پاسخ : آیا مهاجرت به کانادا کار درستی است؟
بله دقیقامنظور بنده هم همین بود. مشکل اینست که اکثر ما در ایران هم تجربه ساختن یک زندگی از صفر را نداشته ایم. عموما زندگی را با پشتیبانی خانواده و دوست و آشنا شروع میکنیم و ادامه میدهیم. در نتیجه برای بیشتر ما تجربه جدیدی است که باید یادش بگیریم و طبعا قرار نیست راحت و بدون زحمت باشد.نوشته اصلی توسط zini_zinparast
پاسخ : آیا مهاجرت به کانادا کار درستی است؟
من به این موضوع کاملا واقفم که باید از صفر شروع کرد و اتفاقا با این قضیه هم مشکلی ندارم و خودم رو برای بدترین اتفاقات هم آماده کردم، من آدمی هستم که دوست دارم خودم زندگیم رو بسازم، ولی خب فکر میکنم جنس مشکلات در هر جامعه ای متفاوت باشه درسته که ایران حمایت خانواده و دوستان و آشنایان هست اما جامعه بی ثبات هم هست، به نظرم بی ثباتی و تنش اجتماعی و اقتصادی یک جامعه، روی زندگی افراد تاثیر میذاره ....
من خودم حاضرم برای ساختن زندگیم از پایین ترین کارهای جنرال هم شروع کنم ولی جایی زندگی کنم که بدونم وقتی کار میکنم ( حالا هر کاری ،چه تخصصی چه هر شغل دیگه) 5 ساله دیگه-10سال دیگه کجام... اصلا هم با روزی 16-15 ساعت کار و درس و این مسایل مشکلی ندارم..خلاصه سرتونو درد نیارم این چیزی میخوام اونجا پیدا میشه؟؟؟
پاسخ : آیا مهاجرت به کانادا کار درستی است؟
واقعيت اينه كه تا وقتي ايرانيد و روي كاغذ داريد حساب و كتاب ميكنيد همه حيز خوبه و خوب خواهد بود ولي بايد ديد اينجا هم همه اون برنامه ها عملي ميشه. به عنوان نمونه شما كار جنرال بيدا ميكنيد؟ حون اون هم بروسه خودش را داره و حالا شما فكر كن كار جنرال هم بيدا كردي فكر ميكني تا حند ماه اول بيشتر از هفته اي ٢٠ ساعت بهت كار ميدن. و اين ها همه مستلزم اين ميشه كه بتونيد روحيه خودتون را حفظ كنيد و از جيب بخوريد .
پاسخ : آیا مهاجرت به کانادا کار درستی است؟
به نظر می رسد در پست های اخیر کمی حس خوشبینی کم شده و تبدیل به یاس و نومیدی شده است . از دوستانی که از شکست صحبت می کنند تمنا دارم چند نوع مثال ذکر کنند و در صورت امکان یک تقسیم بندی از آنچه شکست نامیده می شود و دلایل ایجاد کننده و نتیجه نهایی آن یک دیدگاه روشنی بدست آوریم.
پاسخ : آیا مهاجرت به کانادا کار درستی است؟
دوست عزیز شما توان ارتباطی قوی دارید ، می تونید با همون رشته مجری صدا و سیما ادامه داده و موفق شوید. منتها زبان انگلیسی شرط اصلی است . بعد از مهاجرت با یک دختر خانم خوب ازدواج می کنی و تازه زندگی شروع می شود . به نظر من کسی که مجرد است است تا زمانی که مجرد است هنوز زندگیش شروع نشده است
پاسخ : آیا مهاجرت به کانادا کار درستی است؟
ایده بسیار خوبی است. من چند موردی را که دیده ام اینجا اشاره میکنم. البته توجه کنید در این موارد منظور من عبارت "شکست در پروژه مهاجرت" است نه لزوما شکست در زندگی. بعضی از این دوستان به ایران برگشته اند و زندگی خوبی هم دارند.
این را هم اشاره کنم که بنظر بنده یکی از مهمترین نکات عدم موفقیت، نه شکست های مقطعی بلکه بقول معروف"بلند نشدن بعد از زمین خوردن" و درس نگرفتن از شکست است. بقول معروف افراد موفق معمولا کسانی هستند که بیش از بقیه با شکست مواجه شده اند و هر بار از شکست هایشان درس تازه ای گرفته اند و کارشان را بهبود بخشیده اند.
- دوسه مورد را میشناسم که نحوه برخورد وبقول خارجی ها attitude شان باعث مشکل شد. بچه هایی از نظر فنی قوی بودند و یکیشان حتی مدرک کانادایی داشت ولی سابقه کاری شان در ایران در رده های ارشد و حتی مدیریتی بود. این بچه ها عموما سریع کار گرفتند ولی بدلیل اینکه کارهای جونیور فنی را بنوعی کسر شان میدیدند و مدیران خود را قبول نداشتند دچار اصطکاک میشدند و در عرض یکی دو سال کار خود را از دست میدادند. در بین اینها یک مورد را یادم هست که سه بار کار عوض کرد و هر بار بعد از شش ماه تا یکسال در محیط کار با مدیرش مشکل پیدا کرد و ول کرد. در نهایت هم مدتی برای خودش ول گشت و کارهای متفرقه انجام داد تا پاسپورتش را گرفت و برگشت ایران. الان بعد از چند سال دوباره با دوستانم تماس گرفته که وضع کار کانادا چطور است ومیخواهم برگردم کانادا!
-یکی دیگر از دوستان فارغ التحصیل خود کانادا بود ودو سالی هم کار کرد ولی در زمان سقوط بازار کارش را از دست داد و بخاطر یک پیشنهاد کار مدیریتی در ایران تصمیم گرفت کانادا را ول کند و برگردد. در ایران چند سالی در رده مدیریتی کار کرد ولی چون جزوباندهای لازمه نبود ترقی زیادی نکرد. حالامیخواهد دوباره برگردد کانادا ولی چون سابقه کاری اش بیشتر مدیریتی است و کار فنی چندانی نکرده نمیداند آیا کاری پیدا میکند یا نه. این بنظر من مثالی است از موردی که افراد مهاجرت را صرفا یک جابجایی تلقی میکنند و دنبال اقامت و جذب در جامعه نیستند. مهاجرت تصمیم بزرگی است: یا ایران یا کانادا. هر دوش لااقل در ابتدای کار شدنی نیست.
دوست دیگری دارم که تحصیلات دکترا در خارج از کشور دارد و در کانادا هم جذب صنعت شد ولی در زمان تعدیل نیروهای عظیم سال های اوایل 2000 کارش را از دست داد. ایشان در طول دهسال گذشته شرکت زده، در ایران در دانشگاه تدریس کرده، در کانادا بعنوان استاد مدعو درس داده و چندین کار دیگر ولی کار منظم ثابت دائمی جورنکرده (بجزیک شرکت کوچک که بیشتر صوری است و کارجدیی انجام نمیدهد). مشکل ایشان دو چیزبود: یکی اینکه ایشان از نظر مکانی وابسته به یک شهر کانادا شده بود (بخاطر تحصیل همسر و خانه ای که خریده بودند) و امکان انتقال به جاهای دیگر را نداشت. دوم اینکه یک سر داشت و هزار سودا و بیش از حد بین دانشگاه و شرکت و ایران و کانادا سویچ میکرد در نتیجه در هیچ کدام پیشرفت قابل توجهی حاصل نکرده است.
دو مورد از دوستان نزدیک من هستند که در ایران بیزینس های خانوادگی نسبتا بزرگی دارند و نه صرفا بقصد گرفتن پاسپورت بلکه برای اقامت دائم به کانادا آمده بودند. منتهی طبعا بخاطر سطح زندگی در ایران درکانادا آماده نبودند از صفر شروع کنند و از همان ابتدا با ماشین و خانه خوب در محلات مرفه تورنتو و غیره شروع کردند. بیزینس هایی را هم راه انداختند ولی چون در ابتدای کار ضرر میداد و زحمت داشت ترجیح دادند هزینه اقامتشان را از ایران تامین کنند و بعد از گرفتن پاسپورت در نهایت به ایران برگشتند.
چندین مورد خانواده هایی را میشناسم که در محله ایرانیهای تورنتو رحل اقامت انداخته اند و خودشان را در محیط ایرانی تورنتو اسیر کرده اند. بعضی هایشان با وجودی که جوان و تحصیل کرده هستند بعد از یکی دو سال در کانادا هنوز زبان یاد نگرفته اند و خیلی بزحمت صحبت میکنند و با کارهای عادی و روزمره بیشتر در ارتباط با جامعه ایرانی زندگی میگذرانند.
هنرمندان و شاغلان رشته های انسانی معمولا کار دشواری در انطباق مهارت هایشان دارند. یکی از معروفترین موارد یک بنده خدایی در مونتریال است که یک زمانی در ایران کاریکاتوریست متوسطی بوده و در کانادا هم دنبال نقاشی و کاریکاتور رفته ولی کسی از کارش استقبال نکرده. این طرف الان 15-16 سال است کاناداست و بخاطر نوشته ها و فحاشی هایش به کانادا روی وبلاگها و سایتهای ایرانی ها معروف شده. یک مشکل هم اینست که چون کسی تحویلش نگرفته مرتبا خودش را هم در نظر خودش بالاتر برده و الان مدعی است که کاریکاتوریست روی جلد مجله گل آقا بوده (بنده که همه شماره های مجله را داشتم هیچ وقت کاریکاتوری از ایشان ندیده ام) و این کانادایی های نژادپرست و بی فرهنگ هنرش را درک نمیکنند و قدر نمیگذارند. چند باری هم به رییس دفتر معروف ریس جمهور ایران نامه نوشته و تقاضا کرده که بلیط برگشت برایش بخرند و بعنوان سردار مبارزه با تهاچم فرهنگی کانادا استخدامش کنند! فعلا با نقاشی ساختمان روزگار میگذراند.
چند نفر از روزنامه نگاران سابق هم هستند که بدلیل عدم آشنایی با روزنامه نگاری حرفه ای در کانادا و ضعف زبان با کارهای ساختمانی و غیره روزگارمیگذرانند و گاهگاهی در مجلات ایرانی کانادا مقاله مینویسند.
پاسخ : آیا مهاجرت به کانادا کار درستی است؟
من کلا فکر میکنم یه مشکلی که در مورد مهاجرت وجود داره این هست که همه کسایی که مهاجرت می کنند فکر میکنن وضعیتشون بعد از بعد از مهاجرت بهتر میشه و وقتی به یه کشور پیشرفته میرن می تونن پله های ترقی دو تا یکی طی کنند...داستان زندگی کسایی که با پناهندگی میان و خودشون به کشتن میدن که بیان خارج زندگی کنن نمونه مشخصی از این ادعاست که متاسفانه هنوز هم خیلی ها دنبال بهشت گمشده در زمین خدا هستند....در صورتی که اینجا فقط شاید 10-20 درصد بتونه تو موفقیت اشخاص نقش داشته باشه....درسته که مهاجرهای موفق (از نظر کاری و مالی) زیاد هستن و ایرانی ها هم جزو مهاجرهای موفق هستند اما شاید به همون نسبت هم مهاجرهای ناموفق داشته باشیم چون معمولا هیچ جا کسی از اونا صحبت نمیکنه...من که با این فرضیه موافق هستم که کسایی که تو کشور خودشون موفق خودساخته هستند اینجا هم موفق خواهند بود و بالعکس...یعنی کانادا یا هر جای دیگه قطعا باعث تحول روحی و تفکر و افزایش کالیبر! نمیشه...مثلا من الان کسی اینجا میشناسم که پنج سال هست اینجاست و هنوزم نمی دونه قراره چی کار کنه!و خرجش رو هم با دلیوری پیتزا و کمک دولتی درمیاره!یا کسی که با مدرک دانشگاه تورنتو هفت ساله بیکاره و هنوز تو کلاس های تازه واردا میره!!آدم هایی که هنوز بعد از کلی سال هنوز نمی تونن درست حرف بزنن و نمیدونن اینجا چی کار کنن شاید واقعا تعدادشون از آدم های موفق در تورنتو خیلی بیشتر باشه....من فقط یکسال تجربه دارم اما فکر میکنم اگه در ایران شما موفق هستید اینجا هم بیاید میتونید موفق باشید ولی قطعا بدست آوردن این دستاوردهای خیلی خیلی سخت تر از ایران هست و تلاش شبانه روزی میخواد .....
لندینگ در تورنتو July 2012
Thank God
پاسخ : آیا مهاجرت به کانادا کار درستی است؟
با تشکر از حوصله و وقت ارزشمندی که برای بیان موضوعات عینی بیان فرمودید ، از دیدگاه بنده موضوع شکست را باید از دو منظر : یک اهداف فرد که تعیین کرده و به آنها نرسیده است ،دوم از منظر بیرونی که ملاک قضاوت دیگران است . به نظر می رسد در موضوع مهاجرت افرادی با یک هدف مشخص و یا برنامه مشخص حرکت می کنند این افراد در ساده ترین جوامع هم موفق خواهند بود .چه برسد در جوامعی که برای موفقییت رد کارپت هم پهن می کنند در مقابل افرادی هستند که همینجوری هر چه پیش آید خوش آید و با این طرز فکر که حالا برویم ببینیم چه می شود وجود دارد که به علت سرگردانی در تعیین خواسته ها و به قولی نداشتن ددیکیشن به هدف و چه بسا اصلا نداشتن هدف به شکست می رسند .در مثالهایی که آوردید کثیری از موارد را می توان در همین دسته بی هدف جایگذاری کرد . اهداف مهاجرت ( چه معلوم برای فرد و چه نامعلوم برای وی )اهداف سابجکتیو هستند و چون نمی توان روی میز قضاوت نهادشان باید از کنار آنها گذر کرد،از سویی دیگر این افراد در بهترین شرایط زمانی و مکانی گزاره های شکست را در وجودشان نهفته دارند. بنده سخن کوتاه می کنم و مجددا از تجربیات مفیدتان تشکر می کنم که بیان فرمودید باقی بماند برای مجالی دیگر.
پاسخ : آیا مهاجرت به کانادا کار درستی است؟
بله کاملا درسته. مهاجران موفق کسانی هستند که با توانایی ها و پتانسیل های خود آشنا هستند و بطور مشخص میدانند که شرایط ایران مانع استفاده از کدام توانایی مشخص شان شده است. در واقع حضور در یک جامعه آزاد فقط امکان استفاده بهتر از توانایی های موجودشان را میدهد. کسانیکه در ایران در خود توانایی خاصی سراغ نکرده اند یا موفق نبوده اند کار دشوارتری در مهاجرت خواهند داشت.
پاسخ : آیا مهاجرت به کانادا کار درستی است؟
سلام بر شما و ممنون به خاطر تعریفتون! البته بیشتر به شوخی شباهت داشت تا تعریف!! (نمیگم تمسخر چون از نوشته های شما معلومه آدم محترمی هستی و کسی رو مسخره نمی کنی) چون این توان ارتباطی قوی رو نمی دونم شما چطوری در من کشف کردید!!! با این حال ممنونم چون بیراه نگفتید البته من نگفتم مجری صدا و سیما هستم! خدا به دور!دوست عزیز شما توان ارتباطی قوی دارید ، می تونید با همون رشته مجری صدا و سیما ادامه داده و موفق شوید. منتها زبان انگلیسی شرط اصلی است . بعد از مهاجرت با یک دختر خانم خوب ازدواج می کنی و تازه زندگی شروع می شود . به نظر من کسی که مجرد است است تا زمانی که مجرد است هنوز زندگیش شروع نشده است
اما اتفاقا اصلا بدم نمیاد کارهای این شکلی داشته باشم (در کانادا) و از توانایی ها و استعدادهای ذاتیم به جای توانایی های اکتسابی و آموزشی و دانشگاهیم استفاده کنم. خوشحال میشم دوستان در مورد این مدل کارها هم اطلاعاتی بدن.
در مورد اون دختر خانم خوب هم که شما فرمودید که قراره زندگی بنده رو استارت کنن و این موتور خاموش رو روشن، باید بگم چرا که نه! شما کار و پول رو جور کن، تیپش از من! تضمینی! پس دیگه همه چیز حله!!!
می توان به سوی رهایی گریخت؛ اما بازگشت ما به اسارت نابخشودنی است. نادر ابراهیمی
مجوز های ارسال و ویرایش
علاقه مندی ها (Bookmarks)