آیا مهاجرت به کانادا کار درستی است؟

[Azumi]

بنده نه تنها ا این جا ناراضی نیستم بلکه از تمام خواستهام گذشتم که فرزندانم در این شرایطی که شما فرمودین در ایران نباشن ولی در عمل گاهی خسته میشم از این که تو سن ۳۰- ۴۰ تازه باید یاد بگیرم باز این من رو خسته میکنه گرچه راه دیگری نیست

جسارتا این که می فرمایید هنوز در این سن باید یاد بگیرید،جناب شما که هنوز سنی ندارید!
این حرف شما منو یاد مادرشوهرم انداخت که ایشون در سن 62 سالگی در حال یادگیری زبان هستند. خودشون توی خونه مطالعه می کنن و سوالاتشونو از من و همسرم می پرسند. اطلاعات الکترونیکی و کامپوتریشون به روز و از بهترین امکانات روز بهره می برند!(منظور اصلا مثل مابقی همسنهای خودشون نیستن. برای سرگرمی از تماشای فیلمهای انگلیسی با زیرنویس انگلیسی(!) و کار با اینترنت بهره می برند!)
همیشه فکر می کردم چه کار بیهوده ای اما الان فکر می کنم باید سعی کنم مثل ایشون باشم!

[kamran293]

خدایی اینجا بعضی وقتا آدمو افسرده میکنه...
من خودم دارم کار میکنم تو ایران....عسلویه...
10 ساله میخوام برم نتونستم برم....کلا به قول دوستان نخواستم که برم...به هر حال....یکی میاد میگه عین 8 ساعت ازت کار میکشند..خب اصلشم همینه ....من چیزی که مطمنم اینه که من نمیتونم اینجا....من دلم میخواد تو صف وایسم...

حالا خیلی میان میترسونن...خب من همینجا ازدواج کردم طلاق گرفتم....اصلا هم نرفتم کانادا....

[kamran293]

من خودم اینجا دارم روزی 10 ساعت تو بیابون بی آب و علف کار میکنم بعضی وقتا که کشتی هم میاد برای بارگیری 15 الی 17 ساعت هم کار میکنم........فقط 21 روز یکبار میرم خونه......

خب.....اما پولشم من نمیگیرم ....کله گندها میگیرن...پس اینو نگین...لطفا...
روزانه دارم اینور انور مگیردم تا راهی پیدا کنم که بتونم برم....بله میدونم انور آسمونش همینه شرایط همینه...
اما من ترجیع میدم کار کنم روزی 8 ساعت اما بتونم زندگی کنم ..آیند بچه هایی که ندارمو نه با پول بلکه با بک آموزش بهترتو یک محیط آرومتر بزرگ کنم...

[vicky]

شاید جوابتون در آیه ۹۷ از سوره نسا پیدا کنید
همانا کسانی که فرشتگان آنها را در حالی که ستمکار نفس خویشند قبض روح می کنند ( به آنها ) گویند: در چه ( حالی از نظر دین ) بودید؟ گویند: ما در زمین مستضعف بودیم ( ناتوان شده در جنبه ایمان و عمل ) . فرشتگان گویند: آیا زمین خداوند وسیع نبود تا در آن ( از محیط کفر به محیط اسلام ) مهاجرت کنید؟! پس آنان جایگاهشان جهنم است و آن بد جای بازگشتی است.

باورتون میشه موقع تحویل سال نو همین آیه باز شد؟؟

[vicky]

[QUOTE=Vah40;1982377]

دوست گرامی بزرگترین اشتباه اینه که آدم کشور خودشو در حد جهنم جلوه بده و کانادا رو آخر بهشت. خیلی از مسائلی که شما در مورد بی عدالتی های موجود در ایران گفتید فکر نکنید که در کانادا شبیه به این چیزها وجود نداره. اینجا هم ثروتمندانی هستند که در خانه های چند میلیون دلاری زندگی میکنند و زندگی های لوکس دارن در حالیکه ممکنه کسه دیگه از نظر جایگاه شخصیتی و علمی خیلی از آنها بالاتر هم باشه اما به نون شبش محتاج باشه. این تصور اشتباه هست که چنانچه شما لیاقت داشته باشید اجازه خواهند داد که در کانادا پیشرفت کنید. در کانادا هر جایی برید به شما یاد میدند که نت ورکینگ خیلی بالایی داشته باشید. بدون نت ورکینگ و یا همون پارتی خودمون هیچوقت کار خوب نخواهید داشت. بالاترین تخصص هم داشته باشید بدون تراشیدن پارتی برای خودتون امکان دستیابی به یک شغل درست حسابی ممکن نیست. ضمنا یکی از دلائل بروز فروپاشی خانواده ها چشم و هم چشمی وحشتناک در بین خانواده هاست که بوفور درجایی مثل تورنتو وجود داره. ولی خبری از دعوا های خیابانی و فحش و ناسزا در موقع تصادف ویا مزاحمت به نوامیس تا بحال ندیده ام اما چند مورد زورگیری و دزدی در سطح کوچک شاهد بوده ام که بیشتر هم از طرف سیاهپوست ها بوده و در تورنتو بعضی محله هایی هست که خلافکارها اونجا پاتوق دارن

1-من ابدا اعتقاد ندارم کشوری بهشت باشه ! و کشوری جهنم ...همه چیز با معیار ها سنجیده میشه و اگه بین بد و بدتر بخوام انتخاب کنم ..عواطف باعش نمیشه قضاوتم اشتباه باشه ..

2- راستش باور نمی کنم که " در حالیکه ممکنه کسه دیگه از نظر جایگاه شخصیتی و علمی خیلی از آنها بالاتر هم باشه اما به نون شبش محتاج باشه." یا اون آدم مدرک ایران خودشو داره با اونا می سنجه یا اینکه باید روی EQ و روابط خودش کار کنه ..نتورکینگ یعنی زندگی اجتماعی ..پس اگه من نتونم با افراد درست برخورد کنم زندگی حرفه ای موفقی هم نخواهم داشت
افراد زیاددیییییی رو می شناسم با مدرک PHD و روابط اجتماعی صفر ...با بسیاری از ناهنجاری های رفتاری ...اصولا افراد موفق اونایی هستند که EQ بالا دارند نه لزوما IQ به تنهایی .

3-قرار هم نیست ثروتمندان خرج زندگی افرادی رو بدن که تو کانادا دولت تا این اندازه که محتاج نون شب نباشن بهشون کمک می کنه و مطمئنم درصد افرادی که اونجا از راه نادرست ثروتمند شدن به نسبت کسانی که در ایران از زاه بسیار نادرست و خلاف و ارتباطات ،مالتی شدن خیـــــــــــــــــــــــ ـــلی کمتره ...

شما چرا بر نمی گردین ؟ ایا نگران "حرف مردم " هستین؟ که بگن رفت و برگشت؟

[kamikamrani]

من خودم اینجا دارم روزی 10 ساعت تو بیابون بی آب و علف کار میکنم بعضی وقتا که کشتی هم میاد برای بارگیری 15 الی 17 ساعت هم کار میکنم........فقط 21 روز یکبار میرم خونه......

خب.....اما پولشم من نمیگیرم ....کله گندها میگیرن...پس اینو نگین...لطفا...
روزانه دارم اینور انور مگیردم تا راهی پیدا کنم که بتونم برم....بله میدونم انور آسمونش همینه شرایط همینه...
اما من ترجیع میدم کار کنم روزی 8 ساعت اما بتونم زندگی کنم ..آیند بچه هایی که ندارمو نه با پول بلکه با بک آموزش بهترتو یک محیط آرومتر بزرگ کنم...

دوست عزیز من برتو آرزوی موفقیت میکنم ولی باور کن ون ۸ ساعت کار اینجا , همینجا سخت به نظر میاد این چیزی که شما فرمودین من یک ساعت هم نمیتونم تحمل کنم خدا به شما قوت بده و اینکه شما لیاقت کانادا زندگی کردن رو دارین و بی شک موفق خواهید بود اینجا , من خودم رومیگم کلا تحمل سختی رو ندارم و این به این معنی نیست که خیلی ناز پرورده بودم.

[vicky]

بنده نه تنها ا این جا ناراضی نیستم بلکه از تمام خواستهام گذشتم که فرزندانم در این شرایطی که شما فرمودین در ایران نباشن ولی در عمل گاهی خسته میشم از این که تو سن ۳۰- ۴۰ تازه باید یاد بگیرم باز این من رو خسته میکنه گرچه راه دیگری نیست

1- شما که سنی ندارید ؟؟؟؟؟!!
2- باید به خودتون ببیالید که همچنان تکاپو دارید و یاد میگیرید .کاری که باعث بشه خودتون رو up to date کنید شاید مشکل تر باشه ولی شمارو بیشتر میسازه ..و بیشتر هم حس زنده بودن میده ..من وقتی حس کنم یک کار همش تکراری شده و منو به حرکت نمیاره و باعث نمیشه چیز جدیدی یاد بگیرم ( یعنی مجبور بشم برای حفظ شغلم یاد بگیرم ) 100% دنبال کار دیگه با challenge بیشتر میرم ..اونه که این حسو به من میده که من زنده ام و جوونم و فعالم ...

تفاوت فقط تو نگرش ِ ...شما باعث افتخار فرزندانتون هم خواهید بود ....کلا خودتون هم باید به خودتون افتخار کنید فرق رود و مرداب پویایی ِ
خدا رو شکر کنید که اونقدر با استعداد هستید که همیشه توانایی یادگیری دارید

[kamran293]

...دوست گرامی....
شرایطی که من توش کار میکنم خیلی سخته اینجا عسلویه خب...
هوا تابستون 50 درجه هم میرسه...برام مهم نیست کار میکنم
زندگی ندارم..تفریح .برام مهم نیست کار میکنم....
حقوق کم هست نسبت به خودشون مهم نیست کار میکنم
هر چی بهترین حقوقه خودشون میگیرن مهم نیست کار میکنم
غذا شرایط بد..آلودگی بد...اینقد آلودگی هست که شما باروتون نمیشه...بازم مهم نیست کار میکنم...
الان 5 ساله دارم تو این بیابون کار میکنم بازم مهم نیست و کار میکنم..
حالا فک کن روزانه خبرهای بد...خب دیگه ...ادم احساس میکنه خب بچش کجا به دنیا بیاد؟؟
اما
اما وقتی بر میگردم میبینم این 5 سالی که برای من سخت بوده .فقط تنها امتیازش این بوده که همزبوننمند و کنار خانوادم بودم هست..ترجیح میدم که نباشم تا بخواد همزبون من .....خب من میگم کاشکی تونسته بودم این 5 سال کارو اونور انجام داده بودم...حداقلش این بود که این اونجا وارد محیط کار شده بودم..زبون انگلیسم بهتر شده بود..و....کار بخور و نمیر داشتم...همین...همین..

[ghazal618]

سلام دوستان من هم به عنوان کسی که 4 ساله در پروسه مهاجرت به کانادا هستم دوست داشتم مطلبی رو بیان کنم
من از سال 1389 به فکر مهاجرت به کانادا بودم و تا الان همچنان در پروسه مهاجرت هستم از نظر من مهاجرت به کانادا شاید 100 در صد کار درستی نباشه ولی حداقل 60 درصد درسته چون به قول دوستان کانادا مدینه فاضله نیست ولی من هم انتظار مدینه فاضله رو ندارم برای من که بچه دارم اولین دغدغه و مسئله آموزش (در هر زمینه) است و دومین دغدغه من آسایش و امنیت روانی هستش
به نظرم هر کسی ببینه دغدغش و مشکل و مسئلش چیه اون وقت می تونه به راحتی جواب بگیره که آیا مهاجرت به کانادا کار درستی هست یا نه؟

[Vah40]

...دوست گرامی....
شرایطی که من توش کار میکنم خیلی سخته اینجا عسلویه خب...
هوا تابستون 50 درجه هم میرسه...برام مهم نیست کار میکنم
زندگی ندارم..تفریح .برام مهم نیست کار میکنم....
حقوق کم هست نسبت به خودشون مهم نیست کار میکنم
هر چی بهترین حقوقه خودشون میگیرن مهم نیست کار میکنم
غذا شرایط بد..آلودگی بد...اینقد آلودگی هست که شما باروتون نمیشه...بازم مهم نیست کار میکنم...
الان 5 ساله دارم تو این بیابون کار میکنم بازم مهم نیست و کار میکنم..
حالا فک کن روزانه خبرهای بد...خب دیگه ...ادم احساس میکنه خب بچش کجا به دنیا بیاد؟؟
اما
اما وقتی بر میگردم میبینم این 5 سالی که برای من سخت بوده .فقط تنها امتیازش این بوده که همزبوننمند و کنار خانوادم بودم هست..ترجیح میدم که نباشم تا بخواد همزبون من .....خب من میگم کاشکی تونسته بودم این 5 سال کارو اونور انجام داده بودم...حداقلش این بود که این اونجا وارد محیط کار شده بودم..زبون انگلیسم بهتر شده بود..و....کار بخور و نمیر داشتم...همین...همین..

با این شزایظی که شما گفتید فکر کنم اگه شرایط مهاجرت براتون پیش اومد لحظه ای نباید درنگ نکنید.