صفحه 2 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 51

موضوع: نیاز به همفکری ( از تحصیل انصراف بدم یا ..... )

  1. #11
    Senior Member
    تاریخ عضویت
    Jan 2008
    ارسال‌ها
    956

    پیش فرض پاسخ : نیاز به همفکری فوری.کمک کنید لطفا(درس رو ول کنم یا ..... )

    دوست خوبم. مشکلاتی رو که داری اکثر ماها هم داشتیم و داریم. بچه ها جوابهای خوبی دادند وراهنمایی های مفیدی کردن. رفتن از ایران مشکلی از مشکلات شما کم نمی کنه اگر اینطوری به مسائل نگاه کنید. به نظر من اولین قدم برای رفتن و apply کردن اینه که با خودمون و مشکلاتمون کنار بیایم. به نظر من اینایی که گفتید همه راه حل داره. کافیه کمی منطقی با مسائل کنار بیاید. تضاد طبقاتی و بی عدالتی همه جا هست. تازه در خارج از ایران مهر خارجی بودن خودش شما رو از خیلی چیزها ممکنه محروم کنه. اما هدف داشتن و اعتماد به نفس می تونه دید شما رو عوض کنه نسبت به خیلی چیزها. من مطمئنم اگر خودتون بگردید راه حل مشکلاتتون رو می تونید تو جوابهای بچه ها ببینید.
    من خودم با پیشنهاد اروپا رفتن موافقم. هزینه خیلی کمی داره ضمنا حتی اکثر جاها هزینه سفر برای مصاحبه رو بهتون پرداخت می کنند. application در اروپا هزینه ای نداره. سفارتها در تهرانند. کمک هزینه های تحصیلی خوبی برای فوق و دکتر می دن. خلاصه راحته براتون. موفق باشی.

  2. #12

    پیش فرض پاسخ : نیاز به همفکری فوری.کمک کنید لطفا(درس رو ول کنم یا ..... )

    من کسایی را دیدم پول قرض کردند و رفتند اما مهمتر از همه نوع تفکرتونه که اشتباهه .چرا پول نداشتن باید اینقدر باعث سرزنشتون بشه .مطمین باش اونیکه که پولدار از تو از درون خیلی مشکل داره .من دختر (خاله .عمه-عمو) خودم همیشه از اون دبیرستان بهترین امکانات را در اختیار داشت.خانه ماشین همه چیز همسنه منم هست .اما من یک لحظه هم نخواستم جای اون باشم .خودت باید باشی شاید قدرتی که خدا به تو داده استثناییه.البته من نه فقیرم نه پولدار .چون مشکلات دیگه ای که اون داره میدونم.همش گریه میکنه سر چیزای مسخره و ... ..پس پوسته ظاهری آدما را نبین که بخوای حسرت اونا را بخوری .اگه خوب فکر کنی حتی اتوبوس سوار شدن هم برات لذت بخش میشه .
    آدم های موفق کسانیکه استعدادهاشون بروز کرده با تلاش از قشر متوسط بودند .الان حقوق 750 هزار تومن شده خط فقر و 85 درصد جامعه زیر اون هستیم اگه خدا را به خا طر انچه داریم شکر کنیم نه آنچه نداریم روزبروز میتونیم خودمونا بهتر و بهتر کنیم .
    من اگه جای شما بودم اصلا نگاه به این چیزهای بیهوده نمیکردم درسما می خوندم زود تموم بشه یک سال هم سر کار میرفتم هم زبان میخوندم هم روی تافل جی ار ای وقت میگذاشتم واز بهترین دانشگاه فاند میگرفتم .این رقمایی که گفتند بالاست به نظر من میشه با صرفه جویی نصفش کرد.
    با پست عادی بفرست یک ماهه قبل .با ایمیل زدن به استادا میشه فهمید کجا می گیری . سفر قبرسم همین جا من بعد میگم چطور میشه 250-300 هزار تومن کمترش کرد.

    بهترین ادمی که دیدم تو زندگیم . کسی که باباشا از دست داده سن 14 سالگی .همون حقوق بازنشستگی هم نبوده خودش بچه بزرگه خانواده است .هم کار کرده هم بهترین دانشگاه درس خونده هم خواهر برادرش را پوشش داده و تشویقشون کرده که درس بخونند و خوندند .سختی کشیده .الان توی علم و کار موفقه و چون با سختیهای زندگی بزرگ شده از نظر انسانی خیلی آدم صبور خوش اخلاق مهربان و پاکی است .خصلت های انسانی بزرگترین سرمایه هر ادمیه و چیزیه که متمایز میکنه آدم ها را از هم همون که خدا براش مهمه نه پول
    The truth of my life:I`m only looking for you

  3. #13
    ApplyAbroad Champion
    maryamgoli آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2007
    ارسال‌ها
    1,143

    پیش فرض پاسخ : نیاز به همفکری فوری.کمک کنید لطفا(درس رو ول کنم یا ..... )

    سلام دوست عزيز

    هميشه يك سري از مشكلات هستند كه جوانها رو آزار ميدن وليكن شما نبايد دلزده و نا اميد شي كه! به نظر من بهتره يه دفعه ته خطو نيگاه مكني كه خودتو ببازي! دونه گره هارو بايد يكي يكي واز كرد اين دونه هايي رو كه نزديك تره نگاه كن، فلا كه هنوز اول راهي بابا! بعدشم بايد از مسايل كوچيك آغاز كني. يكيش اينكه مثلا عضو اين فروم شدي... اينجا اينقدر خوبــــــــــــــــــــــ ـــــــــه بچه ها از دور و نزديك جواب سوالاتو ميدن! فكرم نكن كه فقط به خاطر مسايل مادي ممكنه آدم خسته و نااميد شه اينقدر مسايل به جز اونها هســـــــت! بابا جون اپلاي هم مث بقيه كارا اراده قوي ميخواد!
    پس هر كاري كه ميخواي آغاز كني منطقي آغاز كن .
    ورزش رو هم فراموش نكن!!! ;D ( اين پيام بهداشتيش بود!!!)

  4. #14

    پیش فرض پاسخ : نیاز به همفکری فوری.کمک کنید لطفا(درس رو ول کنم یا ..... )

    من یه مطلبی بهت بگم. مطمئناً اینجا یکی بهت میگه برو یکی میگه نه نرو. یه چیزی که خیلی مهمه اینه که در نهایت خودت در مورد آینده ی خودت تصمیم بگیری. جوانب رو در نظر بگیر و همین الان تصمیم بگیر که واقعاً میخوای بمونی یا بری و کدوم به نفعته. طوری نباشه که دو روز دیگه حسرت بخوری که کاش میموندی یا کاش میرفتی. من حدس میزنم شما خانم باشی و مشکل سربازی هم نداری. با کمی صرفه جویی و کمک مالی گرفتن میتونی بری. از اون نظر نگران نباش. اما ببین رفتن به سودت هست یا نه
    راه، همان است که تو می‌روی.

  5. #15
    Senior Member
    تاریخ عضویت
    Jul 2007
    ارسال‌ها
    611

    پیش فرض پاسخ : نیاز به همفکری فوری.کمک کنید لطفا(درس رو ول کنم یا ..... )

    s-manifar عزيز،
    اينجوري که من متوجه شدم شما سال 4 دانشگاه هستي يعني دوران کاملا حساس زندگي انسان از نظر سني! من خودمم اون زمان خيلي افکار مختلف در زمانهاي متفاوت سراغم ميومد. کلا دوران جواني و رسيدن به يک شرايط پايدار همينجوريه.
    اينکه بشيني بخواي مقايسه کني، درست نيست. من خودم خيلي چيزا نداشتم، ولي خدا رو شکر کم کم به چيزاي که خيلي دوست داشتم رسيدم و دارم ميرسم. زيبايي زندگي همينه.
    منم در زمان فوق خوندن، به پول نياز داشتم و 2 سال فوقم رو هم کار ميکردم و هم درس ميخوندم. و خدا را شکر از نظر درسي ، از همکلاسياي که کار نميکردن، خيلي بهتر درس خوندم. شما ميتوني کم کم شروع به کار کني. در کنار اون سعي کن که زبان رو هم تقويت کني. به نظر من اصلا ارشد رو ول نکن. شايد همين آمادگي از نظر زبان و پول خودش 2 سال طول کشيد. در اين مدت اگه ارشد هم بخوني شرايطت خيلي بهتر هم ميشه و واسه پذيرش راحت تر ميتوني اقدام کني. دور بودن از محيط دانشگاه رو من اصلا پيشنهاد نميکنم. ارشد رو نخوني و بچسبي یه کار تنها، به نظر من زياد جالب نيست. سعي کن همه کارها رو به موازات هم جلو ببري، زبان، پروژه، کار، پول، applyو ....
    بعضي اوقات آدما در شرايط روحي بدي که مواجه هستن، تصميماتي ميگيرن. ولي با توکل به خدا، مطمئن باش که همه چي درست ميشه. emamianدرست ميگه، همه چي که پول نيست. هر کسي غم و غصه هايي رو داره.
    من مطمئنم که شما استعداد و همت بالايي داري، و مطمئنم که ميتوني هر چي زودتر شرايط روحي خودتو خيلي قوي کني و ايشالا به چيزاي که دوست داري ،ميرسي.

  6. #16
    Member
    تاریخ عضویت
    Oct 2007
    رشته و دانشگاه
    N/A
    ارسال‌ها
    368

    پیش فرض پاسخ : نیاز به همفکری فوری.کمک کنید لطفا(درس رو ول کنم یا ..... )

    علاوه بر پیشنهاد هایی که دوستان دادند و دیگر حرفی برای گفتن باقی نمی ماند من قبل از همه ی این حرف ها یک پیشنهاد می کنم :
    فیلمی هست به نام The Secrect که استرالیایی ها ساختن و شبکه 4 تا الان 4 بار پخش کرده ، یک فیلم مستند هست که به حال و هوای شما می خوره! اگه گیر نیووری به من پیام بده واست رایت می کنم برات می فرستم
    گر نکوبی شیشه غم را به سنگ هفت رنگش میشود هفتاد رنگ

  7. #17

    پیش فرض پاسخ : نیاز به همفکری فوری.کمک کنید لطفا(درس رو ول کنم یا ..... )

    دوست عزیز بزرگترین اشتباهت اینه که درسه ایران رو داغون کردی.پیشنهاده من اینه که دوباره به کیفیته قبلی برگرد.فوقت رو در ایران تموم کن در حینه فوق حتما کار کن و پولارو جمع کن.زبانت را به حد ارمانی برسون و در انتهای فوق اپلای کن. دورانه لیسانس واسه سر خوردگی از زندگی به خاطره مسایله مالی خیلی زوده.مطمئن باش ماشین مدل بالا هم که زیره پات باشه سمت کمک راننده شم که به بهترین شکل پر باشه ;D باز موضوع واسه سر خوردگی وجود داره. تازه تو ایران که همش تولیدات ایرانخودرو رو می بینی بری اون ور چی کار می خواهی بکنی؟ از نو شروع کن همه چی رو .

  8. #18
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Apr 2007
    ارسال‌ها
    16

    پیش فرض پاسخ : نیاز به همفکری فوری.کمک کنید لطفا(درس رو ول کنم یا ..... )

    آقا من وضعم از شما هم بدتر بود که، منم تو یکی از دانشگاههای دولتی تهران کارشناسی ارشد می خوندم. پروژم هم اینقدر سنگین بود که یادمه پروپوزال رو که استاده با تردید امضا کرد بعد که داشتم می بردم تحویل بدم خودش شک کرده بود و دنبالم دوید تو راه رو و گفت تو مطمئنی که می تونی این پروژه رو انجام بدی، منم که سرم درد می کرد گفتم بله!
    به دلیل مسایل مالی از سال دوم رفتم سرکار، اونم نه تدریس، تو یه شرکت صنعتی که از آدم حسابی کار می خوان. خلاصه حسابی سرم شلوغ شده بود. به دلیل اینکه پروژه سنگین بود و کار هم می کردم، کارشناسی ارشد رو 3 ساله تموم کردم و نمره پروژه هم 20 شد چون همه استادای داور و حتی استاد خودم هم که خیلی از کارایی که کرده بودم رو سر در نمی آورد (به همان دلایلی که خودت گفتی) کف کرده بودن! این میون تافل و جی آر ای رو هم گرفتم.
    حالا هم یه ساله که بعد از فارغ التحصیلی دارم کار می کنم و خدا را شکر از دو تا دانشگاه خوب پذیرش گرفتم. فکر کنم شما هم بهتره کار کنین و پولاتون رو هم جمع کنین (مثل من ول خرجی نکنین!) و توکلتون هم به خدا باشه. فکر کنم یه جورایی هم افسرده این که اونم کار کنین بر طرف میشه

    موفق باشین.

  9. #19
    Member
    تاریخ عضویت
    Oct 2007
    رشته و دانشگاه
    Tsukuba-Japan
    ارسال‌ها
    178

    پیش فرض پاسخ : نیاز به همفکری فوری.کمک کنید لطفا(درس رو ول کنم یا ..... )

    سلام دوست عزیز

    به نظر من هم حتما تو همین ایران ارشدت رو بگیر. همزمان هم می تونی مدرک زبانتو بگیری، هم می تونی با کاری که می کنی هزینه های رفتنت رو هم از سیر تا پیاز جور کنی. در ضمن دید بهتری هم نسبت به مهندسی مواد پیدا می کنی. منم مواد می خونم. راحت می تونی اونور پذیرش بگیری بشرطی که یک رزومه خوب و زبان خوبی داشته باشی.

    در ضمن، ما ها همه به امیده که زنده ایم. همه اینا که می بینی تو این فروم عضون و دارن زحمتو کم می کنن ;D میرن اون سر دنیا (تو بلاد کفر) فقط و فقط به یک دلیله که دارن این کارو می کنن. اونم امیده امید به یک زندگی بهتر.

    حاجی دست بردار از این کارا. معنی نداره می گی نا امیدم. مگه چی شده؟ چون فقط سطح مالیت کمتره؟ چون رفاهت کمتره؟ چون تو ویلای 3000 متری زندگی نمی کنی؟ چون تو مملکت تبعیضه؟ چون g.f نداری یا خیلی بالا نیس؟
    اینا که چیزی نیس. هیچ اتفاقی هم نیافتاده. همه رو می تونی خودت بدست بیاری. ی سراغی از این یارو Jack Nickelson بگیر. خیلی جالبه بدون این یارو اون لحظه اول که پا گذاشت تو این دنیا چه مدلی اومده (...)؟

    همه کارائی رو که بالا برو بجز گفتن باید توجه کنی. بابا جون هر کدوم ما ی مشکلی داره. هرکی ی دردی داره. بقول ALI_ALI اونی هم که تو ماشین Lexus میشینه و سمت کمک رانندش حسابی پره هم ی مرگش هست.

    تو مردی. ی یا علی بگو همه چی حله داداش

    ببخشید اینجوری حرف زدم. از همه معذرت می خوام

    فراموش شدگان، فراموش کنندگان را فراموش نمی کنند.....

  10. #20

    پیش فرض پاسخ : نیاز به همفکری فوری.کمک کنید لطفا(درس رو ول کنم یا ..... )

    ممنونم از همه دوستان.دوستان عزیزم اول یه چیزی
    اینکه من این حرفها رو اینجا می زنم تو رو خدا با چیزهای دیگه اشتباه نشه(کمبود محبت وجلب توجه و......)
    من به مشکلی برخوردم ودارم شرحش می دم تا با کمک بزرگوارایی مثل شما حلش کنم.
    در مورد حرفهای بابک عزیز وبقیه دوستان بسیار فکر کردم.اما اشتباهی شده.حتما از عدم توضیح دادن من بوده.
    من مجبورم یک سری چیزها رو دوباره بگم.
    دوستان خوبم
    چیزهایی که گفتم نه دلیل برای رفتن من بود.ونه برای این که ایران بده و.....
    از حرفهای بعضی از شما دلم بسیار گرفت.من خودم خیلی چیزها رو می دونستم ومی دونم.
    شاید به این حرفم بخندید اما خدا شاهده از روز اول دانشگاه هدفم این بود "که یک فرد متخصص بشم وبتونم کاری از دستم برای وطنم بر بیاد."دنبال پول هم نبودم .
    هدفم این بود که اختراع کنم .این اختراع نیاز به تخصص داشت این که الان هم یه کم ناراحتم به خاطر همینه.
    به خاطر این هدف تمام پروژه های مزخرفی که سر هر درس بهم دادند رو همش رو خودم انجام دادم حتی یک بار تقلب نکردم وهمیشه تلاش کردم.
    با استادها وبچه ها دعوا می کردم.که چرا سرمایه ها و وقت رو هدر می دید.
    خلاصه خیلی تلاش کردم.
    دوستان من نه به خاطر فرار از سختی می خوام از ایران برم
    در تمام عمر سختی کشیدم وهنوز هم آماده ام اما با یک سری از شرطها.اون از اون کنکور لعنتی که بس نشستم پشت میز بیماری استخونی گرفتم وان هم از راه دور داشنگاه وبی پولی و سوئ تغذیه و.........
    این که من می خوام از ایران برم می خوام در کنار درس زندگی هم بکنم.که این برای من در ایران ولقعا فراهم نبود.البته اگر درسش هم واقعا درس بود.کشتی گرفتن با یک توده از جزوه ها که فرق تو که از اول ترم اون رو چند تا کتاب دیگه رو خوندی ویه عالم مسئله هم حل کردی با کسی که اون رو شب امتحان می خونه شاید هیچ فرقی نباشه.
    دوستان تو رو خدا برایمن دلیل های کوچک نیارید که سخت دلم می گیره که به خاطر فلان وفلان وفلان و می خوام از این محیط دوست داشتنی برم
    اما در مورد تضاد طبقاتی
    سر کلاس گفتم اینجا هم می گم ببینیند این تضاد کی کار دست ایران عزیزمون می ده
    دوستان خوبم
    الان کسانی هستند که همه چیز دارند والهی که بیشتر داشته باشند.بهترین ماشین وبهترین شغل(حتی در زمان درس خوندن,......) وتمام اینها رو فقط به خاطر پدرهاشون دارند.
    دوستان عزیزم.
    برای شما دردآور نیست بلا نسبت مثل سگ کار کنید وتلاش کنید واز همه اطرافیانتون سر تر باشید در دانشگاه اما در بیرون دانشگاه و در زندگی لعنتی که این قدر فاصله داره با دانشگاه نه تنها با اونها برابر نه بلکه هزار درجه پایین تر باشید؟
    شماکه از خوابتون زدید؟
    از غذاتون؟واز خیلی تفریحاتون تا بتونید پس فردا یه تیکه از این گره ها رو باز کنید؟
    اما در عوض یک نفر دیگه نه تنها کارهای شما رو انجام نداده ونه تنها هدف شما رو هم نداره بلکه شاید هدف شما رو هم بخوا دنابود کنه از شما سرتر باشه؟
    این شما رو اذیت نمی کنه؟
    یا این که شما به استادتون پناه ببرید وبا بیل وکلنگ بخواید از دهن استادتون علم رو!!!!!!!!!!! استخراج کنید واستاد وقت نداره .
    یا استاد به خاطر پول به شما که دانشجوی تاپش هستید13 بده و به یک نفر فقط چون پدرش کارخونه داره17(به هرچی که قبول دارید قسم راست می گم)
    اینها براتون درد آور نیست.؟
    گور بابای اتوبوس ومترو اگه اینها بخوان مشکل باشند.اما من ازتون سوال دارم.
    شما 6 صبح خسته از مطالعه دیشب بیدار می شید وبدو بدو سوار اتوبوس ومترو تا برسید سر کلاس.8می رسید سر کلاس درب وداغون.با یک مشت مردم خواب آلود که مچالتون کردند سر وکله زدید وسردرد می شینید سر کلاس.اون وقت یکی از دوستانتون رو می بینید که با بهترین ماشین که هدیدهایست از جانب پدر وآثار میگساری دیشب و....10دقیقه به هشت گاز بده وبیاد درست کنار دست شما بشینه؟
    همه حرفه من این بود
    من خیلی سختی ها رو فقط به خاطر یه دلخوشی تحمل کردم واون هم درس بود.
    الان اون دلخوشی رو ندارم به هر دلیل.می خوام برم جایی که اون دلخوشی باشه؟درس درس باشه.
    دانشگاه نمایشگاه ماشین وآخرین مدل تیپ ولوازم آرایش ومو نباشه(اینها بد نیست ها من خودم هم اون طوریم)
    ساعت 8 با 8.01 فرق داشته باشه.زمان مهم باشه.
    و در نهایت تلاش ها مهم.استعدادها با ارزش باشه.
    تو رو خدا برای من از سختی تافل وجی آر ای واپلای کردن وغربت واینها رو نگید.من الان فقط مشکل مالی دارم همین.
    دوستان خوبم
    شما به چه عشقی کار می کنید؟
    اگر کارتون مرو داحترام قرار نگیره دل ودماغ دارید درس بخونید.
    دوستان با دانشگها ازاد وپیام نور حرمت دانشجو از بین رفت.الان همه داشنجو هستند.
    چه تو که پدرت در آمد تا درس خواندی وچه فلانی .........
    جای دردناک قضیه اینه که این وضعیت به تحصیلات تکمیلی کشیده شد.وتو به هر دلیلی نتونستی رتبه دانشگاههای تهران روزانه بیاری وشبانه می تونستی بری فوق بخونی اما پول شبانه رو نداشتی و.... همون که توچیز هم حسابش نمی کردی با مدرک فلان از فلان دانشگاه رفت فوق دانشگاه شریف.چون پول شبانه را داشت.

    دوستان خوبم من ترم 8 هستم.معدلم هم 16.20.می تونستم 7 ترمه تموم کنم اما الان 9 ترمه کردم.بازه مممنونم از راهنماییهاتون.
    دوستان درد زیاده.اینها رو هم گفتم بسیار بهم ریختم.
    تو!
    با دلتنگیای من
    تو با این جاده، همدستی.....

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •