صفحه 107 از 151 نخستنخست ... 757979899100101102103104105106107108109110111112113114115116117 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1,061 تا 1,070 , از مجموع 1502

موضوع: آیا مهاجرت به کانادا کار درستی است؟

  1. #1061

    پیش فرض پاسخ : آیا مهاجرت به کانادا کار درستی است؟

    اونچیزی که از نزدیک حس کردم که عدم تجویز انتی بیوتیک منجر به مرگ شده و جای دیگه هم مورد دیگه ای از بی کفایتی پزشک باعث مرگ شده .از حق نگذریم که پزشکان ایرانی واقعا در کارشون با اینجا قابل مقایسه نیستند و خنده داره که اینجا مدارک اونها و حتی آلمان رو که دیدم قبول ندارند و دوباره باید کلی دوره بگدرونند
    پزشک خانواده‌ای که من اینجا می‌رم پیشش تحصیل‌کرده‌ی ایرانه و اینجا فقط تخصص Family Medicineش روگرفته.. اتفاقن این قضیه‌ی آنتی‌بیوتیک یکی از چیزایی بود که همون اول به من گفت... گفت پزشکای اینجا با سیستم بدن ما ایرانی‌ها آشنا نیستن که از بچگی با آمپول پنی‌سیلین بزرگ شدیم و براشون خیلی سخته آنتی‌بیوتیک تجویز کنن... خودش خیلی راحت‌تر دارو تجویز می‌کنه
    مرگ بیمار بدلیل اشتباه‌های پزشکی هم همه‌جا اتفاق می‌افته، توی ایران هم کم نیست... منتها اینحا همه‌چیز خیلی واضح و آزاد در دسترسه و خبرش میاد بیرون... تو ایران نه! ده سالی یه بار یه خبر پخش می‌شه که مریض‌ها رو بردن انداختن گوشه بیابون یا بخیه‌های صورت بچه رو باز کردن چون پدر و مادرش پول نداشتن! اینحا اگر مهارتشون به اندازه‌ی دکترهای خبره‌ی ایرانی نیست، اما وجدان کاریشون خیلی خیلی بهتره!

    در مورد همسایه هاتون هم که باهاشون آشنا شدین ...منظور من دوستی های عمیق هست ..نه سلام و احوالپرسی و دعوت برای مهمانی
    اون مورد رو هم که فرمودید هر ایرانی دیدید موفق بوده ، یا ونکوور خیلی همه چی خوبه یا همه ایرانی ها لزومی نمی بینن تو چند دقیقه ( ساعت ) مکالمه در بانک با شما همه زیر و بم زندگی و سختی هاشون رو تعریف کنند و البته این نظر شخصی منه و شاید در ونکوور زندگی خیلی رویایی هست
    من اتفاقن با همسایه‌هام رفت و آمدی ندارم.. فقط آشنا هستیم و همیشه خیلی گرم سلام و احوال‌پرسی می‌کنن... وقتی صحبت از دوستیه، منظور همون رابطه‌ی صمیمانه‌ی قویه... وگرنه اسمش دوستی نیست، آشنا بودنه
    در مورد بانک هم اتفاقن برعکس... کسی که میاد توی بانک توی اون یه ساعت دقیقن در مورد همین چیزا صحبت می‌شه... شفل و خانواده و وضعیت مالی... تمام حساب و کتابشون جلوی چشم منه به عنوان اکانت منیجر... و من هم آدمی نیستم که رو هوا و بدون اطلاع و تحربه چیزی رو بگم اینجا... آخه به من چی می‌رسه که بخوام دروغ بگم؟! درضمن من نگفتم هر ایرانی دیدم موفق بوده، مثال‌های موفق‌هاش رو زدم و اتفاقن گفتم اون ناموفق‌هایی هم که دیدم چه چیزایی بیشون اکثرن مشترک بوده!

    درمورد مالیات، همیشه هستن افرادی که از زیرش درمی‌رن... البته میزان مالیاتی که ما توی BC می‌دیم کمتر از ON یا QC هست... ولی حقیقتش برای من به شخصه هیچوقت پرداختش زور نداشته، چون از سرویس‌های که درمقابلش دریافت کردم راضی بودم و چیز بدی ندیدم... شاید هم من خیلی خوش‌شانس هستم! نمی‌دونم! خدا عالمه!

  2. #1062
    ApplyAbroad Guru zini_zinparast آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2012
    ارسال‌ها
    4,789

    پیش فرض پاسخ : آیا مهاجرت به کانادا کار درستی است؟

    در مورد سیستم پزشکی اینجا
    درسته اینجا واقعا با وجدان هستند یا حداقل از اینکه تحت پیگرد قانونی قرار بگیرند به شدت می ترسند اما واقعا سیستم پزشکی اینجا مشکل داره. یکی از دوستای من در دسامبر با ماشین رفت توی ستون پلی. تقریبا 12 ساعت طول کشید که انواع عکس برداری رو ازش بکنند که خدای نکرده ضربه مغزی نشده باشه. بهش گفتند سالمه و جایی شکستگی نداره اما هنوزم که هنوزه مچ دستش درد میکنه. من هم که قبلا داستان خودم رو تعریف کردم که رفته بودم و دکتره از من پرسیده بود خودت فکر میکنی چه مشکلی داری!؟
    یکی از دلایلی که فکر میکنم امید به زندگی در اینجا بالاست اینه که اینها به پیشگیری بیشتر اعتقاد دارند تا درمان. مثلا استرس ندارند، ورزش میکنند و البته فکر میکنم ژنشون هم مقاوم تر از ما ایرانیهاست. اگر چربی که اینا میخورند رو ما بخوریم یک ساله سکته قلبی رو میزنیم
    Impossible is impossible because someone did not put effort to make it true





  3. #1063
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    May 2013
    ارسال‌ها
    50

    پیش فرض پاسخ : آیا مهاجرت به کانادا کار درستی است؟

    به قول شما خدا عالم ِ برای منم سودی نداره بگم خیلی خیلی اینجا ناراضی می بینم اما فقط برای دوستانی که میخوان تشریف بیارم مخصوصا اونایی که خانواده هستند استیبل هستند پیشنهادم اینه که قبل از مهاجرت یه اینجا 3 ماه بیان زندگی کنند نه مسافرت ( سفر به تورنتو با زندگی در تورنتو بسیار متفاوت هست ) لزوما چون دختر خاله من اینجا موفق بوده شاید دختر عمه من نباشه حتی اگه هر دو هم سن و همکار باشن

    من عادت ندارم خیلی پست بذارم ولی در مورد مهاجرت خوبه که نطرات مختلف خونده بشه هم مثبت هم منفی ..من نظری در این مورد ندادم اما خواستم بعضی مواردی که اینجا دوست ندارم رو بیان کنم شاید برای من نکته منفی باشه و برای دیگری نکته مثبت ( مثل همون مالیات بالای انتاریو) بقیه با خوندن همه نطرات می تونن سبک سنگین کنند و با شرایط خودشون بسنجن ومن خودم خیلی ها رو تشویق کردم اپلای کنند ( دقت کنید اپلای کنند و نه لزوما مهاجرت )

  4. #1064
    ApplyAbroad Hero
    تاریخ عضویت
    Mar 2009
    ارسال‌ها
    1,445

    پیش فرض پاسخ : آیا مهاجرت به کانادا کار درستی است؟

    خدا رو شکر هنوز سر و کار ما با سیستم پزشکی اینجا نیفتاده که بخوام نظر بدم فقط یک چیزی ذهن منو مشغول کرده. سه روز پیش زنگ زدم مطب یک دکتر ایرانی ببینم میتونن بیمار جدید قبول کنن یا نه. منشی (یا هر اسم دیگه) گفت که از ایشون سوال می کنن و بهم زنگ میزنن. امروز دوباره تماس گرفتم یک منشی (یا هر اسم دیگه) دیگه بعد از پرسیدن اسم من گفت که همکارشون هنوز نتونسته از دکتر بپرسه! وقتی پرسید بهم خبر میده!
    دارم فکر میکنم وقتی پرسیدن اینکه آیا یک دکتر خانواده امکان پذیرش بیمار جدید را دارند یا نه این قدر زمان نیاز داره برای دیدن ایشون چقدر وقت لازمه!! البته شاید دکتر در مرخصی به سر میبرند, نمیخوام زود قضاوت کرده باشم, فقط یک فکر بود!

  5. #1065
    ApplyAbroad Guru
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    ارسال‌ها
    15,575

    پیش فرض پاسخ : آیا مهاجرت به کانادا کار درستی است؟

    چون مساله مالیات مطرح شد این رو عرض کنم که مالیات درآمد و کالا در انتاریو با مقیاس کانادا متوسط است نه بالا. کبک و ایالتهای آتلانتیک مالیاتهای بالاتری دارند و آلبرتا پایین تر. یک دلیل اینکه مالیات بنظر دوستان بالا میرسه شاید اینه که در ایران به دادن مالیات عادت نداشته اند. یک فامیل ما که از قدیمی های بازار است پارسال شکایت میکرد که برایش پنج میلیون تومان در سال مالیات تعیین کرده اندو اینکه این مبلغ خیلی زیاد است. خودش میگفت خرج زندگی اش حدود 30 میلیون در ماه (نه سال) است!

  6. #1066

    پیش فرض پاسخ : آیا مهاجرت به کانادا کار درستی است؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط .:HoDa:. نمایش پست ها
    معلومه که نه! الان ۴ میلیون به نظرتون خیلیه؟! توی تهران یه خونه دوخوابه تو جای خوب بخوای اجاره کنی ۱-۲ میلیون اجاره‌شه... با هزینه‌های زندگی که داری، از کی باید شروع به کار و کنی و ماهی دقیقن چقدر پس‌انداز کنی که توی ۲۵ سالگی بتونی خونه بخری؟!
    بعد هم.. اگر اوج زیاده‌حواهی و جاه‌طلبی من معلمی زبان بود، تو همون ایران نشسته بودم و داشتم مثل دوران دانشحویی کتاب ترحمه می‌کردم و زبان درس می‌دادم!
    مهارت رو من اینجا بدست آوردم... وگرنه از ایران فقط با مدرک آیلتس اومدم! شاید اگر می‌موندم می‌تونستم همین مهارت‌ها رو کسب کنم، اما به عنوان یه زن هرگز نمی‌تونستم این آرامش و استقلالی که اینجا دارم رو بدست بیارم... و باید صبح تا شب با امثال افرادی سر و کله می‌زدم که مثل شما با طعنه کنایه و مسخره‌کردن باهام برخورد می‌کردن!



    قیمت بلیط حمل و نقل عمومی رو من نمی‌دونم تو ایران چقدره... اما توی ونکوور با ماهی ۹۱ دلار می‌تونید نامحدود و هرجا که خواستین با اتوبوس برید.. همین اواخر Zoneبندی رو برای اتوبوس برداشتن که کلی ارزون‌تر کرد اتوبوس رو نسبت به قبل... تازه با همین اوضاع هم خدا نکنه مترو یا اتوبوس ۵ دقیقه دیر کنه یا خراب بشه و مردم معطل بشن، شبش تو اخبار نیم ساعت برنامه ویژه می‌ذارن و اجداد مدیراشون رو میارن جلوی چشمشون... کجا اینقدر پاسخگویی و آزادی بیان تو ایران وحود داره؟



    سیستم پزشکی اینجا ایراد زیاد داره، اما سیستم ایران هم همچین گل و بلبل نیست... خود من کم نشده بود که ۳-۴ ساعت تو مطب یه متخصص منتظر بشینم تو تهران که شاید افتخار ویزیت کردن رو بدن... که همون موقع هم از منشی دکتر بگیر تا خودش یه جوری باهات برخورد می‌کنن که از زندگی سیر می‌شی... از هزینه‌هاشون هم که آدم هیچی نگه بهتره! خیلی خوش‌شانس باشی و بیمه داشته باشی، هنوز باید کلی از هزینه‌ها رو خودت بدی
    اینحا تنها ایرادی که من به سیستم پزشکیشون وارد می‌بینم زمان‌های انتظارشون برای چیزایی مثل ام آر آی هست که بعضی وقتا خیلی مسخره می شه، وگرنه از نظر در دسترس بودن پزشک عمومی و آزمایشگاه من تا حالا مشکلی نداشتم... همیشه جلوتر وقت گرفتم و فوقش با نیم ساعت یه ساعت معطلی کارم راه افتاده... برای دیدن متخصص که متاسفانه زیاد پیش اومده، بیشترین زمانی که منتظر بودم یک ماهه، کمترینش ۳ روز... همین الان تو تهران زنگ بزنید به مطب یه دکتر متخصص ببینید اولین وقتی که بهتون می‌ده چند هفته بعده!



    یعنی فقط ۱٪ ایرانی‌ها می‌خوان به جای بالاتر برسن و زندگی بهتری داشته باشن؟! اصن زندگی عادی یعنی چی؟ یعنی بخور و نمیر؟ تو سری خوردن از دو/لت و گش/ت ار/شاد؟ برای یه دارو ساعت‌ها تو بازارسیاه گشتن و پول خون دادن؟ برای راه افتادن کارت زیرمیزی دادن؟ میلیون‌ها هزینه دادن برای اینکه تح/ریم‌ها رو دور زد و یه تحارت ساده راه انداخت؟ استرس و پار/ازیت و هوای آلوده؟
    من نمی‌دونم تو ایرلند چه خبره و چه تیپ آدمایی رو شما معیار صحبت‌هاتون قرار می‌دین... اما توی حامعه‌ی ایرانی که من اینجا دیدم -به جز اونایی که با پول هنگفت اومدن- باقی اکثرن جوون‌های متخصصی هستن که اومدن اینحا به امید زندگی بهتر... آدمیزاد توی ذاتشه که همیشه بهتر و بالاتر رو بخواد... مهم اینه که کی جراتش رو داره تلاش بکنه و سختی رو به جونش بخره تا به اونجا برسه!
    سلام من بعد إز مدتها يك سري به فروم زدم.هم من هم همسرم خدا را شكر كار بيدا كرديم.همسر تو زمينه تخصصي خودش كار بيداكرد.الان ١٦ ماه هست اينجاييم.در أين كه كانادا كشور ثروتمندي هس هيج شكي نيست.اما أين كه همه جيز ايران را سياه نشون بديم و همه جيز اينجارا سفيد به نظر من درست نيست و برعكس.هر جا حسن و عيب هاي خودش را داره.از نظر سيستم بزشكي اشتباه هست كه جشم روي سيستم بد پزشكي كانادا ببنديم.البته هر چيه رايگان همينه.به علت مواجهه نداشتن با مريض كافي تبحر پزشك هاي ايران را ندارن و بسيار كند و دست بسته عمل مي كنن.پزشك هاي ايران بهتر اما تجهيزات اينجا به شرطي كه رَآه بياندازند بهتر هست.من ايران اتوبوس أصلا سوار نشدم كه نظر بدم اما اتوبوس هاي اينجا سر وقت و خوب هستن.البته به أين شدت كه أكه دير بايد اتوبوس تو راديو و تلفيزيوني مي كن هم نديدم تا حالا .كلا مردم صبورتر و بي اعتراض تري هستن تا ما ،إز تو مدارس باهاشون كار ميشه متاسفانه ما ملت عجول و معترضي هستيم و ناراضي.اتوبوس دير كنه با صبر ميشينن تا بياد.سخت نمي كيرن أين قد.مقايسه ايران و كانادا و إثبات أين كه ايران بسيار سياهه إز نظر همه چيز به نظر من غلطه.مهمه أين هست برأي هر كسي يه جايي بهتره دل هر جا خوشه هموم جا خوبه.اما مهاجر شمشير دو لبه هس كار پيتزا كردي مي توني روش فكر كني بموني يا نه اما أكه كار مناسب بيدا نشه موندن بسيار غلطه.
    ارسال مدارک به سیدنی :29 ژانویه 2010
    مدیکال : 3 ژانویه 2014
    پاس ريكويست : ٢٥ سپتامبر ٢٠١٤

  7. #1067

    پیش فرض پاسخ : آیا مهاجرت به کانادا کار درستی است؟

    وقتی حرف از مشکلات و سختی های مهاجرت به کانادا هست،بیشتر صحبت و بحث ها حول و حوش مسایل اقتصادی و کاریابی و... غیره است، اما من میخوام در مورد مشکل دیگر صحبت کنم که به نظر من میتونه زندگی را کاملا تغییر بده و سرنوشت سیاه و بدی را برای یه مهاجر رقم بزنه، هرچند به مهاجر فارغ از دغدغه های مالی... اونهم بحث روابط عاطفی و احساسی بین زوجین است که تازه میان اینجا. بسیاری زوجین بعد از استقرار و قرار گرفتن در محیط جدید، آغازی برای اختلاف ها و جدایی بین زن و شوهر هاست، علت های مختلف داره...بهرحال زوجین طبق شرایط و فضای ایران، همدیگر را مناسب زندگی هم تشخبص دادند ولی بعد از استقرار در کشور جدید و امکانات و شرایط فعلی.. میفهمند که همسرشان در کشور جدید، نمی تونه همراه مناسبی براشون باشه...من اینجا زوجین زیادی دیدم که اختلاف بینشان آغاز شده و می خواهند راه زندگی خودشان را از هم جدا کنند... با توجه به فضای زن سالار اینجا، معمولا بیشتر زن ها ساز ناسازگاری را آغاز میکنند و همسرشان را مناسب و لایق نمیبینند، طلاق و جدایی بین مهاجران ایرانی زیاد اتفاق می افتد، اکثرا هم طبق خواسته زن است. ما مردهای ایرانی ، اینجا مشکلات بیشتری داریم برای خواسته های عاطفی و احساسی خودمان...کسانی که متاهل هستند و میایند باید خودشان را آماده کنند برای وضعیت جدید و مطیع همسر باشند که دیگه اینجا ایران نیست بشه با غرور نظر را تحمیل کرد، خواه نخواه پس از مدتی زن ها میخوان قدرت و آزادی عمل بیشتری داشته باشند که اینجا در اختیار زنان قرار داده...یه گروه هم پسرهای مجرد هستند که مشکل دیگه ای دارن و آون پیدا کردن یه شریک زندگی یا پارتنر برای نیازهای عاطفی شان است که واقعا دچار فشار روحی و افسردگی میشن...از یه طرف دخترهای ایرانی اینجا بعضا اخلاقهای خوبی ندارن، بخاطر مشکلات مهاجرت و فرهنگ کشور جدید کم تحمل،بدبین،زود رنج هستند و حتی یه سری از اونها پسرهای غیر هم وطن را برای معاشرت ترجیح میدهند... درصد بالایی هم ترجیح میدن مجردی زندگی کنند یا هم خانه دختر داشته باشند، تا بخواهند با پسر ایرانی ازدواج کنند یا زیر یک سقف زندگی کنند،اینجاست که پسر مجرد ایرانی به بحران برمیخوره و باید بره سراغ دخترای کانادایی که راحتی جواب مثبت نمیدن و تازه آگه هم دوست بشن یا ازدواج کنند، دمار از روزگار گل پسر ایرونی در میارن...که زندگی طرف را به راه دیگری میبره. البته دخترای از ملیت های دیگر هم هستند که بعضا دخترای خوبی هستند ولی بهرحال اختلاف فرهنگی زیاد با ما ایرانی ها، کار رو مشکل میکنه، دختران اروپای شرقی، آمریکای لاتین شاید بیشتر نزدیک باشند با معیارهای ما ولی بهرحال برای ازدواج و زندگی در دراز مدت یه جور از سر ناچاری است! خب.. اینجا با توجه به آزادی های پوشش دختران و جامعه باز..نیازهای فیزیکی هم بیشتر هستند از ایران،واسه همین پسرهای مجرد تحت فشار بیشتری هستند که بعضا به طرف روش های انحرافی و پنت هاوس ها گاها میبره...، خود من در این چند ماه که اینجام، واقعا هرچی تلاش کردم جهت یه رابطه دوستی یا ازدواج به بن بست خوردم، از یه طرف تمایلی جهت دخترای خارجی ندارم و از طرف دیگر پاسخ مثبتی هم از دخترای ایرانی اینجا نگرفتم، خلاصه که یه بخش مهم مهاجرت مربوط به این مسایل است که کار و پول و شغل مناسب هم داشته باشی، آگه در مورد ارتباط برقرار کردن و روابط به بحران برسی، همه چی رو خراب میکنه! چه میشه کرد که انسانها محبت و احساسات را هم اینجا با دلار محاسبه میکنند و واسه یه لبخند هم نسبت به هم دریغ و بخل می ورزند...این چه آفتی است که به جان انسانیت در دنیا افتاده....نمیدونم...

  8. #1068
    ApplyAbroad Guru zini_zinparast آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2012
    ارسال‌ها
    4,789

    پیش فرض پاسخ : آیا مهاجرت به کانادا کار درستی است؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط Dan نمایش پست ها
    وقتی حرف از مشکلات و سختی های مهاجرت به کانادا هست،بیشتر صحبت و بحث ها حول و حوش مسایل اقتصادی و کاریابی و... غیره است، اما من میخوام در مورد مشکل دیگر صحبت کنم که به نظر من میتونه زندگی را کاملا تغییر بده و سرنوشت سیاه و بدی را برای یه مهاجر رقم بزنه، هرچند به مهاجر فارغ از دغدغه های مالی... اونهم بحث روابط عاطفی و احساسی بین زوجین است که تازه میان اینجا. بسیاری زوجین بعد از استقرار و قرار گرفتن در محیط جدید، آغازی برای اختلاف ها و جدایی بین زن و شوهر هاست، علت های مختلف داره...بهرحال زوجین طبق شرایط و فضای ایران، همدیگر را مناسب زندگی هم تشخبص دادند ولی بعد از استقرار در کشور جدید و امکانات و شرایط فعلی.. میفهمند که همسرشان در کشور جدید، نمی تونه همراه مناسبی براشون باشه...من اینجا زوجین زیادی دیدم که اختلاف بینشان آغاز شده و می خواهند راه زندگی خودشان را از هم جدا کنند... با توجه به فضای زن سالار اینجا، معمولا بیشتر زن ها ساز ناسازگاری را آغاز میکنند و همسرشان را مناسب و لایق نمیبینند، طلاق و جدایی بین مهاجران ایرانی زیاد اتفاق می افتد، اکثرا هم طبق خواسته زن است. ما مردهای ایرانی ، اینجا مشکلات بیشتری داریم برای خواسته های عاطفی و احساسی خودمان...کسانی که متاهل هستند و میایند باید خودشان را آماده کنند برای وضعیت جدید و مطیع همسر باشند که دیگه اینجا ایران نیست بشه با غرور نظر را تحمیل کرد، خواه نخواه پس از مدتی زن ها میخوان قدرت و آزادی عمل بیشتری داشته باشند که اینجا در اختیار زنان قرار داده...یه گروه هم پسرهای مجرد هستند که مشکل دیگه ای دارن و آون پیدا کردن یه شریک زندگی یا پارتنر برای نیازهای عاطفی شان است که واقعا دچار فشار روحی و افسردگی میشن...از یه طرف دخترهای ایرانی اینجا بعضا اخلاقهای خوبی ندارن، بخاطر مشکلات مهاجرت و فرهنگ کشور جدید کم تحمل،بدبین،زود رنج هستند و حتی یه سری از اونها پسرهای غیر هم وطن را برای معاشرت ترجیح میدهند... درصد بالایی هم ترجیح میدن مجردی زندگی کنند یا هم خانه دختر داشته باشند، تا بخواهند با پسر ایرانی ازدواج کنند یا زیر یک سقف زندگی کنند،اینجاست که پسر مجرد ایرانی به بحران برمیخوره و باید بره سراغ دخترای کانادایی که راحتی جواب مثبت نمیدن و تازه آگه هم دوست بشن یا ازدواج کنند، دمار از روزگار گل پسر ایرونی در میارن...که زندگی طرف را به راه دیگری میبره. البته دخترای از ملیت های دیگر هم هستند که بعضا دخترای خوبی هستند ولی بهرحال اختلاف فرهنگی زیاد با ما ایرانی ها، کار رو مشکل میکنه، دختران اروپای شرقی، آمریکای لاتین شاید بیشتر نزدیک باشند با معیارهای ما ولی بهرحال برای ازدواج و زندگی در دراز مدت یه جور از سر ناچاری است! خب.. اینجا با توجه به آزادی های پوشش دختران و جامعه باز..نیازهای فیزیکی هم بیشتر هستند از ایران،واسه همین پسرهای مجرد تحت فشار بیشتری هستند که بعضا به طرف روش های انحرافی و پنت هاوس ها گاها میبره...، خود من در این چند ماه که اینجام، واقعا هرچی تلاش کردم جهت یه رابطه دوستی یا ازدواج به بن بست خوردم، از یه طرف تمایلی جهت دخترای خارجی ندارم و از طرف دیگر پاسخ مثبتی هم از دخترای ایرانی اینجا نگرفتم، خلاصه که یه بخش مهم مهاجرت مربوط به این مسایل است که کار و پول و شغل مناسب هم داشته باشی، آگه در مورد ارتباط برقرار کردن و روابط به بحران برسی، همه چی رو خراب میکنه! چه میشه کرد که انسانها محبت و احساسات را هم اینجا با دلار محاسبه میکنند و واسه یه لبخند هم نسبت به هم دریغ و بخل می ورزند...این چه آفتی است که به جان انسانیت در دنیا افتاده....نمیدونم...
    والا این مواردی که گفتید رو کسی انکار نمیکنه اما چیزایی که از ایران من میشنوم دست کمی از اینجا نداره.
    Impossible is impossible because someone did not put effort to make it true





  9. #1069
    Senior Member
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    ارسال‌ها
    671

    پیش فرض پاسخ : آیا مهاجرت به کانادا کار درستی است؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط zini_zinparast نمایش پست ها
    والا این مواردی که گفتید رو کسی انکار نمیکنه اما چیزایی که از ایران من میشنوم دست کمی از اینجا نداره.
    دقیقا
    الان آمار طلاق توی ایران خیلی بالاست!
    ازدواج توی ایران هم راحت نیست، هم از بابت پیدا کردن شریک مناسب، و هم مسائل مالی و...
    من هم اینجا مجردم و این مشکلات رو دارم، ایران هم بودم این مشکلات بود البته با یک خورده تفاوت!
    به نظرم، با توجه به اینکه کم و بیش این مشکلات هم در ایران هست و هم در کانادا، نمیشه این مشکلات رو به عنوان یک فاکتور برای تصمیم گیری در مورد مهاجرت ملاک قرار داد.
    خیلی خیلی به ندرت به اینجا میام


  10. #1070

    پیش فرض پاسخ : آیا مهاجرت به کانادا کار درستی است؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط AFTER نمایش پست ها
    دقیقا
    الان آمار طلاق توی ایران خیلی بالاست!
    ازدواج توی ایران هم راحت نیست، هم از بابت پیدا کردن شریک مناسب، و هم مسائل مالی و...
    من هم اینجا مجردم و این مشکلات رو دارم، ایران هم بودم این مشکلات بود البته با یک خورده تفاوت!
    بله موافقم البته، خب طبیعتا اینجا چون مشکلات دیگر هم چاشنی اش میشه، بیشتر خودش را نشون میده...وقتی تنهایی و دوری از خانواده و دوستان نزدیک است، از جای دیگه ای این محبت را انسان تقاضا میکنه که خب نتیجه اش هم واضحه!

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •