صفحه 2 از 58 نخستنخست 12345678910111252 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 573

موضوع: اگر زمان برگردد عقب... چه کارهایی را انجام می دهید؟ و از چه کاهایی دوری می کنید؟

  1. #11

    پیش فرض پاسخ : اگر زمان برگردد عقب... چه کارهایی را انجام می دهید؟ و از چه کاهایی دوری می کنی

    اینم از تجربه من:

    آقا واسه فوق لیسانس ازون مملکت نیاین بیرون. اگه هدفتون دکتری هست همون ایران فوق لیسانس بگیرین بعدش هرجا که خواستین اپلای کنید. کسی‌ که واسه فوق لیسانس میاد بیرون، نه تنها کلی‌ هزینه روی دست خودش میذاره، بلکه چیز خاصی‌ هم بدست نمیاره. همون ایران بمونید، فوق لیسانستون رو بگیرین، مقاله هم خوب بدین و اونوقت بزیند بیرون. به خدا قسم توی خارج از ایران هیچ خبری نیست، اینو واسه اونایی گفتم که مثل من فک میکردنو می‌کنن که هرچه زودتر کوله بار جم کنیم بزنیم به چاک....
    توي خونه مون به ما ميگن فراري<br />توي غربت دم به دم انگشت نگاري<br />ديگه حتي صاحب اون خونه نيستيم<br />بيرون خونه ميگن ما تروريستيم<br />وقتي خونه شده بود مثل جهنم<br />ما با ويزاي بهشت بريديم از هم <br />حالا تو برزخ بدبيني اسيريم<br />نمي تونيم ريشمونو پس بگيريم<br />چاره اي نمونده جز رفتن و رفتن<br />انگار اينو رو پيشونيمون نوشتن

  2. #12
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    ارسال‌ها
    21

    پیش فرض پاسخ : اگر زمان برگردد عقب... چه کارهایی را انجام می دهید؟ و از چه کاهایی دوری می کنی

    نقل قول نوشته اصلی توسط aghabehrooz نمایش پست ها
    اینم از تجربه من:

    آقا واسه فوق لیسانس ازون مملکت نیاین بیرون. اگه هدفتون دکتری هست همون ایران فوق لیسانس بگیرین بعدش هرجا که خواستین اپلای کنید. کسی‌ که واسه فوق لیسانس میاد بیرون، نه تنها کلی‌ هزینه روی دست خودش میذاره، بلکه چیز خاصی‌ هم بدست نمیاره. همون ایران بمونید، فوق لیسانستون رو بگیرین، مقاله هم خوب بدین و اونوقت بزیند بیرون. به خدا قسم توی خارج از ایران هیچ خبری نیست، اینو واسه اونایی گفتم که مثل من فک میکردنو می‌کنن که هرچه زودتر کوله بار جم کنیم بزنیم به چاک....
    ممنون از نظر شما...میشه بیشتر باز کنید مسئله رو....
    چون من دقیقا یکی از همون هایی هم که میخواد"هرچه زودتر کوله بار جم کنیم بزنیم به چاک..".....حالا گذشته از شوخی اکثر افراد که رفتند میگن همون از فوق بیاید خیلی بهتره...با محیط اشنا میشید.زبانتون دیگه مامل برای دکترا راه افتاده. و کلی تجربه دیگه که اگر از دکترا بریم باید 1 سالی از عمر و پولمون بره تابفهمیم..نظرتون رو این موضوع چیه؟(منظور من از اومدن برای ارشد با فاند هست)

  3. #13
    Banned
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    رشته و دانشگاه
    Power Engineer
    ارسال‌ها
    203

    پیش فرض پاسخ : اگر زمان برگردد عقب... چه کارهایی را انجام می دهید؟ و از چه کاهایی دوری می کنی

    طبیعت انسان یه جوریه که هر چیزی که نداشته باشه می خواد! یکی از دوستام از ایلینویز ناراضیه! اون یکی از MIT! ما هم از ایران! اما بهروز جان حداقلش اینه که می دونی اگه اگه اگه تلاش کنی پیشرفتی هم داری! اما اینجا...بهر حال ممنون!لطف کردی

  4. #14

    پیش فرض پاسخ : اگر زمان برگردد عقب... چه کارهایی را انجام می دهید؟ و از چه کاهایی دوری می کنی

    میدونی رفیق چیه؟ والا من به این فروم خیلی‌ مدیونم، واسه همین اون چیزی که فکر می‌کنم مینویسم ، شاید یکی‌ مثل من فکر کرد و بدردش خورد.

    حقیقت اینه که من ازون سیستم آموزش و کلا هرچی‌ توی اون مملکت بود خوشم نمیومد. حس می‌کردم که اینجا بودن فایده نداره. البته هنوزم همون عقیده رو دارم. به کار آدم و به زحمتی که میکشه احترام نمیذارن. اینا قبول. صحبت سر اینه که هدف شما از تحصیل در خارج از ایران چیه؟ پول؟ کار؟ گرفتن مدارک؟

    همهٔ حرف من اینه که آقا واسه خودتون هدف تعریف کنید. اگه می‌خواین بیاین یه مستر بگیرین بعدش برگردین که کار منطقی‌ بنظر نمیاد. اگر هم واسه دکتری می‌خواین اپلای کنید باز یه قضیه دیگه پیش میاد. راستشو بخوای، لاقل توی اروپا، یه خارجی‌ واسه همیشه یه خارجی‌ میمونه. حتا اگه پاسپورت هم بگیری بازم خارجی‌ هستی‌. شاید بعضیا با این مساله مشکلی‌ نداشته باشن.

    بذار از آمریکا برات بگم:

    پارسال رفتم یه کنفرنسی توی کالیفرنیا. پیش از پرواز فکر می‌کردم آمریکا دیگه اون جائی که بهشته. والا رسیدم اونجا بد از یک هفته فهمیدم بابا آسمون خدا همه جا یه رنگه. والا آمریکا هم سختیی خودشو داره. به هر حال هرجا که بری بازم ایرانی‌ میمونی و خیلی‌ واضحتر بخوام بگم آواره. دانشجوی دکتری بودن یعنی‌ مثل ... درس خوندن. همون ایران بمانید فوق لیسانسو بگیرید، هم پول کمتری خرج کردین، هم ۲ سال کمتر خارج از ایران میمونین و تحمل ۴ سال دوری از خونه براتون راحت تر می‌شه، هم تا اون موقع کلی‌ انتخابای مهم توی ایران براتون پیش میاد که ممکنه مسیر زندگیتونو عوض کنه.

    به هر حال این یه نظر شخصیه و هیچ اصراری ندارم که حرفام کاملا درسته.
    توي خونه مون به ما ميگن فراري<br />توي غربت دم به دم انگشت نگاري<br />ديگه حتي صاحب اون خونه نيستيم<br />بيرون خونه ميگن ما تروريستيم<br />وقتي خونه شده بود مثل جهنم<br />ما با ويزاي بهشت بريديم از هم <br />حالا تو برزخ بدبيني اسيريم<br />نمي تونيم ريشمونو پس بگيريم<br />چاره اي نمونده جز رفتن و رفتن<br />انگار اينو رو پيشونيمون نوشتن

  5. #15
    Banned
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    رشته و دانشگاه
    Power Engineer
    ارسال‌ها
    203

    پیش فرض پاسخ : اگر زمان برگردد عقب... چه کارهایی را انجام می دهید؟ و از چه کاهایی دوری می کنی

    حق کاملاً با شماست! مسئله خروج از کشور یک بحث سلیقه ای هست! خیلیا اگه اینجا بمیرن هم خارج نمی شن! و خیلی ها هم.... خودتون می دونید! اما بهر حال هر کاری سختی خودشو داره! اما یه سوال بهروز جان! اگه زمان برگرده عقب آیا واقعاً تو تو ایران می مونی؟از مسیری که رفتی واقعاً ناراضی هستی؟


    (در ضمن شرایط رو واسه جواب به سوال جوری واسه خودت آنالیز کن که هنوز تو ایرانی)قربونت

  6. #16

    پیش فرض پاسخ : اگر زمان برگردد عقب... چه کارهایی را انجام می دهید؟ و از چه کاهایی دوری می کنی

    نقل قول نوشته اصلی توسط Omid-canada نمایش پست ها
    حق کاملاً با شماست! مسئله خروج از کشور یک بحث سلیقه ای هست! خیلیا اگه اینجا بمیرن هم خارج نمی شن! و خیلی ها هم.... خودتون می دونید! اما بهر حال هر کاری سختی خودشو داره! اما یه سوال بهروز جان! اگه زمان برگرده عقب آیا واقعاً تو تو ایران می مونی؟از مسیری که رفتی واقعاً ناراضی هستی؟


    (در ضمن شرایط رو واسه جواب به سوال جوری واسه خودت آنالیز کن که هنوز تو ایرانی)قربونت
    والا جواب به این سوال خیلی‌ سخته. هر جوابی‌ که بهش بدم، بازم فقط در مورده خود من صدق می‌کنه و دلیلی‌ نداره که شما روی حرف من حساب کنی‌. بذار ببینیم بزرگای فروم چه نظری دارن.

    شخصاً اگه فوقمو توی ایران می‌گرفتم شاید دلیلی‌ نداشت که خیلی‌ از سختی‌های الکی‌ رو تحمل کنم.
    توي خونه مون به ما ميگن فراري<br />توي غربت دم به دم انگشت نگاري<br />ديگه حتي صاحب اون خونه نيستيم<br />بيرون خونه ميگن ما تروريستيم<br />وقتي خونه شده بود مثل جهنم<br />ما با ويزاي بهشت بريديم از هم <br />حالا تو برزخ بدبيني اسيريم<br />نمي تونيم ريشمونو پس بگيريم<br />چاره اي نمونده جز رفتن و رفتن<br />انگار اينو رو پيشونيمون نوشتن

  7. #17
    Member mohhhamad آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2008
    ارسال‌ها
    292

    پیش فرض پاسخ : اگر زمان برگردد عقب... چه کارهایی را انجام می دهید؟ و از چه کاهایی دوری می کنی

    والا من یه غلط های احمقانه کردم خودمم نمیدونم چرا.
    البته جدا بعضی از اصلیهاش دست من نیست شما که اینجا رو خونید شاید به دردتون بخوره برا بچه هاتون انجامش بدید بعدا.
    اولین مشکل وریشه همه مشکلات تحصیلی و...من فقر بود.اونم دلیلش طولانیه.اما این فقر بیچاره کرد منو.منم پر رو و مغرور اهل خیلی کارها نبودم.مثلا دوستام رفتن تو موسسه کنکور درس دادند و الان خیلی وضعشون خوبه .خیلی خیلی. ماهی 8 میلیون در آمد ومدرسه غیر انتفاعی زدن و... من از همون جا گفتم من اهل این کارها نیستم دنبال برکت وروزی حلالم (نه که حروم باشه اما من حال نمیکردم) خلاصه ببخشیدا تو ایام درسم به خاطر فقر واینا کلی خر کاری کردم.زدم تو خط کار تحقیقاتی.بگذریم چه پوستی ازم کنده شد.میزدند برق رو قطع میکردند.چون مسئول کارگاه دانشگاه با استاد راهنمای من دعوا داشت ویا....
    یه پژوهشکده .....یارن بود زدن تعطیلش کردن الان ساختمونش دادن اجاره و....
    الان هم برا اپلای امسال یه مقدار طلا از مرحوم مادرم دارم میخوام بفروشمش.از آبان ماه به عبد هم شبها تو یه تاکسی سرویس میرم.من به خاطر پول امسال جی آر ای نمیدم و....
    خلاصه هوای بچه هاتون داشته باشید بعدا ها اما
    همه این بدبختی ها از پیش دانشگاهیم شروع شد.یه سوتی دادم ویهو دیدم کلی از عمرم بباد رفت.مجبور شدم شبانه روز درس بخونم وتو روز دو سه ساعت پراکنده میخوابیدم.رسما خیلی ضربه خوردم.آخر سر هم تو آزمون های سنجش وقلم چی شدم 50.همه فکر میکردن کنکور هم میترکونم اما روز کنکور بزرگترین حماقت عمرم کردم وهیچی نخوردم ورفتم سر جلسه واز سر درد مردم وربتم شد حدود سه هزار با 5 تا درصد بالای نود وریاضی 35!
    رتبم اونی که باید میشد نشد.این تیکه از زندگیم درگیر راه دور دانشگاه درجه دو و فقر و....بودم.
    اگه برمیگشتم به اون دوران حتما واحدهامو کم تر برمیداشتم ومیرفتم کنارش یه سرکار جمع وجور.
    من تا ترم 7 شاکرد اول بودم اما ترم 8 افسرده شدم وبیخیال درس.میشستم گیم بازی میکردم شب امتحان ومعدلم که تا ترم قبل 18 بود شد 14.
    اگه برمیگشتم سعی میکردم تو لیسانس به جای رفرنس خوندن فقط بشینیم جزوه استادها رو بخونم.
    یه کار دیگه هم که زندگیمو زیر رو کرد ودیر رفتم سراغش
    مرتب میشنیدم که معاف میشم از سربازی.اما یه عده از اطرافیانم میگفتن نه تو برادر داری معافیت کفالت میخواستم
    آخرش یه روز بعد لیساسنس پاشدم رفتم نظام وظیفه اونجا یه صفی بود طولانی برای سوال پرسیدن.ساعت حدود 11 بود که اونها میخواستن تعطیل کنن برن نهار یه سربازه رو فرستاد بیرون میگفتن برا چی اومدی میگفتی ومیفرستادت تو اتاق یا میگفت معاف نمیشی برو وصف رو در عرض 10 دقیقه از 40 نفر کرد 7 نفر
    به منم گفت نمیشی برو.گفت تو بردارد داری بری بالا بیای پایین معاف کفالت نمیشی
    منم رفتم که برم اما یه چیزی تو دلم گفت بذار از سرهنگه که تو اتاق مشاوره نشسته بپرسم.رفتم واینبار باز سربازه گیر داد گفتم دمت گرم بذار برم تو روم نمیشه مشکلم به تو بگم
    خلاصه رفتم تو وسرهنگه گفت میشه فقط به یه شرط اون بهزیستی و.....که رفتم دنبالشو شدم
    حرفم اینه به مزخرفات!بقیه که میشه یا نمیشه واینها توجه نکنید پاشدی برید نظام وظیفه پیش یه آدم درست حسابی آمار بگیرید.
    اما ارشد هم هم این من باز شاگرد اولی رو مفت ومسلم به باد دادم ویه آدم شووت شد شاگرد اول.تقصیر از خودم بود که زمان بندی نکردم
    حرف من اینه بسته به رشتتون دار وسطح علمی شما وتوقعتون.برنامه ریزی برا امتحان ها یادتون نره
    استاد راهنمای ارشد هم خیلی مهمه حتما تمرکز کنید روش.من تو یه شکرتی کار میکدرم که متاسفانه طی یه جریاناتی حماقت رئیس شرکت وساده لوحی من مجبور شدم با این استاد محترم پروژه بردارم که خیلی اذیتم میکنه.
    حرف من والبته به رشته بسیتگی داره من اگه بودم (من واقعا مجبرو شدم)هیچ وقت توایران ارشد نیمخوندم.من که خیلی اذیت الکی شدم.ومیشم. توصیه من اینکه اگه رزومتون خوبه تا حدویدی ومیتونید برید ارشد یه جای درست حسابی.مالزی و اینها نه.کاناد ویا مثلا دانشگاه خوبهای سوئد حتما برید.دیگه چیزی به ذهنم نمیرسه
    فقط برنامه ریزی یادتون نره.چه مالی چه درسی سعی کنید بیتشترین انرژیتون تو وقتش صرف کنید من چون چند جا مجبور بودم خیلی کارها بکنم ودغدغه ام درس نبود فقط وذهنم بالاجبار درگیر بود و....زمانی که باید انرژی صرف میکردم نتونستم بکنم و....
    ویرایش توسط mohhhamad : August 23rd, 2010 در ساعت 06:14 PM دلیل: غلط املایی
    این کاربر ،غیر فعال است.

  8. #18
    Junior Member dandelion آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    رشته و دانشگاه
    Mathematic.Ferdowsi University
    ارسال‌ها
    29

    پیش فرض پاسخ : اگر زمان برگردد عقب... چه کارهایی را انجام می دهید؟ و از چه کاهایی دوری می کنی

    m.parsafar با اینکه من اصلا مشکلات شما رو نداشتم اما یه چیز رو خوب درک می کنم ، اونم اینکه منم سر کنکور یه اشتباه بزرگ کردم ،شب کنکور نخوابیدم و با حدود 48 ساعت نخوابیدن رفتم سر کنکور ( نه که بشینم درس بخونم از استرس خوابم نمی برد) این موضوع بد جوری حالم گرفت چون تو رتبم بد جوری تاثیر گذاشت.حدود چند هزار تا بیشتر از حد اکثر رتبه ای که خودم و معلم ها تخمین می زدند.به دنبالشم قبول نشدن تو رشته مورد علاقه و . . .

    در ضمن با تمام گفته هاتون باید بگم تلاشتون قابل ستایشه و بودن افرادی مثل شما باعث افتخاره.
    موفق باشید
    تنها کسی که با من درست رفتار می کند خیاطم است که هر بار که مرا می بیند، اندازه های جدیدم را می گیرد؛ بقیه به همان اندازه قبلی چسبیده اند و توقع دارند من خودم را با آنها جور کنم.(جرج برنارد شاو)

  9. #19
    ApplyAbroad Champion
    halandoon آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Aug 2008
    رشته و دانشگاه
    Mechanical Engineering
    ارسال‌ها
    4,436

    پیش فرض پاسخ : اگر زمان برگردد عقب... چه کارهایی را انجام می دهید؟ و از چه کاهایی دوری می کنی

    چقدر تو این تاپیک پست گذاشتن برام سخت بود!!! صبح تا الان 10 بار سر زدم اما....!!!
    راستش منم اشتباهات زیاد داشتم، اما نمیدونم که به فال نیک بگیرم بعضیهاشون رو یا به فال غیر نیــک!!!
    از اشتباهات نیکم بگم، روزی که خواستم آزمون دانشگاه آزاد ثبت نام کنم (لیسانس)، یکی از دوستام آنچنان زیر پای من نشست که مکانیک حرف نداره و.... و منم که کاملاً مطمئن بودم من سراسری و یحتمل صنعتی اصفهان قبولم با خیال راحت گفتم باشه و بدن هیچ تحقیقی انتخاب اولم رو تو آزاد زدم مهندسی مکانیک!!! یکی نبود به من بگه آخه آدمه حسابی تو چی از این رشته میدونی؟ هااااان؟؟؟!
    الان که فکر میکنم با توجه به اینکه تا یک ماه دیگه احتمالاً دفاع میکنم ارشد مکانیک رو، میبینم چه توضیحات بی ربط و مسخره ای دوست من راجع به این رشته داده بود بهم و الان کلی به اون روز و خامی خودم میخندم!
    اما همینجا بگم اگه 10.000 بار دیگه هم برگردم الان دیگه مطمئناً همین مکانیک رو انتخاب میکنم و همیشه به این فکر میکنم که اگه مثلاً بعد از 4 سال که رشته مورد علاقه اون روزم رو که برق بود میخوندم یه روزی میفهمیدم مکانیک چی بوده، شاید هیچ وقت خودم رو نمیبخشیدم!! خدارو شکر که به خیر گذشت!
    بله دوستان میگفتم همون سال دانشگاه اصفهان مدیریت قبول شدم، اما نه حسه پشت کنکور موندن بود و نه حسه مدیریت. نا گفته نماند که به خاطر هزینه هاش وسوسه شدم چند بار که برم دانشگاه اصفهان، اما باز خدا رو شکر با گفتگو و درایت پدر حل شد و من مستعصلانه دانشگاه آزاد رو برگزیدم!
    نکته مهمش اینه که اگه زمان بربگردد باز میدونم که من بیش از اینی که تلاش کردم نمیکنم و همین میشد که الان شده البته صرفاً در این مورد!!!

    خوب قبلی رو جهت شروع گفتم و اصلاً مهم نبود

    از عادت های بد من توی این درسهایی که فکر میکردم ناکارمد هستند این بود که صرفاً سرفصل های مهم و کارآمد رو میخوندم + چند سرفصل دیگه که مجموعاً حدود 14 نمره از درس رو پوشش بده و من اگه 4 نمره هم خطا کنم پاس بشم که همیشه هم میشد!!
    فکر نکنین اهل درس و کتاب نبودما، من سر 8 ترم لیسانس رو تمام کردم و استادای درسهای تخصصیم هم همیشه سختگیر ترین استادای دانشگاه صنعتی اصفهان رو برمیداشتم ""دانشگاه آزاد اختیار انتخاب استاد زیاد میده، شاید یه درس رو 5 تا استاد توی یه ترم ارائه کنند""و خوب میخوندم و نمره هام هم خوب میشد.(فقط پرفسور عظیمیان مترجم کتاب ونوایلن (رفرنس ترمو تقریباً در کل کشور)رو فاکتور بگیرید که جرات نکردم درس با ایشون بردارم!)
    اگه زمان توی این مقطع بر میگشت قطعاً به خاطر نمره درس میخوندم! دلیلی نداشت که 4 تا رفرانس اضافه بخونم 6 تا متد اضافه یاد بگیرم بعد استاد بیاد صرفاً به روش خودش نمره بده و شاید بعضی جاها استاد نفهمه که تو اصلاً چی میگی!!
    دوره ارشدم هم نکته جالبی توش بود اونم اینکه من ترم اول تقریباً روزی 8 ساعت روی کتابام بودم که دقیقاً مفهوم ها رو بفهمم، اما نتیجش چی شد؟ معدل 14.5 در ترم یک!! (بازم خدارو شکر که مشروط نشدم! )
    ترم دوم شاغل هم شده بودم به شدت وقت نداشتم شاید در هفته 5-6 ساعت کار میکردم اونم صرفاً جهت کپی کردن تمرین های تحویلی و...!!! وقت کافی برای اون درس خوندن نداشتم پس راه افتادم مثل سایرین دنبال اینکه ترم پیش استاد از کجا سوال داده سوالاش چی بود و کاملاً برای نمره خوندم!! حالا فکر میکنید نتیجش چی شد؟ معدل 18.3!! خوب دیگه تکلیف معلوم که ترم سه هم همین رو انجام دادم و معدل اون ترم هم شد 17.9!! به این میگن 1/9 وقت گذاشتن و معدل خیلی بالاتر گرفتن! این رو میگن راندمان و افسوس و 100 افسوس که چرا ترم یک صادقانه خودم تمرین هام رو مینوشتم و اگه تو 10 تا سوال یکیش رو نمیدونستم نمینوشتم تا از استاد بپرسم و....
    اگه زمان بر میگشت هیچ وقت 14.5 من تکرار نمیشد، قول میدم.
    ترم یک یه نکته دیگه هم برام داشت. از بس که درس و رفرنس میخوندم خیلی از جلسات جلوتر از استاد بودم، بنابراین موقع درس دادن من دیگه میدونستم چی میخواد استاد بگه، یکی از اساتید که سنی ازش گذشته بود اماده به error های مکرر سر کلاس و منم هر 4 تا یکیش رو طاقت نمیوردم و سر کلاس میگفتم که فکر کنم که این غلطه!! آخه یکی نبود بگه تو چی کاره هستی آخه!! بزار درسش رو بده بعد بیا بیرون به صورت خصوصی، خودت رو بزن به سادگی و اون رفرانس ها رو نشون استاد بده و بگو گیج شدی در این بحث که هرکی یه چیزی گفته، نه اینکه وسط کلاس بگی:" استاد این راه حلتون لزومًا به همگرایی نمیرسه و این تمرینی که دو بار مارو برگردونید که چرا هرکی یه جواب درآورده از همون دست مسائله حتی تمرینیم که برای ما حل کردی به اون عددی که میگی بعداً همگرا میشه تا 70 سال دیگه هم نمیشه!" حالا نه دقیقاً با این لحن اما مضمون حرفم همین بود. از بس که عصبانی بودم! خوب حالا نتیجش چی شد؟ این که روز پایان ترم استاد بگه خوب بچه ها اون 22 سری تکلیفی که طول ترم دادین 2 نمره! این امتحان هم 18 نمره!! بعد از امتحان هم: خوب آقای Halandoon شما 14 شدی! غیر از شما هرکی اعتراض داره بیاد تا برگش رو نشونش بدم! قول میدم که استاد خیلی سختی کشیده بود تا اون برگه که من دادم رو از 18، بده 12.3!که یا 1.7 تکلیفم بشه 14!
    هیچ وقت یادم نمیره که یه بار سر همین یه مسئله که میگم استاد زوری به جواب رسونده بودش، رفتم تو اتاقش و اومدم بهش اثبات کنم که جواب همگرا نمیشه، مراحل اثبات هم طی شد و گفتم دیدید درست میگم؟ رفت برام چای آورد و گفت من تو رو دیروز تو فلان خیابون ندیدم؟!! و من فهمیدم که این بابا از قبل میدونسته و خلاصه کلام پسه معرکست!
    خوب حالا باز اگه زمان بر میگشت دیگه میدونستم که نباید از شوخی ها با استاد بکنم!
    البته خوبیای این طرز درس خوندن من این بود که توی این مدت جایی نبود که برای مصاحبه یا امتحان ورودی برم و بهم بگن :نه! مهمترینش هم شرکت هواپیماسازی ایران بود که علی رغم متقاضی زیادش در مجموع امتحان کتبی و مصاحبه علمی من رو بین حدود 300-400 تا مهندس مکانیک به عنوان نفر دوم انتخاب کردند و یک سالی اونجا مشغول بودم تا قضیه ادامه تحصیلم برام جدی شد.
    باز یه نکته همینجا هست که من از اون کارم زود استعفا کردم فکر میکردم من تابستون سال پیش از ایران میرم!!! حداقل یک سال دیگه باید میموندم؛ تجربه بالایی بهم میداد و البته درآمد خوبی هم داشت و پرستیج اجتماعیش هم که خیلی خیلی خوب بود.

    ای بابا چقدر حرف زدم!!!!
    ویرایش توسط halandoon : March 8th, 2015 در ساعت 12:27 PM
    That is not your aptitude that is your attitude that make your altitude.
    For a greater goal, Sacrifices must be made.
    As you sow, so shall you reap

  10. #20
    ApplyAbroad Veteran
    pejman-Mech آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2009
    ارسال‌ها
    1,270

    پیش فرض پاسخ : اگر زمان برگردد عقب... چه کارهایی را انجام می دهید؟ و از چه کاهایی دوری می کنی

    من بابت معدل لیسانسم و همینطور تعداد مقالاتم یه کم پشیمونم. به نظرم اگه به فکر اپلای هستید به معدل فکر کنید و مثل من زیادی نرید تو عمق مطالب و بگید که نمره برام مهم نیست و درک مطالب مهمه... اگه فوق هم می خونید حتماً تعدا مقالاتتون رو تا می تونید بیشتر کنید...

    اما از یه بابت از خودم راضیم و اون اینکه از نوجوانی کلاس زبان می رفتم و هرچند به صورت جسته گریخته، اما هیچ وقت زبان رو فراموش نکردم و الان دارم نتیجه اش رو می بینم. پس زبان رو هم هر زمان شروع کنید خوبه و فکر نکنید فایده نداره.
    از پاسخ دادن به سوالاتی که قابل پرسش در فروم هستند معذورم.

موضوعات مشابه

  1. پاسخ: 51
    آخرين نوشته: October 25th, 2019, 05:58 PM
  2. ایمیل و homepage استاد برق قدرت کانادایی+آمریکایی
    توسط hamedzm در انجمن مهندسی برق و کامپیوتر و IT
    پاسخ: 17
    آخرين نوشته: April 14th, 2016, 01:43 PM
  3. آشنایی با اعضای که برای سال 2010 اقدام کرده اند
    توسط فراز در انجمن تحصیل در سوئد
    پاسخ: 130
    آخرين نوشته: May 30th, 2010, 06:54 PM

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •