلخ تر از زهر می گذرند. مشکلات زبان، مشکلات انطباق پذیری (همان اصراری کذائی برای مصرف قورمه سبزی نمادین)، نگاه از بالای ما به دیگران از عواملی هستند که جلوی پیشرفت یا لذت بردن از تجربه جدید را می گیرند.
    برادر من باز رفتی وارد جزئیاتی شدی که خیلی ها با این حرفا گول می خورن!

    اولاً منی که بچه شمالم هوای پاک اینجا و سرسبزی اینجا چیزه خاصی نداره، کما اینکه کلی غیره شمالی هم میتونن بیان تو شمال زندگی کنن
    خوراک سالم؟؟؟ چی ؟ یه بار دیگه فکر کن به حرفت! خود اونام میگن غذایی که به خورد ملت میدیم سالم نیست کافیه یک سری به انواع و اقسام مستند هایی که ساخته شد بزنی + کشور هر چه پیشرفته تر غذای ناپاک تر
    انواع اقسام مشروبات الکلی و مصرف بالای نوشابه .... فست فود ... رو میتونی اصلا با غذاهای ایرانی مقایسه کنی؟؟؟؟ اینجا چیزی که دارم میبینمو میگم

    غذای پاک تو ایران؟؟ خیلی خیلی سادست در مقایسه با کشورهای پیشرفته تقریبا قیمت های سبزی و میوه مفته! و بدلیل آفتاب بالایی که ایران داره غذاها طعم عالی دارن یعنی همین سیب و سبزی که تو ایران می خوری بیای مقایسه کنی با اینجا اصلا مزه ای نداره

    در خیابان و بیرون شاهد قفل فرمان کشیدن؟؟؟ ما که تو شهرستانی با جمعیتی 1.5 میلیون از این خبرا نبود ولی ایضاً اینجا مثل رباطن اگر اتفاقی هم واست بیوفته درصد کمک تو ایران خیلی بالاتر از اینجاست پس این به او در .

    - سر کار شرکت اخراجش کرد.: من خلافشم دیدم

    بقیشو میسپرم به دوستان

    جالبیش اینجاست که همه این ایرادارو به خودشونم با دلیلو منطق میگی میگن اینجا اینجوریه دیگه پس چرا اومدی! چون نمیتونن جوابی بدن اینون میگن
    ویرایش توسط TimeCapsule : March 17th, 2016 در ساعت 05:48 AM

  2. #1042
    ApplyAbroad Guru zini_zinparast آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2012
    ارسال‌ها
    4,789

    پیش فرض پاسخ : آیا مهاجرت به کانادا کار درستی است؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط TimeCapsule نمایش پست ها
    برادر من باز رفتی وارد جزئیاتی شدی که خیلی ها با این حرفا گول می خورن!

    اولاً منی که بچه شمالم هوای پاک اینجا و سرسبزی اینجا چیزه خاصی نداره، کما اینکه کلی غیره شمالی هم میتونن بیان تو شمال زندگی کنن
    خوراک سالم؟؟؟ چی ؟ یه بار دیگه فکر کن به حرفت! خود اونام میگن غذایی که به خورد ملت میدیم سالم نیست کافیه یک سری به انواع و اقسام مستند هایی که ساخته شد بزنی + کشور هر چه پیشرفته تر غذای ناپاک تر
    انواع اقسام مشروبات الکلی و مصرف بالای نوشابه .... فست فود ... رو میتونی اصلا با غذاهای ایرانی مقایسه کنی؟؟؟؟ اینجا چیزی که دارم میبینمو میگم

    غذای پاک تو ایران؟؟ خیلی خیلی سادست در مقایسه با کشورهای پیشرفته تقریبا قیمت های سبزی و میوه مفته! و بدلیل آفتاب بالایی که ایران داره غذاها طعم عالی دارن یعنی همین سیب و سبزی که تو ایران می خوری بیای مقایسه کنی با اینجا اصلا مزه ای نداره

    در خیابان و بیرون شاهد قفل فرمان کشیدن؟؟؟ ما که تو شهرستانی با جمعیتی 1.5 میلیون از این خبرا نبود ولی ایضاً اینجا مثل رباطن اگر اتفاقی هم واست بیوفته درصد کمک تو ایران خیلی بالاتر از اینجاست پس این به او در .

    - سر کار شرکت اخراجش کرد.: من خلافشم دیدم

    بقیشو میسپرم به دوستان

    جالبیش اینجاست که همه این ایرادارو به خودشونم با دلیلو منطق میگی میگن اینجا اینجوریه دیگه پس چرا اومدی! چون نمیتونن جوابی بدن اینون میگن
    مطمینا بسیاری از غذاهای اینجا وارداتی هست و از مکزیک میاد که فکر کنم اونجا هم کم آفتاب نداره. غذای ناسالم در کانادا؟ خوب اینجا همه نوع مواد هست و انتخاب رو با خودتون می گذارند نه اینکه کسی دیگه برای شما انتخاب کنه! میشه بفرمایید شما چند سال در ایران کار کردید؟ ایران مردم بیشتر کمک می کنند؟ میشه بفرمایید کجا زندگی میکردید؟ بنده هم شمال و هم تهران زندگی کردم و کلا فرهنگ بی قانونی و پارتی بازی در هر دو جا تا مغز استخوان آدم رو اذیت میکنه؟ در همان شمالی که میفرمایید بارها به من پرداخت رشوه چه بطور مستقیم و چه غیر مستقیم پیشنهاد شده بود !
    Impossible is impossible because someone did not put effort to make it true





  3. #1043
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    May 2013
    ارسال‌ها
    50

    پیش فرض پاسخ : آیا مهاجرت به کانادا کار درستی است؟

    مقایسه غذا به نطرم منطقی نیست . بیشتر خوراکی ها وارداتی هست جدا از اینکه من کلا گوشت غیر حلال رو نه به خاطر بحث مذهبی بلکه کلا طعمش رو دوست ندارم و کافیه یه سرچ ساده در مورد تهیه شیر داشته باشید و ..

    اینکه مردم تحت کنترل قانون تو کوچهو خیابون دعوا نمی کنن و بوق نمیزنن معنی نایس بودن نمیده ؛ خیلی تفاوت هست بین کسانی که خودشون ناییس هستن با کسانی که از ترس قانون به شما لبخند میزنن و تو دلشون از شما خوششون هم نمیاد

    من به دلایلی مجبورم خیلی اوقات با یک خانوم جوون کانادایی همراه و هم کلام بشم و ایشون از هر فرصتی استفاده میکنه تا واضح بگه کانادایی ها اگرچه نشون نمیدن اما تو دلشون از مهاجرا خوششون نمیاد ..بماند که خیلی تلاش برای صمیمیت می کنه ! و ایشون شخصیت بسیار دروغگو و بسیار سواستفاده گری داره که من هرگز فکر نمیکردم دخترای کانادایی هم باشن که دنبال سواستفاده مالی از دوست پسراشون باشن ، این جمله ایشونه " خودم تنها میرم خرید دوست ندارم اون ( دوست پسر سیاه پوستش ) بیاد ، کردیت کارتشو که میده کافیه"

    سیستم بانکی ؟؟؟؟ فعلا که خیلی با سیستمشون و fee بی مورد اذیت شدم...کی تو ایران برای ترنسفر بانکی یا چک و ... باید فی میدادیم؟

    برای اتوبوس مدرسه شاید اما ttc اصلا هم جالب نیست ...دیگه اتوبوس 3.25 دلاری سوار میشیم نه اتوبوس ایران که نمی دونم چنده ...

    شما دقت کنید اسمش اینه هزینه خدمات درمانی نمیدید ولی در عمل سالانه چقدر مالیات شما برای درمان میره ودر عوض با چه کیفیتی درمان هم نمی شید ! نمی خوام دو مورد رو که از نزدیک در جریان بودم باعث مرگ شدن بیان کنم
    خونه دار شدن قسطی ....برای من هم حس خونه دار شدن نمیده ..
    حقوق سالیانه 3% اضافه میشه
    اگه ماشین بخری چند سال بعد که بخوای بفروشی 10000 دلار زیر قیمت می فروشی
    کانادایی ها تورو به جمع های صمیمی شون راه نمیدن

    آقای Uxmal شما 3 سال اینجا تشریف دارید و فکر می کنم تحصیلی اومدید و مشکلات مهاجرا رو نداشتید چند تا دوست کانادایی دارید که خارج از محیط کاری و دانشگاهی باهاشون رفت و امد داشته باشید؟

  4. #1044

    پیش فرض پاسخ : آیا مهاجرت به کانادا کار درستی است؟

    من بصورت مهاجر اسکیلد ورکر اومدم اینجا، بدون ذره‌ای سابقه‌ی کانادایی... تنها چیزی که داشتم زبان خیلی قوی بود و انرژی زیاد که برم دنبال کار... از صفر شروع کردن هم نمی‌ترسیدم، کمااینکه همین هم شد از تلر بانک بصورت پارت تایم شروع کردم، الان بعد از ۳ سال که همزمان با کار درس خوندم و مدارکم رو گرفتم، برای بزرگترین شرکت سرمایه‌گذاری خصوصی توی کانادا کار می‌کنم... سه بار شغل عوض کردم، هر سه باز مصاحبه‌ی اول به دوم نرسیده بهم گفتن استخدام هستم... هیچوقت هم نه پارتی داشتم نه هیچی. فقط با تلاش خودم به اینجا رسیدم و طوری بود که توی مصاحبه‌ای که برای این شغل آخرم داشتم منیجر باورش نمی‌شد من فقط سه ساله اینجام و اینقدر با سیستم آشنام و اینقدر سریع پیشرفت کردم

    اینا رو نمی‌گم که از خودم تغریف کنم... خیلی خیلی سخت بود و روزایی بوده که بشینم با خودم فکر کنم من که از ثروت و خانواده و تحصیلات و دوست و رفیق توی ایران چیزی کم نداشتم، اینجا چیکار می‌کنم؟ پای تلفن برای پدر و مادرم گریه کردم و درمقابل ازشون انرژی گرفتم که اگر از یه سری چیزا دست کشیدم، ده برابرش رو بدست آوردم... و نگاه می‌کنم به جامعه‌ای که توش هستم، به آرامشی که دارم، به اینکه بهم به عینه ثابت شده اینجا تبعیض نیست (که به عنوان یه زن توی ایران از این نظر فاحعه‌ست!)... هر چی سعی کنی، همونقدر نتیجه می‌گیری
    توی این مدتی که اینجام من زیاد با ایرانی‌ها سر و کار نداشتم، به جز یه نفر باقی دوستام کانادایی هستن (اکثرن هم وایت) و هیچوقت مشکلی برای ورود به جمعشون نداشتم... چرا خب همیشه یه عده هستن که ترجیح می‌دن آدم جدید بین خودشون راه ندن، ولی این ربطی به کانادایی بودن نداره، ربط به شخصیت و افکار خود اون فرد داره

    مهاجر تا دلتون بخواد دیدم.. مخصوصن مدتی که توی بانک اکانت منیجر بود و وقت داشتم یک ساعت با هر کس که میاد توی دفترم سر صبر صحبت کنم... ایرانی‌های بسیار موفقی رو دیدم که آدم تصورش رو هم نمی‌کنه.. یه خانم ۳۰ ساله که با آمادگی و سابقه‌ی کاری و زبان عالی از ایران اومد و یه سره توی یه شرکت خیلی بزرگ صنعتی استخدام شد.. یه خانم دیگه که تو رشته ی برق بود و با یه مدت کار Co-op از طریق کالج وارد کار شده بود و بعد از یه سال حقوقش بالای ۱۰۰ هزار دلار بود... اگر بخوام مثال بزنم خیلی زیاده، از آرایشگر و اشپز و عکاس بگیر تا نقاش و مهندس و معلم... مطمئنن خیلی بیشتر از افراد ناموفق من اینجا ایرانیای موفق دیدم. افرادی هم که دیدم دنبال کار بودن و موفق نمی‌شدن اکثرن یا ۱- سابقه/مهارت کاری/تخصیلی زیادی نداشتن یا ۲- زبانشون خیلی قوی نبود که همین اگه بزرگترین متخصص دنیا هم باشی و نتونی خودت رو پرزنت کنی یعنی هیچی گیرت نمیاد... البته همیشه یه معیار شانس هم توی کاریابی هست، ولی واقعن اول و مهمتر از همه اینه که خودت چقدر عرضه داشته باشی خودت رو نشون بدی و حقت رو بگیری

    دوست صمیمی خود من که ایرانیه، با یه بچه یک ساله دو جا کار می‌کنه، درس هم می‌خونه.. روز به روز هم موفق‌تر می‌شه و راه خودش رو پیدا کرده... به معنای واقعی داره پوستش کنده می‌شه.. شب و روز و آخر هفته نداره، اما مثل روز برامون روشنه که با تموم شدن درسش، خیلی سریع می‌تونه بیزنس خودش رو بزنه و درآمد عالی داشته باشه

    من نمی‌گم اینجا همه چی عالیه... اما همین نک و ناله‌های در مورد محیط و مردم و آب و هوا و مالیات و غیره و ذلک رو از آدم موفق کمتر می‌شنوی... وگرنه درآمدت که خوب باشه از برف و بورانش هم لذت می‌بری، پامیشی می‌ری اسکی!

    بعضی گله‌ها رو من می‌بینم خدایی خنده‌م می‌گیره! این بده که توی مترو و اتوبوس مردم سرشون به کار خودشونه و مثل ایران زل نمی زنن تو چشم بقیه؟ یا حتمن هر کی نشست بغل دست آدم باید مثل خاله خان‌باجی‌ها سر حرف رو باز کنه و به ایستگاه آخر نرسیده جیک و پوک زندگی آدم رو پرسیده باشه؟ که حالبه همین مورد رو هم من اینجا می‌بینم، ولی معمولن یا در مورد آب و هوا حرف می زنن، یا چیزی که باعث شده سرصحبتشون باز بشه (همین امروز توی اتوبوس یه آقای مسن با یه دختر جوون که یه گلدون دستش بود کلی در مورد پرورش گیاه و این چیزا صحبت کردن)

    مالیات دادن بده؟ توی شهرایی که همه‌چیزش روی رواله و عین ساعت کار می‌کنه زندگی کردن هزینه داره... اقلن تو ولایت ما که اینطوریه.. حمل و نقل عمومی عالی، شهر تمیز و زیبا، سرویس‌های دولتی هم خوبن... متاسفانه تو این سه سال کارمون به دکتر و بیمارستان و جراحی هم رسید که همه‌چیز اینقدر درست و روی اصول انجام شد که من با تجربه‌ی مشابهم توی ایران قابل مقایسه هم نیست... دکتر و پرستار اینقدر باهات با احترام و مهربون برخورد می‌کنن که آدم یاد بعضی پرستارهای ایران می‌افته که می‌خوان -بلانیست شما- پاچه ی آدم‌و بگیرن، اصن باورش سخته که این کجا و اون کجا؟!

    سیستم بانکی اینجا درسته هزینه داره، اما اگر درست استفاده کنی و بلد باشی، هیچ هزینه‌ای هم نمی‌دی! توی تاپیک بانک برید کلی موارد و روش‌هاش رو می‌تونید ببینید

    خونه خریدن با وام بده؟! اینکه توی ۲۵ سالگی می‌تونی بدون اتکا به پدر و مادرت بری برای خودت یه ملک بخری و راحت ماهیانه پولش رو بدی بهتره یا یه عمر پولت بره پای اجاره و خونه و بدبخت بشی تا بتونی دو زار پس‌انداز کنی و سر پیری خونه بخری؟ تازه همون هم اگر بتونی که توی نسل ما و با این درآمدها و هزینه‌ها تو ایران، با یه کار کارمتدی عمرن که بشه!

    من اگر بخوام حرف بزنم حرف خیلی بیشتر از این‌ها دارم... تا همین‌جاش هم بارها پیغام‌های نامهربانانه گرفتم و متهم شدم به اینکه یکی از همونایی هستم که جیبم خالیه و پزم عالی! بقول معروف، هرکسی از ظن خود شد یار من.. نه حرفای من چیزی به کسی اضافه می‌کنه، نه حرفای کسی چیزی از من کم می‌کنه... ولی اگر امثال من توی این حامعه جدید وارد شدن و رشد کردن، مشکل آدمای ناموفق نمی‌تونه فقط جامعه باشه... اگر دو تا سوژه‌ی آزمایش توی یه محیط رفتار متفاوت نشون می‌دن، تاثیر محیط نیست، تفاوت‌های فردی اون سوژه‌هاست!

    تمام!

  5. #1045
    ApplyAbroad Guru zini_zinparast آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2012
    ارسال‌ها
    4,789

    پیش فرض پاسخ : آیا مهاجرت به کانادا کار درستی است؟

    آدم خوب و بد همه جا پیدا میشه اما حداقل آدمهای بد اینجا ظاهر رو سعی میکنند حفظ کنند حداقل احترام دیگران رو دارند.
    خوب بله اما همین سیستم بانکی رایگان هست اگر از چند نوع حساب مختلف داشته باشید یا یک مقداری پول تو حساب چکینگ بمونه. اما سرویس بانکی اینجا اصلا قابل مقایسه با ایران نیست. همه چیز بدون دردسر و دعوا انجام میشه!
    در مورد سرویس درمانی کاملا موافقم. ایران راحتتره
    خوب باید ببینید قیمت اتوبوس نسبت به درآمد متوسط اینجا چقدر هست نه اینکه بیاید قیمت رو مستقیما با ایران مقایسه کنید. اگر نسبت بگیرید میبینید که تقریبا با ایران یکی هست شاید هم بهتر.
    دوست عزیز کسی نگفته که نمیتونید نقد بخرید اینجا اگر حساب کنید میبینید که یک فرد با حقوق 7 سالش یک خونه ویلایی 300 تا 400 متری میتونه بخره. حالا در ایران این زمان شاید 70 تا 80 سال باشه! در ضمن گزینه قسط هم هست که اصلا با ایران قابل مقایسه نیست.
    حقوق 3 درصد زیاد میشه نه 15 در صد بخاطر اینکه تورم بزور به 2 درصد میرسه نه 20 درصد.
    خودرو که نگو در ایران تکنولوژی 30 سال پیش رو با قیمت بالا میدند و میگند ماشین.
    کمی با انصاف باشید و به درستی مقایسه کنید. اگر هر یک از اعداد و ارقامی که من آوردم اشتباه هست بفرمایید تا منبع علمی ارایه بدهم.
    مورد آخر هم همه کاناداییها اینطوری نیستند. همانطور که ما با برخیها حال نمیکنیم معاشرت کنیم اینجا هم برخیها حال نمیکنند کس دیگر رو تو جمعشون راه بدند اما هرگز بی ادبی نمی کنند حداقل من ندیدم
    Impossible is impossible because someone did not put effort to make it true





  6. #1046
    ApplyAbroad Guru
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    ارسال‌ها
    4,375

    پیش فرض پاسخ : آیا مهاجرت به کانادا کار درستی است؟

    در مورد مقایسه برای دوستانی که احتمالا این پستها ممکن است در انتخاب مسیر زندگیشان در آینده موثر باشد، هم نکات مثبت و هم منفی را باید ذکر کرد.
    در مورد نکات مثبت دوستان توضیحات خوبی داده اند و نیازی به تکرار مکررات نیست هرچند برخی به نظر قابل نقد هستند(نظیر بهتر بودن مطلق سیستم پزشکی و درمان در کانادا)
    در مورد نکات منفی البته برخی نکات را من اضافه میکنم که لزوما به معنی جمع بندی منفی نیست و هرکس قاعدتا با نگاهی به مجموعه نظرات دوستان و مقایسه با کیس خود قادر به جمع بندی است. این نکات صرفا از این جهت بار منفی بیشتری دارد که فرصتی برای مطالعه هر دو دیدگاه فراهم گردد وگرنه طبعا نکات مثبت ذکر شده دوستان قطعا قابل ملاحظه و بعضا در بسیاری موارد تعیین کننده است.

    1- احترام متقابل یا روابط بر اساس قانون محوری شکل گرفته است که تفاوت ساختاری با رویکردهای جوامع شرقی دارد. اینکه در اتوبوس جایگاهی برای مثلا افراد مسن یا معلول در نظر گرفته شده و افراد براساس قانون به آن احترام میگذارند با اعتقاد به آن متفاوت است. در دراز مدت این موضوع ممکن است برای بسیاری افراد آزاردهنده باشد به این مفهوم که فرد در ارزیابیهای روزمره دیگران را بر این اساس آنجه در ذهن خود دارد مورد ارزیابی قرار میدهد در حالی که مبنای فعل فرد مورد نظر اصولا چیز دیگری است. نایس بودن یا نبودن مطرح شده در برخی صحبتهای دوستان به همین امر بازمیگردد. فردی که در صندلی مخصوص PRIORITY نشسته است ممکن است به همان علت در برابر فردی مسن جای خود را عوض کند ولی همین فرد به احتمال زیاد در زمانی که جای صندلی دیگری دارد چنین رفتاری را ار خود نشان نمیدهد(جامعه آماری منظور است نه همه افراد لزوما) هرچند ممکن است چنین تفاوت رفتاری را فرد به تفاوت افراد مختلف ربط دهد ولی واقعیت اینستکه همان فرد در جایگاههای مختلف به واسطه دیدگاه قانون محوری چنین تفاوت رفتاری را دارد.این مساله به مرور زمان دیدگاه فرد را نسبت به قضاوت در نحوه نگرش افراد به مسایل از نوعی اعتقاد درونی به التزام قانونی تغییر میدهد. اینجانب به شدت دیدگاه انتقادی به این مساله در همه جنبه های زندگی غربی نسبت به شرقی دارم و هیچ وقت ارزش انسانی فردی که جای خود را بر اساس اعتقاد و دلسوزی یا هر ارزش انسانی به فردی میسپارد با کسی که خود را ملزم به چنین رفتاری میبیند ولی از درون چنین چیزی را نمیپسندد یا دوست ندارد، مقایسه نمیکنم. در بسیاری رفتارها و آداب اجتماعی دیگر نیز چنین رفتاری وجود دارد که با تصورات ذهنی نسل اول ایرانیان فرسنگها متفاوت و هرچند براساس همان دیدگاه در ابتدا نایس تلقی میشود ولی لذت درونی در ادامه به نوعی یاس از چنین ساختاری تبدیل میگردد.

    2- Individualism و فردگرایی مبنای پذیرفته شده ارتباطات اجتماعی غربی است که جنبه های مثبت آن نظیر عدم دخالت در امور دیگران ممکن است مثبت تلقی شود ولی مجددا این مساله در شکل افراطی آن جلوگیری کننده از ارتباطات انسانی و عواطف عمیقی که مورد انتظار افراد برآمده از جوامع شرقی است خواهد بود و در پی آن مسایل بعدی خود را در روحیات و نحوه برقراری ارتباط فرد شکل میدهد. طبیعی است هیچ کس از دخالت در امور شخصی ارزیابی مثبتی ندارد ولی اینکه فردگرایی تا حدی افراطی تقویت شود که روابط انسانها به نوعی به روابطی ماشینی و حصارگونه تنزل یابد چندان با فرهنگ ایرانی سازگارنیست. این مساله به ویژه برای افرادی که درونگرایی زیادی نداشته و عمدتا برونگرا با روابط اجتماعی و دایره دوستان قوی بوده اند ممکن است مشکلساز باشد. حتی کسانی که به واسطه مدت زیاد اقامت و زبان مناسب و... دارای دوستانی در جامعه کانادایی می باشند به این مساله معترفند که ارتباطات فی مابین به نوعی متفاوت و با لزوم رعایت حریمی غیر قابل تصور در بسیاری موارد همراه است که ممکن است حداقل در جمع دوستان صمیمی در جوامع شرقی چنین نبوده و به واسطه احساس نیز و شکل گیری چنین انتظاراتی در طولانی مدت فرد را با نوعی سرحوردگی از فیدبکهای مورد انتظار روبرو سازد.

    3-خانواده مورد دیگری است که هرگز نمیتوانید به مثبت بودن نقش آن در چنین تغییری بیندیشید یا حداقل در مورد اغلب افراد چنین است. اینکه فرد، بسیاری از مزایای خانواده را در این تغییر از دست میدهد(به جز افرادی که اصولا چنین مساله ای را فاقد ارزش دانسته یا به دلایلی از آن چشم پوشی کرده اند) با هیچ معیاری قابل چشم پوشی نیست. نمیتوان ارزشهای خانوادگی و نوع نگرش به پدر و مادر و فرزندان در جوامع شرقی را با غرب مقایسه کرد و این مساله نیز در دراز مدت فاکتور منفی و موجب شکلگیری نوعی نگاه منفی به اینگونه روابط در ذهن فرد خواهد بود. ارتباطات مجازی، اسکایپ و تلگرام هرگز جای حضور در دنیای واقعی و تجربه زندگی در غم و شادیهای یکدیگر را در کنار عزیزان نخواهد گرفت.

    4-فرزندان درنگاه اول بخش مثبتی از تغییر به واسطه برخورداری از فرصتها و امکانات هستند اما همین نحوه نگرش به خانواده و ارزشهای مبتنی بر فردمحوری، سبب شکل گیری رفتاری متفاوت در فرزندان خواهد شد که با نوع نگرش و مفهوم عشق ورزی در جوامع شرقی متفاوت است. بسیاری با وجود تلاش بسیار موفق به ایجاد ساختار نگرش مورد نظر خود در فرزندان نشده و تاثیرمحیط به شدت بیش از انتظار ایشان است. این مساله و عدم شکل گیری ارتباط و انتظارات از بازخوردهای فرزندان نیز در آینده می تواند از عوامل منفی تغییر محل زندگی باشد.

    5- محیط هرچند دارای جنبه های مثبت تکنولوژیکی و فنی و آب و هوایی و... زیادی است اما فاکتورهای دیگری نیز باید در مقایسه منظور گردد. شرایط آب و هوایی به ویژه در مناطق با آب و هوایی شدید چیزی نیست که خوشایند ذاتی تلقی شود. هرچند امکان لذت بردن از چنین هوایی نیز همواره وجود دارد ولی شکی نیست که افراد آب و هوای ملایم یا حداقل عدم تغییرات شدید در رژیم آب و هوایی را در طولانی مدت ترجیح میدهند و این مساله درکانادا نکته قابل اغماضی در ارزیابیها نیست. مساله مواد غذایی نیز که اشاره شد مجددا در همه موارد لزوما مثبت نیست. سطح مواد نگهدارنده و تغییرات ژنتیکی در مواد غذایی بسیار بالاست و هرچند نظارت دقیق بر اغلب آنها وجود دارد ولی بسیاری از POP ها یا مواد ارگانیک پایدار اصولا در دهه اخیر مورد تحقیقات وسیع قرارگرفته و استانداردهای مربوطه نیز در بسیاری موارد به تازگی درحال بسط و توسعه هستند و روز به روز به تعداد اندکسهای مشکوک یا تثبیت شده در خصوص ریسک سلامتی در افراد افزوده میشود. بنابراین اثرات چنین رویکردهای تکنولوژیکی در مواد غذایی عموما قابل قضاوت در آینده نزدیک نیست و بهتر است با احتیاط در این مورد بحث نمود. اینکه مدتها میوه و مواد غذایی کانادایی در هوای آزاد حتی دچار فساد نمیشوند مساله ای است که بهتر است از دیدگاه دیگری به آن نگریست که لزوما مثبت نیست.
    ....
    امیدوارم این مسایل در بالانس بحث کمک کرده باشد. در هرحال مجددا تاکید میکنم این نکات به معنای نفی نکات مثبت یا بار منفی کلی ارزیابی نیست و بهتر است افراد فارغ از نظرات تک تک دوستان جمع بندی خویش را ملاک تصمیم قراردهند.
    ویرایش توسط gbahrein : March 17th, 2016 در ساعت 11:12 AM
    “I find the great thing in this world is not so much where we stand, as in what direction we are moving"

  7. #1047
    Senior Member
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    ارسال‌ها
    845

    پیش فرض پاسخ : آیا مهاجرت به کانادا کار درستی است؟

    اینکه مردم تحت کنترل قانون تو کوچهو خیابون دعوا نمی کنن و بوق نمیزنن معنی نایس بودن نمیده ؛ خیلی تفاوت هست بین کسانی که خودشون ناییس هستن با کسانی که از ترس قانون به شما لبخند میزنن و تو دلشون از شما خوششون هم نمیاد
    مقایسه ما بین مردمی هست که تحت کنترل قانون دعوا نمیکنن و بوق نمی زنن و مردمی که تحت عدم کنترل قانون روزانه چندید دعوای سطح شهری راه میندازن ... که مثلما مورد اول ارجحیت داره.

    من به دلایلی مجبورم خیلی اوقات با یک خانوم جوون کانادایی همراه و هم کلام بشم و ایشون از هر فرصتی استفاده میکنه تا واضح بگه کانادایی ها اگرچه نشون نمیدن اما تو دلشون از مهاجرا خوششون نمیاد ..بماند که خیلی تلاش برای صمیمیت می کنه ! و ایشون شخصیت بسیار دروغگو و بسیار سواستفاده گری داره که من هرگز فکر نمیکردم دخترای کانادایی هم باشن که دنبال سواستفاده مالی از دوست پسراشون باشن ، این جمله ایشونه " خودم تنها میرم خرید دوست ندارم اون ( دوست پسر سیاه پوستش ) بیاد ، کردیت کارتشو که میده کافیه"
    اینطور نیست که اینها چون کانادایی ان باید فرشته باشن، اینها هم آدم هستن و همه جای دنیا این خصلتهای انسانی مثل دروغگویی و غیره میتونه با بعضیا باشه. شما با دیدن یک نمونه کل قضیه رو سیاه می بینید. من با کانادایی های خیلی زیادی سر و کار داشتم، توشون از آدم زیراب زن و بلانسبت با مشکلات شدید روانی بوده که اشک منو درآورده تا کسی که خیلی با محبت بوده و برای کریسمس برام شیرینی خونگی داده یا هدایای کوچک دیگه. یا همکاری که انقدر ماهه که معتقدم اکه همیشه با اون کار کنم هیچوقت از کار خسته نمیشم. در همه جای دنیا همه جور آدمی میشه دید.
    شما دقت کنید اسمش اینه هزینه خدمات درمانی نمیدید ولی در عمل سالانه چقدر مالیات شما برای درمان میره ودر عوض با چه کیفیتی درمان هم نمی شید ! نمی خوام دو مورد رو که از نزدیک در جریان بودم باعث مرگ شدن بیان کنم
    اینو قبول دارم که به عنوان یک کشور پیشرفته باید سیستم درمانی بهتری میداشتن چون من هم مواردی رو شنیدم که در اثر وقتهای نوبت طولانی مدت باعث وخیم تر شدن اوضاع بیمار یا حتی مرگ شدن که از نظر من واقعا احمقانه اس.
    خونه دار شدن قسطی ....برای من هم حس خونه دار شدن نمیده ..
    یادمه در کشورمون سالها پیش تلویزیون محل کارم میانگین زمان انتظار برای خانه دار شدن برای هر فرد رو 25 سال اعلام کرد و گوینده بنده خدا مورد افواج الفاط رکیک همگان قرار گرفت. ولی حالا 25 سال نشستن در خانه و هر ماه قسطش رو دادن حس بهتریه یا 25 سال در کنار پرداخت کرایه خانه پول جمع کردن و بعد با توجه به نرخ تورم آیا خانه خریدن یا نخریدن؟

    در کنار همه موارد یکی از چیزای ارزشمندی که اینجا رو در مقام مقایسه خیلی بهتره میدونم، اهمیت سیستم به امنیت روحی و جانی بچه هاست. این قضیه با اینکه نقش مستقیمی در زندگی من نداشت، در ایران خیلیییی وقتها روی اعصاب من بود که پدر مادر های عصبی و مشکل دار با بچه ای که مثل اموالشون به حساب میومد هر کاری میخواستن میکردن و کسی هم نمیتونست حرفی بزنه. اما اینجا سیستم های کنترلی و حمایتی وجود داره.
    از طرفی نوع برخورد کانادایی ها با بچه هاشون رو خیلی بیشتر رو اصول و منطق می بینم. در مقایسه نمونه هایی که در هر دو کشور در مجامع عمومی دیدم،در اینجا بیشتر صحبت و برخورد با کودک بر اساس اصول روانشناسی و غیره ... در مقابل صحنه هایی از کشورمون مثل کشان بردن بچه ای که جیغ و فریاد میزنه یا حتی کتک زدن بچه. در فرهنگ اینها اهمیت و اعتبار دادن به بچه به عنوان یک انسان درجات بالاتری داره. البته درسته که از هر دو مورد در هر دو کشور نمونه هایی می بینیم اما نسبت ها خیلی متفاوته.
    و از سوی دیگه احترام به حقوق حیوانات و فرهنگ رفتار محبت آمیز با حیوانات در اینجا ... در مقابل فرهنگی که از این جهت رشد چندانی نکرده و خشونت بر علیه حیوان رواج بیشتری داره و متاسفانه قانون مدونی هم برای پیشگیری از اون نداریم.
    Culture lives in everything we do

  8. #1048
    ApplyAbroad Hero
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    ارسال‌ها
    1,445

    پیش فرض پاسخ : آیا مهاجرت به کانادا کار درستی است؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط gbahrein نمایش پست ها

    احترام متقابل یا روابط بر اساس قانون محوری شکل گرفته است که تفاوت ساختاری با رویکردهای جوامع شرقی دارد. اینکه در اتوبوس جایگاهی برای مثلا افراد مسن یا معلول در نظر گرفته شده و افراد براساس قانون به آن احترام میگذارند با اعتقاد به آن متفاوت است. ...

    فردی که در صندلی مخصوص PRIORITY نشسته است ممکن است به همان علت در برابر فردی مسن جای خود را عوض کند ولی همین فرد به احتمال زیاد در زمانی که جای صندلی دیگری دارد چنین رفتاری را ار خود نشان نمیدهد(جامعه آماری منظور است نه همه افراد لزوما) ....

    اینجانب به شدت دیدگاه انتقادی به این مساله در همه جنبه های زندگی غربی نسبت به شرقی دارم و هیچ وقت ارزش انسانی فردی که جای خود را بر اساس اعتقاد و دلسوزی یا هر ارزش انسانی به فردی میسپارد با کسی که خود را ملزم به چنین رفتاری میبیند ولی از درون چنین چیزی را نمیپسندد یا دوست ندارد، مقایسه نمیکنم.
    آیا اگر قانونی برای اجبار به انجام عملی شایسته وجود نداشته باشد به این معنی است که مردم آن را با رضایت انجام خواهند دارد؟ مثلا ترجیح میدهید رانندگان به اجبار چراغ راهنمایی حق تقدم را در چهارراه رعایت کنند یا آن را به رضایت قلبی خودشان واگذار می کنید؟

    آیا اگر قانونی برای در اولویت نبودن افراد مسن در نشستن روی صندلی های مخصوص وجود نداشته باشد افرادی که رضایت قلبی ندارند این کار را انجام خواهند داد یا عدم رضایت آنها به رضایت تبدیل خواهد شد؟

    در مقایسه بین یک جامعه غربی مثلا کانادا و یک جامعه شرقی مثلا ایران, به نظر شما جمعیت نسبی افرادی که کار پسندیده ای را براساس رضایت قلبی خود انجام میدهند و نه قانون در کدام یک بیشتر است؟ به عنوان مثال اگر احترام به حقوق حیوانات در هیچ کدام از این کشورها قانون نباشد در کدام بیشتر رعایت می شود؟

  9. #1049
    ApplyAbroad Guru
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    ارسال‌ها
    4,375

    پیش فرض پاسخ : آیا مهاجرت به کانادا کار درستی است؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط sh00ca نمایش پست ها
    آیا اگر قانونی برای اجبار به انجام عملی شایسته وجود نداشته باشد به این معنی است که مردم آن را با رضایت انجام خواهند دارد؟ مثلا ترجیح میدهید رانندگان به اجبار چراغ راهنمایی حق تقدم را در چهارراه رعایت کنند یا آن را به رضایت قلبی خودشان واگذار می کنید؟

    آیا اگر قانونی برای در اولویت نبودن افراد مسن در نشستن روی صندلی های مخصوص وجود نداشته باشد افرادی که رضایت قلبی ندارند این کار را انجام خواهند داد یا عدم رضایت آنها به رضایت تبدیل خواهد شد؟

    در مقایسه بین یک جامعه غربی مثلا کانادا و یک جامعه شرقی مثلا ایران, به نظر شما جمعیت نسبی افرادی که کار پسندیده ای را براساس رضایت قلبی خود انجام میدهند و نه قانون در کدام یک بیشتر است؟ به عنوان مثال اگر احترام به حقوق حیوانات در هیچ کدام از این کشورها قانون نباشد در کدام بیشتر رعایت می شود؟
    1- از آنجا که در ایران قانونی برای این امر و جایگاهی برای priority مثلا وجود ندارد انجام چنین عملی فراتر از عمل طبق قانون است و آن اعتقاد افراد به انجام چنین عملی است.
    در مورد انجام یا عدم رعایت قانون در چهارراه و قوانین راهنمایی و رانندگی موضوع ارتباطی به مساله ندارد و نوعی خلط مبحث است. موضوع متن، رویکرد افراد به مساله ای مشترک در زمان وجود/ عدم وجود الزام قانونی است که نگرش شرقی و غربی آن بر اساس اعتقاد یا الزام کاملا متفاوت است. طبعا در زمانی که قانون وجود دارد مساله رضایت مطرح نیست.
    2- اگر قانونی وجود نداشته باشد، نظیر آنچه در ایران مطرح است، انجام چنین عملی بر مبنای اعتقاد افراد و ارزشهای انسانی شکل میگیرد و نه الزام قانونی نظیر جوامع غربی. مساله واگذاری جا به عنوان یک نگرش مطرح شده است و در بسیاری از رویکردهای افراد با ساختارهای جوامع غربی چنین رویکردی وجود دارد. افراد به چنین موقعیتهایی آنگونه که افراد برآمده از فرهنگ شرقی مینگرند، نگاه نمیکنند یا حداقل بخش بزرگی از آن دارای تفاوتهای اساسی است.
    3- مشکل در سوال شما بازتعریف خود مفهوم پسند یا ناپسند در دو جامعه است. پسندیده و ناپسندیده نسبی و نه مطلق هستند که براساس تعاریف جامعه شرقی و غربی تعاریف مختلفی دارند. مفهومی مثلا به نام "گذشت از حق خود" را به ندرت میتوان در فرهنگ غربی پسندیده یا حداقل به همان نسبت پسندیده تلقی کرد که در فرهنگ شرق. به همین ترتیب عدم واگذاری صندلی فرد در خارج ار محدوده اولویت بندی شده، به شخص مسن یا مادر باردار به همان شکل ناپسندیده به مفهوم شرقی آن در دیدگاه فرد برآمده از فرهنگ جامعه غرب تلقی نمیشود. اینگونه مفاهیم هرچند در ابتدا ممکن است ناچیز یا کوچک تلقی شوند ولی از آنجا که تفاوت نگرش و در تمام جنبه های زندگی جاری است به مرور نحوه قضاوت در خصوص رفتارهای اجتماعی را در فرد شکل میدهد و می تواند سبب ایجاد ارزابیهای مثبت یا منفی در فرد نسبت به جامعه گردد که به نوبه خود ارزیابی کلی فرد از درستی یا نادرستی مهاجرت را در کنار سایر عوامل مورد بحث در فرد تقویت یا تضعیف می نماید.. اینمساله با موضوع طرح شده شما در سوال در خصوص درصد افراد رعایت کننده یا عدم رعایت کننده متفاوت است. به عبارت دیگر دسته ای که چنین اقدامی را در ارتباط با قانون صرف انجام میدهند و نوع نگرش آنها در دوجامعه تفاوت اساسی دارد.
    در مورد ادامه بحث و سایر موارد پیشنهاد میشود دوستان نقطه نظرات و تجربیات خویش را فارغ از سایر دیدگاهها شخصا ارایه فرمایند. بدیهی است نقطه نظرات شخصی افراد می تواند در اینگونه موارد بسیار شخصی، متفاوت و متضاد باشد و همانگونه که ذکر شد جمع بندی ارزیابیها به جای نقد نظرات می تواند حاوی نکات ارزشمندتری باشد.
    موفق باشید
    “I find the great thing in this world is not so much where we stand, as in what direction we are moving"

  10. #1050
    ApplyAbroad Superstar
    تاریخ عضویت
    Apr 2010
    ارسال‌ها
    4,779

    پیش فرض پاسخ : آیا مهاجرت به کانادا کار درستی است؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط farnazghz نمایش پست ها
    اینکه مردم تحت کنترل قانون تو کوچهو خیابون دعوا نمی کنن و بوق نمیزنن معنی نایس بودن نمیده ؛ خیلی تفاوت هست بین کسانی که خودشون ناییس هستن با کسانی که از ترس قانون به شما لبخند میزنن و تو دلشون از شما خوششون هم نمیاد

    سیستم بانکی ؟؟؟؟ فعلا که خیلی با سیستمشون و fee بی مورد اذیت شدم...کی تو ایران برای ترنسفر بانکی یا چک و ... باید فی میدادیم؟

    آقای Uxmal شما 3 سال اینجا تشریف دارید و فکر می کنم تحصیلی اومدید و مشکلات مهاجرا رو نداشتید چند تا دوست کانادایی دارید که خارج از محیط کاری و دانشگاهی باهاشون رفت و امد داشته باشید؟
    من در سن 40 سالگی با همسر و فرزندم بروش اسکیلد ورکر آمدم نه دانشجویی. زندگی در ایران ساخته شده بود و نیاز به تلاش چندانی نداشت - همان تعبیر زندگی راحت که دوستان اشاره کردند - اینجا هر دو سخت کار می کنیم ولی راضی هستیم. پست های سال های قبل من را ببینید، تردید بسیار داشتم و حرف از برگشت می زدم چون نمی دانستم چه سرنوشتی در انتظارمه اما حالا خوشحالم که صبر کردم. صبر کنید، جا بیافتید چشم انداز بسیار بهتر خواهد شد.
    یقینا اما مهاجرت برای همه مسیر خوبی نیست. خانواده هائی به هر نوع مشکلی دارند بعد از مهاجرت و تحت فشار قرار گرفتن دچار مشکلات عمیق تری می شوند و چه زندگی ها که متلاشی نشده.
    سیستم بانکی - ایران برای هر بار صورتحساب دیدن در atm یا انتقال کارت به کارت یا هر کاری دیگری هم از شما کارمزد می گیرند. حداقل می دانم اینجا اگر هزینه ای هست بعدا می توانم وام بگیرم با بهره دو سه درصد نه بهره های سرسام آور بانکی ایران. ضمن اینکه می تونید با چند ترفند ساده و قانونی هیچ هزینه ای به بانک ندید.
    نایس بودن مردم - من هنوز برخورد بدی ندیده اما آیا اهمیتی داره؟ مهمانی که نیامده ایم. هدفی برای زندگی داریم و همین که کسی مزاحم کس دیگر نباشه کافیه. روابط اجتماعی خودبخود با افراد صحیح ساخته خواهد شد. بعنوان کشوری که سالیانه دویست سیصد هزار نفر مهاجر می پذیره به اندازه کافی مردم برخورد خوب با شما دارند.
    افزایش حقوق سالیانه - مگر تورم سی چهل درصدی هست که توقع دارید حقوق مثلا بیست درصد در سال اضافه بشه؟ اون اقتصاد بیماره.
    ماشین - کالای سرمایه ای نیست. مجددا اقتصادی که ماشین بعد از چند سال قیمت خودش را حفظ می کنه یا بالاتر میره بیماره.
    ویرایش توسط uxmal09 : March 17th, 2016 در ساعت 04:39 PM
    Solitary trees, if they grow at all, grow strong.

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •