سلام
پاسپورت درست میکنه؟
ویزای دانشجوی اصلی کانادا رو فقط خود سفارت کانادا در اختیار قرار میده.
درخواست پناهندگی دادن نیاز به دلایل بسیار موجه و شفاف و محکم داره. شما باید دلیل قاطعی داشته باشین که نشون بده چرا تو کشور خودتون قادر به ادامه زندگی نیستین و باید اثبات کنین که جان شما در خطر هست.
کسی که ویزای دانشجویی داره (حتی فرض کنیم که این ویزا رو قانونی گرفته، کسی براش درست نکرده به قول شما) واقعا میتونه بره بگه من با ویزای دانشجویی اومدم اینجا، الانم میخوام درخواست پناهندگی بدم؟
بعد اونجا تو دادگاه ازش نمیپرسن که شما چطوری جونت در خطر بود که در کمال ارامش و با زندگی توام با گل و بلبل درخواست ویزای دانشجویی تو کشور خودت دادی و کلی هم منتظر ویزا موندی؟ اون موقع جونت در خظر نبود الان وقتی پاتو گذاشتی تو کانادا جونت تو کشور خودت به خطر افتاده؟
دوم دو پرونده تو کانادا نمیتونه همزمان در جریان باشه. شما نمیتونین هم ویزای دانشجویی داشته باشین هم درخواست پناهندگی بدین. فک کنم غیر قانونی باشه.
سوم،
این روند درخواست ویزا، گرفتن پذیرش، اسک شدنها، تاریخ پاس ریکوئستها همه تو سیستم ثبت میشه. اینا رو اون ادم حرفه ای خبره چطوری میخواد دونه دونه ببره تو سیستم سفارت ثبت کنه؟؟
حالا ما فرض کنیم شما در بهترین حالت همه اینا رو گرفتنی و به سلامتی تشریف بردین کانادا،
اگه خدای ناکرده با پناهندگی موافقت نشه شما حتی نمیتونین کارتون خواب شین!!! میدونین چرا؟؟ چون کانادا به طرز وحشتناکی سرده (مگه برین جاهای خوش اب و هواتر مثل ونکوور!!!)
حتی اگه با درخواست پناهندگی موافقت شه
شما به زبان انگلیسی تسلط نسبی دارین؟ تخصصی دارین؟ پول دارین؟
کانادا سیستمش مثل آلمان نیست که حتی وقتی شما با پناهندگیتون موافقت نشده هنوز و پاس یو ان نگرفتین، بهتون یه خونه بدن (بعد اینکه از کمپ تشریف آوردین بیرون البته) و یه سیصد چهارصد دلارم هزینه زندگی بدن. تو کانادا ازین خبرا نیست.
یه چیزم بگم:
چه کاری بوده که شما نتونستین تو کشور خودتون انجام بدین و مطمئن هستین که وقتی شهروند کانادا بشین از پسش برمیاین؟؟
من پیشنهادم اینه:
قبل اینکه به پناهندگی فکر کنین، تشریف ببرین شش ماه تو یه کشور دیگه زندگی کنین (مثه المان و هلند و سوئد، حتی همین ترکیه که ویزا نمیخواد مثل المان) و کار کنین و از نزدیک وضعیت پناهنده ها رو ببینین. نه پپناهنده های قدیمی، پناهنده هایی که از سال 2013 که اثر انگشت هم میگیرن تو سفارتا رفتن اونجا، شاید دیدتون به مهاجرت و به پناهندگی عوض بشه.
یکی از مشکلاتی که ما ایرانیا اکثرا باهاش مواجهیم، اینه که هرکی که مهاجرت تحصیلی، غیرتحصیلی، پناهندگی هرچی میکنه، نمیاد بعدش بگه که سختی هاش چی بوده. همه میان میگن همه چی گل و بلبله، زندگ یما بی نقصه، وقتی رسیدیم فرودگاه برامون فرش قرمز پهن کردن و گفتن بفرما ای نخبه، فرمون مملکتو دادیم دستت، همه هم میگن به به و چه چه. یکی هم اگه بیاد صداقت به خرج بده و همه چی رو بگه، همه هووووووو میکننش.
مهاجرت کلا چیز اسونی نیست.
پناهندگی که جای خود داره.
به همه ما در باغ سبز نشون میدن وقتی حرف از کشورای دیگه میشه، ولی شاید اونقدر دلنشین نباشه.
موفق باشید (ببخشید اگه خیلی رک نوشتم و شاید یکمی تند نوشتم، گاهی وقت به این فکر میکنم که هرکس وقتی 3 چهار راه مهاجرت و پناهندگی رو امتحان میکنه، تا به خودش بیاد، کلی پول رو ریخته تو جیب قاچاقچیا و بعضا موسسات و این مدل آدمها، بماند که عمر و انرژی و اعصابش هم تلف میشه، حیف جوونی و وقت و عمر آدمه).
این چیزایی که اینجا نوشتم تو فروم های مهاجرت هم هست و خیلیا تجربیاتشون رو نوشتن. میتونین اونجا بخونین. تعدادشونم زیاده این فرومها.
علاقه مندی ها (Bookmarks)