صفحه 56 از 58 نخستنخست ... 646474849505152535455565758 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 551 تا 560 , از مجموع 573

موضوع: اگر زمان برگردد عقب... چه کارهایی را انجام می دهید؟ و از چه کاهایی دوری می کنید؟

  1. #551
    ApplyAbroad Guru
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    ارسال‌ها
    4,375

    پیش فرض پاسخ : اگر زمان برگردد عقب... چه کارهایی را انجام می دهید؟ و از چه کاهایی دوری می کنید؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط ma_albert نمایش پست ها
    سلام.
    دوستان نامزد من خیلی به خانواده‌اش وابسته است و از طرفی خانواده‌اش هم میگن که خارج از ایران خبری نیست و از این صحبت‌ها...
    من گفتم که فرصت‌های بسیار زیادی با توجه به تحصیلات ما وجود داره که اگر بخوایم در ایران بمونیم این فرصت‌ها را از خودمون سلب می‌کنیم.

    من و نامزدم با هم صحبت کردیم و ایشون برای تحصیل کاملاً با من همراهه و میگه برای PhD اگر بخوای بری خارج صد در صد باهات هستم (ایشون خودش هم PhD داره) ولی وقتی که رفتیم اونجا تصمیم بگیریم که بمونیم یا نه. چون باید خودمون از نزدیک ببینیم و تجربه کنیم؛ ممکنه رفتیم اونجا و خوشمون نیومد و برگشتیم.

    حالا صحبت من اینه که ممکنه دوستانی در این زمینه تجربه داشته باشند. چه چیزهایی رو بهتره من رعایت کنم تا ایشون با رضایت خاطر بیشتری حاضر به تصمیم برای موندن بشه؟ با توجه به اینکه ایشون هم PhD هست و از طرف دیگه چند ماه اول احتمالا سخت ممکنه بگذره، چه چیزهایی رو باید مد نظر قرار بدم تا ایشون نظرش بر موندن در اونجا باشه؟

    برای مثال میگه که من برای مهاجرت کاری اصلا همراهی نمیکنم چون نمیشه وقتی ندید تصمیم گرفت...

    از یه طرف حرفش درسته ولی از یه طرف میترسم این پیش‌فرض‌ها مانع از این بشه که حتی اونجا هم بتونیم تصمیم درستی بگیریم.
    در کل من همیشه بهش میگم که یه فرصتی تو این سن و سال و تحصیلات برامون هست که 5 سال دیگه کم‌رنگ میشه و 10 سال دیگه اصلا وجود نداره.
    بهترین حالت همین هست که بروید و ببینید و بعد تصمیم بپیرید اگر مردد هستید. قطعا همه چیز مثبت نیست و نکات منفی هم کم نیستند. به نظر من البته تجربه تحصیل می تواند نشان دهنده خیلی چیزها به هردوی شما باشد که با دید بازتری تصمیم بگیرید. اینکه با داشتن مدرک پی اچ دی ممکن است کار مناسبی پیدا نکنید یا برای خیلی موارد از صفر باید شروع کنید و مشکلات ناشی از تظابق فرهنگی و زبانی و ... مسایل ساده ای نیستند و اگر زمینه منفی هم وجود داشته باشد قطعا تقویت خواهد شد. اینکه از الان به فکر راههایی برای ماندن باشید و اینکه چکار کنید تا ان زمان اینده نامشخص تصمیمی به جهت خواست فعلی تان گرفته شود اصولا به نظرم منطقی نیست چون انتخاب متعصبانه ای خواهد شد. بهتر است با دیدگاهی بیطرفانه و ناشی از تلاش برای انتخاب بهترین راه بروید و اگر تصمیم به ماند یا برگشت بنا به همه این موارد گرفتید انرا اجرایی کنید. انتخاب با پیش فرض انهم چندین سال قبل نمی تواند مبنایی برای تصمیم گیری یک عمر زندگی باشد یا حداقل من با ان موافق نیستم.
    موفق باشید
    “I find the great thing in this world is not so much where we stand, as in what direction we are moving"

  2. #552
    ApplyAbroad Hero chemistrymaste آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2012
    رشته و دانشگاه
    Biophysical and Bioanalytical Chemistry
    ارسال‌ها
    1,261

    پیش فرض پاسخ : اگر زمان برگردد عقب... چه کارهایی را انجام می دهید؟ و از چه کاهایی دوری می کنید؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط ma_albert نمایش پست ها
    سلام.
    دوستان نامزد من خیلی به خانواده‌اش وابسته است و از طرفی خانواده‌اش هم میگن که خارج از ایران خبری نیست و از این صحبت‌ها...
    من گفتم که فرصت‌های بسیار زیادی با توجه به تحصیلات ما وجود داره که اگر بخوایم در ایران بمونیم این فرصت‌ها را از خودمون سلب می‌کنیم.

    من و نامزدم با هم صحبت کردیم و ایشون برای تحصیل کاملاً با من همراهه و میگه برای PhD اگر بخوای بری خارج صد در صد باهات هستم (ایشون خودش هم PhD داره) ولی وقتی که رفتیم اونجا تصمیم بگیریم که بمونیم یا نه. چون باید خودمون از نزدیک ببینیم و تجربه کنیم؛ ممکنه رفتیم اونجا و خوشمون نیومد و برگشتیم.

    حالا صحبت من اینه که ممکنه دوستانی در این زمینه تجربه داشته باشند. چه چیزهایی رو بهتره من رعایت کنم تا ایشون با رضایت خاطر بیشتری حاضر به تصمیم برای موندن بشه؟ با توجه به اینکه ایشون هم PhD هست و از طرف دیگه چند ماه اول احتمالا سخت ممکنه بگذره، چه چیزهایی رو باید مد نظر قرار بدم تا ایشون نظرش بر موندن در اونجا باشه؟

    برای مثال میگه که من برای مهاجرت کاری اصلا همراهی نمیکنم چون نمیشه وقتی ندید تصمیم گرفت...

    از یه طرف حرفش درسته ولی از یه طرف میترسم این پیش‌فرض‌ها مانع از این بشه که حتی اونجا هم بتونیم تصمیم درستی بگیریم.
    در کل من همیشه بهش میگم که یه فرصتی تو این سن و سال و تحصیلات برامون هست که 5 سال دیگه کم‌رنگ میشه و 10 سال دیگه اصلا وجود نداره.
    سلام
    درباره این قضیه هر سال شانس شما ممکنه به خاطر بالا رفتن سن کمتر بشه موافقم.
    از طرفی وقتی سنت میره بالاتر، اگه هر روز خودت رو push کنی، به پختگی بیشتری میرسی. و خب این جهت خوبه.
    من اگه جای شما بودم، میشستم، و با نامزد خودم حرف میزدم. شما حرف نزنین. ازش بپرسین دلایلش چیه. بذارین حرف بزنه با شما. اوایل شاید همین چیزایی که گفتین رو مکررا تکرار کنه. ولی بلاخره یه روز حرف دلش رو خواهد گفت. یا حداقل دقیق تر خواهد گفت. شاید ته دلش از چیزی میترسه. بهش راه حل ندین. نگین بریم بهتر میشه. این روی هیچ کس جواب نداده. اول حرفهاش رو گوش کنین. خیلی گوش کنین. ولی در کل، من اگه جای شما و نامزدتون بودم حتما حتما برای تحصیل میومدم. ارزش داره. و دنیای جدیدی رو میبینین.
    نقل قول نوشته اصلی توسط hamide1370 نمایش پست ها
    دوستان من همیشه می امدم و تجربه های بچه ها رو میخوندم و انگیزه میشد برام ولی خیلی حس ناامیدی و بی انگیزه بودن وجودمو گرفته نمیدونم چیکار کنم همه کارام عقب افتاده و جور نمیشه انرژی ندارم ناامیدم واقعا موندم چیکار کنم (((((
    سلام دوست خوبم،
    چرا؟ چی شده؟ چی نمیذاره که با انرژی کامل کار کنی؟ عوامل محیطی هستن یا یه چیزی در درونت هست که میگه حمیده همه چیز پوچه و تو بلاخره بدبخت میشی؟

    +

    حقیقتش اگه زمان برگرده به عقب،
    من هیچ کار خاصی نمیکنم.
    کمتر حرص میخورم،
    کمتر سخت میگیرم،
    بیشتر میخونم و میشنوم،
    بیشتر گوش میدم.
    کلا کمتر سخت میگیرم.
    و مثبت تر نگاه میکنم به زندگی.
    به نظر من هر چیزی به دلیلی اتفاق میفته.
    شما نهایتا اون آدمی میشید، که خودتون خواستین. و دنیا اون چیزی رو به شما و بقیه میده که درباره ش dream کردن. من گاهی وقتا به الانم نگاه میکنم و میگم واقعا آرزوهای آذم ترسناکن. واقعی میشن!! از آرزوهاتون بترسین! و اونها رو پرورش بدین، بهشون اهمیت بدین. ارزوهای آدم واقعی میشن در کمال حیرت.
    من اگه برگردم به گذشته امیدوارتر میشم. چون که مطمئنم که به هرچی که بخوام میرسم.


    "We believe in "Possibility

    به هر چیزی که فکر کنید از ته دلتون، بهش میرسید!

  3. #553

    پیش فرض پاسخ : اگر زمان برگردد عقب... چه کارهایی را انجام می دهید؟ و از چه کاهایی دوری می کنید؟

    اگر زمان به عقب باز می گشت یه جای دیگه به دنیا می اومدم.

    حتی اگر قرار بود تمام اعضای خانواده ام متفاوت باشن و خانواده الانم را هیچ وقت نشناسم، ترجیح می دادم تو یه کشور دیگه به دنیا بیام.

  4. #554
    Banned
    تاریخ عضویت
    Jan 2019
    ارسال‌ها
    794

    پیش فرض پاسخ : اگر زمان برگردد عقب... چه کارهایی را انجام می دهید؟ و از چه کاهایی دوری می کنید؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط dv1397 نمایش پست ها
    اگر زمان به عقب باز می گشت یه جای دیگه به دنیا می اومدم.

    حتی اگر قرار بود تمام اعضای خانواده ام متفاوت باشن و خانواده الانم را هیچ وقت نشناسم، ترجیح می دادم تو یه کشور دیگه به دنیا بیام.
    سلام
    مگه دست خودتون بود؟

  5. #555

    پیش فرض پاسخ : اگر زمان برگردد عقب... چه کارهایی را انجام می دهید؟ و از چه کاهایی دوری می کنید؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط minaamin نمایش پست ها
    سلام
    مگه دست خودتون بود؟

    لول، منظورم اینه از اینکه بچه دار نشدم پشیمون نیستم.
    اگر زمان بر می گشت کمتر وقت صرف یادگیری زبان های غیر از انگلیسی می کردم و بیشتر چیزهایی یاد می گرفتم که برای همه جا مفیده.
    زودتر کتابخونی را شروع می کردم و کمتر روی دوست شدن با اطرافیانم که نهایتا آدم را ول می کنن سرمایه گذاری می کردم. الان یادم می آد "من یار مهربانم" راجب کتاب اصلن شوخی نبود. کتاب با آدم حرف می زنه، مسج نمی ده، استیکر نمی فرسته و پست های آدم را حدف و ریپورت نمیکنه! پشت سر هم میشه صفحاتش را بخونی و منتظر نشی تا برات پیغام بفرسته اون هم فقط یه تامبز آپ.

    مثلن روسی فرانسوی و چند تا زبان دیگه کلی روش وقت گذاشتم که پذیرش و بورس بگیرم. ولی الان نه اون زبان ها را بلدم، نه به دردم می خورن. به جاش یه ساز موسیقی یاد می گرفتم بهتر بود.

    وقتی رییس nike می خواست بره خارج مسافرت، گفت دوستی را برای همراهی انتخاب کرد که زیاد کتاب می خوند. می گفت: هم می شد خیلی راحت باهاش حرف بزنی، هم خیلی راحت باهاش حرف نزنی.
    هم کلی مطلب می دونست از کتابها که باهات راجبشون بحث کنه، هم می تونست ساکت یه جا بشینه حرف نزنه و کتاب بخونه.

    اگر زمان برمی گشت زودتر می رفتم یه جای سرد. جای گرم به درد آدم تنها نمی خوره. مریخ سرده و آدم کمتر داره. برای همین جاهای سرد زمین را بیشتر دوست دارم.

  6. #556
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    ارسال‌ها
    24

    پیش فرض پاسخ : اگر زمان برگردد عقب... چه کارهایی را انجام می دهید؟ و از چه کاهایی دوری می کنید؟

    ی حس بدی دورنم دارم ی حسی ک فک میکنم با وجود تلاش به نتیجه نمیرسم اضطرابم زیاده و از این بابت خستم
    نقل قول نوشته اصلی توسط chemistrymaste نمایش پست ها
    سلام
    درباره این قضیه هر سال شانس شما ممکنه به خاطر بالا رفتن سن کمتر بشه موافقم.
    از طرفی وقتی سنت میره بالاتر، اگه هر روز خودت رو push کنی، به پختگی بیشتری میرسی. و خب این جهت خوبه.
    من اگه جای شما بودم، میشستم، و با نامزد خودم حرف میزدم. شما حرف نزنین. ازش بپرسین دلایلش چیه. بذارین حرف بزنه با شما. اوایل شاید همین چیزایی که گفتین رو مکررا تکرار کنه. ولی بلاخره یه روز حرف دلش رو خواهد گفت. یا حداقل دقیق تر خواهد گفت. شاید ته دلش از چیزی میترسه. بهش راه حل ندین. نگین بریم بهتر میشه. این روی هیچ کس جواب نداده. اول حرفهاش رو گوش کنین. خیلی گوش کنین. ولی در کل، من اگه جای شما و نامزدتون بودم حتما حتما برای تحصیل میومدم. ارزش داره. و دنیای جدیدی رو میبینین.

    سلام دوست خوبم،
    چرا؟ چی شده؟ چی نمیذاره که با انرژی کامل کار کنی؟ عوامل محیطی هستن یا یه چیزی در درونت هست که میگه حمیده همه چیز پوچه و تو بلاخره بدبخت میشی؟

    +

    حقیقتش اگه زمان برگرده به عقب،
    من هیچ کار خاصی نمیکنم.
    کمتر حرص میخورم،
    کمتر سخت میگیرم،
    بیشتر میخونم و میشنوم،
    بیشتر گوش میدم.
    کلا کمتر سخت میگیرم.
    و مثبت تر نگاه میکنم به زندگی.
    به نظر من هر چیزی به دلیلی اتفاق میفته.
    شما نهایتا اون آدمی میشید، که خودتون خواستین. و دنیا اون چیزی رو به شما و بقیه میده که درباره ش dream کردن. من گاهی وقتا به الانم نگاه میکنم و میگم واقعا آرزوهای آذم ترسناکن. واقعی میشن!! از آرزوهاتون بترسین! و اونها رو پرورش بدین، بهشون اهمیت بدین. ارزوهای آدم واقعی میشن در کمال حیرت.
    من اگه برگردم به گذشته امیدوارتر میشم. چون که مطمئنم که به هرچی که بخوام میرسم.

  7. #557

    پیش فرض پاسخ : اگر زمان برگردد عقب... چه کارهایی را انجام می دهید؟ و از چه کاهایی دوری می کنید؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط hamide1370 نمایش پست ها
    ی حس بدی دورنم دارم ی حسی ک فک میکنم با وجود تلاش به نتیجه نمیرسم اضطرابم زیاده و از این بابت خستم

    نترس، یا ترامپ می ره یا باعث رفتن کسانی میشه! یکی دو تاش اتفاق می افته.

    داستان های کمیستری مسته بر خلاف کتاب کودکان گرگ توش نداره. نگرش پوزیتیو ایشون بیش از حد پروانه ای هست تا حدی که به جای انگیزه دادن بیشتر سورئالیستی میشه. معلوم نیست کمیستری می خونه یا پیسیکولوژی. عین اینهایی که گل دستشون می گیرن همایش در 7 دقیقه کن فیکون شوید می گذارن. ترجیح می دم از سالن سخنرانیشون برم بیرون حتی اگر هوا سرد باشه.

    از آرزوهاتون بترسید را تا حالا نشنیده بودم! ایشون می فرماین dream کنید، ولی آرزو نکنید.

  8. #558

    پیش فرض پاسخ : اگر زمان برگردد عقب... چه کارهایی را انجام می دهید؟ و از چه کاهایی دوری می کنید؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط Itsjustmaybe نمایش پست ها
    من کی گقتم از جیب خرج کنین برین؟ و کی گفته فاند برای ارشد در 90 درصد موارد ممکن نیست؟ کل حرفم همینه که میشه فاند گرفت فقط یکم باید سطح انتظارات رو بیارین پایین و عوضش از مزایای خارج شدن از ایران استفاده کنین. الان اکثر کسایی که رزومه‌ی متوسطی (یا متوسط رو به پایین) دارن ولی ثروتمند نیستن (من جمله خودم) تصمیم میگیرن ارشد رو هم ایران بمونن برن دانشگاه‌های تهران تا برای دکترا بتونن برن جای ایده‌آل خودشون. من میگم حیفه از هر جا فاند گرفتین برین. الان میفهمم که دلیل موندن من عدم شناخت واقعی شرایط توی دنیا بود.
    من خودم فکر میکردم ایران موندن از مثلا مالزی یا شرق اروپا بهتره، الان میفهمم چقدر اشتباه میکردم و چه جهان بینی اشتباهی داشتم. اصلا قابل مقایسه هم نیستن. همون مالزی تا 2 سال دیگه از پرتغال و تا 6 سال دیگه از ایتالیا ثروتمندتر میشه، جمهوری چک و اسلواکی تا 5 سال دیگه از ایتالیا ثروتمندتر میشن. و خیلی از فاکتورهای کیفیت زندگی همین الان هم توی این کشورها بهتر از جنوب اروپاست. اینها رو مثال میزنم از این دست کشورها خیلی زیاده.
    اینهارو هم نگفتم که یعنی برین اینجاها زندگی کنین میگم یعنی اینقدرها هم که اکثر ایرانیا فکر میکنن اینا عقب نیستن و برای 2 سال ارشد خیلی هم خوبن. کلی تجربه‌ی خوب کسب میکنین و توی محیطی بمراتب بین‌المللی تر از ایران درس میخونین.
    مثلا خیلی از دوستان الان میرن ترکیه همونم از ایران بهتره ولی خیلی‌ها به نوعی بدلیل عدم شناخت از بقیه دنیا میرن ترکیه و نمیدونن که وضع ترکیه هم چندان مسائد نیست. اگه شما اینارو میدونستین، شما مخاطب حرف من نیستین، باقی افرادن.

    حرف های شما خیلی درسته.


    فقط یه چیز:
    1- کسانیکه ایران می مون و درس می خونن هزینه کمتری برای تحصیل می کنند که نهایتا بعدا برای مهاجرت به کانادا می تونن تمکن بهتری نشون بدن.
    2- کار کردن با ویزای دانشجویی سخت تره، ساکن ایران شانس بیشتری برای سابقه کار و بیمه داره.


    حرفهای شما فوق العاده منطقی و زیبا هست. اما مثلن اکسپرس انتری کانادا هیچ اهمیتی نمی ده شما مدرک را از مالزی گرفته باشید یا از شهر خودتون. اهمیتی به تجربه بین المللی داوطلب مهاجرت نمیده. من 100% باور دارم شما منطقی تر از سیستم مهاجرت آقای ترودو که نتونست دو بار ارشد را تموم کنه و آخرش نخست وزیر شد (و 40% دعوت نامه را هم برای شهروندان یک کشور می فرسته که این کاملن با diversity در تضاد هست)، هستید.


    اگر شما به جای شرق اروپا و مالزی، ایران موندید، لااقل تمکن و زور بیشتری برای رفتن به مقصد نهایی دارید. حالا اینکه چرا این مقصد نهایی به تجربه بین المللی شما امتیاز نمی ده.....


    وضعیت ارز عنقدر داغونه که نهایتا کسی که پولدارتره می تونه مهاجرت کنه. تحصیل در کشور ارزون به جای ایران، وضعیت مالی را در برابر هیولای پولخوار کانادا وخیم تر می کنه.

  9. #559

    پیش فرض پاسخ : اگر زمان برگردد عقب... چه کارهایی را انجام می دهید؟ و از چه کاهایی دوری می کنید؟

    اگه زمان عقب برگرده زودتر از ایران میومدم بیدون. رشته تحصیلی خودم رو نه بر اساس سختی رشته که بر اساس درامدش انتخاب میکردم. من رشتم مهندسی برق هست که به جرات یکی از سختترینهای دنیا هست ولی ایا درامش هم متناسب با سختیش هست؟ یه پزشک یا وکیل خیلی درسشون راحتتره ولی پول بیشتری در میارن. البته من هیچوقت پزشکی دوست نداشتم به دلیل ماهیت کارش ولی اگه الان میخواستم تصمیم بگیرم شاید یه رشته مدیریت یا علوم انسانی میخوندم که با زحمت کمتر درامد مناسبی داشته باشم. متاسفانه جو حاکم بر ایران بیشتر بر اساس پوز دادن و ایناس و اینکه مثلا به همه ثابت کنیم کار ما از همه سختتره و فلانه. من هم مثل بقیه دانش آموزای اون دوره گرفتار اون جو طوفانی شدم و ... در صورتیکه آدم باید برای خودش زندگی کنه نه برای دیگران. این چیزیه که تو ایران مردم هنوز هم نفهمیدن. کل هم و غم مردم چشم هم چشمی و پوز دادن و ایناس و زندگیشون تباه میشه.
    If you don't like where you are, change it. you are not a tree -Jim Rohn

  10. #560

    پیش فرض پاسخ : اگر زمان برگردد عقب... چه کارهایی را انجام می دهید؟ و از چه کاهایی دوری می کنید؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط Houmangh نمایش پست ها
    اگه زمان عقب برگرده زودتر از ایران میومدم بیدون. رشته تحصیلی خودم رو نه بر اساس سختی رشته که بر اساس درامدش انتخاب میکردم. من رشتم مهندسی برق هست که به جرات یکی از سختترینهای دنیا هست ولی ایا درامش هم متناسب با سختیش هست؟ یه پزشک یا وکیل خیلی درسشون راحتتره ولی پول بیشتری در میارن. البته من هیچوقت پزشکی دوست نداشتم به دلیل ماهیت کارش ولی اگه الان میخواستم تصمیم بگیرم شاید یه رشته مدیریت یا علوم انسانی میخوندم که با زحمت کمتر درامد مناسبی داشته باشم. متاسفانه جو حاکم بر ایران بیشتر بر اساس پوز دادن و ایناس و اینکه مثلا به همه ثابت کنیم کار ما از همه سختتره و فلانه. من هم مثل بقیه دانش آموزای اون دوره گرفتار اون جو طوفانی شدم و ... در صورتیکه آدم باید برای خودش زندگی کنه نه برای دیگران. این چیزیه که تو ایران مردم هنوز هم نفهمیدن. کل هم و غم مردم چشم هم چشمی و پوز دادن و ایناس و زندگیشون تباه میشه.

    جالبه، من رشته ای را انتخاب می کردم که به علاقه ام بیشتر مربوط باشه. البته الان هم به علاقه ام نزدیکه، ولی اگر بر می گشت عقب بیشتر نزدیک می کردم.
    درآمد را در نظر نمی گرفتم

    من همیشه از کسانی که بیزنس و اقتصاد می خونن دوری می کنم! کسانی که با امضا کردن و کت آبی پوشیدن کسب درآمد می کنن و هیچ استعدادی جز بررسی آمار عرضه و تقاضا ندارن.
    از اینکه مغز یه مدیر روی طاقچه بدنم و داخل جمجمه ام نیست، احساس خوشبختی می کنم.
    به نظر من پول برگه رنگیه و آدم ها 70 کیلو گوشت که آخرش تو قبر می پوسن و هیچ کدوم به اندازه فلامینگو هم جذاب نیستن. فقط علاقه می تونه این عمر طولانی را کمی قابل تحمل تر کنه.

    من رشته معماری و بیشتر هنری انتخاب می کردم. محدود بودم به رشته هایی که به زبان انگلیسی ارائه می شن.
    البته اینکه آدم بدونه علاقه اش چیه یه کم زمان می بره و ممکنه 25 سالگی هم ندونه. بعضی ها که اصلن علاقه براشون وجود خارجی نداره. خواستن توانسته، ولی چی می خوایم؟! توانایی اینکه بدونیم چی می خوایم را ممکنه نداشته باشیم و دهه های بعدی زندگی متوجه بشیم.

    علاقه به درآمد، دشمن خلاقیته. هیچ چیزی در زندگی ارزش این را نداره که بنده پول باشم.

    بتهوون هیچ وقت کتاب نمی خوند، ولی یکبار هم که خوند پرت کرد اونور و گفت: نویسنده اش فقط میخواد پول در بیاره. کتاب را می زد تو سر بقیه می گفت شاید اطلاعاتش این طوری وارد سرتون بشه.

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 51
    آخرين نوشته: October 25th, 2019, 05:58 PM
  2. ایمیل و homepage استاد برق قدرت کانادایی+آمریکایی
    توسط hamedzm در انجمن مهندسی برق و کامپیوتر و IT
    پاسخ: 17
    آخرين نوشته: April 14th, 2016, 01:43 PM
  3. آشنایی با اعضای که برای سال 2010 اقدام کرده اند
    توسط فراز در انجمن تحصیل در سوئد
    پاسخ: 130
    آخرين نوشته: May 30th, 2010, 06:54 PM

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •