یعنی از رفتنتون پشیمونید کاملا؟ برای کار فته بودید یا تحصیل؟ علت فرارتون فقط همون چیز بود که گفتین؟1-چرا فکر می کنید نظر افراد جدید قابل بیان نیست ؟ خوندن نظرات افرادی که تازه وارد هم هستند بسیار خوبه که بدونن در ماه های اول و بلکه در سال های اول چه حسی خواهند داشت نه فقط نطرات افرادی مثل شما قدیمی ها که 20 سال هست اینجا زندگیتون ساخته شده و موفق هستید ...خوبه بدونن شروع راه می تونه چقدر تو ذوق بزنه اگه هدف خاصی برای اینجا ندارن و زندگی استیبل در ایران دارن باید 10 باز دیگه روی این موضوع مهاچرت فکرکنن
2 برخلاف اون زمان که دلم نمی خواست از خونه برم بیرون ..الان مجبورم هر روز در محیط باشم ( می دونید که قصد نداشتم تورنتو بمونم شاید نهایت برای 7-8 جا رزومه فرستادم که آشنا بشم با سیستم ..ولی در اولین مصاحبه کار مرتبط با رشته ام رو گرفتم الان با محیط کاری و آدمای کانادایی زیادی آشنا شدم رفتارشون مودب و طاهرا دوستانه است ولی فقط در همون حد محیط کار.من احساس آدما رو خیلی خوب تحلیل می کنم خیلی خوب متوجه میشم .
غیر از اونا با تعداد زیادی ایرانی الان در ازتبطم ووروابط اونا رو می بینم ..خیلی خوب درک می کنم پشت هر حرکت چی هست ..نمی دونم پارتنز های خودشون متوج نمشن یا به روی خودشون نمیارن ..نمی دونم ...اما به هر حال از چشم و نگاه آدما نباید غافل شد حتما نباید بعضی مسایل فریاد زده بشه تا بدونی اون شخص موفق در اجتماع اصلا احساس خوشبختی نمی کنه
3- با 2 نفر کانادایی خیلی راجعع به این موضوع صحبت می کنم که چرا کانادایی ها با خارجی ها صمیمی نمیشن ...و دیشب بالاخره گفتن وقتی بهش فکر کردیک نمی دونیم چرا دوستان ما و دوستان دوستان ما هم مثل خودمون وایت هستند..شاید برای صمیمیت با افراد دیگه 2 سال زمان هست تا ایجاد بشه .اینم از مزایای ..و راستی ...چون در حالت عاذی هرگز این اعتراف رو نمیکردن این خانم و اقا متاهل و نمونه تیپیکال کانادایی ها هستن
بعذ از کلی تحقیق برای مهاجرت من خودم جدول درست کرده بودم ..چه چیزها از دست میدم و چه چیزها به دست میارم
بعد از اونهمه تحقیق الان می بینم من خیلی چیزها از دست دادم کیفیت زندگیم هم خیلی پایین اومده..بسیار تنها شدم.و روابط اینجا رو هم اصلا نمی پسندم. ..منطقی نبود چون یک سری رفتار مردم مخصوصا نسل جوون منو اذیت می کرده کلا صورت مساله رو بخوام پاک کنم..و فرار کنم..
علاقه مندی ها (Bookmarks)