صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 12 , از مجموع 12

موضوع: تجربه زندگی با خانواده آمریکایی

  1. #11

    پیش فرض پاسخ : تجربه زندگی با خانواده آمریکایی

    نقل قول نوشته اصلی توسط arashmirh نمایش پست ها
    وبسایت هست، ولی خوب نیستن. هم گرونه هم اینکه homestay واقعا نیستن. بیشتر شبیه اینه که میخوان یه اتاق فقط واست پیدا کنن.
    از دانشگاه بپرس. بهش میگن homestay
    یا سعی کن گروه ها یا ارگانهای non-profit که اکثرا کلیساها دارند را پیدا کنی. توی شهر خودت. خیلی کوچیکن اکثرا. از این کارا میکنن معمولا.
    کلا واسه homestayمهم اینه که چه کسی بهت معرفی میکنه. خیلیا فقط دنبال پولن و اصلا واسشون مهم نیست که طرفو کجا میفرستن.
    اگر میخوای واقعا با فرهنگ نیتیوها همراه بشی یا کلا ادم راحتی هستی؛ به نظر من بهترین کاره.
    بیشتر دنبال اشنا شدن با فرهنگ امریکایی های اصیل هستم
    The world is not in your books and maps, it’s out thereGandalf /Hobbit
    The Road goes ever on and on -- Down from the door where it began ,,,Now far ahead the Road has gone -- And I must follow, if I can ,, Pursuing it with eager feet -- Until it joins some larger way ,,, Where many paths and errands meet --And whither then? I cannot say **** Bilbo baggins , lord of the rings by JRR TOLKIEN

  2. #12
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    رشته و دانشگاه
    Music ;Mechanical Engineering, M.S.
    ارسال‌ها
    43

    پیش فرض پاسخ : تجربه زندگی با خانواده آمریکایی

    ​​
    سلام
    من زیاد اینجا پست نمیزارم اما دیدم این موضوع زیاد مشارکت نشده (یا ایرانیها زیاد شانس زندگی‌ با خونوادهای خارجی‌ رو نداشتن) پس تصمیم گرفتم از تجربه خودم بگم.
    من حدود ۸ ساله آمریکا هستم. از ۵ سال پیش با خانواده سفیدپوست آمریکایی‌ زندگی‌ می‌کنم که یه پسر دارن حدود سن خودم. یعنی‌ چی‌ بگم، یکی‌ از بهترین تجربه
    های‌ زندگی‌ من! کسی‌ شک داره سفیدپوستا تون خیلی‌ چیزا از بقیه نژادها جلوترن؟ خیلی‌ مهربونن و با فرهنگ. خیلی‌ ازشون چیز یاد گرفتم. من رو پسر خودشون میدونن و به همه میگن ۲ تا پسر دارن. با پسر هم مثل بردار خونی شدیم، خیلی‌ صمیمی‌ و دوست شدیم. یه سری چیزایی رو که یاد گرفتم و الان یادم هست اینجا میگم:
    ۱- زبان انگلیسی‌ من در حد برق و ب
    اد خوب شد. لهجم خیلی‌ عوض شده و کلا انقلابی در زبانم شد. الان ازم
    خیلی‌ وقتها می‌پرسن اینجا متولد شودی؟ لهجت خیلی‌ خوب.
    ۲- من غذاهای ملل مختلف رو دوست دارم. از این خانواده خیلی‌ غذا یاد گرفتم و دیگه محدود به غذاهای ایرانی‌ نشدم.

    ۳- سیستم مراقبت و زندگی‌ در خونه‌های آمریکایی‌ رو یاد گرفتم. کسایی‌ که آمریکا هستن میدونن که خونه‌های اینجا فرق داره با ایران. چمن حیاط، پمپ آب زیر زمین، رنگ زدن اتاق ها، جمع کردن برگ، ... رو یاد گرفتم.


    ۴- تفاوت‌های فرهنگی‌ رو خیلی‌ خوب یاد گرفتم. وقتی‌ خونه یه نفر میرم چیکار کنم، رفتار با زنان و بچه ها، راحت بودن شون رو منم یاد گرفتم چون واقعیتش از فرهنگ تشریفاتی و تارفی ایران هیچ دل خوشی‌ نداشتم. این چیزا باعث شد تون دوست پیدا کردن و دوست دختر داشتن خیلی‌ موفق باشم. میدونید که آمار دوست یابی‌ و دوست دختر خارجی‌ داشتن ایرانی‌‌ها چندان جالب نیست و اکثر ایرانیها میان اینجا و دوباره تون همون جامعه ایرانی‌ آن.


    ۵- ورزش و تفریح الان شده جزئی‌ از برنامهٔ هر روز من به خاطره این خانواده.
    ۶- من عاشق موزیک و سینمای آمریکا هستم و خوبم مدرک موزیک از آمریکا هم گرفتم. با آمریکاییها زندگی‌ کردن به من کمک کرد بفهمم خودشون چجوری فیلم و موزیک شون رو آنالیز می‌کنن و وااای که عجب متفاوت بودن از ما. خیلی‌ جالب بود این یکی‌ واسه من. بخصوص که این خونوده خیلی‌ با تحصیلات و آگاهی‌ اجتماعی هستن.

    ۷- به من شاد بودن رو یاد دادن. کسی‌ دیگه شک داره که فرهنگ ایرانی‌ غم و نا امیدی توش موج می‌زنه؟ من ازینا یاد گرفتم در سخت‌ترین شرایط هم فان داشته باشم و به تسلیم شدن فکر نکنم. عجب نکتهٔ مهمیه این تو فرهنگ آمریکاییها.


    اینا تجربه من بوده. من همینا الان یادم بود
    اگه کسی‌ سوال دربارهٔ موضوع خاصی‌ داره بپرسه لطفا.
    فعلا


صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

موضوعات مشابه

  1. آشنایی با اعضای که برای سال 2010 اقدام کرده اند
    توسط فراز در انجمن تحصیل در سوئد
    پاسخ: 130
    آخرين نوشته: May 30th, 2010, 06:54 PM

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •