دوست عزیزم
در مورد فرم های اسپانسر من دقیقا نظری ندارم، چون همسرم فرم های اسپانسر رو تکمیل کرد و من هم فرم های اپلیکنت رو...
خدای ناکرده راهنمایی اشتباهی میکنمت...
ولی در مورد پست:
من همسرم با Canada Post که گویا یه شعبه تو دانشگاهشون York University داشت، مدارک و فرستاد! اگه اشتباه نکنم 10-15 دلاری هزینه اش شد و با ترک نامبری که بهمون دادن، بسته رو رهگیری کردیم و بسته هم سه روزه رسید به می سی ساگا...
سلام دوستان
به نظرم مدت زمان بررسی مدارک و اخذ ویزای Spouse, common‑law partner رو کمتر کردن
ویزا آفیس آنکارا قبلا 15 ماه بود الان شده 14 ماه
حتی بنظرم مرحله ی قبلش هم 29 روز بود الان 27روز شده
درسته؟
http://www.cic.gc.ca/english/informa...es/perm-fc.asp
تبریک مجدد و آرزوی اتمام مراحل پاس ریکوئستی در نزدیک ترین زمان ممکن، چون از نوشته هاتون حس می کنم که خیلی بی تابی می کنید و عجله دارید که زودتر ویزاتونو بگیرید. من که بعد رفتن همسرم تازه امروز به خودم اومدم و سعی می کنم روحیه خودمو بهتر کنم.چه می شود کرد؟ زندگی بعضی ها فقط در گذر از مراحل خلاصه می شه و من هم یکی از اونا هستم. تا به یاد دارم منتظر عبور بودم ....از مراحل مختلف تحصیلی و شغلی و ازدواج و غیره و غیره.....انتظار برای من واژه غریبه ای نیست، به قولاً آدمی در گذر از پیچ و خم های دشوار زندگی پخته می شه و فکر می کنم برای زندگی در غربت لازمه که حتماً از این سختی هم عبور کنیم.
امروز حالم بهتره.......دارم چمدونامو می بندم ( با اینکه اصلاً نمی دونم کی پاس ریکوئست می شم) حس می کنم بهتره به چیزای مثبت فکر کنم تا اینکه منتظر باشم کی همه این سختی ها تموم می شه.... برای همه دوستان بخصوص اونایی که 9 ماهو رد کردن:mehrdad, farnaz,ftm,zahraataee ,aryanfarو خودم با تمام صمیمیتم آرزوی صبر و تحمل و شکیبایی دارم و برای دوستانی که مدتهاست منتظر "این پروسس" هستند بیشتر از همه آرزوی موفقیت دارم چون استرس زیادی داره... به امید PPR های هر چه بیشتر در آپریل
همیشه شک داشتم که سخت ترین پدیده دنیا چی میتونه باشه؟؟؟ واقعا فکر میکنم دیگه به جواب رسیدم: "انتظار..."
داستان ازدواج من و همسرم، خیلی این انتظار و برامون سخت تر میکنه؛
3 سال انتظار و کشمکش، فقط برای راضی کردن خانواده هامون، جدای از اون سال های مجردی که با هم دوست بودیم...
از تاریخ اولین روزی که دوستی ما با هم آغاز شد، و وابستگی بینمون بوجود اومد، هفت سال و نیم میگذره؛
و در تمام 4 سال گذشته، کلا 48 روز با هم بودیم!
و الآن دیگه واقعا تحمل هفت ماه، اونم در شرایطی که عقد کردیم برامون خیلی مشکله!
اما شاید وصال و با هم بودن، بعد از تحمل این همه دوری، شیرینی مضاعف و چندین برابری داشته باشه! سعی میکنیم خودمون و این طوری آروم کنیم!
آدم نمیدونه حتی کی باید از کارش استعفا بده؟
دوست دارم دو - سه ماه آخر رو بجای سر کار رفتن بخاطر چندرغاز حقوق، به یه سری کارهایی بپردازم که شاید دیگه تا سال ها فرصت انجامش دست نده! دلم میخوام یه استراحت مطلق داشته باشم، و دیگه پاشنه ام و بکشم برای تلاش و کار در کانادا! ولی متاسفانه هیچ برنامه ریزی روی زمان نمیشه انجام داد...
راستی دوستان عزیزی که دیگه منتظر پاس ریکوئستی هستین:
وضعیت زبان و آیلتس هاتون چطوره؟ گرفتین یا گذاشتین برای اون ور؟ نمره هاتون چنده؟
:-)
بجای این همه شکوه از انتظار، چهار تا تجربه به درد بخورمون و خوبه به اشتراک بذاریم!
ویرایش توسط Erfan228 : March 28th, 2014 در ساعت 02:06 PM
کاملاً با گفته هات موافقم ERFAN عزیز. در شرایط حاضر در 2 جا کار می کنم که می خواهم از یکی استعفا بدهم و تنها کسایی که مجبورن به خاطر بیمه یا مسائل دیگه و یا حتی برای سرگرم نگه داشتن خودشون، سرکاربرن ، درک می کنن که من چی می گم و بعد از مدتها کشمکش، یکی از تصمیمات امسالم اینه که از یکی از کارام استعفا بدم و به ذهنم و روحم به امید تجربه روزهایی زیبا در آینده نه چندان دور، استراحت بیشتری بدهم. الان دوست دارم اصلاً سرکار نروم و برای خودم سرگرمی هایی جور کنم که باز می بینم اینطوری فقط اوضاع رو بدتر می کنم.
وضعیت زبانم به خاطر اینکه به لیسانس زبان دارم، خوبه و برای دکترا دوست دارم تا رسیدم اقدام کنم و تا 2 سال پیش که اینقدر مشغله مهاجرت نداشتم، مقالات و کارای پژوهشی خوبی آماده می کردم و وضعیت رزومه کاری هم تقزیباً خوبه؛ ولی می خوام این مدت کوتاه تا دریافت PPR (البته امیدوارم که کوتاه باشه) روی listening بیشتر کار کنم.
می خوام این مدتی که تا رفتن دارم از زمانم استفاده بهتری کنم، بیشتر روی مباحث شغلی و تحصیلیم مطالعه داشته باشم، کتابهای جدید رو تهیه کنم و بخونم، لیست وسایلی رو که قراره ببرم تهیه کنم و بیشتر و بیشتر مثبت فکر کنم. می خواهم در حال حاضر زندگی کنم نه افسوس گذشته ( که سهل انگاری وکیل کارمونو کلی عقب انداخت) و نه دلواپس آینده که زودتر برسه...... می خوام از هوای قشنگ و بی نظیر بهار شیراز نهایت لذت رو ببرم.........ممکنه دیگه چنین فرصت هایی هیچ وقت پیش نیاد....
دوستان عزیز همانطور که دوستمانerfan هم اشاره کرد بهتره تجارب و نیازهای زندگی در کانادا رو بحث کنیم به جای استرس بیش از حد که تمام توان و قوتمان را برای ادامه راه می گیره.... بهتره خودمون رو برای آینده ای بهتر و زیباتر و موفق تر در غربت آماده کنیم و لحظات را با استرس ویزا هدر ندهیم.
تجربه شخصی من در زندگی ثابت کرده ::
هر آنچه که قرار است اتفاق بیفتد، در زمان مشخص خود اتفاق خواهد افتاد و عجله و خودخوری ما جز هدر دادن انرژی (که یقیناً برای یک زندگی موفق در آنسوی دنیا لازم داریم) و ناراحتی روحی، چیزی به ارمغان نحواهد آورد. همدلی همه ما که در یک مسیر گام نهاده ایم، ما را به هم نزدیک تر و تحملمان را بیشتر می کند.
برای تک تک دوستان خوبم در این فروم آرزوی لحظات بهاری زیبایی دارم.
ممنون دوست عزیز
در فرم 5481 سوال 4و5 جوابش چی میشه ؟ما نه بچه داریم نه وابسته؟
پایین فرم 5481 پایین صفحه original opition -c این رو میخواد با توجه به اینکه من هنوز 3 ماه هست که وارد شده ام به کانادا باید چکار کنم ؟
تو فرم 5540 سوال 8 باید ایران رو بنویسیم؟ یا باید خالی بذارم من مقیم کشور دیگری نبودم !
ممون از همه بچه ها تا چند روز دیگه که منم فرمها رو بفرستم از سوالهای من راحت میشید .
علاقه مندی ها (Bookmarks)