صفحه 44 از 151 نخستنخست ... 34353637383940414243444546474849505152535494144 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 431 تا 440 , از مجموع 1502

موضوع: آیا مهاجرت به کانادا کار درستی است؟

  1. #431

    پیش فرض پاسخ : اطلاعات جامع در مورد استان آلبرتا

    هیچی دوست عزیز. شما درست می فرمایید...
    درد حرفهایی است که همیشه خفه می شوند. خیلی ها به امید کار پا به این شهر گران گذاشتند، حالا برای من خیلی چیزها قابل قبول نیست. برای من خیلی بغض و درده دیدن و شنیدن خیلی جیزها، من الان مهندس مکانیکی رو می شناسم که داره باغ وحش تمیز می کنه، متوجه شدید: باغ وحش رو تمیز می کنه و همه اش از خودم می پرسم چرا.

    ضمناً این رو هم در جواب اونهایی می گم که می گن کانادا برات دعوت نامه نفرستاده بود که بری، درست می فرمایند، ولی متآسفانه بارها و بارها در کشور خودم بهم گفتن: گمشو برو از اینجا...
    ویرایش توسط M1KE : July 8th, 2013 در ساعت 10:35 PM
    آن که حقیقت را نمی داند، فقط بی شعور است، اما آن که حقیقت را می داند و آن را دروغ می نامد، تبهکار است (برتولت برشت)

  2. #432
    ApplyAbroad Guru
    تاریخ عضویت
    Feb 2011
    ارسال‌ها
    15,575

    پیش فرض پاسخ : اطلاعات جامع در مورد استان آلبرتا

    نقل قول نوشته اصلی توسط h10h10 نمایش پست ها
    هیچی دوست عزیز. شما درست می فرمایید...
    درد حرفهایی است که همیشه خفه می شوند. خیلی ها به امید کار پا به این شهر گران گذاشتند، حالا برای من خیلی چیزها قابل قبول نیست. برای من خیلی بغض و درده دیدن و شنیدن خیلی جیزها، من الان مهندس مکانیکی رو می شناسم که داره باغ وحش تمیز می کنه، متوجه شدید: باغ وحش رو تمیز می کنه و همه اش از خودم می پرسم چرا.
    اتفاقا نکته خیلی خوبی است و باید مطرح بشه. شما که این مورد رو میشناسید بنظرتون چرا ایشون در این شرایط قرار گرفته؟ یعنی مثلا چه کارهایی رو باید متفاوت انجام میداد یا چه امکاناتی باید دولت در اختیارش میگذاشت که مجبور نباشه این کار رو بکنه؟

    مثلا من خودم دیدم پزشک یا استاد دانشگاهی روکه درکانادا رانندگی تاکسی میکنه و دلیلش هم تقریبا برای خودم روشنه. ولی مهندس مکانیک رو نمیدونم و شاید اطلاعات شما باعث روشن شدن وضعیت برای کسانی که میخواهند بیایند بشود.

  3. #433

    پیش فرض پاسخ : اطلاعات جامع در مورد استان آلبرتا

    نقل قول نوشته اصلی توسط h10h10 نمایش پست ها
    اونهایی که از من در پیام خصوصی راجع به مراکز با فاند پرسیده اند، تا جایی که من می دونم:
    1- کالج سیت، به شرط اینکه قبلاً برای یک کورسی اونجا ثبت نام کرده باشید، یعنی حتماً باید بخواهید یک دوره ای توی سیت بگذرونید و گرنه کلاس ای اس ال نمی تونید برید.
    2- کالج بوولی که اون هم باز باید بخواهید اونجا درس بخوونید.
    3- کالج (دانشگاه) مونترویال که تحت شرایط خیلی سخت میشه اونجا اقدام کرد (به من گفتن نمی شه، بنده هم پی گیر موضوع نشدم و نمی دونم)
    4- موسسه موزاییک، که اون هم باز از شما می پرسه نمره بالاتر بنچ مارک رو برای چی می خواهی، اگر نتونید دوره ای یا چیزی رو معرفی کنید که بنچ مارک بالا بخواهد، کلاً نمی تونید بروید.
    این هم از داستان ای اس ال.
    کلاً اینجا به شما می گن زبانتون در این حد خوبه و برید پی کار (حتی حاصر نیستند کتاب زبان چاپ کنند، پول ندارند). اون هم چه کاری؟ کار توی والمارت سوپر استور، با عرض معذرت حمالی...

    خیلی خیلی متأسفم ... بیشتر از همه برای خودم که فکر می کردم این شهر هم ارزونه، هم وضعیت خیلی چیزها توش خوبه، حالا می بینم
    بسیار گرانه،
    آب و هواش فاجعه هست
    وضعیت کاریش هم افتضاحه
    دولت آلبرتا، چیزی برای حمایت از زبان نداره. اینجا حداکثر تا بنچ مارک 6 رو میشه کلاس رایگان رفت و لاغیر. البته اگر بخواهید سطح زبانتون رو بالاتر ببرید، باید براش هزینه کنید. ای اس ال توی خیلی مراکز دیگه، مثل YWCA هم هست که با آغوش باز از شما استقبال می کنند، ترمی 3000$ بدهید و از این کلاس ها استفاده کنید.
    کلگری گران، فقط و فقط عمله لازم دارد و بس. من با پاره کردن 3 تا کفش (خدا شاهده، ظرف 5/5 ماه، این قدر که من توی همه جای این شهر گشتم) فقط فهمیدم که دوره های آموزشی و ارتقاء علمی با فاند، توی این موسسات هست:
    YWCA برای همه رشته ها (500 نفر ثبت نام، ظزفیت هر دوره، 24 نفر)
    CCIS برای مهندسان فنی، به خصوص مکانیک (بالای 2 یا 3 هزار نفر برای 3-4 دوره ای دارد،ظرفیت هر دوره: 16 نفر)
    RCTP برای مهندسان در کالج بوولی (البته پولیه، باید کلی سند و مدرک مبنی بر ناتوانی بدهید تا بلکه به شما فاند بدهند، بازهم چند هزار نفر ثبت نام، ظرفیت، مطمئن نیستم، فکر کنم 50 نفر)
    دیگه هم هیچی نیست.
    یک نکته دیگه هم از دید خودم اضافه کنم، راجع به حمل و نقل بسیار بسیار عالی کلگری که ته تهش به من گفتند:
    دولت آلبرتا الان پول نداره بخواهد برای توسعهء حمل و نقل کاری بکنه. فعلاً همینه.
    راجع به اجاره خونه هم که خیلی بحث شده. اجاره های اینجا بسیار گران هستند. این همه هزینه باید کرد، آخرش چی؟

    خواهش می کنم که دوستانی که وکیل مدافع کانادا و کلگری هستند، به من نپرند که تو چی می گی؟ دولت آلبرتا خیلی عالیه و شهر کلگری هم گل سرسبد شهرهاست. این نظر منه، با اون چیزهایی که اینجا دیدم. ان شاء الله همچنان دوستان از این شهر لذت ببرند.

    به نظر من هر شهری یه مزیت هائی داره . ی. ایراداتی
    مثلن ونکوور که ما هستیم شاید از خیلی جوانب خوب باشه، ولی د. مقایسه با کلگری اولن که ماه به ماه با خون دل 120 دلار تقدیم دولت Bc میکنیم واسه بیمه، بعد هم روی اکثر خریدها (به جز خورد و خوراک) 12% مالیات میدیم

    هیچ جا ایده آل نیست، بلکه به نظر من وضعیت و موقعیت خود ماست که برامون خوب یا بد بودن یه شهر رو تعیین میکنه

  4. #434
    Senior Member reza1532 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    ارسال‌ها
    927

    پیش فرض پاسخ : اطلاعات جامع در مورد استان آلبرتا

    نقل قول نوشته اصلی توسط h10h10 نمایش پست ها
    کلاً اینجا به شما می گن زبانتون در این حد خوبه و برید پی کار (حتی حاصر نیستند کتاب زبان چاپ کنند، پول ندارند). اون هم چه کاری؟ کار توی والمارت سوپر استور، با عرض معذرت حمالی...

    خیلی خیلی متأسفم ... بیشتر از همه برای خودم که فکر می کردم این شهر هم ارزونه، هم وضعیت خیلی چیزها توش خوبه، حالا می بینم
    بسیار گرانه،
    آب و هواش فاجعه هست
    وضعیت کاریش هم افتضاحه
    دولت آلبرتا، چیزی برای حمایت از زبان نداره. اینجا حداکثر تا بنچ مارک 6 رو میشه کلاس رایگان رفت و لاغیر. البته اگر بخواهید سطح زبانتون رو بالاتر ببرید، باید براش هزینه کنید. ای اس ال توی خیلی مراکز دیگه، مثل YWCA هم هست که با آغوش باز از شما استقبال می کنند، ترمی 3000$ بدهید و از این کلاس ها استفاده کنید.
    کلگری گران، فقط و فقط عمله لازم دارد و بس. من با پاره کردن 3 تا کفش (خدا شاهده، ظرف 5/5 ماه، این قدر که من توی همه جای این شهر گشتم) فقط فهمیدم که دوره های آموزشی و ارتقاء علمی با فاند، توی این موسسات هست:
    YWCA برای همه رشته ها (500 نفر ثبت نام، ظزفیت هر دوره، 24 نفر)
    CCIS برای مهندسان فنی، به خصوص مکانیک (بالای 2 یا 3 هزار نفر برای 3-4 دوره ای دارد،ظرفیت هر دوره: 16 نفر)
    RCTP برای مهندسان در کالج بوولی (البته پولیه، باید کلی سند و مدرک مبنی بر ناتوانی بدهید تا بلکه به شما فاند بدهند، بازهم چند هزار نفر ثبت نام، ظرفیت، مطمئن نیستم، فکر کنم 50 نفر)
    دیگه هم هیچی نیست.
    یک نکته دیگه هم از دید خودم اضافه کنم، راجع به حمل و نقل بسیار بسیار عالی کلگری که ته تهش به من گفتند:
    دولت آلبرتا الان پول نداره بخواهد برای توسعهء حمل و نقل کاری بکنه. فعلاً همینه.
    راجع به اجاره خونه هم که خیلی بحث شده. اجاره های اینجا بسیار گران هستند. این همه هزینه باید کرد، آخرش چی؟

    خواهش می کنم که دوستانی که وکیل مدافع کانادا و کلگری هستند، به من نپرند که تو چی می گی؟ دولت آلبرتا خیلی عالیه و شهر کلگری هم گل سرسبد شهرهاست. این نظر منه، با اون چیزهایی که اینجا دیدم. ان شاء الله همچنان دوستان از این شهر لذت ببرند.
    نقل قول نوشته اصلی توسط h10h10 نمایش پست ها
    هیچی دوست عزیز. شما درست می فرمایید...
    درد حرفهایی است که همیشه خفه می شوند. خیلی ها به امید کار پا به این شهر گران گذاشتند، حالا برای من خیلی چیزها قابل قبول نیست. برای من خیلی بغض و درده دیدن و شنیدن خیلی جیزها، من الان مهندس مکانیکی رو می شناسم که داره باغ وحش تمیز می کنه، متوجه شدید: باغ وحش رو تمیز می کنه و همه اش از خودم می پرسم چرا.

    ضمناً این رو هم در جواب اونهایی می گم که می گن کانادا برات دعوت نامه نفرستاده بود که بری، درست می فرمایند، ولی متآسفانه بارها و بارها در کشور خودم بهم گفتن: گمشو برو از اینجا...

    نقل قول نوشته اصلی توسط h10h10 نمایش پست ها
    ببخشید. غلط کردم گفتم. مجاب شدید؟ من دارم وضعیت اینجا رو با کبک یا تورنتو یا ونکوور مقایسه می کنم. و در ضمن برای کسی که یک تازه وارده.
    مجدداً عرض می کنم عذر می خواهم.

    سلام
    بهتون تبریک میگم که شجاعت ابراز عقیده و بیان احساسات درونی خودتون را دارید.بسیاری از آدمها حتی جرئت اینکه با خودشون خلوت کنن ندارند چه برسه به بیان اونها.من بسیار کوچکتر هستم که بخوام حرفی به عنوان پند بزنم ولی دوست عزیز من اگر موفقیت همگانی بود دیگه این اسم روش نمیموند و بهش میگفتن موقعیت.برای اینکه از دیگران بالا تر باشی باید بیشتر از اونها تلاش کنی.یک آدم کوتاه قد هیچوقت به طور طبیعی از یک آدم بلند تر از خودش دراز تر نمیشه مگر اینکه بره رو یه چهار پایه.پس دنبال چهار پایه باشید قبل از اینکه سرنوشت رو مقصر بدونید.
    به زودی من هم در موقعیت شما خواهم بود و چه بسا احساسات من از شما تندتر.ولی حداقل شما این شهامت رو دارید ابراض کنید ولی من نه.پس شما هم به زودی خواهید فهمید که چهار پایه شما کجاست و تمام افرادی که این مطالب شما رو خوندند منتظر هستند تا شاهد مطالب روح بخش شما از بالای چهار پایه باشند.چون شما هرچقدر هم که بلند قد باشید این رنج بسیار بزرگ مهاجرت رو به جون خریدید تا باز هم بلند تر باشید
    به امید اون روز
    ویرایش توسط reza1532 : July 7th, 2013 در ساعت 01:52 AM
    یه روز اومدی یه روزم میری , به همین سادگی!

  5. #435
    Senior Member s30min آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    ارسال‌ها
    797

    پیش فرض پاسخ : اطلاعات جامع در مورد استان آلبرتا

    نقل قول نوشته اصلی توسط h10h10 نمایش پست ها
    هیچی دوست عزیز. شما درست می فرمایید...
    درد حرفهایی است که همیشه خفه می شوند. خیلی ها به امید کار پا به این شهر گران گذاشتند، حالا برای من خیلی چیزها قابل قبول نیست. برای من خیلی بغض و درده دیدن و شنیدن خیلی جیزها، من الان مهندس مکانیکی رو می شناسم که داره باغ وحش تمیز می کنه، متوجه شدید: باغ وحش رو تمیز می کنه و همه اش از خودم می پرسم چرا.

    ضمناً این رو هم در جواب اونهایی می گم که می گن کانادا برات دعوت نامه نفرستاده بود که بری، درست می فرمایند، ولی متآسفانه بارها و بارها در کشور خودم بهم گفتن: گمشو برو از اینجا...


    دوست عزیز میدونید که من خودم از کسایی هستم که شدیدا مخالف دادن تصویر واهی و غیرواقعی از وضعیت موجود در کانادا (البته تورنتو) هستم ...و همیشه هم سعی میکنم واقع گرایانه به مسائل اینجا نگاه کنم و خیلی جیزها هم اینجا تو ذوقم میزنه و اذیتم میکنه....اما به جرات میتونم بگم در مدت یکسالی که اینجا بودم و خیلی تازه وارد دیدم، تا به الان به جز در بعضی از رشته ها (مثل پزشکی و دندانپزشکی و ...که لایسنس میخوان و شغل های بسیار کم طرفدار مثل جامعه شناسی و فلسفه و ...یا بدون تقاضا مثل بیابان زدایی و شترسواری و ...!!) تا به حال کسی ندیدم که زبان انگلیسیش خوب باشه و اسکیل های رشته خودش داشته باشه و از همه مهم تر پشتکار زیاد داشته باشه بعد از نه ماه بیکار مونده باشه!!به خاطر همینه که همیشه گفتم و بازم میگم مهاجرت برای هرکسی تصمیم درستی نیست و به خیر و خوشی تموم نمیشه....حالا این دوست مهندس شما اگه زبانشون خوب بوده حداقل یه نرم افزار مربوط به رشته اشون رو هم بلد بوده 100 جا هم اپلای کرده و جواب نگرفته من بهشون توصیه اکید میکنم که یا برن دانشگاه یه رشته جدید بخونن و از اول شروع کنن، در غیر اینصورت به گزینه برگشت به ایران فکر کننن چون گذشت زمان قطعا چیزی برای ایشون حل نخواهد کرد جز اینکه هر روز و هروز افسرده تر میشن...و اگر هم زبانشون خوب نیست و مهارتی ندارن که خود کرده را تدبیر نیست و به هر حال باید تحمل کنن....در مورد گزینه برگشت به ایران هم، راستش من حاضرم در کشور خودم بشنوم برو گمشو تا اینکه بهم به انگلیسی بگن بفرمایید زیر خرس قطبی های ما رو تمیز کنید!!!البته آدم ها با هم فرق می کنن و نظرها هم متفاوته ....راستی من خوشبختانه هرگز و هرگز در ایران یه نشنیدم کسی بهم بگه برو گمشو! و همیشه فکر میکردم اگه به هر دلیلی کسی در ایران مشکلی داشته باشه یا احیانا مشکل ساز باشه ممنوع الخروج میشه نه اینکه بگن برو گم شو! شایدم آب شرب خونه ما تو ایران فرق داشت
    لندینگ در تورنتو July 2012
    Thank God

  6. #436
    Senior Member reza1532 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2013
    ارسال‌ها
    927

    پیش فرض پاسخ : اطلاعات جامع در مورد استان آلبرتا

    نقل قول نوشته اصلی توسط s30min نمایش پست ها
    دوست عزیز میدونید که من خودم از کسایی هستم که شدیدا مخالف دادن تصویر واهی و غیرواقعی از وضعیت موجود در کانادا (البته تورنتو) هستم ...و همیشه هم سعی میکنم واقع گرایانه به مسائل اینجا نگاه کنم و خیلی جیزها هم اینجا تو ذوقم میزنه و اذیتم میکنه....اما به جرات میتونم بگم در مدت یکسالی که اینجا بودم و خیلی تازه وارد دیدم، تا به الان به جز در بعضی از رشته ها (مثل پزشکی و دندانپزشکی و ...که لایسنس میخوان و شغل های بسیار کم طرفدار مثل جامعه شناسی و فلسفه و ...یا بدون تقاضا مثل بیابان زدایی و شترسواری و ...!!) تا به حال کسی ندیدم که زبان انگلیسیش خوب باشه و اسکیل های رشته خودش داشته باشه و از همه مهم تر پشتکار زیاد داشته باشه بعد از نه ماه بیکار مونده باشه!!به خاطر همینه که همیشه گفتم و بازم میگم مهاجرت برای هرکسی تصمیم درستی نیست و به خیر و خوشی تموم نمیشه....حالا این دوست مهندس شما اگه زبانشون خوب بوده حداقل یه نرم افزار مربوط به رشته اشون رو هم بلد بوده 100 جا هم اپلای کرده و جواب نگرفته من بهشون توصیه اکید میکنم که یا برن دانشگاه یه رشته جدید بخونن و از اول شروع کنن، در غیر اینصورت به گزینه برگشت به ایران فکر کننن چون گذشت زمان قطعا چیزی برای ایشون حل نخواهد کرد جز اینکه هر روز و هروز افسرده تر میشن...و اگر هم زبانشون خوب نیست و مهارتی ندارن که خود کرده را تدبیر نیست و به هر حال باید تحمل کنن....در مورد گزینه برگشت به ایران هم، راستش من حاضرم در کشور خودم بشنوم برو گمشو تا اینکه بهم به انگلیسی بگن بفرمایید زیر خرس قطبی های ما رو تمیز کنید!!!البته آدم ها با هم فرق می کنن و نظرها هم متفاوته ....راستی من خوشبختانه هرگز و هرگز در ایران یه نشنیدم کسی بهم بگه برو گمشو! و همیشه فکر میکردم اگه به هر دلیلی کسی در ایران مشکلی داشته باشه یا احیانا مشکل ساز باشه ممنوع الخروج میشه نه اینکه بگن برو گم شو! شایدم آب شرب خونه ما تو ایران فرق داشت
    سلام
    نظر شما کاملا درسته.ولیکن ما از انگیزه اون آقای مهندس چیزی نمیدونیم.ولی چون ایشون تحصیل کرده هستند و حداقل مغزشون بیشتر از آدمهای بی سواد کار کرده(البته شاید عبارت درستی نباشه) من میتونم بگم زیر خرس قطبی تمیز کردنشون نشونه همون پشت کاری هست که شما اشاره کردید( پشت کار یعنی چی؟یعنی جا نزدن در مقابل نا ملایمات و ایمان داشتن به هدف).مسلما اهداف بزرگی دارند و مضاف بر اینکه شهامت ایستادگی و تحمل شرایط برای رسیدن به اون هدف رو هم دارند.انگلیسی یا فارسی فرق نداره وقتی به هدفی فکر کنی و مطمئن باشی که پتانسیل رسیدن به اون را داری خرس قطبی که سهله زیر دایناسور رو هم باید تمیز می کنی.
    به نظر من باید به این شخص تبریک گفت که با خودش رو راسته نه اینکه از خودش فرار کنه!من به شخصه حاضرم زیر پای هر جونوری رو تمیز کنم تا اینکه از مجیز گفتن یک جانور دو پا بخوام به جایی برسم خصوصیتی که از اول با من بوده و با اینکه بسیار به خاطر اون ضربه خوردم ولی حاضر به عقب نشینی نشدم
    ویرایش توسط reza1532 : July 7th, 2013 در ساعت 02:32 AM
    یه روز اومدی یه روزم میری , به همین سادگی!

  7. #437
    ApplyAbroad Guru zini_zinparast آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2012
    ارسال‌ها
    4,789

    پیش فرض پاسخ : اطلاعات جامع در مورد استان آلبرتا

    ببخشید اما لازمه که من چند تا واقعیت رو از دید خودم بگم:
    واقعیت شماره 1: نرخ بیکاری در آلبرتا 4.8% و نرخ بیکاری در کانادا 7.1% است حالا خودتان وضعیت کار در کلگری رو مقایسه کنید

    واقعیت شماره 2: به نظر من در پیدا کردن کار 60% نتوورکین (یا همون پارتی خودمون)، 15 درصد زبان، 15 درصد سابقه کار کانادایی و 10% تخصص نیاز هست. حالا خودتان حساب کنید که اگر کسی فقط تخصص داشته باشه چقدر احتمال پیدا کردن کار داره!!!

    واقعیت شماره 3 : در ابتدای ورود، کسانی که از طریق دانشجویی و با فاند پا در این کشور گذاشتن دارای وضعیت بهتری نسبت به مهاجرانی هستن که در ابتدا هیچ منبع درامدی ندارن اما به مرور زمان وضعیت مهاجران بهتر خواهد شد

    واقعیت شماره 4: در ابتدای ورود، زندگی برای مهاجرانی که دارای فرزند هستن سختتر ار آنهایی هست که فاقد فرزند هستن!!!

    واقعیت شماره 5: در مورد کانادا میشه گفت:
    هرکسی از ظن خود شد یار من
    از درون من نجست اسرار من

    یکی میاد که اینجا همه چیز خوبه و حتی از هر کاستی یک نکته مثبت استخراج می کنه و یکی دیگه فقط بدیهاشو میگه و ...
    من فکر نکنم که کسی رو بشه قانع کرد که اینجا بده یا کلا خوبه. چرا که این یک تجربه شخصی هست و انتظارات افراد هم متفاوت هست. حتی نظر یک زن و شوهر هم با هم متفاوته چه برسه به بقیه!!!

    واقعیت شماره 6: به نظر من، فردی که میخواد مهاجرت کنه باید خوب با زبان و فرهنگ کشور مقصد قبل از مهاجرت آشنایی پیدا کنه. زبانی که ما در موسسات می خونیم اغلب آکادمیک هست. و بسیار فرق می کنه با عامیانه صحبت کردن. در صحبت عامیانه در بسیاری از مواقع ساختار جمله رعایت نمیشه، در خیلی از مواقع بسیار تند و تو دماغی صحبت می کنند که اگر فرد مسلط نباشه متوجه نمیشه. در یک کلام بگم اگر شما آیلتس 7.5 هم داشته باشید فکر نکنید که زبانتون خوبه!!! اگر فکر می کنید که چون فیلمهای زبان اصلی رو میفهمید پس مشکل ندارید باز هم اشتباه می کنید چون تصویر در بسیاری از مواقع به درک مطبل کمک می کنه.

    واقعیت شماره 7: داشتن دوست اینجا بسیار مهم هست. به نظر من این اپلای ابرود یه محل خوبی هست که افراد با یکدیگر آشنا بشوند چرا که همین دوستان می تونند به کار پیدا کردن کمک کنند.(نتوورکینگ بهتری خواهید داشت). به عبارت دیگه هر چی من نوعی دارای دوستای بیشتری باشم احتمال پیدا کردن کار هم بیشتره.

    واقعیت شماره 8: بسیاری از شرکتها برای استخدام افراد متخصص از سایتهایی مانند linkedin استفاده می کنند که از طریق این سایت می تونند توانایی فرد رو بهتر بشناسند. پس بهتره حتما در این سایت عضو باشید و به دوستانتون که هم رشته شما هستن لینک بشید

    واقعیت شماره 9: من چند روز پیش که داشتم قیمت اجاره ها رو بررسی میکردم دیدم از موقع ای که سیل اومده قیمت اجاره ها کمی متعادلتر شده.
    Impossible is impossible because someone did not put effort to make it true





  8. #438

    پیش فرض پاسخ : اطلاعات جامع در مورد استان آلبرتا

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghlobe نمایش پست ها
    اتفاقا نکته خیلی خوبی است و باید مطرح بشه. شما که این مورد رو میشناسید بنظرتون چرا ایشون در این شرایط قرار گرفته؟ یعنی مثلا چه کارهایی رو باید متفاوت انجام میداد یا چه امکاناتی باید دولت در اختیارش میگذاشت که مجبور نباشه این کار رو بکنه؟

    مثلا من خودم دیدم پزشک یا استاد دانشگاهی روکه درکانادا رانندگی تاکسی میکنه و دلیلش هم تقریبا برای خودم روشنه. ولی مهندس مکانیک رو نمیدونم و شاید اطلاعات شما باعث روشن شدن وضعیت برای کسانی که میخواهند بیایند بشود.
    نقل قول نوشته اصلی توسط s30min نمایش پست ها
    دوست عزیز میدونید که من خودم از کسایی هستم که شدیدا مخالف دادن تصویر واهی و غیرواقعی از وضعیت موجود در کانادا (البته تورنتو) هستم ...و همیشه هم سعی میکنم واقع گرایانه به مسائل اینجا نگاه کنم و خیلی جیزها هم اینجا تو ذوقم میزنه و اذیتم میکنه....اما به جرات میتونم بگم در مدت یکسالی که اینجا بودم و خیلی تازه وارد دیدم، تا به الان به جز در بعضی از رشته ها (مثل پزشکی و دندانپزشکی و ...که لایسنس میخوان و شغل های بسیار کم طرفدار مثل جامعه شناسی و فلسفه و ...یا بدون تقاضا مثل بیابان زدایی و شترسواری و ...!!) تا به حال کسی ندیدم که زبان انگلیسیش خوب باشه و اسکیل های رشته خودش داشته باشه و از همه مهم تر پشتکار زیاد داشته باشه بعد از نه ماه بیکار مونده باشه!!به خاطر همینه که همیشه گفتم و بازم میگم مهاجرت برای هرکسی تصمیم درستی نیست و به خیر و خوشی تموم نمیشه....حالا این دوست مهندس شما اگه زبانشون خوب بوده حداقل یه نرم افزار مربوط به رشته اشون رو هم بلد بوده 100 جا هم اپلای کرده و جواب نگرفته من بهشون توصیه اکید میکنم که یا برن دانشگاه یه رشته جدید بخونن و از اول شروع کنن، در غیر اینصورت به گزینه برگشت به ایران فکر کننن چون گذشت زمان قطعا چیزی برای ایشون حل نخواهد کرد جز اینکه هر روز و هروز افسرده تر میشن...و اگر هم زبانشون خوب نیست و مهارتی ندارن که خود کرده را تدبیر نیست و به هر حال باید تحمل کنن....در مورد گزینه برگشت به ایران هم، راستش من حاضرم در کشور خودم بشنوم برو گمشو تا اینکه بهم به انگلیسی بگن بفرمایید زیر خرس قطبی های ما رو تمیز کنید!!!البته آدم ها با هم فرق می کنن و نظرها هم متفاوته ....راستی من خوشبختانه هرگز و هرگز در ایران یه نشنیدم کسی بهم بگه برو گمشو! و همیشه فکر میکردم اگه به هر دلیلی کسی در ایران مشکلی داشته باشه یا احیانا مشکل ساز باشه ممنوع الخروج میشه نه اینکه بگن برو گم شو! شایدم آب شرب خونه ما تو ایران فرق داشت
    1- اول خطاب به دوست عزیز خانم سیمین، راجع به خودم: اگر برای من چنین چیزی رخ داده، و برای شما یا کس دیگه ای رخ نداده، چیز عجیبی نیست. ...................
    2- راجع به دوست مهندسم و شرایط ایشون و برگشت:
    1- وقتی طرف خونه اش رو فروخته، هیچ مال و اموالی تو ایران نداره، چند سال از ایران دور بوده، حالا دیگه چه طوری برگرده الان که سنش رفته بالا، دیگه چه طوری می تونه آینده خودش رو توی ایران رقم بزنه؟ وقتی والدین پولداری نداره که کمکش کنند تازه منتظر کمک هستند، برگشت چه فایده ای داره؟
    2- در جواب جناب قلوب که گفته اند بررسی بشه چرا ایشون این وضع رو داره
    2-1 اولاً فقط ایشون نیست که در حال حاضر این کار رو می کنه، جند نفر دیگه هم هستند.
    2-2 اتفاقاً ایشون مدرک کانادایی هم دارند و نرم افزارهای مربوط به رشته اشون رو هم بلدند. تا حالا چندین بار هم مصاحبه رفته، صبح خوشحال و خندان، بعدش هم ...
    2-3 یکی از عوامل دخیل در کاریابی، واقعاً شانسه، من از طرف دیگه، شخص دیگری رو می شناسم که زبان معمولی دارد، مدرک کانادایی و سابقه کار کانادایی هم نداره با اولین رزومهء ارسالی مصاحبه گرفت و استخدام شد (رشته اش هم عمرانه)
    ضمناً خطاب به اون دوستی که فرمودند بعد از 9 ماه کار گیر می آید: شما مطمئن هستید که کار تخصصی منظورتون هست؟ من خیلی ها رو می شناسم که کار می کنند، خیلی وقت هم هست، ولی دیگه تخصص خودشون رو یادشون رفته. من قبلاً از اومدن، با یک عزیزی صحبت کردم که بعد از 1 سال بی کاری در تورنتو، مجدداً به ایران برگشتند و ته حرفشون هم این بود: خیلی خودتو خسته نکن....

    یکی از واقعیت های این انجمن اینه که فقط جایگاه افراد موفقه، افراد دیگه ای که موفقیت ندارند یا ساکتند یا اصلاً دیگه سراغ این جا نمی آیند، چون همیشه انگشت اتهام فقط و فقط به سمت خودشون نشانه می رود و بس. اینجا فقط باید از موفقیت گفت و بس و اگر نه، حتماً تو ایراد داری. الان شمایی که داری این مطلب رو می خونی هم احتمالاً چنین نظری در خصوص من دارید اما من هم دارم برای خودم به این در و اون در می زنم. من الان دارم کار داوطلبانه می کنم (در واقع بردگی) و نمی دونم واقعاً قرار هست چیزی بهتر بشود یا نه. من خودم توی این انجمن با یک عزیزی دوست بودم که اتفاقاً هم خیلی فعال بود، خیلی هم امیدوار. نمی دونم دیگه چی به سرش اومده، برایش پیام هم دادم، می دونم که هنوز هم نوشته ها رو می خوند، ولی دیگه حس و حال حرف زدن ندارد.
    آن که حقیقت را نمی داند، فقط بی شعور است، اما آن که حقیقت را می داند و آن را دروغ می نامد، تبهکار است (برتولت برشت)

  9. #439
    Senior Member sama7452 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Apr 2011
    رشته و دانشگاه
    دانشگاه فردوسی - الکترونیک
    ارسال‌ها
    950

    پیش فرض پاسخ : اطلاعات جامع در مورد استان آلبرتا

    نقل قول نوشته اصلی توسط h10h10 نمایش پست ها
    1- اول خطاب به دوست عزیز خانم سیمین، راجع به خودم: اگر برای من چنین چیزی رخ داده، و برای شما یا کس دیگه ای رخ نداده، چیز عجیبی نیست. ...................
    2- راجع به دوست مهندسم و شرایط ایشون و برگشت:
    1- وقتی طرف خونه اش رو فروخته، هیچ مال و اموالی تو ایران نداره، چند سال از ایران دور بوده، حالا دیگه چه طوری برگرده الان که سنش رفته بالا، دیگه چه طوری می تونه آینده خودش رو توی ایران رقم بزنه؟ وقتی والدین پولداری نداره که کمکش کنند تازه منتظر کمک هستند، برگشت چه فایده ای داره؟
    2- در جواب جناب قلوب که گفته اند بررسی بشه چرا ایشون این وضع رو داره
    2-1 اولاً فقط ایشون نیست که در حال حاضر این کار رو می کنه، جند نفر دیگه هم هستند.
    2-2 اتفاقاً ایشون مدرک کانادایی هم دارند و نرم افزارهای مربوط به رشته اشون رو هم بلدند. تا حالا چندین بار هم مصاحبه رفته، صبح خوشحال و خندان، بعدش هم ...
    2-3 یکی از عوامل دخیل در کاریابی، واقعاً شانسه، من از طرف دیگه، شخص دیگری رو می شناسم که زبان معمولی دارد، مدرک کانادایی و سابقه کار کانادایی هم نداره با اولین رزومهء ارسالی مصاحبه گرفت و استخدام شد (رشته اش هم عمرانه)
    ضمناً خطاب به اون دوستی که فرمودند بعد از 9 ماه کار گیر می آید: شما مطمئن هستید که کار تخصصی منظورتون هست؟ من خیلی ها رو می شناسم که کار می کنند، خیلی وقت هم هست، ولی دیگه تخصص خودشون رو یادشون رفته. من قبلاً از اومدن، با یک عزیزی صحبت کردم که بعد از 1 سال بی کاری در تورنتو، مجدداً به ایران برگشتند و ته حرفشون هم این بود: خیلی خودتو خسته نکن....

    یکی از واقعیت های این انجمن اینه که فقط جایگاه افراد موفقه، افراد دیگه ای که موفقیت ندارند یا ساکتند یا اصلاً دیگه سراغ این جا نمی آیند، چون همیشه انگشت اتهام فقط و فقط به سمت خودشون نشانه می رود و بس. اینجا فقط باید از موفقیت گفت و بس و اگر نه، حتماً تو ایراد داری. الان شمایی که داری این مطلب رو می خونی هم احتمالاً چنین نظری در خصوص من دارید اما من هم دارم برای خودم به این در و اون در می زنم. من الان دارم کار داوطلبانه می کنم (در واقع بردگی) و نمی دونم واقعاً قرار هست چیزی بهتر بشود یا نه. من خودم توی این انجمن با یک عزیزی دوست بودم که اتفاقاً هم خیلی فعال بود، خیلی هم امیدوار. نمی دونم دیگه چی به سرش اومده، برایش پیام هم دادم، می دونم که هنوز هم نوشته ها رو می خوند، ولی دیگه حس و حال حرف زدن ندارد.
    دوست عزیز
    کسی قصد اتهام به شما رو نداره. همه دارن سعی میکنن تا تصویری که از کانادا داره ترسیم میشه رو از دیدگاه خودشون مطرح کنن. اینکه انتظار داشته باشیم هرکسی بتونه خیلی سریع کار پیدا کنه، انتظار بزرگیه؛ حالا اگه این کار بخواد تخصصی باشه که دیگه واویلا.
    اون دوستی هم که اشاره کردین، اگر برنامه بلندمدتی برای ارتقای سطح زندگیشون میداشتن، قطعا آینده بهتری میتونستن داشته باشن. درمورد همون مثال پزشکان محترم، من آقای پزشکی رو میشناسم که الان 12 ساله که اینجاست ولی چون به همون حقوق کار سروایول قانع بود و پشتکار لازم برای خوندن درساش رو نداشت، الان داره کار ماساژ انجام میده توی یکی دوتا از این مراکز اسپا!
    آقای پزشک دیگه ای رو هم میشناسم که 5سال توی یک کارخونه میرفت شیفت شب بعنوان کارگر خط تولید کار میکرد و روزا درس میخوند. الان هم پزشکه با درآمد عالی.
    همه چیز به خود فرد بستگی داره. برای کوتاه مدت، داشتن یک کار معمولی با یک درآمد عادی که بتونه گذران زندگی رو تامین کنه، کمک بزرگیه که بشه به ادامه تحصیل یا دوره های مرتبط یا حتی تغییر شغل فکر کرد.
    زندگی کوتاهتر از اونیه که بتونیم براش غصه بخوریم. به آینده امیدوار باشید، تلاشتون رو بکنید و سعی کنید یک لحظه از فکرکردن برای یک برنامه مفید و هوشمندانه دست برندارید. یک توصیه دیگه: سعی کنید تا میتونید با آدمای موفق درتماس باشید و ازشون انرژی مثبت بگیرید.
    شاد باشید.
    به سلامتی زندگی ، که اگه خوش بگذره اسمش میشه " خاطره " اگه پدرت دربیاد اسمش میشه " تجربه " !!

  10. #440
    ApplyAbroad Guru marjanmohajer آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2009
    رشته و دانشگاه
    دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
    ارسال‌ها
    2,506

    پیش فرض پاسخ : اطلاعات جامع در مورد استان آلبرتا

    نقل قول نوشته اصلی توسط h10h10 نمایش پست ها
    1- اول خطاب به دوست عزیز خانم سیمین، راجع به خودم: اگر برای من چنین چیزی رخ داده، و برای شما یا کس دیگه ای رخ نداده، چیز عجیبی نیست. ...................
    2- راجع به دوست مهندسم و شرایط ایشون و برگشت:
    1- وقتی طرف خونه اش رو فروخته، هیچ مال و اموالی تو ایران نداره، چند سال از ایران دور بوده، حالا دیگه چه طوری برگرده الان که سنش رفته بالا، دیگه چه طوری می تونه آینده خودش رو توی ایران رقم بزنه؟ وقتی والدین پولداری نداره که کمکش کنند تازه منتظر کمک هستند، برگشت چه فایده ای داره؟
    2- در جواب جناب قلوب که گفته اند بررسی بشه چرا ایشون این وضع رو داره
    2-1 اولاً فقط ایشون نیست که در حال حاضر این کار رو می کنه، جند نفر دیگه هم هستند.
    2-2 اتفاقاً ایشون مدرک کانادایی هم دارند و نرم افزارهای مربوط به رشته اشون رو هم بلدند. تا حالا چندین بار هم مصاحبه رفته، صبح خوشحال و خندان، بعدش هم ...
    2-3 یکی از عوامل دخیل در کاریابی، واقعاً شانسه، من از طرف دیگه، شخص دیگری رو می شناسم که زبان معمولی دارد، مدرک کانادایی و سابقه کار کانادایی هم نداره با اولین رزومهء ارسالی مصاحبه گرفت و استخدام شد (رشته اش هم عمرانه)
    ضمناً خطاب به اون دوستی که فرمودند بعد از 9 ماه کار گیر می آید: شما مطمئن هستید که کار تخصصی منظورتون هست؟ من خیلی ها رو می شناسم که کار می کنند، خیلی وقت هم هست، ولی دیگه تخصص خودشون رو یادشون رفته. من قبلاً از اومدن، با یک عزیزی صحبت کردم که بعد از 1 سال بی کاری در تورنتو، مجدداً به ایران برگشتند و ته حرفشون هم این بود: خیلی خودتو خسته نکن....

    یکی از واقعیت های این انجمن اینه که فقط جایگاه افراد موفقه، افراد دیگه ای که موفقیت ندارند یا ساکتند یا اصلاً دیگه سراغ این جا نمی آیند، چون همیشه انگشت اتهام فقط و فقط به سمت خودشون نشانه می رود و بس. اینجا فقط باید از موفقیت گفت و بس و اگر نه، حتماً تو ایراد داری. الان شمایی که داری این مطلب رو می خونی هم احتمالاً چنین نظری در خصوص من دارید اما من هم دارم برای خودم به این در و اون در می زنم. من الان دارم کار داوطلبانه می کنم (در واقع بردگی) و نمی دونم واقعاً قرار هست چیزی بهتر بشود یا نه. من خودم توی این انجمن با یک عزیزی دوست بودم که اتفاقاً هم خیلی فعال بود، خیلی هم امیدوار. نمی دونم دیگه چی به سرش اومده، برایش پیام هم دادم، می دونم که هنوز هم نوشته ها رو می خوند، ولی دیگه حس و حال حرف زدن ندارد.
    اتفاقا خیلی خوبه که دوستان روی دیگر سکه را هم ببینند .
    خود من از کسانی بودم که به سبب رشته ام امکان ورود به سیستم برام کار راحتی نبود . یادم می اد تو دوره های کلینیکی چقدر سختی کشیدم.اینجا چون نحوه آموزش بسیار متفاوته و مریض ها رو به راحتی نمیشه touch کرد و خودت باید تو این شرایط سخت کار رو یاد بگیری وقت های می شد که دچار یاس می شدم ولی تحمل کردم و ادامه دادم درنهایت موفق شدم.
    فقط می خواهم اینو بهتون بگم زود give up نکنید و به اهدافتون بچسبد و به خدا هم توکل کنید.

    لحظه ای از آرمان و آرزوتون دست بر ندارید و تردید نکنید.

    تردید تنها دشمن آدمی است. تردید و هراس میان انسان و بزرگترین آرمانش فاصله ایجاد می کند. به محض اینکه آدمی بتواند بی هیچ دلهره ای آرزو کند هر آرزویی بی درنگ برآورده خواهد شد.

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •