دوست نازنینم
عرض بنده هم همینه.
این جمله شماست:
"من چون جی ار ای نداشتم ریسک نکردم و استادای امریکا ایمیل نزدم که کاش میزدم و اگر اوکی میگرفتم میرفتم دنبالش، الان وقتی پیشنهاد میدین با استادت صحبت کن و توضیح بده شرایط رو، خدایی استاد نمیگه من چرا روی دانشجویی حساب وا کنم که میخواد سال بعد بره ؟و قطعا ممکنه یکی دیگه رو جانشین من کنه!"
من دقیقا همین رو گفتم بالا. عرض کردم که شما وقتی یه استاد جدید رو جایگزین استاد قبلی میکنی و حتی به این استاد بیچاره فعلی نمیگی که داری میری و یهویی وقتی کارات درست شد میری، تصویر بسیار بسیار زشتی میسازی. اینکه شما جی ار ای نگرفتی و از اول تکلیفت با خودت روشن نبوده، تقصیر خودته. اینکار پرافشنال نیست.
من این رو به چشم خودم دیدم. شما اون استاد رو وادار داری میکنی که بعد از تو دانشجوی ایرانی دیگه نگیره. مگر دیگه چی بشه، یا چه تفاوتی توی متن ایمیل طرف ببینه که بگه حالا اینو بگیرم ببینم چی میشه.
من دقیقا بالا توضیح دادم که این تفکر اسمش هست تفکر خاورمیانه ای و مطابق معمول چون مردم کشور ما اکثرا قادر نیستن لای کتابی رو باز کنن، اومدن بهم پریدن که تو نژادپرست هستی و بی فرهنگ. یعنی ملت به جای پریدن به من، اگر میرفتن یه بار برای اولین بار لای یه کتاب رو باز میکردن به جای خندیدن به جوک های اینستاگرام، دقیقا میفهمیدن من چی میگم. من از بطن اون کشور اومدم بیرون، هم دوره پولداری داشتم هم کارگری و بی پولی، هم دستفروشی کردم. لازم باشه بازم انجام میدم و کاری که شرافت داره رو به نظرم ادم نباید ازش بترسه. شما یه جوری میگی دوستان خارج نشین از ما درکی ندارن انگار من کامران هومن جعفریم که از 4 سالگی ددیم بردتم مونتریال بعدم ونکوور. منم از همون کشور اومدم بیرون دیگه! دو سالم نشده که بیرون اومدم. یه سال و نیمه. قبل اونم هر سری بیرون اومدم باز برگشتم کشورم.
عرض کردم همین کاری که شما فقط و فقط به منافع خودت فکر میکنی و به اون طرف مقابل فکر نمیکنی دقیقا همین اسمش هست تفکر ایرانی. همیشه همینه. هر استادی میتونه فاندش تموم شه و بگه نمیتونم ساپورتت کنم. هر استادی ممکنه بیفته بمیره و شما وسط راه لنگ بمونی. استاد اصلا ممکننه اخراج شه و شما لنگ بمونی. استاد ممکنه اصلا از شما بعد دو سال خوشش نیاد به هر دلیلی، و بگه ترم دیگه بهت فاند نمیدم! و شما لنگ بمونی. ولی اینا خیلی خیل ی خیلی کم اتفاق میفتن و اگه بیفتن شما مطمئن باش اونقدر لنگ نمیمونی. دور و بریای من توی این استان هیچ کدوم واسشون این اتفاق نیفتاده. میفته ولی خیلی خیلی کمه احتمالش. بیفته هم خدا بزرگه و بلاخره یه راه جدید پیش پای ادم قرار میگیره. من نمیگم کسی به فکر خودش نیست. اون استادی که شما رو میگیره، در درجه اول به خودش و پیشرفتش فکر میکنه وگرنه به جای شما به کسی پذیرش میداد که هیچی از اون رشته سر در نمیاره.
تفکر ایرانی یعنی تو نرفته نرسیده هیچی نشده به فکر پل کردن اون استاد بیچاره و بالا رفتن ازش هستی. یعنی تو نه انسانیت رو میفهمی که چی هست نه مرام رو نه رفاقت رو نه معرفت رو.
چیزیکه من هر روز میبینم بین ایرانیا.
و تو فرهنگی که تیم وورک صفر هست، معرفت اصلا جانداره، اگه از کسی بدزدی زرنگ هستی و اگه باشرافت زندگی کنی بهت میگن "گاگول" و "گوسفند"
توی اون ممکلت همچین دانشجویی رشد میکنه. تقصیر شما هم نیست همه ما اینو کم و بیش داریم فقط هی یه عده مون هر روز میزنیم سر خودمون و نمیذاریم این قضیه نمود پیدا کنه و اون یکی عده مون اهمیت نمیدن.
جالبه شما خودت به این فکر میکنی، که اگه به استاد بگم میخوام برم، جای من یکی دیگه رو میاره (چرا نیاره؟!!) ولی نمیگی من همین استاد رو دارم میپیچونم میرم. شما اول استارت میزنی.
قابل توجه آقای feel absolutely free که میگفت اینکار اسمش پیچوندن نیست. اسمش چی هست؟! مرام ایرانی؟!
درباره اون تیکه که نوشتی ریسرچ توی کانادا و امریکا کند اگه پیش بره نسبت به ایران چی؟ مگه شما و من توی ایران کوههای متعدد رو جا به جا کردیم از نظر علمی؟ که حالا از ریسرچ اینجا مینالیم؟! اینا کم کار میکنن ولی درست کار میکنن اکثرا. درست کار نکنن هم استاد اینا رو میاره سر راه. ما هر دانشجومون اینجا میاد 16 تا مقاله و کنفرانس پیپر داره ولی روش نمیشه بهشون اعتراف کنه چون میدونه چقدر بی اعتبارن. شما دنبال اسم و رسمی؟ همون ایران بمون که ادعا داری کیفیت کارش بالاتره.
من همینو میگم.
شما تا این تفکرات رو عوض کنی
تا یه ذره با کالچر هماهنگ شی شش ماه طول میکشه.
بعد تازه وقتی داری کم کم میوه میدی میذاری میری (چون مطابق معمول ما ایرانیا مجددا، حس میکنی جات اینجا نیست و باید بری یه جای بهتر که قدرتو میدونن و یا از اول باید میرفتی امریکا، و چون نرفتی پس الان باید تلافی کنی و یه استاد رو بذاری سر کار)
اون استاد مرام گذاشته، این همه منتظر ویزا گرفتن شما بوده شما فکر میکنی همه مثل خودت هستن؟
اینجا میدونین چقدر رای این استادا اپلای میکنن؟ پسره تو همین دانشگاهه بغل گوششه. استاد خیلیا رو رد کرده و یه اشتباهی کرده و به شما پذیرش داده.
درسته ما هم منفعت داریم، ولی بذار به اونجا برسه، بعد ادعا کن.
دوست من
نسخه شما و فیدبک هایی که بقیه عزیزان همیشه در صحنه بهم دادن برای من تکراریه، نسخه ایه که هر روز دیدم، شنیدم.
من مخالف پیشرفت اصلا نیستم.
من فقط منتظر همین لحظه بودم که شما بیای این حرفا رو بنویسی و من به اونایی که فکر میکنن پیچوندن استاد کار حرفه ای هست نشون بدم که ته ته ته فکر ما اینه.
ما از بقیه پل میسازیم و میریم. نون و نمکو میخوریم و یه جوری میشکنیم نمکدونو و سفره هم پاره میکنیم که دیگه اون صابخونه کلا مهمون نمیاره تو خونه.
هر کاری دوست داری بکن.
ولی یادت نره.
دنیا خیل ی خیلی خیلی کوچیکه.
و زمین خیلیییییییییییی گرد هست.
آدمها خیلی زود به هم میرسن.
من سر فرصت دو تا اتفاقی که همین دانشگاه ما افتاد و عیننننن اتفاق شما بود و از طرف ایرانیا افتاد رو اینجا مینویسم.
گه بگم چقدر نسخه های فکری ما شبیه همه.
صلاح مملکت خویش خسروان دانند
good luck
قابل توجه دوستی که میگفت آدم حرفه ای مثل ساناز میره جلو، این عین جمله شه: "نمیدونم خوب ولی حرف زدن با استاد به طور صادقانه ممکنه جلوی موقعیت الانی منو بگیره و زیاد منطقی نیس به نظرم!"
این از نظر شما کار حرفه ای هست دیگه؟!
شما فکر میکنم اصلا محیط حرفه ای ندیدی دوست عزیز، من خودشیفته من شیفته غرب، وطن فروش، هرچی،
تو محیط حرفه ای تو از یه سال قبل مصاحبه میری برای شرکت دوم، از شش ماه قبل، هرچی، و یه ماه دو ماه قبل از بیرون اومدنت اعلام میکنی که میخوای استعفا بدی. اصلا یه روز قبل اینکار میکنی. هرچی. سر دو روز برات جایگزین پیدا میشه ملت همه تشنه کارن. تو اونجا کار کردی و خدمت کردی و منفعت رسوندی به شرکت. بله اینا برای مدیراس، برای منیجراس. گرچه ادم پرافشنال اونجا هم هول هولکی فرار نمیکنه.
نه دانشجویی که هنوز انگلیسیش به حد استاندارد نرسیده و از کشوری میاد که به قول خودش هر ان ممکنه اجازه خروج ندن.
و کلا هیچی هیچی از کالچر بلد نیست. و خیلی وقتا سوادش هم کافی نیست برای اون رشته.
و عملا تو شش ماه اول هیچ کارایی بخصوصی نداره (اگه تی ایی کردن و دانشجو تربیت کردن تو ازمایشگاه رو ندید بگیریم) داشته باشه هم اونقدرا بالا نیست.
من اینو بارها از دوستای کاناداییم که دارن کار میکنن شنیدم که میگن ایرانیا تا میان سر کار، فوری میخوان یه کار جدید پیدا کنن و نمیگن بابا فعلا بذار یه سال بمونیم؟ مام از ترسمون ایرانی معرفی نمیکنیم؟!
میخوای لینک بدم به پروفایل اون کاربر خودش بیاد تجربه شو بگه؟!
بعد اینو چرا پرافشنال نمیدونیم
ولی کار ایشون رو پرافشنال میدونی؟!
مجددا گود لاک
پی نوشت: من این رو فقط بین ایرانیا نمیبینم، بین همه ایرانیام نیستا. خیلی از ایرانیا هم مثل ایشون نیستن. خیلیا واقعا حرفه ای رفتار میکنن. اینجوری نیست که همه ایرانیا ادمای این مدلی باشن. آدم حسابی هم داریم بین ایرانیا که من خیلی بهشون افتخار میکنم.
ولی در کل پل کردن بقیه، پیچوندن، دروغگویی بین آدمهایی که از کشورشون به هر نحوی زده هستن یا اومدن که یه زندگی درست و حسابی بسازن به هر قیمتی رواج داره. منظورم اینه توی فرهنگهای دیگه هم من میبینمش.
علاقه مندی ها (Bookmarks)