کالاهای جایگزین معمولا با هم تفاوت دارن، اما جایگزین هم محسوب میشن. چون افزایش دشواری در دسترسی به یکی یا کاهش مطلوبیت ناشی از یکی می تونه منجر به شیفت پیدا کردن بخشی از تقاضا از اون کالا به کالای دیگه بشه. مثلا افزایش قیمت می تونه یک نوع افزایش دشواری باشه، یا بعضی تغییرات قوانین. مثلا اگر هزینه های مهاجرت به کانادا چند برابر بشه یا اگر قوانینی تصویب بشه که زمان لازم برای دریافت PR رو طولانی تر کنه، شاید بعضیها دیگه ترجیح بدن برن آمریکا یا استرالیا یا جاهای دیگه. حتی اگه شرایط مهاجرت در اونجاها متفاوت باشه.
یا مثلا اگر مطلوبیت زندگی در استرالیا در اثر وجود بیکاری کاهش پیدا کنه، ممکنه بعضیها تصمیم بگیرن بیان به سمت کانادا و اروپا و آمریکا. برای مفهوم کالای جایگزین لزومی نداره شرایط مهاجرتی این کشورها دقیقا مشابه باشه.
اگر شما تمایل دارید، می تونیم بحث رو ببندیم.
شما هم شاد و موفق باشی.
دوستان اگر متوسط 65 سال عمر کنیم فکر نمی کنم 3 سال خیلی به چشم بیاد و با توجه به اینکه الان امثال ما حدود 5,6 ساله که منتظر مهاجرت هستند پس در بدترین حالت اینقدر پس انداز دارند که به زحمت 3 سال را دوام بیارند و بعد از سه سال هم اگر نخواستن میتونن بگردن ایران .من مطمئنم بچه هامون بعد ها اگر تشکر نکنن بابت این کار سرزنشمون هم نمیکنن.و چیز دیگری که اعتقاد کامل بهش دارم اینکه آدم موفق همه جا موفقه, حتی اگر تو بیابان بدون وسیله رها بشه و ادمی هم که نخواد کار کنه و سختی بکشه تو مملکت خودمون هم نمیتونه موفق بشه.فقط بدی ما آدما اینکه همیشه بدنبال مقصر میگردیم و چه بهانه ای بهتر از این برای اونهایی که به خواسته هاشون نمی رسن
فکر میکنم بحث مقابیسه بی فایدست من که با چند نفر در این مورد بحث کردم طرف کشوری که هست رو گرفته به خصوص اون فرد می خواسته مثلا کانادا بره اما امریکا رفته شروع میکنه به بد گفتن در مورد کانادا!!و بر عکس (سهیل جان و یا بقیه ی دوستان با اونا نیستم ) هم همین طور، دومین گزینه هم خانواده و فامیل هست که در هر جایی که فامیل داشته باشید اون جا رو دوست خواهید داشت !
در حال حاضر جمهور مردم کانادا رو انتخاب می کنند!در حالی این تغییر خواهد کرد که:1-کانادا سیتیزنیش رو 5ساله کنه 2-خدمات پزشکیش رو ور داره 3- در مورد دانشگاهها سخت گیری زیادی کنه!
اما به شخصه کانادا رو به امریکا ترجیح میدم هرچند امریکا رو بیشتر دوست دارم!اما شرایط و ...بر احساسات غلبه میکنه و تصمیم احساسی بدترین تصمیمه! چون هر چی باشه اگر تو کانادا کار نداشتم می تونم خیلی راحت تر امریکا برم تا به عکس!ویا از نظر سیاسی راحت تر می تونم به ایران و یا کشورهای دیگه برم که اگر اخبار رو گوش کرده باشید امریکا و انگلیس توصیه کردند که مردماشون یا مسافرت نکنند یا به کشوره های دیگه میرن خیلی دقت کننن به اطرافشون !ماشاءالله امریکا هم که دیگه با همه لجه همه می خوان انتقام بگیرن ازش!
در مورد کارو درامد هم طبق تحقیقی که خودم کردم و نتیجه گیری کردم حتی تو وبسایت ها هم بود! اینه که درسته درامد یک جراح در امریکا بیشتره اما درامد خالص شغل جراح در کانادا بیشتره!و یا بقیه ی کارها !
ویرایش توسط mo_eini : October 12th, 2010 در ساعت 05:52 AM
دوستان یکی از دلایلی که مهاجرت را برای من توجیه میکند صرف نظر از اوضاع و شرایط کشور و مسائلی دیگری که دوستان همگی آن را تا حالا مطرح کرده اند، مسئله فرهنگ خشن مردم خودمون هست. یعنی یک جورایی فرار از مردم خودمون. البته اون هم دلایل و ریشه های خودش رو به نظرم دارد که بر می گردد به ترویج و عدم مهار خشونت در جامعه از طرف مسئولین کشور.
فیلمی که به تازگی از یک استخر در ایران لو رفته و که می توانید آنرا در لینک زیر مشاهده کنید حاکی از تنبیه فیزیکی سه کودک با هیکل های کوچک و نهیف که توسط مربی خشن و در کمال بی خیالی همکارانش
به تنبیه کودکان خاطی بی توجه به زجه و گریه بچه ها می پردازد:
http://www.tabnak.com/nbody.php?id=71757
چیزی که من رو بیشتر از خود عمل اون مربی اذیت کرد کامنت کسایی بود که این تنبیه رو به طرق مختلف توجیه می کردند و مجاز می دونستند.
افتتاح پرونده: ژوئیه 2005 دمشق
دریافت ویزا: مارس 2011 ورشو
ویرایش توسط Pearson : October 18th, 2010 در ساعت 06:20 PM
فايل نامبر: 31مارس 2005 تاريخ نامه آپديت از ورشو: 27 جولاي 2009 تحويل مدارك آپديت به ورشو: 20 اكتبر 2009 ارسال دو مدرک تکمیلی : دسامبر 2009 و می 2010 صدور مدیکال: 30 آگوست 2010 رسیدن نتایج مدیکال به وین:28سپتامبر 2010 پاسپورت ریکوئست: 29 آوریل2011صدور ویزا:26 می 2011
شما خیلی خوشبین به این مملکت هستید. اگه توی یک سازمان دولتی بعنوان پیمانکار کار کنی . بعد دوبرابر پرسنل آن سازمان تخصص داشته باشی، بعد 10 برابر پرسنل اونجا کار کنی، بعد پرسنل آن سازمان 3برابر تو حقوق بگیرند، بعد پرسنل آن سازمان 25 هرماه حقوق بگیرند تو 25 ماه بعد حقوق ماه گذشته رو بگیری. ایا فکری برات میمونه که بخوای ایران رو اباد کنی. اشتباه نکنی ، من فقط یک سازمان دولتی رو نگفتم. من کارم طوریه که توی شهرها و سازمانهای مختلف کار کردم. آنقدر بی عدالتی دیدم، آنقدر تبعیض دیدم، آنقدر افسرده شدم، آنقدر روی پروژه های سازندگی فکر کردم و به نتیجه نرسیدم ، این واقعیتها رو آقدر دیدم که هر روز از وطن پرستیم کمتر میشه .
علاقه مندی ها (Bookmarks)