صفحه 31 از 151 نخستنخست ... 21222324252627282930313233343536373839404181131 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 301 تا 310 , از مجموع 1502

موضوع: آیا مهاجرت به کانادا کار درستی است؟

  1. #301
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Aug 2012
    رشته و دانشگاه
    insurance
    ارسال‌ها
    10

    پیش فرض پاسخ : آیا مهاجرت به کانادا کار صحیحی می باشد؟

    سلام
    من هم کاملابانظردوست عزیزمون gole maryam198موافقم .شماآمریکارودرنظربگیریدکه 33 سال که باهم هیچگونه ارتباطی ندارندحتی دشمن درجه یک همدیگه هم قلمدادمیشن ولی کم نیستن هموطنانی که طی این مدت مهاجرت نکردن به اون کشورحالا هرنوعش اقامتی ،پناهندگی ،تحصیلی وتوریستی .

  2. #302
    Banned
    تاریخ عضویت
    Aug 2012
    ارسال‌ها
    2,711

    پیش فرض پاسخ : آیا مهاجرت به کانادا کار صحیحی می باشد؟

    من نمی دونم مهاجرت به کانادا کار درستی هست یا نه و خیلی چیزهای مشابه دیگه. ولی این زو می دونم که وقتی کسی رویای چیزی رو در سرش می پرورونه باید بره دنبالش و ته توشو دربیاره. این بهتر هست که آدم بره دنبال این چیزها و بعد بفهمه مثلا آش دهن سوزی نبوده و بعد به آرامش برسه تا اینکه یه عمر به خودش بگه اگه فلان کار رو کرده بودم الان وضعیتم بهتر بود. این حرف رو خیلی جاها می شه شنید که آدم سن و سال داری میگه مثلا اگه دنبال فلان شغل رفته بودم یا به فلان کشور رفته بودم یا ... الان خیلی موفق بودم و یه جور احساس سرخوردگی دارند در حالی که اگر دنیال اونها می رفتن یا واقعا موفق می شدند، یا اینکه دست کم متوجه می شدن که در موردش اشتباه می کردند. بسته به اینکه اون رویا چقدر بزرگ باشه ارزشش رو داره آدم براش وقت و هزینه هم بگذاره.

    من خودم برای خیلی چیزها وقت و هزینه گذاشتم آخرش هم فهمیدم به درد نمی خوردن ولی دست کم پرونده اونها رو برای خودم بستم و دیگه عقده اونها رو در ذهنم پروش نمی دم. اینطوری برای سلامت روح آدم بهتره! زندگی چیزی جز رفتن به دنبال رویاها و کشف چیستی اونها نیست...

  3. #303
    Member
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    رشته و دانشگاه
    مهندسی نرم افزار - هوش مصنوعی - صنعتی شریف
    ارسال‌ها
    333

    پیش فرض پاسخ : متقاضیان مهاجرت FSW (گروه 38 شغله)-ویزا آفیس ورشو

    بچه ها چند وقته یه سری چیزا ذهنم رو مشغول کرده دوست دارم نظر شماها رو هم بدونم
    اشتباه نکنین موج منفی نیست فقط چیزهایی است که فکرم رو درگیر کرده
    مهاجرت امر خیلی سنگین و سختی هست و فقط انگیزه های قوی و امید به زندگی بهتر می تونه آدم رو قانع کنه که سختی های این راه رو تحمل کنه...
    خیلی از ماها سه یا چهار سال پیش دلایل موجهی برای مهاجرت داشتیم ...
    الآن بعد از چندین سال خیلی از ماها در شغلمون جا افتادیم و برای خودمون کسی شدیم درآمدمون به حد مقبولی رسیده و ... و .... و .....
    مگه یه آدم از زندگیش چی می خواد؟
    اگه کسی از شغلش و درآمدش راضی باشه از جایگاه اجتماعیش راضی باشه یه خونه و ماشین متوسط داشته باشه (فرض کنید در کانادا اگر بخواد به همین سطح زندگی برسه خوشبینانه 5 تا 8 سال زمان لازم هست) و کنار عزیزانش (فامیل و دوستان) باشه به نظرتون کانادا چی می تونه بهش بده که قانعش کنه همه اینا رو بذاره و بره
    اگر بگیم تحصیل و آینده فرزندان که در همین تهران بعضی از مدارس هستند که خیلی از لحاظ آموزش و پرورش خلاقیت و درسی پیشرفته هستند و به هر حال فارغ التحصیلان همین مدارس هستند که از بهترین دانشگاه های دنیا بورس های تحصیلی می گیرند، کلاسهای خوب و با قیمت مناسب برای هنر و موسیقی و ورزش داریم و بنابراین آینده فرزند در صورتی که ما امکانش رو فراهم کنیم به تلاش خودش بستگی داره ...
    اگر بگیم فرهنگ ما بده و اشکال داره چرا نمونیم و خودمون سعی نکنیم در ارتقای فرهنگ کلی جامعه نقشی داشته باشیم؟
    من نمی گم مملکت گل و بلبلی داریم ولی به هر حال کشورمونه بریم بالا بیاییم پایین آخرش ایرانی هستیم، از این که نمی تونیم فرار کنیم می دونین مثل چی می مونه، مثل اینکه فرض کنین یه نفر پدر و مادرش بی سواد و فقیر باشن و بعد با زحمت اون پدر و مادر به یه جایی برسه و بعد بخواد از پدر و مادرش فرار کنه نود درصد این کار رو نمی کنن بلکه به پدر و مادرشون می رسن و سعی می کنن جایگاه پدر و مادرشونو بیارن بالا
    می دونم خیلی ایده آل گرایانه است ولی خدا وکیلی اگر هر کدوم ما که متخصص در رشته خودمون هستیم بهترین خدماتی رو که می تونیم ارائه بدیم به هموطن های خودمون ارائه بدیم چی می شه؟ هر چقدر ایران پیشرفت کنه افتخار برای خودمونه... واقعاً شماها دلتون نمی خواد با افتخار همه جا بگیم ایرانی هستیم مثل ژاپنی ها که اینقدر با غرور و افتخار می گن ما ژاپنی هستیم (من از نزدیک دیدمشون)
    می دونین جدیداً وقتی می بینم همه از کانادا گرفته تا اروپایی ها با ایرانیها بد برخورد می کنن و شرایط رو برای ما روز به روز سخت تر می کنن یه جوریم می شه بهم بر می خوره می گم یعنی حالا اینقدر ذلیل شدیم اینقدر مملکتمون خاک بر سر شده که بخواهیم اینقدر خفت بکشیم که راهمون بدن کشورشون که براشون کار کنیم و مالیات بدیم که ناو جنگی بسازن بفرستن خلیج فارس هموطنامونو تهدید کنن؟
    بچه ها شماها انگیزه هاتون از مهاجرت به کانادا چیه؟
    ارسال مدارک به سیدنی: FEB-02-2010 فایل نامبر اول: APR-08-2010 ارسال مدارك به دمشق: JUL-07-2010 فایل نامبر دوم: AUG-24-2010 انتقال پرونده به ورشو DEC - 20 - 2011 - اینپروسس: MAR - 15 - 2012- مدیکال: FEB-06-2014 پاس ریکوئست :SEP-25-2014

  4. #304
    Member zahragoli آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2012
    رشته و دانشگاه
    Software Engineering
    ارسال‌ها
    426

    پیش فرض پاسخ : متقاضیان مهاجرت FSW (گروه 38 شغله)-ویزا آفیس ورشو

    سلام دوست گرامی ممنون از نوشته ی قشنگنون والا منم حرفهای شما رو قبول دارم ولی خیلی دلایل هست که نمی شه گفت
    حالا یه چند تاییش رو می گم :مثلا وقتی پام رو از خونه می ذارم بیرون هر از گا هی اتفاقاتی می افته که بیشتر مسمم می شم که برم:صف !!!! از صف آسانسور در مترو بگیرررر تا صف تاکسی و نانوایی (خودتون می دونین حتما تا حالا باهاش مواجه شدین) - گران فروشی گران فروشی گران فروش و اینکه هههههیچ شخص یا سازمانی برای رسیدگی بهش نیست - این که وقتی می بینی یک نفر بدون هیچ تلاشی می اد بالا دست شما می شه ریستون و مطمینی که استحقاقشو نداره ولی !!!!!!!!!!!!!!!!!!! - اینکه در طول سال فقط ماه زمضان رقبت می کنی برنامه های تلویزیونی کشورت رو ببینی؟؟؟
    بازم بگم یا کافیه ؟ همه ی این بی فرهنگی ها مال فرهنگ 2500 سالست -پس شک به دلتون راه ندین که این کشور حالا حالا ها طول می کشه که درست بشه به عمر منو شما قد نمی ده
    ولی منم مثل هر ایرانی آرزو دارم کشورم به دوران قدرت و عظمتش بر گرده من که امیدوارم که این مهم اتفاق بیافته و ما هم مثل بقیه ی کشورها به کشور عزیزمون ایران افتخار کنیم البته همین الان هم هر جا بریم با افتخار می گیم ایرانی هستیم حداقل من که اینطوری هستم ولی در کشور خودمون سایه ی همو با تیر میزنیم (من باب مزاح)
    Cio:16 Dec 2009, pass request: 2 Dec 2014

  5. #305
    Junior Member Serena آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    ارسال‌ها
    75

    پیش فرض پاسخ : متقاضیان مهاجرت FSW (گروه 38 شغله)-ویزا آفیس ورشو

    من با وجودی که افزایش حقوقم در طول چهار سال پیش خوب بوده الان ارزش دلاری حقوقم تقریبا برابر حقوق 7 سال پیشمه!!!!!!! میشه از شرایط در این مملکت راضی بود؟ از پیشرفت کاری؟ از درآمد؟ اگر کسی در طول چهارسال پیش تو این مملکت شرایطش بهتر شده شاید بهتره در مورد رفتن تجدید نظر کنه
    دریافت مدارک در سیدنی: 21 ژانویه 2010... فایل نامبر اول: 12 مارچ 2010 ... دریافت مدارک در دمشق: 4 جولای 2010 ... فایل نامبر دوم: 12 آگوست 2010
    انتقال مدارک به ورشو: 20 دسامبر 2011 ... درخواست آپدیت: 21 فبریه 2012
    کدرشته: 2143

  6. #306
    Member
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    رشته و دانشگاه
    مهندسی نرم افزار - هوش مصنوعی - صنعتی شریف
    ارسال‌ها
    333

    پیش فرض پاسخ : متقاضیان مهاجرت FSW (گروه 38 شغله)-ویزا آفیس ورشو

    نقل قول نوشته اصلی توسط zahragoli نمایش پست ها
    سلام دوست گرامی ممنون از نوشته ی قشنگنون والا منم حرفهای شما رو قبول دارم ولی خیلی دلایل هست که نمی شه گفت
    حالا یه چند تاییش رو می گم :مثلا وقتی پام رو از خونه می ذارم بیرون هر از گا هی اتفاقاتی می افته که بیشتر مسمم می شم که برم:صف !!!! از صف آسانسور در مترو بگیرررر تا صف تاکسی و نانوایی (خودتون می دونین حتما تا حالا باهاش مواجه شدین) - گران فروشی گران فروشی گران فروش و اینکه هههههیچ شخص یا سازمانی برای رسیدگی بهش نیست - این که وقتی می بینی یک نفر بدون هیچ تلاشی می اد بالا دست شما می شه ریستون و مطمینی که استحقاقشو نداره ولی !!!!!!!!!!!!!!!!!!! - اینکه در طول سال فقط ماه زمضان رقبت می کنی برنامه های تلویزیونی کشورت رو ببینی؟؟؟
    بازم بگم یا کافیه ؟ همه ی این بی فرهنگی ها مال فرهنگ 2500 سالست -پس شک به دلتون راه ندین که این کشور حالا حالا ها طول می کشه که درست بشه به عمر منو شما قد نمی ده
    ولی منم مثل هر ایرانی آرزو دارم کشورم به دوران قدرت و عظمتش بر گرده من که امیدوارم که این مهم اتفاق بیافته و ما هم مثل بقیه ی کشورها به کشور عزیزمون ایران افتخار کنیم البته همین الان هم هر جا بریم با افتخار می گیم ایرانی هستیم حداقل من که اینطوری هستم ولی در کشور خودمون سایه ی همو با تیر میزنیم (من باب مزاح)
    ممنون زهرا خانوم... حرفاتونو قبول دارم ولی یه سری چیزای فرهنگی هم اون ور هست که به مذاق حداقل من خوش نمی یاد خودتون بهتر از من می دونین ...
    حق با شماست درست شدنش به عمر ما قد نمی ده ولی آدم ته دلش احساس می کنه داره صورت مسئله رو پاک می کنه و اینه که منو اذیت می کنه
    ارسال مدارک به سیدنی: FEB-02-2010 فایل نامبر اول: APR-08-2010 ارسال مدارك به دمشق: JUL-07-2010 فایل نامبر دوم: AUG-24-2010 انتقال پرونده به ورشو DEC - 20 - 2011 - اینپروسس: MAR - 15 - 2012- مدیکال: FEB-06-2014 پاس ریکوئست :SEP-25-2014

  7. #307
    Member
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    رشته و دانشگاه
    مهندسی نرم افزار - هوش مصنوعی - صنعتی شریف
    ارسال‌ها
    333

    پیش فرض پاسخ : متقاضیان مهاجرت FSW (گروه 38 شغله)-ویزا آفیس ورشو

    نقل قول نوشته اصلی توسط Serena نمایش پست ها
    من با وجودی که افزایش حقوقم در طول چهار سال پیش خوب بوده الان ارزش دلاری حقوقم تقریبا برابر حقوق 7 سال پیشمه!!!!!!! میشه از شرایط در این مملکت راضی بود؟ از پیشرفت کاری؟ از درآمد؟ اگر کسی در طول چهارسال پیش تو این مملکت شرایطش بهتر شده شاید بهتره در مورد رفتن تجدید نظر کنه
    متاسفم. این اتفاقیه که برای خیلی ها افتاده پس شاید بشه گفت یکی از دلایل مهاجرت عدم ثبات اقتصادیه و اینکه آدم نمی تونه برنامه ریزی اقتصادی داشته باشه.... منطقی به نظر می رسه و دلیل خوبیه
    اما در این صورت کسی که برای مثال خونه و زندگی درست حسابی و ماشین خوب داره در صورتی که شغلش کفاف زندگیش به اضافه کمی پس انداز رو می ده باید یه دلیل محکم تر از ارزش دلاری حقوقش پیدا کنه (چون به هر حال در ایران داره با ریال زندگی می کنه)
    تا حالا دو تا دلیل پیدا کردیم:
    1- مسائل فرهنگی
    2- عدم ثبات اقتصادی

    هر دوش هم حالت نسبی دارن ....
    ارسال مدارک به سیدنی: FEB-02-2010 فایل نامبر اول: APR-08-2010 ارسال مدارك به دمشق: JUL-07-2010 فایل نامبر دوم: AUG-24-2010 انتقال پرونده به ورشو DEC - 20 - 2011 - اینپروسس: MAR - 15 - 2012- مدیکال: FEB-06-2014 پاس ریکوئست :SEP-25-2014

  8. #308
    Member
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    رشته و دانشگاه
    مهندسی نرم افزار - هوش مصنوعی - صنعتی شریف
    ارسال‌ها
    333

    پیش فرض پاسخ : متقاضیان مهاجرت FSW (گروه 38 شغله)-ویزا آفیس ورشو

    این خیلی قشنگه، توصیه می کنم بخونینش:
    https://www.stephencovey.com/communi..._to_Garcia.pdf
    ارسال مدارک به سیدنی: FEB-02-2010 فایل نامبر اول: APR-08-2010 ارسال مدارك به دمشق: JUL-07-2010 فایل نامبر دوم: AUG-24-2010 انتقال پرونده به ورشو DEC - 20 - 2011 - اینپروسس: MAR - 15 - 2012- مدیکال: FEB-06-2014 پاس ریکوئست :SEP-25-2014

  9. #309
    Junior Member Serena آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    ارسال‌ها
    75

    پیش فرض پاسخ : متقاضیان مهاجرت FSW (گروه 38 شغله)-ویزا آفیس ورشو

    نقل قول نوشته اصلی توسط nikdel نمایش پست ها
    متاسفم. این اتفاقیه که برای خیلی ها افتاده پس شاید بشه گفت یکی از دلایل مهاجرت عدم ثبات اقتصادیه و اینکه آدم نمی تونه برنامه ریزی اقتصادی داشته باشه.... منطقی به نظر می رسه و دلیل خوبیه
    اما در این صورت کسی که برای مثال خونه و زندگی درست حسابی و ماشین خوب داره در صورتی که شغلش کفاف زندگیش به اضافه کمی پس انداز رو می ده باید یه دلیل محکم تر از ارزش دلاری حقوقش پیدا کنه (چون به هر حال در ایران داره با ریال زندگی می کنه)
    تا حالا دو تا دلیل پیدا کردیم:
    1- مسائل فرهنگی
    2- عدم ثبات اقتصادی

    هر دوش هم حالت نسبی دارن ....
    البته در ایران با ریال زندگی می کنه به شرطی که تصمیم بگیره رابطش با دنیای خارج از ایران رو هم قطع کنه
    نه سفر بره نه هیچی که یادش نیفته کجای این دنیا وایساده
    دریافت مدارک در سیدنی: 21 ژانویه 2010... فایل نامبر اول: 12 مارچ 2010 ... دریافت مدارک در دمشق: 4 جولای 2010 ... فایل نامبر دوم: 12 آگوست 2010
    انتقال مدارک به ورشو: 20 دسامبر 2011 ... درخواست آپدیت: 21 فبریه 2012
    کدرشته: 2143

  10. #310
    Member imand آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2008
    رشته و دانشگاه
    Electrical ENG - MSc - University of Tehran
    ارسال‌ها
    225

    پیش فرض پاسخ : متقاضیان مهاجرت FSW (گروه 38 شغله)-ویزا آفیس ورشو

    نقل قول نوشته اصلی توسط nikdel نمایش پست ها
    بچه ها چند وقته یه سری چیزا ذهنم رو مشغول کرده دوست دارم نظر شماها رو هم بدونم
    اشتباه نکنین موج منفی نیست فقط چیزهایی است که فکرم رو درگیر کرده
    مهاجرت امر خیلی سنگین و سختی هست و فقط انگیزه های قوی و امید به زندگی بهتر می تونه آدم رو قانع کنه که سختی های این راه رو تحمل کنه...
    خیلی از ماها سه یا چهار سال پیش دلایل موجهی برای مهاجرت داشتیم ...
    الآن بعد از چندین سال خیلی از ماها در شغلمون جا افتادیم و برای خودمون کسی شدیم درآمدمون به حد مقبولی رسیده و ... و .... و .....
    مگه یه آدم از زندگیش چی می خواد؟
    اگه کسی از شغلش و درآمدش راضی باشه از جایگاه اجتماعیش راضی باشه یه خونه و ماشین متوسط داشته باشه (فرض کنید در کانادا اگر بخواد به همین سطح زندگی برسه خوشبینانه 5 تا 8 سال زمان لازم هست) و کنار عزیزانش (فامیل و دوستان) باشه به نظرتون کانادا چی می تونه بهش بده که قانعش کنه همه اینا رو بذاره و بره
    اگر بگیم تحصیل و آینده فرزندان که در همین تهران بعضی از مدارس هستند که خیلی از لحاظ آموزش و پرورش خلاقیت و درسی پیشرفته هستند و به هر حال فارغ التحصیلان همین مدارس هستند که از بهترین دانشگاه های دنیا بورس های تحصیلی می گیرند، کلاسهای خوب و با قیمت مناسب برای هنر و موسیقی و ورزش داریم و بنابراین آینده فرزند در صورتی که ما امکانش رو فراهم کنیم به تلاش خودش بستگی داره ...
    اگر بگیم فرهنگ ما بده و اشکال داره چرا نمونیم و خودمون سعی نکنیم در ارتقای فرهنگ کلی جامعه نقشی داشته باشیم؟
    من نمی گم مملکت گل و بلبلی داریم ولی به هر حال کشورمونه بریم بالا بیاییم پایین آخرش ایرانی هستیم، از این که نمی تونیم فرار کنیم می دونین مثل چی می مونه، مثل اینکه فرض کنین یه نفر پدر و مادرش بی سواد و فقیر باشن و بعد با زحمت اون پدر و مادر به یه جایی برسه و بعد بخواد از پدر و مادرش فرار کنه نود درصد این کار رو نمی کنن بلکه به پدر و مادرشون می رسن و سعی می کنن جایگاه پدر و مادرشونو بیارن بالا
    می دونم خیلی ایده آل گرایانه است ولی خدا وکیلی اگر هر کدوم ما که متخصص در رشته خودمون هستیم بهترین خدماتی رو که می تونیم ارائه بدیم به هموطن های خودمون ارائه بدیم چی می شه؟ هر چقدر ایران پیشرفت کنه افتخار برای خودمونه... واقعاً شماها دلتون نمی خواد با افتخار همه جا بگیم ایرانی هستیم مثل ژاپنی ها که اینقدر با غرور و افتخار می گن ما ژاپنی هستیم (من از نزدیک دیدمشون)
    می دونین جدیداً وقتی می بینم همه از کانادا گرفته تا اروپایی ها با ایرانیها بد برخورد می کنن و شرایط رو برای ما روز به روز سخت تر می کنن یه جوریم می شه بهم بر می خوره می گم یعنی حالا اینقدر ذلیل شدیم اینقدر مملکتمون خاک بر سر شده که بخواهیم اینقدر خفت بکشیم که راهمون بدن کشورشون که براشون کار کنیم و مالیات بدیم که ناو جنگی بسازن بفرستن خلیج فارس هموطنامونو تهدید کنن؟
    بچه ها شماها انگیزه هاتون از مهاجرت به کانادا چیه؟
    دوست عزیز. نظر من در مورد نوشته های شما اینه: (هرچند می دونیم که جای این نوشته ها اینجا نیست و احتمالا مدیران حذف خواهند کرد.)
    اول از همه باید بگم انگیزه های مهاجرت معمولا برای همه یکسان نیست اما چیزی که مشترک هست رسیدن به زندگی بهتر و آرامشه.
    من ترجیح می دم در کشوری آزاد یک زندگی متوسط و با آرامش داشته باشم تا اینکه در کشوری زندگی کنم که به مردم خودش احترام نمیذاره، هرچند پولدار و زندگی مرفهی داشته باشم.
    در مدت زمان کوتاهی اقتصاد رو میشه درست کرد. سیاست خارجی رو میشه درست کرد. سیستم حمل و نقل رو میشه بهبود داد. اما اما اما....
    اخلاق!!!! اخلاق، دوست من! فکر می کنی چند صد سال لازمه که اخلاقیات توی این جامعه درست بشه؟! از 100 سال پیش زدن توی سر این ملت. 100 ساله که این ملت داره شعر مرغ سحر رو می خونه به امید اینکه به آزادی برسه و آدم حسابش کنن. اما هر بار در یک مقطع کوتاه موفق شده و بعد هیچ!
    این مساله منحصر به دوران حاضر نیست. شک نکنید که تمام این بدبختی ها سرچشمه شون از حکومت ننگین و شرم آور قاجار و پهلوی بر این ملته. بگذریم.
    هر کسی به وطنش علاقه داره. اما این خاک نیست که آدمها رو علاقه مند میکنه. این مردم و سیستم هست که باعث میشن آدمها به جایی که هستن وابستگی و دلبستگی پیدا کنن.
    دوست من بین وابستگی و دل بستگی تفاوت از زمینه تا آسمون. ما با ترک وطن وابستگی هامون رو ترک می کنیم نه دلبستگی هامون رو. ما همه دلبسته ایرانیم. هر جا که باشیم. اما من وابسته هیچ چیز نیستم. یعنی نباید باشم.
    ما داریم جایی زندگی می کنیم که مردمش با یک عطسه از تصمیمی که گرفتن منصرف میشن!
    ما داریم جایی زندگی می کنیم که مردمش سعی می کنن بقیه رو برای بالا رفتن خودشون پله کنن!
    ما جایی زندگی می کنیم که دخترانش قبل از سن بلوغ فاسد میشن!
    ما در جایی زندگی می کنیم که دروغ گفتن شده معیار موفقیت!
    ما در کشوری هستیم که بزرگترین تفریح مردم در مورد بقیه حرف زدنه!
    ما جایی هستیم که زنهای اون انسانهای درجه دو هستن!
    ما در کشوری زندگی می کنیم که مردهای اون به راحتی به زندگی شون خیانت می کنن!
    و هزاران هزار معضل و مشکل دیگه. صد البته که همه افراد اینطور نیستن و من با این حرفها قصد جسارت و توهین به کسی رو ندارم و مطمئنم انسانهای شریف زیادی در این مملکت زندگی می کنن.
    نکته اساسی اینه که ما داریم از مردم فرار می کنیم.
    شاید خیلی ها دلیل این کوچ اجباری رو فرار از این وضعیت بی ثبات اقتصادی و سیاسی ذکر می کنن. اما دوست من! بیاید صادق باشیم. ما از حکومتها فرار نمی کنیم. ما از مردم فرار می کنیم. هرچند این مردم زاییده حکومت ها هستن.
    به هر حال به قول شاعر:
    ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش .... بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
    **امیدوارم به کسی توهین نکرده باشم و همه چیزهایی که گفتم در مورد خودم صادقه و نه الزاما بقیه.
    ایام به کام.
    می توان به سوی رهایی گریخت؛ اما بازگشت ما به اسارت نابخشودنی است. نادر ابراهیمی

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •