با سلام به همه دوستان عزیز،
یه چند نکته هست که من طی تماس با دو سه تا از دانشگاههای آمریکا متوجه شدم و به نظرم بد نیومد که شما هم بدونید:
اول از همه، SOP بسیار مهمه برای بچههای مدیریت و به هیچ وجه این موضوع رو ندیده نگیرید. چون توی مدیریت شما نمیتونید با استاد ارتباط برقرار کنید برای فاند گرفتن (بر خلاف رشتههای مهندسی)، و تنها راهه شناختن شما رزومه و SOP شماست...به هیچ وجه از تجربیات زیر ۲ یا ۳ سال هم صحبت نکنید و فقط سعی کنید اگر چیز قبل از این تاریخ بوده که واقعا چشمگیر به صورت خلاصه بگید. در ضمن توی SOP تون رزومه تون تکرار نکنید. از دانشگاه صحبت کنید. اهداف کوتاه مدت و بلند مدت تون و چه کسی شما رو تشویق کرده که دکترا بخونید. این نکته رو از خودم نمیگم و با دو تا از موسساتی که کارهای پذیرش انجام میدن تو آمریکا صحبت کردم و همینطور با دو تا از استادها و یکی از مسئولین پذیرش...تاکید میکنم کسانی که SOP شون خیلی دقیق نباشه و از هر دری صحبت کنند احتمال پذیرش گرفتنشون حتی با GMAT بالا کم میشه (چه بسا که به هیچ وجه نتونند پذیرش بگیرند)...یه نگاهی به ویدئوهای زیر بندازید:
http://www.beatthegmat.com/mba/business-school-essay
من هم مثل خیلیهای دیگه از اطلاعاتی که نیام و سهیل و بچههای دیگه دادند استفاده کردم (هر چی باشه صنعتی اصفهانی هستی قربان)، اما یه نکته که باید بگم و اونم اینه که یه جورایی مخالفم اینه که نیام گفتن:
" دوم ایتکه کسی میره دنبال MBA که بخواد وارد بازار صنعت بشه، و به احتمال بسیار زیاد 4-5 سال سابقه کار داره، یعنی ازدانشگاه دور بوده، و حالا یهو بعد چند سال دوباره فیلش یاد هندوستان کرده، خیلی ادم مورد اعتمادی به نظر نمیاد!"
در مورد این جمله باید بگم که تمامی کسانی که در رأس تصمیم گیری هستند آدمند و مثل من و شما میفهمند که ممکن علایق و تصمیم گیریهای یک فرد هر یکی دو سال عوض بشه و این کاملا منطقیه براشون، و به هیچ وجه باعث این نمیشه که نگرش منفی به شما داشته باشند و یا نسبت به شما بی اعتماد بشند.
نمرهٔ جیمت هم بسیار مهمه (این چینیها و هندیها هی جیمت بالای ۷۵۰ میارند و خدا بگم چیکارشون کنه که تمامی مینیممها رو بالا بردند)...
علاقه مندی ها (Bookmarks)