به به . به سلامتی .
اگه می خوای قبول شی ، خودت رو از الان قبول شده بدون و برنامه های بعد از قبولیت رو آماده کن .
یه جورایی ، صدای پرینت شدن برگه ی CSQ رو از الان بشنو و ببین .
یه چیزی رو بهت بگم . فقط می خوانت اونجا ببینن که وضعیت اعتماد به نفست در چه حاله .
برای همین شروع می کنن به زمین و زمان و زندگیت گیر دادن و ایراد گرفتن که اعتماد به نفست رو به مرحله ی آزمون بزارن و ببینن چطوری می تونی خودت رو از شرایط خفن نجات بدی.
مسلط بودن به خود و ریلکس بودن رمز موفقیت اونجاست .
کسایی که هول می شن و تته پته می کنن یا گریه می کنن ، رد می شن . این رو هم یادت باشه که اونها به ما نیاز دارن . درسته که ما هم خیلی دوست
داریم بریم اون طرف ولی بیش از این داستان ، اونها به ما نیازدارند .
من یاد گرفتن گواهینامه ام افتادم .
اون موقع مثل الان گواهینامه ی 100 هزار تومانی آبکی نبود .
رس آدم رو می کشیدن .
شروع که می کردی ، افسر می گفت بزن یک حرکت کن . هنوز یک پر نشده بود می گفت برو دو . دنده مرده بود می گفت برو سه .
خط ممتد رو می گفت دور بزن . من رو انقدر حول کرد که به گفته ی خودش زدم دنده 3 توی سرپایینی . و نهایتا ردم کرد . چون من باید رانندگی اصولی خودم رو می کردم و
نباید با دستورات افسر حول می شدم و نباید هر چی اون می گفت رو انجام می دادم .
ولی این رو می خوام بگم که نباید حول شد و باید طبق منطق خودت و دلایل خودت دونه دونه توجیهش کنی .
اونها برعکس بعضی ها ،فهمیدن و می دونن که نیروی جوان تحصیل کرده ی پر انرژی ، یعنی چی و چه سرمایه ای هست . حالا دارن دست چین می کنن . خوب ؟
یه دو روز هم جلوتر اونجا باش . برو سفارت رو ببین . بانکی که بعدش باید بری برای بقیه ی کارها برو یه سر بزن.
و شب قبل مصاحبه هم زود بخواب . صبحونه ی توپ هم بخور که مغزت حسابی رو فرم باشه.
تمام اصل مدارکت رو هم به ترتیب و منظم و مرتب توی پوشه های پلاستیکی ، بزار توی یه کلاسور و اونجا هر چی رو خواست ورق بزن و بهش بده.
ولی وقتی برگشتی بیا و تمام داستان رو با جزییات کامل برامون بازگو کن .
پیروز باشی .
علاقه مندی ها (Bookmarks)