آیا مهاجرت به کانادا کار درستی است؟

[s.jahangiri]

پيمان جان مراحل مختلف مهاجرت را به سبك زيبايي برايمان نوشتند ولى بحران هويت براى كسى كه درك و شناخت درستى از خودش و هدفش دارد به اين صورت اتفاق نمى افتد و در واقع هماهنگ كردن خود و باورهايمان است كه گذشت از اين مرحله را برايمان مشكل مى سازد و در اين موقع است كه دلمان براى همه بود و نبود، داشته ها و نداشته هايمان در ايران تنگ مى شود. اصولا ذهن انسان در اين مواقع كارش مغلطه كردن است و ازجايى كه استرس دوران گذشته را گذرانده اكنون به غلط نتيجه گيرى مى كند كه چون شرايط كنونى سخت و ناخوشايند است پس گذشته بهتر بوده در حالى كه اينطور نيست. به نظر من تنها راه براى عبور از اين مرحله اولويت بندي برنامه ها و پرداختن به آن ها بطور مجزا، نه همزمان است بدون اينكه ذهن را درگير اضطراب از وقايع آينده كنيم. در هر زمان فقط به يك مرحله و يك برنامه بپردازيم.

به نکته خیلی جالبی اشاره کردین در تایید فرمایشات شما می خواستم یه کتابی رو معرفی کنم که خودم به تازگی شروع به خوندنش کردم:
هویت های مرگبار نوشته امین معلوف ترجمه نیک گهر انتشارات نشر نی
خود نویسنده متولد و بزرگ شده لبنان هست ولی در بیست و چند سالگی به فرانسه مهاجرت میکنه این کتاب رو در جواب کسانی نوشته که بعد سی و چند سال از مهاجرتش ازش می پرسیدن خودش رو بیشتر کجایی میدونه؟
کتاب جالبیه خوندنش رو توصیه میکنم شاید یه روز بعد چهل سال از مهاجرتمون یه روز ما هم از خودمون اینو بپرسیم؟

[Artin Raad]

آیا مهاجرت به کانادا کار صحیحی می باشد؟؟؟
هم نه هم آره
ضرر نداره مهاجرت کنید میفهمید کار صحیحی است یا نه

[Artin Raad]

البته به قول دوستان با تجربه اکثرا پشیمون میشن!
اما من به شخصه میگم یه تجربه است اما تجربه بسیار گران! گرانتر از هر چیزی که تصورش را کنید

[marjanmohajer]

در اكثر موارد، در سه سال اول مهاجرت، اين پشيمونى اتفاق مى افته اما باشكيبايي و پشتكار شرايط به نفعشون تغيير خواهد كرد.

[Artin Raad]

در اكثر موارد، در سه سال اول مهاجرت، اين پشيمونى اتفاق مى افته اما باشكيبايي و پشتكار شرايط به نفعشون تغيير خواهد كرد.

کاملا وابسته به این موضوعه که از کجا آمده ای و به کجا چنین شتابان! ببخشید به کجا میروی! زمان اون خدا بیامرز بود والاه اینو نمیگفتی

[marjanmohajer]

مرسی مرجان خانوم جون بابت دلگرمیو اما 3 سال پشیمونی......

نه نگران نباشيد. اين پشيمونى بخاطر تغيير شرايط و تحمل سختى هاى مهاجرت و در واقع مقايسه داشته ها در زادگاهمون و نداشته هاى فعلى است. جزء جدا نشدني مهاجرته ولى ماندگار نيست.

[ehsan110]

به نکته خیلی جالبی اشاره کردین در تایید فرمایشات شما می خواستم یه کتابی رو معرفی کنم که خودم به تازگی شروع به خوندنش کردم:
هویت های مرگبار نوشته امین معلوف ترجمه نیک گهر انتشارات نشر نی
خود نویسنده متولد و بزرگ شده لبنان هست ولی در بیست و چند سالگی به فرانسه مهاجرت میکنه این کتاب رو در جواب کسانی نوشته که بعد سی و چند سال از مهاجرتش ازش می پرسیدن خودش رو بیشتر کجایی میدونه؟
کتاب جالبیه خوندنش رو توصیه میکنم شاید یه روز بعد چهل سال از مهاجرتمون یه روز ما هم از خودمون اینو بپرسیم؟

به عنوان کسی‌ که هم در فرانسه زندگی‌ کرده و هم در کانادا باید بگم زندگی‌ یک مهاجر در فرانسه را نمی‌توان با زندگی‌ یک مهاجر در کانادا به خصوص در تورنتو مقایسه کرد الان در تورنتو تعداد افرادی که در تورنتو متولد شدن کمتر از تعداد افرادی ؛ِ به اینجا مهاجرت کردند است. فرانسه خیلی‌ کشور باحالیه از نظر عشقو حل صد برابر از کانادا بهتره ولی‌ خوب شما همیشه اونجا خارجی‌ هستی‌ ولی‌ در تورنتو به این شکل نیست و شما میتونی هویت خودتو زبان خودتو مراسم خودتو داشته باشی‌ و احساس خارجی‌ بودن نداشته باشی‌.

ضمنا خدا اون خدا بیامرز رو هم بیامرزه که اگه بود الان ما اینجا نبودیم

[savisj]

به عنوان کسی‌ که هم در فرانسه زندگی‌ کرده و هم در کانادا باید بگم زندگی‌ یک مهاجر در فرانسه را نمی‌توان با زندگی‌ یک مهاجر در کانادا به خصوص در تورنتو مقایسه کرد الان در تورنتو تعداد افرادی که در تورنتو متولد شدن کمتر از تعداد افرادی ؛ِ به اینجا مهاجرت کردند است. فرانسه خیلی‌ کشور باحالیه از نظر عشقو حل صد برابر از کانادا بهتره ولی‌ خوب شما همیشه اونجا خارجی‌ هستی‌ ولی‌ در تورنتو به این شکل نیست و شما میتونی هویت خودتو زبان خودتو مراسم خودتو داشته باشی‌ و احساس خارجی‌ بودن نداشته باشی‌.

ضمنا خدا اون خدا بیامرز رو هم بیامرزه که اگه بود الان ما اینجا نبودیم

سلام احسان جان.پارسال دوست امسال آشنا.آقا خبری از شما نیست! یادمه ویزاتون که اومده بود به ما قول دادید که به تالار خودتون (ورشو) مرتب سر بزنید.خیلی دلم میخواد از تجربیات این چند ماهتون برامون بنویسید.اگه بشه.البته اگه توی تالار ورشو باشه بهتره.همه خوشحال میشیم دوباره شما رو اونجا داشته باشیم.مطمئنم خیلی میتونیم مثل گذشته از راهنمایی های شما استفاده کنیم.البته میدونم الان شاید زیاد وقت نداشته باشید.احسان جان برامون بنویس که کانادا (به خصوص تورنتو که مقصد خیلی از ماهاست) از نظر بازار کار،هزینه ها،مشکلات یک تازه وارد و..... از دیدگاه شما تا الان چطور بوده.منتظرتون هستیم.

[ehsan110]

سلام احسان جان.پارسال دوست امسال آشنا.آقا خبری از شما نیست! یادمه ویزاتون که اومده بود به ما قول دادید که به تالار خودتون (ورشو) مرتب سر بزنید.خیلی دلم میخواد از تجربیات این چند ماهتون برامون بنویسید.اگه بشه.البته اگه توی تالار ورشو باشه بهتره.همه خوشحال میشیم دوباره شما رو اونجا داشته باشیم.مطمئنم خیلی میتونیم مثل گذشته از راهنمایی های شما استفاده کنیم.البته میدونم الان شاید زیاد وقت نداشته باشید.احسان جان برامون بنویس که کانادا (به خصوص تورنتو که مقصد خیلی از ماهاست) از نظر بازار کار،هزینه ها،مشکلات یک تازه وارد و..... از دیدگاه شما تا الان چطور بوده.منتظرتون هستیم.

ساویز عزیز! خیلی از لطفت سپاسگزارم. من هم خیلی دوست دارم که بیام و باز هم با دوستان در ارتباط باشم اما متاسفانه همونطور که در پست قبلی نوشتم این کانادا مملکتی است که باید از صبح تا شب بدوی تا اینکه که فقط اموراتت بگذره. اصولا اینجا یک کشور کارگری است که همه از صبح تا شب واسه گردوندن زندگی در حال بدو بدو هستند. نه اینکه فکر کنی پول کلان در میارند نه اینطور نیست به غیر از یک عده معدود بقیه فقط میتونن صورتحساب ها و قسط خونه و ماشینشون بدن ( خیلیا هم نمی تونن). خرج و برج زندگی اینجا به نسبت فرانسه خیلی بالاست. مثل ایران هم نیست که پدر خانواده کار کنه و بقیه خانواده حال کنند. ولی خوب متاسفانه ما ایرانیا به دلیل شرایطی که خودت میدونی مجبوریم جلای وطن کنیم و به همه چی پشت پا بزنیم. من خودم این سبک زندگی در کانادا را نمی پسندم و هدف اول رو کسب تابعیت کانادایی قرار داده ام و شاید پس از اون برای زندگی به فرانسه یا حتی ایران برگردم ولی خوب میدونی هرجایی خوبیها و بدیهای خودش را دارد ولی از نظر بحث هویتی کانادا را من مناسبتر از فرانسه یافتم. برای مثال امروز رفتم مکدونالد دیدم یه خانم با روسری پشت صندوقه رفتم به فارسی باهاش سلام علیک و خوش بش کردم خانومه هم خیلی خوش برخورد بود و کلی با هم صحبت کردیم. البته خوب طبق معمول ایشون هم مشغول کار جنرال برای گذراندن زندگی بود که البته قابل تحسینه ولی میخوام بهت بگم عمرا تو فرانسه یه خانم محجبه رو پشت صندوق مکدونالد ببینی! من که ندیدم. در مورد اینکه تورنتو تا حالا چه جوری بوده باید بگم روی هم رفته بد نیست. اینجا خیلی باید مواظب باشی کلاتو بر ندارن، خصوصا هموطنان عزیز ایرانی که معمولا از تازه واردا خیلی سو استفاده می کنن و معمولا تا بیای به خودت بجنبی معمولا یکی دوباری صابونشان به جامه ات می خورد. از نظر بحث کاری هم به جرات می تونم بگم که اگه زبانت خوب باشه کار فراوونه. من خودم چون از سطح زبانی خوبی در فرانسه و انگلیسی برخوردارم کارایی مثل خدمات مشتریان و از این دست برام زیاده و اوایل که آمده بودم دو سه جا رزومه فرستادم همه دعوت به مصاحبه ام کردند ولی خوب راستش دنبال این کارها نیستم و فعلا در حال گشترش شبکه خودم هستم که خوب تا الان درهای خوبی هم بروم باز شده. اصولا نباید انسان خودش رو در جامعه ایرانی محدود کند. یه چیز دیگه هم بگم و اونم اینکه کاناداییا در مقایسه با فرانسویا کمی مهربانتر هستند. در هر صورت موارد زیادی هست در مورد اینکه آیا مهاجرت به کانادا کار صحیحی است و یا خیر بقول آرتین هرکی خودش باید بیاد و تست کنه هزار هم که من و امثال من بگیم بهشته و جهنمه فکر نمی کنم رو تصمیم کسی تاثیری داشته باشه که البته تجربه گرانی است و توصیه می شود که حتی الامکان پل های پشت سر خراب نشود. ساویز جان اگر سوالی داشتی بهتره که در همین تاپیک مطرح کنی که تاپیک ورشو از موضوع خارج نشود. موفق باشی

[feral]

اونجا هم حتماً مشکلات خودش رو داره، اما من که 6-7 سال اون طرفها زندگی کردم بنا به تجربه ام می تونم بگم بیشتر کسانی که چند سال اونجا زندگی کرده باشند به احتمال 90 الی 95 درصد اگر به ایران بر گردند اگر نگویم در سال اول می توانم بگویم در نهایت یا در یک گوشه هایی از زندگی یک جورایی حتی تا مغز استخوان پشیمون می شن و آرزو می کنند ای کاش مانده بودم و بیشتر تلاش کرده بودم و با مشکلات مبارزه کرده بودم، خصوصاً با اوضاع و احوالی که الان اینجا داریم. برای مثال می دونید تا چند سال آینده در ایران بیماری سرطان بین 2 تا 3 برابر می شه؟!!! هر وقت مشکلات براتون خیلی سخت شد یک مقدار خبر های ایران رو بیشتر دنبال کنید تا ااحساس رضایت کنید.
یک چیزی هم بگم: رفتن به آن طرف آب رو تا زمانی که تجربه نکرده باشید و یا فکر نکنید که امکان رفتن براتون هست می تونید راحت سر جاتون در ایران بنشینید و مشکلات رو هم مثل بقیه تحمل کنید اما اگه پاتون به اونور رسید بعد از برگشتن به این راحتی نمی تونید با مشکلاتی که در ایران هست به راحتی خودتون رو وفق بدید.
برای نمونه آشناهای بسیاری دارم که یک زمانی چه در کانادا و چه در ایران مثلاً دانشجو بودن و به ایران برگشتند اما بعد از سالها یکی یکی یا بر گشتند و یا اگر هم نتوانستند بچه هاشون بر گشتند. بچه ها هم اگه خاطره اونجا رو داشته باشند یک روز اگه شده خودشون بر می گردند. من اینها رو خودم شاهد بودم.
یکی از دوستان ما زمانی که در کانادا بودیم سنگین رنگین نشست سر جاش و اقامت گرفت و حتی با داشتن دکترا یک کارخانه تولید نان خرید و راه اندازی کرد و خیلی هم محبت می کرد و همه دانشجو های ایرانی رو هم تا فرودگاه بدرقه می کرد. اما بعد از چندین سال با خنده می گفت همه اون هایی رو که بدرقه کردیم دوباره یکی یکی به استقبالشون رفتیم.
امیدوارم همه دوستان در تلاش هایشان موفق باشند چون فکر نمی کنم دیگه اینجا واقعاً جای خوبی برای زندگی باشه.