هیچی دوست عزیز. شما درست می فرمایید...
درد حرفهایی است که همیشه خفه می شوند. خیلی ها به امید کار پا به این شهر گران گذاشتند، حالا برای من خیلی چیزها قابل قبول نیست. برای من خیلی بغض و درده دیدن و شنیدن خیلی جیزها، من الان مهندس مکانیکی رو می شناسم که داره باغ وحش تمیز می کنه، متوجه شدید: باغ وحش رو تمیز می کنه و همه اش از خودم می پرسم چرا.
ضمناً این رو هم در جواب اونهایی می گم که می گن کانادا برات دعوت نامه نفرستاده بود که بری، درست می فرمایند، ولی متآسفانه بارها و بارها در کشور خودم بهم گفتن: گمشو برو از اینجا...
علاقه مندی ها (Bookmarks)