That is not your aptitude that is your attitude that make your altitude.
For a greater goal, Sacrifices must be made.
As you sow, so shall you reap
شما رزومه قابل توجهی دارید. با این رزومه حتما موفق می شید جای خوبی قبول بشید. اما با توجه به رزومه شما، ریجکت شدن شما از دانشگاه واترلو کاملا قابل پیشبینی بود.
برای دانشگاه های کانادا معدل، نمره تافل و تماس با استادها مهمترین فاکتورها هستند و همچنین برای بعضی دانشگاه های کانادا مثل تورنتو و واترلو GRE هم خیلی مهمه. مواردی دیگه هم مثل مقاله چاپ شده خارجی و شناخته بودن دانشگاه تحصیل شما تاثیر داره.
در مجموع همون طور که دوستان گفتند معدل و نمره تافل و GRE شما در حد قابل قبولی نبود. همچنین باید ذکر کنم که تاثیر جوایز، مقالات، کتابها و اختراعات داخلی برای استادهای غیر ایرانی خیلی مورد توجه نیستند.
با تمام این صحبت ها، شما شانس خوبی برای دانشگاه های آمریکا دارید. حتی احتمالا بتونید از یکی از 10یا 20 دانشگاه اول آمریکا پذیرش بگیرید. اما اگه می خواین دانشگاه خوبی در کانادا برید حتما باید حداقل نمره تافل را بالا ببرید و با استادهای اونجا در تماس باشید.
موفق باشید
دو سال سابقه كار به علاوه چهار سال ليسانس، پس در مجموع 6 سال زمان در اختيار داشتهايد.
7 مقاله، يعني سالي بيشتر از 1 مقاله. چون از دانشجوهاي كارشناسي انتظار مقاله نميره، پس بعد از فارغالتحصيلي، سالي بيشتر از 3 مقاله!
3 كتاب، يعني هر دو سال 1 كتاب تاليف شده.
RA و TA هاي متعدد.
دوازده جايزه كشوري، سالي چهار جايزه ملي!
تافل: 81، جيآراي: 1060 (Q:760)
معدل: 15.13
اگر من درباره پرونده شما تصميمگيرنده بودم، دو حدس داشتم، اول اينكه يا با يك نابغه طرف هستم كه نميتواند شرايط تحصيلي آكادميك را تحمل كند (به خاطر نمرههاي پايينتر از انتظار) ولي خارج دانشگاه موفق است و اگر پذيرش بگيرد نميتواند در دانشگاه فعال باشد، مثلا وسط كار ول ميكند و ميرود، يا از يك دانشگاه بهتر پذيرش ميگيرد و باز هم ميرود؛ يا با دانشجويي معمولي طرف هستم كه رزومهاش را خوب ننوشته است.
مثلا وقتي ميگوييد RA، يعني شما رسما در يك پروژه تحقيقاتي علمي فعاليت ميكرديد، قرارداد داشتيد و پول دريافت ميكرديد. اگر در چندين بار RA بودهايد پس دست كم به همان تعداد هم مقاله خوب و هدفمند بايد داشته باشيد كه در مجلات معتبر چاپ شده باشند، يا دست كم در حال بررسي باشند.
دوازده جايزه ملي: يا بسيار توانمنديد و خارج از سطح دانشگاهيد، يا جايزهها مورد سوال هستند.
تاليف سه كتاب: تاليف كتاب كار بسيار وقتگير و پيچيدهاي است، چقدر وقت در اختيار داشتيد؟
مقالهها در زمينههاي مختلف هستند: باز هم سوال اين است كه چقدر وقت داشتهايد كه روي پنج موضوع متمركز شويد؟
دو سال سابقه كار: يعني دست كم نصف هفته را كار كردهايد. پس وقت براي تمام آن كارهاي تحقيقاتي و انتشارات نصف ميشود.
چهار پتنت داخلي: زمان در اختيار؟
Q: 760، در حالي كه از افراد باهوش انتظار ميرود كه اين يكي را 800 بگيرند. چون نياز به زبان سطح بالايي ندارد، فقط يك كم رياضي، هوش و تصميمگيري سريع ميخواهد.
تافل: 81. با وجود اين همه فعاليت و توانمندي، چطور وقت كافي براي مطالعه و تمرين زبان نداشتيد؟
ببينيد، از ديد بنده كه با شما آشنايي ندارم و فقط از روي همين چند خط رزومه تصميم ميگيرم، شما بهتر است در دانشگاه ما ( D: ) تحصيل نكنيد. چون overqualified هستيد و بلافاصله دانشگاه را به هدف دانشگاه بهتر يا ادامه فعاليتهاي شخصي ترك ميكنيد يا اينكه رزومهتون نياز به بازنگري داره و بايد از اصطلاحات بهتر و دقيقتر در آن استفاده شود تا نشاندهنده فعاليتهاي واقعي شما باشد.
ببخشيد كه اينجوري نقد كردم، قصدم اين بود كه از ديد يك دوست هم پرونده خودتان را ببينيد. پيشنهاد ميكنم رزومهتان را دقيقتر كنيد (مثلا اگر در شركت روي يك پروژه كار كردهايد آن را به عنوان RA نياوريد. يا كلاسهاي حل تمرين معمولي را TA محسوب نكنيد، مگر اينكه دقيقا قراردادي با اين عنوان با دانشگاه داشته باشيد كه آنها هم بايد پيوست پرونده باشد) جايزهها را مرتب كنيد. مثلا اگر از همايشهاي ملي جايزهاي گرفتهايد به عنوان جايزه ملي قرار ندهيدش. منظورم اين است كه فعاليتهايتان را دقيقتر و كاملتر بنويسيد و مرتب كنيد. و مهمتر اينكه با اساتيد در ارتباط باشيد و علاقمندي به كار و زندگي در دانشگاه را نشان دهيد. به هر حال احتمالا آدم خيلي فعالي هستيد و بايد نشان دهيد كه ميخواهيد دو سال تمام در دانشگاه درس بخوانيد.
نمره زبان هم كه ديگر حرفي براي گفتن ندارد. به هر حال بايد در شان بقيه موارد رزومه باشد. مثلا من از شما انتظار دارم تافل بالاي 110 و جيآراي 1300 داشته باشيد (Q:800)
موفق باشيد قربان
To 7para2x:
Usually professors prefer to get PhD students instead of Masters. even if they have weaker CV than yours...
If you had applied for PhD you would increased your chance.
An the other one: Canadian schools have very strict regulations for admission. and they are not very open.
Don't worry.
سلام Sadra جان
حقیقتا از این نقد عالمانه شما به وجد اومدم و لازم دیدم کمی شفاف سازی کنم ، نه به خاطر خودم
بلکه به این دلیل که فکر میکنم ممکنه برای آیندگان مفید واقع بشه .
مطالبی که در ادامه می نویسم ، می تواند به عنوان تجربه ای ارزشمند برای خیلی از دوستانی که در آینده قصد دارند برای ادامه تحصیل در خارج ( یا حتی داخل) کشور اقدام کنند مفید واقع شود.
مقاله ها و RA ها:
در مورد مقاله ها باید بگم که من از سال سوم دانشگاه در این زمینه شروع به فعالیت کردم
و در دو مقاله ( که الان در science direct and Springer موجودند) همکاری کردم و در اواخر سال چهارم دانشگاه که کار این دوتا مقاله تمام شد ، من به وسیله استاد عزیز دور زده شدم و اسمم توی هیچ کدوم از مقاله ها نیومد ! اولش کمی depress شدم ولی همین مساله باعث تغییر نگرش من شد و خودم کار مقاله رو شروع کردم و تمام مقاله هام در سال 2009 و 2010 چاپ شده اند ( 7 مقاله در کمتر از 2 سال نه 6 سال ! )
دو تا از مواردی که به عنوان RA در CV آوردم همین هاست . بقیه هم پروژه های تخصصی هست که همکاری کردم ، اما هیچکدوم پولی یا قراردادی وجود نداشته . البته 2 تا از مقاله هام مربوط به بعضی از همین RA هاست. 2 تاش هم مربوط به پروژه کارشناسیم هست ( اون دوتایی که ژورنال خارجی ISI چاپ شده) جالب اینجاست که استادم نمره پروژه کارشناسی ای که ازش 2 تا مقاله ژورنال در اومده رو بهم داده 18 !!!! ( خودتون حدس بزنید با این اوصاف معدل 15 در دانشگاه شیراز به چه معناست ) همین استاد عزیز حاضر نشد حتی بهم recommendation بده......البته ایشون هنوز هم استاد بنده هستن و به گردنم خیلی حق دارن . بقیه RA ها هم پروژه های آکادمیک در دانشگاه بودند و هیچ ارتباطی با پروژه های کاری نداشتند .
TA ها :
TA هم به صورت رسمی بود و قرار بود دانشگاه یک پول جزیی بده (اسم و شماره حساب هم گرفت ) اما هیچ وقت پول نداد (شاید چون دانشجوی لیسانس بودم ) اما یکی از استادهایی که TA درسش بودم بهم recommendation داد و این رو داخلش ذکر کرد.
کتاب ها و سابقه کار :
چند ماه قبل از فارغ التحصیلی هم در یک شرکت Grade1 مشغول به کار شدم ( به صورت تمام وقت )
همین کتابی که ذکر کردم که زیر چاپه ، در واقع یک Handbook حدود 1500 صفحه ای به زبان انگلیسی هست که با همکاری چند نفر از مهندسان جوان همین شرکت نوشتیم وقراره توسط یک ناشر آلمانی چاپ بشه
ضمنا مدیر عامل شرکت به من نامه ای داده که در واقع شبیه یک توصیه نامه کاری خوب هست و داخل اون فعالیتها و تخصص های کاریم و نوشته و همچین ذکر شده که من یکی از نویسندگان اصلی این کتاب بودم .
دو کتاب دیگه هم یکیش یک حل المسائل هست که نوشتنش حدود 2 سال طول کشیده و ISBN اون معلوم بوده و تازه چاپ شده ( توی نمایشگاه کتاب تهران امسال رونمایی میشه) و توی رزومه ام اومده . یکی دیگه هم در مورد آموزش ریاضیات بوده و در دوره دانشگاه تالیف و چاپ شده .
Patent ها :
Patent ها مربوط به دوران دانشگاه هستند .پارسال می خواستم Patent های جدید رو ثبت کنم که یکهو دیدم قیمت ثبت اونها 10 برابر شده ( نمونه این اقزایش قیمت باورنکردنی ، این روزها برای تمبر دادگستری در دارالترجمه ها داره اتفاق میفته ) و باید بیشتر از حقوق یک ماهم رو برای ثبت هر Patent بدم !!! نتیجه گرفتم که در این مملکت حتی برای نوآوری باید پول بدی در نتیجه بیخیال شدم و به همون 4 تا بسنده کردم .
از این 12 جایزه فقط 3 تا مربوط به دوران دبیرستان بوده و 9 تا مربوط به دوران دانشگاه بوده
لازم به ذکر هست که من چون باید هر award ای رو که می خواستم توی CV بیارم ترجمه می کردم و پول به دارالترجمه می دادم ، پس فقط 12 تایی رو ذکر کردم که از همه مهمتر و مرتبط تر بود
(لازم به ذکر هست که بیش از 140 تا award در زمینه های مختلف دارم! - همچنین بجز اون 3 تا کتاب یک کتاب دیگه هم دارم که مرتبط نیست . )
TOEFL and GRE:
تا اینجا حتما متوجه شده اید که من خیلی انسان فعالی هستم ( نه نابغه! ) فقط مشکلی که دارم این هست که بیشتر شب امتحانی درس می خوانم و نمیتوانم ( یا شاید هم تنبلم و یا نمی خواهم ) مثل بعضی از دوستانم پیوسته برای یک امتحان وقت بگذارم . همه این ها را گفتم تا برسم به تافل و GRE :
من فقط حدود 1.5 ماه برای تافل وقت گذاشتم (چون هم سر کار می رفتم هم روی چند مقاله کار می کردم) سر امتحانم هم 2 ساعت برق رفت و روز قبل از امتحان هم مسموم شدم که این نمره ، برآیندیست از این حوادث اما admission comittee که اینها را نمی داند و حق هم دارد!
از طرفی وقتی جواب های بسیار عالی از استاد های آمریکا گرفتم تازه تصمیم گرفتم امتحان GRE بدهم و به دلیل همان فعالیت های بیش از حد و اینکه ددلاین اکثر دانشگاه ها رو ازدست داده بودم ، فقط 2 روز وقت گذاشتم و با بی دقتی تمام قسمت Q رو خراب کردم . گرچه نمره 760 آنقدرها هم بد نیست اما به قول شما در شأن بقیه رزومه نیست ( کاملا قبول دارم)
جمع بندی و نظر شخصی خودم :
با نوجه به مطالب ذکر شده ، احتمالا شما با فردی طرف هستید كه نميتواند شرايط تحصيلي آكادميك را تحمل كند ( حوصله امتحان دادن ندارد ) اما به research علاقمند است ! مهم ترین عاملی که باعث وجود نقاط ضعف در application من شد ، دیر به فکر افتادن برای شروع این پروسه زمان بر و انصافا مشکل بود . من تازه اواخر مرداد ماه مصمم شدم که اقدام کنم و هیچ گونه اطلاعاتی در این زمینه نداشتم و مجبور بودم در کنار همه فعالیت های ذکر شده در بالا مدارکم رو آزاد کنم ، در مورد دانشگاه ها تحقیق کنم ، CV بنویسم ، به استادها ایمیل بزنم ، SOP بنویسم و.... بقیه کارهایی که شما اساتید بهتر از من می دانید و هر کدامشان به مثابه یک خان رستم هستند...
( پاسخ به پست جناب niva61) وقتی به اساتید ایمیل میزدم بیشتر از 90 درصدشون من رو تشویق می کردن برای PhD اپلای کنم که شانس بیشتری برای گرفتن فاند داشته باشم. دو نکته شخصی اما حایز اهمیت وجود داره : اول اینکه من هنوز مطمئن نیستم که می خوام PhD بخونم و در آینده صرفا کار آکادمیک بکنم
دوم این که من اگر بخوامDirect PhD بخونم ( در آمریکا) به این معنی هست که تا 5 سال نمی تونم خانوادم رو ببینم و این برام غیر قابل تحمله {در فرآیند پذیرش انسان باید با خود رو راست باشد! }
پس تنها کاری که به ذهنم رسید این بود که برای مقطع master اقدام کنم و بعد از 2 سال می تونم برای اون دو تا فاکتور بالا -مخصوصا اولی- تصمیم گیری عاقلانه تری انجام بدم و از طرف دیگه امکان رفتن به دانشگاه های تاپ هم بیشتر میشه .
توصیه به افراد کم تجربه و تازه واردها به این فروم :
شاید اگر من هم مثل هم دوره ای هایم در مقطع لیسانس که در دانشگاه شریف و تهران کارشناسی ارشد می خوانند و الان هم برای پذیرش در مقطع PhD اقدام کرده اند، 9 ماه برای تافل و 6 ماه برای GRE وقت می گذاشتم نمرات خیلی قابل قبول تری می گرفتم ، اما ایده من این بود که اولا بهتر است حداقل چند ماهی به عنوان یک مهندس کار کنم و دید صنعتی تری بدست بیاورم و ثانیا وجود آیتم های بیشتر در رزومه نشان دهنده ی توانایی های بیشتر یک فرد است ( مثلا در مقایسه دو فرد که یکی سابقه کار دارد با دیگری که تجربه صنعتی ندارد) و ثالثا خودم شخصا به این نتیجه برسم که رفتن به خارج از کشور برای من تصمیم معقول تریست و اصطلاحا احساسی تصمیم نگرفته باشم ! به دلایل بالا با وجود این که در کارشناسی ارشد قبول شدم ، اما انصراف دادم و نرفتم.
از طرفی برای موفقیت در کنار تلاش و پشت کار و توکل به خدا ، واقعا نیاز به یک برنامه ریزی بلند مدت هست . همچنین کسب اطلاعات از دوستان و همه زحمت کشان این فروم در کنار یک برنامه ریزی بلند مدت باعث کاهش و رفع مشکلات احتمالی برای شما در آینده خواهد شد .
پ.ن. هدف از نوشتن این همه مطلب فقط و فقط راهنمایی برای دوستان دیگر در آینده بود . امیدوارم دوستان عزیز به صورت عالمانه از این مطالب برداشت کنن .
باز هم از همه دوستانی که نظراتشون رو گفتند تشکر می کنم و کماکان منتظر نظرات و انتقادات شما هستم . اگر مطلبی هست که توضیح نداده ام یا بد بیان شده است ، یادآوری کنید تا پاسخگو باشم .
به امید موفقیت برای همه انسان های خوبی که به بقیه کمک می کنند...
محمّد
ویرایش توسط 7para2x : April 17th, 2010 در ساعت 09:04 PM
در صورت گرفتن پذیرش لطفاً اطلاعات خودتان را بخش "نتایج پذیرش" وارد کنید
فرقی نمی كند كه گودال كوچك آبی باشی یا دریای بیكران ، زلال كه باشی ، آسمان در توست
بنده هم ذكر كرده بودم كه از اين رزومه برداشت ميشه كه علاقمند به تحصيل آكادميك نيستيد و اين براي گرفتن پذيرش اصلا خوب نيست. ببينيد، overqualified بودن يعني اينكه شما خوب هستيد اما براي جايگاهي كه درخواست ميديد مناسب نيستيد. مثلا بعد از يك سال ميخواهيد كه دانشگاه رو عوض كنيد، يا در كلاسهاي درس شركت نميكنيد. همانطور كه گفته بودم، اين رزومه فعاليت زياد رو نشون ميده، اما براي گرفتن پذيرش مناسب نيست، بايد دقيقتر روش فكر بشه.
اگر تصور نادرستي از پست بنده برداشت ميشه، متاسفم. قصد جسارت يا بحث دونفره ندارم.
موفق باشيد قربان
دوست عزیز که رزومه خوبی دارید
من با حرفهای این دوستان موافق نیستم. قرار نیست هر کسی در هر زمینه ای توانا باشه. دست بالای دست بسیار است. ممکنه یکی تحقیق خوب بتونه بکنه و خلاقیت داشته باشه ولی مثلا استعداد زبان آموزی جالب نباشه یا مثلا سیستم امتحان رو نتونه حلاجی کنه و نتیجه گیری خوبی کنه. شما روی نحوه ایمیل زدن به استاد ها تمرکز کن که چی براشون می نویسی و سعی کن خیلی هم دیگه دست بالا دانشگاه ها رو انتخاب نکنی. اصلا هم مایوس نباش چون شرایطت رو می دونم و تا حدودی هم مثل شما هستم.
فرمایش شما متین است ، اما دیگه اینطوری هم نیست که مثلا یهو بعد از یک سال بیخیال همه چیز بشم
برای این که از بحث دو نفره جلوگیری بشه خوشحال میشم که comment هاتون رو برای تصحیح کردن رزومه ام
( با توجه به مطالبی که الان در جریانشون قرار گرفتید ) به صورت پیام خصوصی برام بفرستید و هر کار دیگه ای لازم میدونید بگید تا من انجام بدم .
باز هم از حسن نظر شما تشکر می کنم
در صورت گرفتن پذیرش لطفاً اطلاعات خودتان را بخش "نتایج پذیرش" وارد کنید
فرقی نمی كند كه گودال كوچك آبی باشی یا دریای بیكران ، زلال كه باشی ، آسمان در توست
با سلام من دانشجوی سال چهار یا آخر کارشناسی مکانیک تهران هستم و از همین Waterloo , Georgia Tech پذیرش full fund دارم.
در نگاه اول در resume شما چند چیز مشهوده:
1- شما در کارشناسی اولویت اولتون کار های تحقیقاتی بوده و نه دروس و به همین خاطر معدل نسبتا پایینی دارین.
2- minimum toefl of waterloo at speaking and writing is 24 and 21
3- مقاله معتبرتون submit بوده یا accept
4- تماس با اساتید اونجا داشتین؟
5-بنا به گفته ی استاد های اونجا که با من صحبت کردن ،رو بقیه کارها مثل کنفرانس داخلی و patent داخلی و... خیلی نباید حساب کرد(این نظر اونهاست نه من!)
با ویرایش m0h3n
تصحیح ساختار نقل قول
ویرایش توسط m0h3n : April 18th, 2010 در ساعت 09:28 AM
در مورد تماس با اساتید من کمی دیر اقدام کردم و اواخر دسامبر با خیلی از استادها تماس گرفتم که فقط یکیشون جواب داد و گفت فاند نداره. ضمنا مقاله های معتبرم چاپ شده اند.نوشته اصلی توسط ehossein
راجع به مورد 5 : از 7 مقاله من فقط یکی کنفرانس داخلی بوده است ( که این فقط 2 خط از CV پنج صفحه ای من رو تشکیل می داد ! )
باز هم ممنون از توجه شما
ویرایش توسط 7para2x : April 18th, 2010 در ساعت 01:26 AM
در صورت گرفتن پذیرش لطفاً اطلاعات خودتان را بخش "نتایج پذیرش" وارد کنید
فرقی نمی كند كه گودال كوچك آبی باشی یا دریای بیكران ، زلال كه باشی ، آسمان در توست
علاقه مندی ها (Bookmarks)