حالا که بحث بچه است باید بحث آرامش روانی بچه ها رو هم وارد کنیم...من که دلم بد برای بچه های کوچیک مهاجر میسوزه ....از اونجایی که مهاجرت خیلی سخته و استرس و فشار روحی و روانی بزرگی رو به آدمیزاد وارد میکنه به هر حال بچه ها هم آسیب میبینن و هر چی کوچیک تر باشن اسیب ها شاید عمیق تر باشه....یادمه پارسال که ما اومدیم یه دوستی پیدا کردیم که یه بچه سه چهارساله داشتن، این دوست ما کار پیدا نمی کردن و به خاطر همین تا یه مدتی شدیدا تحت فشار و نگرانی از آینده بودن که مطمئنا رو روابط پدر و مادر با همدیگه و با بچه تاثیر میذاشت...دوستمون میگفت همش بچه اشون شب ها گریه میکنه و میگه برگردیم و بهانه مامان بزرگ و بابابزرگ و خاله دایی هاش و هزارتا بهونه دیگه میگیره...و علاوه بر این تو ایران اکثر چیزهایی که میخواسته رو براش میگرفتن اما اینجا میگفت آبرومون برده تو هر فروشگاهی میریم یه آدامس برمیداره داد میزنه مامان این گرونه؟!؟!؟من تو مناطق ایرانی نشین کم و بیش میبینم تو فروشگاه های مواد خوراکی بچه های کوچیک ایرانی دارن هی غر میزنن که این و میخوان و اون و میخوان و مامان باباشون سرخ و سفید میشن...و چون درآمد به دلار وقتی نباشه خرید یه پفک برای شما 10 هزارتومان میشه، خوب نمیتونی برای بچه ات چیزهایی که خریدش تو ایران خیلی عادی بوده راحت بخری ....به هر حال توصیه من به پدر و مادرهایی که پولدار نیستن و قصد مهاجرت دارن اینه که از الان به بچه هاشون یه ریاضت اقتصادی در ایران بدن که اینجا اومدن ممکنه خیلی اذیت بشن....تازه این فقط یه نمونه کوچیک هست اینکه چقدر بچه ها بدون حمایت پدربزرگ و مادربزرگ و کل خانواده تنها میشن خودش یه حکایت دیگه است...
علاقه مندی ها (Bookmarks)