صفحه 1 از 10 12345678910 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 95

موضوع: تجربیات و نتایج پذیرش در اقتصاد و مدیریت، 2010

  1. #1

    Post تجربیات و نتایج پذیرش در اقتصاد و مدیریت، 2010

    دوستان عزیز،
    از این تاپیک برای اعلام نتایج امسال در این دو رشته استفاده کنید.
    لطفاً اطلاعاتی که وارد می کنید شامل:
    1. نام رشته پذیرفته شده و مقطع آن
    2.نام دانشگاه مقصد
    3.نام دانشگاه کارشناسی و (کارشناسی ارشد)
    4.معدل کارشناسی و (کارشناسی ارشد)
    5. نمرهGMAT یاGRE
    6.نمره تافل/آیلتس
    7.تعداد و نوع مقالات
    8.سابقه کار
    9.برقراری ارتباط با استاد
    ویرایش توسط advisor : March 12th, 2010 در ساعت 06:26 PM
    Before the Dawn

  2. #2
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Dec 2007
    ارسال‌ها
    59

    پیش فرض پاسخ : نتایج پذیرش اقتصاد و مدیریت (پائیز 2010)

    1- State University of New York-Buffalo & University of North Texas هر دو در گرایش Management Science and Decision Technologies در مقطع دکتری
    2- دانشگاه مقصد رو هنوز تصمیم نگرفتم. به احتمال زیاد نیویورک
    3- کارشناسی مهندسی صنایع - دانشگاه صنعتی اصفهان و کارشناسی ارشد مدیریت پروژه KTH سوئد
    4- معدل کارشناسی 13.11 ( باعث شرمندگیه!!! ) و کارشاسی ارشد هم سوند معدل نداره اما درسای اصلی همش A بود
    5- GMAT : 700
    6- تافل : 110
    7 - 2 تا مقاله کنفرانس خارجی ( کنفرانس معتبر توی آمریکا، هر دوش جزو بهترین مقالات دانشجویی بود و چایزه کمک هزینه سفر به عتبات عالیات آمریکا رو هم گرفت )، 1 مقاله ژورنال ISI که هنوز زیر بررسی هستش، و 3-4 تا هم این کنفرانس های داخلی ( همه به زبان انگلیسی )
    8 - سابقه کار 2-3 سال مشاور مدیریت سیستم های کیفیت
    9- برقراری ارتباط بسیار خفن با اساتید محترم که بسیاری از آنان در کمال نامردی، با وجود دادن قول مساعد ریجکتمان نمودند. ( به پست بعدی مراجعه کنید )
       

  3. #3
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Dec 2007
    ارسال‌ها
    59

    پیش فرض پاسخ : نتایج پذیرش اقتصاد و مدیریت (پائیز 2010)

    من سعی میکنم با توجه به اینکه در گرایش مدیریت و اقتصاد تجربیات کمی توی فروم ثبت شده، به سهم خودم تجربیاتم را در اختیار دوستان بذارم.
    رابطه با استاد:
    اولین تفاوتی که توی پذیریش در رشته مدیریت هست با رشته های دیگه اینه که استاد به تنهایی در مورد شما تصمیم نمیگیریه، بلکه شورای دانشکده در مورد پذیرش تصمیم میگیره. همینطور در مورد فاند و بقیه مسائل، همه تصمیمات توی شورا گرفته میشه. دقیقاً نمیدونم چرا این تصمیمات همش گروهی گرفته میشه اما حدس میزنم به خاطر اینکه توی دانشکده مدیریت سعی میکنند پروسه تصمیم گیری بهتر و عادلانه تری داشته باشند، برای همین منطقاً تصمیمات گروهی میتونه بهتر از تصمیمات فردی باشه که توی بقیه دانشکده ها استادا راساً میگیرند. بنابراین وقتی به استادی ایمیل میزنید، و جواب بسیار مساعدی دریافت میکنید، باید بدونید که این جواب مساعد به هیچ وجه نباید شما رو دلخوش کنه، چرا که مسلماً بقیه هیئت علمی هم دانشجویان سوگلی خودشون رو دارند و اونها رو توی جلسات تصمیم گیری برای پذیرش، پیشنهاد میدند!!!
    من دو تا دانشگاه نیویورک و تکزارس A&M را شخصا رفتم باشون حرف زدم و اونقدر من رو گرم تحویل گرفتند که دیگه مطمئن بودم از این دوتا حتماً پذیرش میگیرم. همین امر باعث شد که توی اپلای کردن های بقیه دانشگاه ها خیلی بلند پروازانه اقدام کنم. و به غیر از همین دوتا دانشگاهی که ادمیت شدم، بقیه رو همه رو زیر 20 دنیا اپلای کنم. یادم میاد که توی نیویورک، استاده بهم همش میگفت تو چرا برای ام آی تی، استندفورد و کلمبیا اقدام نمیکنی!!! بنا براین میتونید حدس بزنید که وقتی اولین جواب رد از همین دو تا دانشگاه که شخصاً با هاشون دیدار داشتم به دستم رسید، چه حال و روزی داشتم!!!
    پس اولین نکته :
    از تماس با اساتید، فقط به عنوان راهی برای کسب اطلاعات در مورد دانشگاه و حداکثر سنجیدن شانس خود برای پذیرش استفاده کنید!!! به هیچ عنوان تصمیم نهایی را بر مینای جواب های امیدوار کننده اساتید محترم نگیرید!
    رشته finance
    در مورد رشته finance من شخصاً اقدام نکردم، چون نه علاقه ای داشتم و نه استعدادش رو و نه پیش زمینه تحصیلی رو. به هر حال این رشته پر طرفدار ترین رشته توی رشته های مدیریت هست. اگر لیسانس اقتصاد و یا ریاضی با معدل بسیار بالا ندارید، به هیچ عنوان حتی بهش فکر نکنید. شانس پذیرش توی این رشته اگر خیلی متقاضی خوبی باشید حداکثر 5% است. یعنی 100 تا اپلای مکنند از بین این 100 نفر 5 نفر را میگیرند!

    معدل و امتحالات استاندارد :
    امتحاناتی مثل GMAT فقط یه عامل *****ینگ هستند. یعنی شما با یه نمره جی مت خوب فقط جزو دسته ای از متقاضیان قرار میگیرید که مدارکشن بررسی میشه!!! همین و بس! بعد از این دیگه شانس شما بیشتر بر مبنای معدل، دانشگاهی که از اون مدرک کارشناسی و ارشد گرفته اید، مقالات و .. بررسی میشه. بهترین استراتژی برای GMAT اینه که ببینید متوسط سال های قبل برای نمره GMAT توی دانشگاه مقصد شما چند بوده. این اطلاعات را اگر توی وب سایت دانشکده پیدا نکردید، خیلی راحت میتونید از phd coordinator ها بپرسید. نمره ای برابر و یا حداکثر 10-20 نمره بالاتر از متوسط شما رو جزو کسانی قرار میده که مدارکشون بررسی میشه! امسال دانشگاه نیویورک که منو ریجکت کرد، گفت که 1300 نفر اپلای کردند و فقط 20 نفر رو گرفتند! بنابراین سعی کنید حداقل در بین 10% باشید توی GMAT. من برای دانشگاه های زیر 100 توی آمریکا حداقل نمره 700 را برای GMAT مناسب مبدونم. بازم تاکید میکنم که با این نمره فقط از ***** اول رد میشید!

    نمره تافل هم تقریباً مثل GMAT هست داستانش. اما یه تفاوت عمده هست بین تافل شما که برای مدیریت اقدام میکنید تا بقیه رشته ها!!! شما باید Speaking خیلی عالی داشته باشید! چرا؟ چون باید بری سر کلاس های MBA درس بدی! تافل با اینکه کافی نیست، الزامی است! بدون تافل خوب فکر مدیریت رو از سرتون خارج کنید

    دانشگاهی که توس درس خوندید:
    دانشگاهی که شما توی اون درس خوندید، اگر در ایران باشه، به صورت صفر وی ک بررسی میشه، شما یا دانشگاه شریف و تهران درس خوندید، یا نخوندید! این دوتا دانشگاه ، مخصوصاً شریف برای اونها کاملاً، تاکید میکنم کاملاً شناخته شده است. با وجود اینکه دانشجوی این دوتا دانشگاه بودن اصلاً تعیین کننده نیست، اگر دانشگاه دیگه ای درس خوندید، اصلاً فرقی نداره که امیر کبیر باشه، صنعتی اصفهان باشه، یا دانشگاه آزاد برره!!! فقط معدل را بچسبید! معدل بالای 17 بسیار امیدوار کننده هست! این آمریکایی های عزیز، معدل شما را تقسیم بر 5 میکنند و بعد با بقیه دانشجو ها مقایسه میکنندو اصلاً هم حالیشون نیست که سیستم نمره دهی ایران کاملاً با امریکا و اروپا متفاوت هست! بنابراین بهتون توصیه میکنم اگر هنوز امکانش رو داریدف روی معدل کار کنید!

    کسایی که MBA دارند :
    کسایی که MBA خوندند، رو من شخصاً اطلاع دقیقیندارم که آیا برای دوره دکتری مناسب هستند یا نه، بقیه دوستان بهتر میتونند نظر بدند ، اما به نظر من اگر تز درست و حسابی توی MBA نداشتید، خیلی شانس کمی برای دکتری دارید، مدرک کارشناسی ارشد Master of Science خیلی جذاب تر از MBA هست برای دوره دکتری. دلایلش واضحه : اول اینکه توی MS شما روحیه تحقیقاتی بیشتری نسبت به MBA دارید. دوم ایتکه کسی میره دنبال MBA که بخواد وارد بازار صنعت بشه، و به احتمال بسیار زیاد 4-5 سال سابقه کار داره، یعنی ازدانشگاه دور بوده، و حالا یهو بعد چند سال دوباره فیلش یاد هندوستان کرده، خیلی ادم مورد اعتمادی به نظر نمیاد! بنابراین کسی که مدرک کارشناسی ارشد مدیریت داره شانس بیشتری داره نسبت به کسی که MBA داره. البته این نظر شخصیه منه!

    مقالات:
    در مورد مقالات، توی رشته مدیریت خیلی متفاوته. برعکس شیمی و مواد که هر دانشجو حداقل 35 تا مقاله ISI داره. توی مدیریت اینجور نیست. سعی کنید مقالاتتون رویکرد یکسان داشته باشه. یعنی حول و حوش یه موضوع بچرخه، نه اینکه از هر دری سخنی گفته باشید. اگر شما چند تا مقاله مثلاً در مورد مدیریت ریسک داشته باشید، شانس بالایی دارید که به عنوان یه محقق هدفمند مورد توجه دانشگاهی قرار بگیرید که توی حوزه مدیریت ریسک کار میکنند. بنابراین حتی اگر توی کنفرانس های داخلی هم مقاله میدید، سعی کنید نردیک به هم موضوع مقاله انتخاب کنید.

    سابقه کار :
    سابقه کار برای دکتری اهمیتی نداره! هر جند حین تحصیل خوبه که سابقه کار هم داشته باشید. این نشون میده که تک بعدی نیستید!

    توصیه نامه
    توصیه نامه هم مثل دانشگاه میمونه. شما یا استادای خفنی که با دانشگاه مقصد رابطه دارند، براتون توصیه نامه مینویسند یا بقیه استادا. گروه دوم اصلاً اهمیتی نداره! یعنی تاثیر مثبتی به نظر من نداره که فلان استاد دانشکده مدیریت شریف که شما فکر میکنی خیلی باحاله برات توصیه نامه بنویسه! اصلاً اونا نمیشناسد ایشون کیه؟ واقعاً هم خودتون قصاوت کنید که استادای ایرانی مخصوصاً توی زمینه مدیریت خیلی شوت تشریف دارند! دیگه چه برسه به اینکه بخواند یکی دیگه رو توضیه کنند! بنابراین برای درمان این درد مشترک! توصیه میکنم که کسی براتون توصیه نامه بنویسه که در عین گمنامی با شما رابطه طولانی مدت منطقی داشته باشه. مثلاً استاد راهنمای تر کارشناسی ارشدتون و یا کسی که چندین درس مهم و اساسی توی کارشناسی باهاش پاس کردید. نه اینکه مثلاً استاد تربیت بدنی 1 بگه ایشون دور زمین چمن خیلی خوب میدود!
       

  4. #4
    Senior Member
    تاریخ عضویت
    May 2008
    ارسال‌ها
    579

    پیش فرض پاسخ : نتایج پذیرش اقتصاد و مدیریت (پائیز 2010)

    من سعی می کنم روی نظرات niam نطرات خودم رو بدم.

    درمورد رابطه با استاد در مجموع موافقم.

    در مورد رشته فایننس درسته که بیشترین تعداد داوطلب رو داره اما شانس پذیرشش در مجموع متوسطه. گرایش استراتژی (که گاه تحت عنوان کلی مدیریت یا اسامی دیگه ارائه میشه)، گرایشهای جدید (مثل Entrepreneurship یا Real Estate) و گرایشهای خارج از mainstream مثل international business به مراتب رقابتی تر و پذیرش گرفتن در اونها دشوارتر و رقابتی تره. در مقابل گرایشهایی مثل Operations Management یا IS یا Management Science یا Decision Science در به طور نسبی رقابت کمتری دارند. اما این مقایسه بین گرایشها فقط یک مقایسه نسبیه. به طور کلی برای پذیرش در اغلب گرایشهای مدیریت رقابت بسیار جدیه و در گرایشهایی مثل international business یا entrepreneurship متوسط درصد پذیرش در دانشگاههای مختلف بین 1 تا 3 درصد هست.

    GMAT نقش ***** اولیه رو ایفا می کنه. اما نقشش به مراتب بیشتر از ***** اولیه است. یعنی بعد از ***** شدن اولیه هم نمره GMAT کماکان وزن مهمی در تصمیم گیری نهایی ایفا می کنه. نمره تافل هم کاملا وضع مشابهی داره. برای دانشگاههای خیلی تاپ (مثلا هاروارد، MIT، کلمبیا، شیکاگو، کارنگی ملون، برکلی، استنفورد، پنسیلوانیا، نیویورک، نورث وسترن و ...) نمره بالای 720 و برای دانشگاههای زیر 100 نمره حول و حوش 700 شما رو از ***** اولیه رد می کنه. اما اگر نمره 700 بود و از ***** مثلا دانشگاه Emory رد شدید، و نکته فوق درخشان دیگه ای هم در پرونده تون نیست (مثلا پسر استیو جابز) همون نمره GMAT براتون نقطه ضعف رقابتی میشه. در تافل همونطور که niam گفته نمره speaking مهمه و نمره writing هم در تافل و هم در GMAT مهمه. چون شما قراره مقاله بنویسید در علوم انسانی که نیاز به توانایی نوشتاری بالا برای بازیهای زبانی، تشریح مفاهیم و تئوری پردازی دارید. (اهمیت writing در گرایشهای کمی تر مثل finance، Operations، Management & Decision Science کمتر میشه)

    در مورد دانشگاهی که توش درس خوندید در مجموع niam درست میگه. گرچه معدود دانشگاههایی هم هستند که دانشگاههای ایران رو کمی بیشتر می شناسند به خصوص اگر قبلا دانشجوی ایرانی داشتند یا استاد ایرانی الاصل داشته باشند یا به نحوی با ایرانیها در تماس باشند. (مثلا یکی از استادهای دانشگاه مریلند که خودش آلمانیه، زن ایرانی داره و خودش به من گفت که موقع بررسی پرونده متقاضیان ایرانی از زنش درباره دانشگاه محل تحصیل متقاضی مشورت میگیره!) دانشگاه آزاد رو هم می شناشند، گرچه معمولا نه به نیکی. معدل در هر صورت نکته مهمیه، و معدل لیسانس از معدل فوق لیسانس ابیشتر مورد توجهه.

    اگر هدفتون آمریکاست، MBA داشتن در مجموع نکته مثبته. Master of Science in Management در آمریکا چندان رایج نیست و تفاوتی با MBA براشون نداره. داشتن یا نداشتن تز در MBA هم اهمیت چندانی نداره. در گرایشهای کمی تر مثل finance، Operations، Management & Decision Science پیشینه مهندسی، آمار، یا علوم پایه نکته مثبت محسوب میشه. در بقیه گرایشها هم میشه گفت این پیشینه اثر مثبت داره. پیشینه روانشناسی و چامعه شناسی هم مثبته.

    داشتن مقاله نکته مثبته. اما چیزی رو جبران نمی کنه. شاید در شرایط مساوی باعث بشه به شما متمایل بشن. مگر اینکه در ژورنالهای A level مثل Journal of Finance یا Academy of Management Journal یا Marketing Science یا Strategic Management Journal و امثالهم مقاله داشته باشید که بسیار بعیده!

    سابقه کار هم مثل مقاله نکته مثبته، اما چیزی رو جبران نمی کنه. شاید در شرایط مساوی باعث بشه به شما متمایل بشن.

    در مورد توصیه نامه هم niam درست میگه.اگر استاد شما رو در دانشگاه مقصد می شناسند، توصیه نامه اش فرق داره. در غیر این صورت تفاوت چندانی نداره که از چه کسی نامه بگیرید. اینکه استاد از کدوم دانشگاه داره توصیه نامه می نویسه هم تا حد اندکی می تونه اثر گذار باشه. مثلا اگر کسی از یک استاد در یک دانشگاه آمریکا توصیه نامه داشته باشه نکته مثبته. یا اگر در جایی دانشگاه شریف رو بشناسند، توصیه نامه از استاد شریف نکته مثبته گرچه اثرش خیلی اندکه.
    ویرایش توسط سهیل : March 26th, 2010 در ساعت 09:40 AM

  5. #5
    Senior Member
    تاریخ عضویت
    May 2008
    ارسال‌ها
    579

    پیش فرض پاسخ : نتایج پذیرش اقتصاد و مدیریت (پائیز 2010)

    من سعی می کنم روی نظرات niam نطرات خودم رو بدم.

    درمورد رابطه با استاد در مجموع موافقم.

    در مورد رشته فایننس درسته که بیشترین تعداد داوطلب رو داره اما شانس پذیرشش در مجموع متوسطه. گرایش استراتژی (که گاه تحت عنوان کلی مدیریت یا اسامی دیگه ارائه میشه)، گرایشهای جدید (مثل Entrepreneurship یا Real Estate) و گرایشهای خارج از mainstream مثل international business به مراتب رقابتی تر و پذیرش گرفتن در اونها دشوارتر و رقابتی تره. در مقابل گرایشهایی مثل Operations Management یا IS یا Management Science یا Decision Science به طور نسبی رقابت کمتری دارند. اما دقت کنید که این مقایسه بین گرایشها فقط یک مقایسه نسبیه. به طور کلی برای پذیرش در اغلب گرایشهای مدیریت رقابت بسیار جدیه و در گرایشهایی مثل international business یا entrepreneurship متوسط درصد پذیرش در دانشگاههای مختلف بین 1 تا 3 درصد هست و در گرایشهایی که میگیم شانس بیشتره هم کماکان درصد پذیرش معمولا یک رقمیه.

    GMAT نقش ***** اولیه رو ایفا می کنه. اما نقشش به مراتب بیشتر از ***** اولیه است. یعنی بعد از ***** شدن اولیه هم نمره GMAT کماکان وزن مهمی در تصمیم گیری نهایی ایفا می کنه. نمره تافل هم کاملا وضع مشابهی داره. برای دانشگاههای خیلی تاپ (مثلا هاروارد، MIT، کلمبیا، شیکاگو، کارنگی ملون، برکلی، استنفورد، پنسیلوانیا، نیویورک، نورث وسترن و ...) نمره بالای 720 و برای دانشگاههای زیر 100 نمره حول و حوش 700 شما رو از ***** اولیه رد می کنه. اما اگر نمره 700 بود و از ***** مثلا دانشگاه Emory رد شدید، و نکته فوق درخشان دیگه ای هم در پرونده تون نیست (مثلا پسر استیو جابز) همون نمره GMAT براتون نقطه ضعف رقابتی میشه. در تافل همونطور که niam گفته نمره speaking مهمه و نمره writing هم در تافل و هم در GMAT مهمه. چون شما قراره مقاله بنویسید در علوم انسانی که نیاز به توانایی نوشتاری بالا برای بازیهای زبانی، تشریح مفاهیم و تئوری پردازی دارید. (اهمیت writing در گرایشهای کمی تر مثل finance، Operations، Management & Decision Science کمتر میشه)

    در مورد دانشگاهی که توش درس خوندید در مجموع niam درست میگه. گرچه معدود دانشگاههایی هم هستند که دانشگاههای ایران رو کمی بیشتر می شناسند به خصوص اگر قبلا دانشجوی ایرانی داشتند یا استاد ایرانی الاصل داشته باشند یا به نحوی با ایرانیها در تماس باشند. (مثلا یکی از استادهای دانشگاه مریلند که خودش آلمانیه، زن ایرانی داره و خودش به من گفت که موقع بررسی پرونده متقاضیان ایرانی از زنش درباره دانشگاه محل تحصیل متقاضی مشورت میگیره!) دانشگاه آزاد رو هم می شناشند، گرچه معمولا نه به نیکی. معدل در هر صورت نکته مهمیه، و معدل لیسانس از معدل فوق لیسانس بیشتر مورد توجهه.

    اگر هدفتون آمریکاست، MBA داشتن در مجموع نکته مثبته. Master of Science in Management در آمریکا چندان رایج نیست و تفاوتی با MBA براشون نداره. داشتن یا نداشتن تز در MBA هم اهمیت چندانی نداره. در گرایشهای کمی تر مثل finance، Operations، Management & Decision Science پیشینه مهندسی، آمار، یا علوم پایه نکته مثبت محسوب میشه. در بقیه گرایشها هم میشه گفت این پیشینه اثر مثبت داره. پیشینه روانشناسی و چامعه شناسی هم مثبته.

    داشتن مقاله نکته مثبته. اما چیزی رو جبران نمی کنه. شاید در شرایط مساوی باعث بشه به شما متمایل بشن. مگر اینکه در ژورنالهای A level مثل Journal of Finance یا Academy of Management Journal یا Marketing Science یا Strategic Management Journal و امثالهم مقاله داشته باشید که بسیار بعیده!

    سابقه کار هم مثل مقاله نکته مثبته، اما چیزی رو جبران نمی کنه. شاید در شرایط مساوی باعث بشه به شما متمایل بشن.

    در مورد توصیه نامه هم niam درست میگه.اگر استاد شما رو در دانشگاه مقصد می شناسند، توصیه نامه اش فرق داره. در غیر این صورت تفاوت چندانی نداره که از چه کسی نامه بگیرید. اینکه استاد از کدوم دانشگاه داره توصیه نامه می نویسه هم تا حد اندکی می تونه اثر گذار باشه. مثلا اگر کسی از یک استاد در یک دانشگاه آمریکا توصیه نامه داشته باشه نکته مثبته. یا اگر در جایی دانشگاه شریف رو بشناسند، توصیه نامه از استاد شریف می تونه نکته مثبت باشه.

  6. #6
    ApplyAbroad Hero
    تاریخ عضویت
    Oct 2009
    ارسال‌ها
    1,332

    Arrow پاسخ : نتایج پذیرش اقتصاد و مدیریت (پائیز 2010)

    نقل قول نوشته اصلی توسط niam نمایش پست ها
    1- State University of New York-Buffalo & University of North Texas هر دو در گرایش Management Science and Decision Technologies در مقطع دکتری
    پست بعدی مراجعه کنید )
    در صورتي كه برات ممكنه در مورد دانشگاه هايي هم كه Reject شدي، اطلاعاتي بده. مثلا كدوم دانشگاه ها بوده، چه گرايشي انتخاب كردي، و دليل Rejection چي بوده و .... (البته ظاهرا بقيه رو top20 آمريكا انتخاب كردي كه خب طبيعي بوده ريجكتت)
    در مورد fit بودن علايق و موضوعات تحقيقي يا resreach interest ها با اساتيد يك دانشگاه هم شما يا دوستان ديگه نظري دارند؟ اين عامل چقدر مهمه و چقدر انعطاف پذيره؟

    دوست دارم در مورد رنكينگ ها هم بحثي بشه، مثلا فرض كنيد Financial Times براي MBA و PhD 2 تا رنكينگ مختلف داره، به فرض IE تو MBA خيلي بالاست ولي تو PhD خيلي پايينه،
    ضمن اينكه معيار رده بنديش هم زياد ظاهرا قوت نداره، يعني دقيقا يادم نيست چي بود اما شامل تعداد فارغ التحصيلان + مقالات اونا در چند مجله (حدودو 40تا) مي شد،
    USNEWS يا Busniess Week و ديگر رنكينگ ها هم هستند، اما واقعا معيار هاي ديگه اي هم اهميت دارند مثلا ديد جامعه نسبت به يك دانشگاه و شهرتش، بالا بودن امكان استاد شدن ، و .....
    مثلا فرض كنيد دانشگاه آزاد بررره ممكنه 50 تا مقاله علمي بده ولي شريف حتي مقاله هم نده اسمش شريفه!
    و خب انتخاب هر دانشگاهي بر اساس اهداف شخص تغييير مي كنه،
    ضمن اينكه فكر مي كنم شايد خيلي دانشگاه ها باشند كه تو اين ليست ها جزو بالاها نباشند اما اسم و رسمشون بالاست، چون دانشگاه هايي كه تو اين ليست ها هم هستند رقابت سنگيني نياز دارند،
    سوال من اينه كه در هر مورد چطور دانشگاه هاي مورد نيازمون رو انتخاب كنيم، به خصوص در يك گرايش خاص،
    من خودم هم تجربيات اندكي دارم كه به زودي مي نويسم اينجا
    ویرایش توسط sysco : March 26th, 2010 در ساعت 04:30 PM
    inactive account

  7. #7

    پیش فرض پاسخ : نتایج پذیرش اقتصاد و مدیریت (پائیز 2010)

    بحث های خوبی داره اینجا مطرح می شه که واقعاً جاش توی فروم خالی بود.من خودم هم تجربه اپلای در مدیریت دارم و هم اقتصاد.فعلاً چند تا نکته به ذهنم می رسه که بگم به تدریج می شه به تعداد اون هم اضافه کرد.
    در مورد اقتصاد که امسال فعلاً از 5 دانشگاه tier 1 تا 3 پذیرش گرفتم:
    1.اول از همه معدل رو دریابید که مهمترین نقش رو در فرآیند پذیرش ایفا می کنه.اگه نمره خوبی در آمار،ریاضی،سنجی و اقتصاد ریاضی ندارید تنها شانستون کوانت GRE می تونه باشه.
    2.دومین مرحله GRE هستش.کوانت نقش مهمی در پذیرش داره و نمره وربال بالا شانس فاند رو بالا می بره.لطفاً به بچه های فنی توجه نکنید.اونها سیستمشون واقعاً با ما فرق می کنه.ما شاید تنها رشته هایی هستیم که هم کوانت هم وربال برامون کاملاً جدیه و می تونیم برای خودمون مزیت رقابتی خلق کنیم.

    3.ارتباط با استاد برای رشته ما اهمیت زیادی نداره.سه روز پیش با اساتید یکی از دانشگاه هایی که ازشون پذیرش گرفتم تلفنی صحبت می کردم.خیلی از من خوششون اومده بود درسته که مصاحبه نبود اما نیم ساعت صحبت کردیم و کاملاً دوست شده بودیم و یکیشون گفت من تو رو به عنوان TA می خوام اما باز هم قضیه فاند همچنان در حالت تعلیق به سر می بره!برای رشته ما یه چیزایی واقعاً دست استاد نیست.

    4.مقاله به اندازه GRE اهمیت نداره.به هیچ عنوان.فقط در نظر اساتید فعال،باهوش و چند بعدی جلوه می کنید.

    5.تافل مهمه.خصوصاً speaking بسیار مهمه.همون استادی که بالا ازشون صحبت کردم بهم گفت یکی از مزیت های تو اینه که speaking 27 شدی.
    6.سابقه کار هم کارکردی مشابه مقاله داره.ولی بیشتر سابقه کار تحقیقاتی و به خصوص تدریس.
    7.ریکامندیشن به نظر من نقش خنثی داره مگر در حالتی که از یه استاد بسیار تاپ و مشهور دریافت بشه.
    8.توصیه کلی من خوندن GRE ایه!بخونید.بسیار هم بخونید.هم وربال هم کوانت و هم WRITING...
    بعداً در مورد رشته مدیریت و نظرات دوستان هم نکته های لازم رو می گم.
    Before the Dawn

  8. #8
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Dec 2007
    ارسال‌ها
    59

    پیش فرض پاسخ : نتایج پذیرش اقتصاد و مدیریت (پائیز 2010)

    دانشگاه هایی که من ریجکت شدم اینا بوده :
    UCLA- Anderson
    Texas A&M -Mays
    New York University- Stern
    UC Irvine
    همه رو هم توی همین رشته Management Dcience یا Decision Support Systems بوده
    علت ریجکت رو متاسفانه هیچ کدوم از دانشگاه ها واضح نمیگند. خیلی کلی میگند تعداد زیاد متقاضی های خوب. اما من خودم فکر میکنم به دلیل معدل پایین لیسانس من بوده! همونطور که توی پست قبل گفتند، معدل لیسانس مهم تر از معدل فوق هستش. که متاسفانه معدل من خیلی پایین بود.

    به نظر من هماهنگی علایق پژوهشی شما با استادا خیلی میتونه موثر باشه! مثلاً همین دانشگاه SUNY-Buffalo به من گفت که فقط به خاطر مقاله هات که مورد علاقه ماست بهت پذیرش میدیم وگرنه با این معدل داغونت عمراً بهت پذیرش نمیدادیم. چیزی که مهمه اینه که شما واقعاً باید توی یه زمینه خاص کار کرده باشید. متاسفانه توی ایران بیشتر داشتن مقاله مهمه تا داشتن جهت گیری خاص توی یک رشته. یعنی همینجوری سعی میکنیم فقط مقاله بدیم. حالا هر چی میخواد باشه! به نظر من باید خیلی هدفمند کار کرده باشید تا بتونید از این ابزار به عنوان یه برگ برنده استفاده کنید.

    بیشتر رنکینگ های Business School ها بر اساس دوره های MBA هست. اینم به این دلیل هستش که متقاصی های خیلی زیادی داره. برای دکتری خیلی کم میتونید منبعی رو پیدا کنید که رنکینگ معتبری بده به شما. به نظر من معتبر ترین رنکیگ، عضویت در سازمان AACSB Accreditation هستش . اگر توجه کنید تموم Business School های معتبر خیلی روی این فاکتور مانور میدند.
    http://mgt.buffalo.edu/about/rankings
    نکته دیگه ای که مهمه اینه که ببینید فارق التتحصیلان این دانشگاه ها بعداً توی کدوم دانشگاه مشغول به کار شدند. من شخصاً به اسم دانشگاه بیشتر اهمیت میدم تا رنکش! چون توی تاپ ها، خیلی رقابت نزدیکه و به نظر من بین رتبه 50 تا 100 چندان تفاوتی نیست! شاید توی چند تا مقاله و یا یه استاد بیتشر یا کمتر تفاوت حاضل میشه. اینه که شهر ی که دانشگاه توش هست و همینطور اسمش خیلی برای من مهمه! البته این نظر شخصیه، و احتمالاً درست هم نیست.
    اینکه چطور دانشگاه مورد نظر رو انتخاب کنید خیلی پروسه وقت گیری هست. به نظر من قدم اول از همون رنکینگ ها هست و ایمیل زدن به استاد ها و سپس جمع اوری اطلاعات بر اساس اون ایمیل ها
       

  9. #9

    پیش فرض پاسخ : نتایج پذیرش اقتصاد و مدیریت (پائیز 2010)

    من خلاصه بگم که برای اقتصاد اپلای کردم و از چند جا تو US ریجکت شدم و از SFU تو کانادا. از روتگرز( سال اول بدون فاند) و از استونی بروک با فاند گرفتم و الانم منتظر چند جایی تو اروپا هستم. با نظرات advisor موافقم غیر از اینکه rec خوب خیلی مهمه. من امسال از Larry Blume(استاده معروف اقتصاد) پرسیدم که چه عواملی مهمه . میگفت اول نگاه میکنم ببینم استادایی که rec دادن کی هستن و میشناسم یا نه. بعدش معدل و نمرات و بعدش هم GRE مهمه. گفت SOP رو هم کسی نمیخونه زیاد وقت سرش نزار. فقط شاید به درد این بخوره که بفهمن شما یه essay میتونین بنویسین.

    اما بالاتر از همه اینا تجربه بهم میگه شانس هم نقش بزرگی و ایفا میکنه

  10. #10
    ApplyAbroad Hero
    تاریخ عضویت
    Oct 2009
    ارسال‌ها
    1,332

    پیش فرض پاسخ : نتایج پذیرش اقتصاد و مدیریت (پائیز 2010)

    نقل قول نوشته اصلی توسط pegah57 نمایش پست ها
    . گفت SOP رو هم کسی نمیخونه زیاد وقت سرش نزار. فقط شاید به درد این بخوره که بفهمن شما یه essay میتونین بنویسین.
    اما بالاتر از همه اینا تجربه بهم میگه شانس هم نقش بزرگی و ایفا میکنه
    عجيبه يكي از دانشجو هاي مديريت در يكي از دانشگاهاي top در كانادا خيلي روي SoP تأكيد داشت و ميگفت توش بايد هنرنمايي كني تا اونا بدونند كه تو راه و مسير تحقيقت معلومه و در ضمن اطلاعات كافي و پيش زمينه قبلي داري (البته گذارندن دروس مربوطه اينقدر مهم نيست تو انتخاب گرايش تو مديريت يعني شما با مثلا MBA ميتوني هم Marketing اقدام كني و هم OB ولي مهمه كه نشون بدي مشخصا دنبال چي هستي و دانش لازم رو داري) حالا شايد تو اقتصاد چون تنوع كمتره SoP چندان مهم نباشه، و شايد اين فقط نظر يك فرد باشه، اينهايي كه من گفتم هم نظر همون دانشجو هست.
    inactive account

صفحه 1 از 10 12345678910 آخرینآخرین

موضوعات مشابه

  1. گرفتن وقت از کشورهای دیگه 2010
    توسط sepid-siah در انجمن آرشیو موضوع‌های وقت گرفتن در سال‌های گذشته
    پاسخ: 116
    آخرين نوشته: December 18th, 2010, 11:41 AM
  2. وضعیت کلیرنس در استانبول در سال 2010
    توسط attanew در انجمن آرشیو موضوع‌های کلیرنس در سال‌های گذشته
    پاسخ: 57
    آخرين نوشته: November 8th, 2010, 08:59 PM
  3. گرفتن وقت از استانبول برای سال 2010
    توسط attanew در انجمن آرشیو موضوع‌های وقت گرفتن در سال‌های گذشته
    پاسخ: 25
    آخرين نوشته: September 11th, 2010, 05:29 PM

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •