من کی گقتم از جیب خرج کنین برین؟ و کی گفته فاند برای ارشد در 90 درصد موارد ممکن نیست؟ کل حرفم همینه که میشه فاند گرفت فقط یکم باید سطح انتظارات رو بیارین پایین و عوضش از مزایای خارج شدن از ایران استفاده کنین. الان اکثر کسایی که رزومهی متوسطی (یا متوسط رو به پایین) دارن ولی ثروتمند نیستن (من جمله خودم) تصمیم میگیرن ارشد رو هم ایران بمونن برن دانشگاههای تهران تا برای دکترا بتونن برن جای ایدهآل خودشون. من میگم حیفه از هر جا فاند گرفتین برین. الان میفهمم که دلیل موندن من عدم شناخت واقعی شرایط توی دنیا بود.
من خودم فکر میکردم ایران موندن از مثلا مالزی یا شرق اروپا بهتره، الان میفهمم چقدر اشتباه میکردم و چه جهان بینی اشتباهی داشتم. اصلا قابل مقایسه هم نیستن. همون مالزی تا 2 سال دیگه از پرتغال و تا 6 سال دیگه از ایتالیا ثروتمندتر میشه، جمهوری چک و اسلواکی تا 5 سال دیگه از ایتالیا ثروتمندتر میشن. و خیلی از فاکتورهای کیفیت زندگی همین الان هم توی این کشورها بهتر از جنوب اروپاست. اینها رو مثال میزنم از این دست کشورها خیلی زیاده.
اینهارو هم نگفتم که یعنی برین اینجاها زندگی کنین میگم یعنی اینقدرها هم که اکثر ایرانیا فکر میکنن اینا عقب نیستن و برای 2 سال ارشد خیلی هم خوبن. کلی تجربهی خوب کسب میکنین و توی محیطی بمراتب بینالمللی تر از ایران درس میخونین.
مثلا خیلی از دوستان الان میرن ترکیه همونم از ایران بهتره ولی خیلیها به نوعی بدلیل عدم شناخت از بقیه دنیا میرن ترکیه و نمیدونن که وضع ترکیه هم چندان مسائد نیست. اگه شما اینارو میدونستین، شما مخاطب حرف من نیستین، باقی افرادن.
یه نکته ایی بگم اینکه ترکیه یا مالزی رو شما نباید با المان یا امریکا مقایسه کنی و بعدم بگی عقب موندس
شما از کجا میایی و کجا میری؟
من ترکیه بودم و الان المانم. شما از ایران میخوایی بری مالزی پس برو و تردیدی نداشته باش. شما از المان که نمیری مالزی یا ترکیه. تو مقایسه با ایران مقایسه کنین
بعدم شما پذیرش یه دانشگاه با رتبه ۵۰۰۰ داری تردیدی به خودتون راه ندین و حتما برین. بهتر از اتلاف وقت تو ایرانه. چون شرائط خاص ایران طوریه که موقع تحصیل تو ایران و کلا زندگی تو ایران از خیلی چیزا محرومین
همین المانی که ساکنم تبادل دانشجو با هند داره. ایا شما هندو اصلا کشور حساب میکنین؟ ولی دانشجوی المانی با کمال میل درخواست میده و از المان پا میشه میره هند ادامه درساشو بخونه
دیدگاه ها خیلی زیاده
ببخشید اینطوری میگم ولی جو ایران طوریه شما یه puritan و صد پله بالاتر از کل بشریت هستی. و کسی که قبول نکنه غلط میکنه.
دنیا همیشه پیشرفت میکنه. دیدگاه های چهل سال قبل که ایران بهتر از کره و مالزی و ترکیه بودو بندازین دور. امروز رو بچسبین. ۴۰ سال پیش هرچی بود تموم شد و رفت
شدیدا انگلیسی رو تمرین می کنم.
۱.پزشکی رو انتخاب نمیکردم
۲.زودتر تحصیلم رو درخارج از مشور شروع میکردم
۳.حواسم به پولام بیشتر میبود
۴.تمرکزم روروی درس بیشتر میذاشتم وکار بجای مسایل فرعی و تفریح و ...
۵.خوابگاه نمیرفتم حتی یک ثانیه
یک مسئله ای هم در مورد امتخاب کشور عرض کنم.ببینید دوستان مالزی همد آمریکا آلمان فرانسه روسیه مجارستان یا هرکشوری رو ببینید برای چی امتخاب میکنید و کجا اولا راحت هستید احساس بهتری دارید و بعدم ببینید امکان اینکه کجا برید رو دارید.در مورد خیلی از کشورها خاصه ایالات متحده چیزی که در ذهن دارید و اون فراواقعیت برساخته میدیاست تا حد زیادی غلطه.اینطور نیست که دنیا بقط چند کشور باشه و بقیه هم هیچ.من جاهای مختلفی بودم ولی باور کنید مثلا توی بعضی کشورایی که شاید دید خوبی بهشون ندارید از داخل ایران و بدون نجربه زیستن علاقم بیشتر بوده.اینقدر هم درگیر این اهداف عجیب نباشید زندگی کنید از زندگی هم لذت ببرید مثل جوانهای بقیه کشورها.لزوما هر مهندسی نیاز نیست مرزهای المرو جابجا کنه یا هر پزشکی فلان بیماری را درمان یا ..... اتفاقا مسئله دانشگاه برای جوان غربی اینقدری که برای شما اهمیت داره پر اهمیت میست یک مدرکی میگیرند کار هم میکنند درامد هم به یک نرخ ارزی با تعادل در حد ماقول دارند.خیلی از امکانات هم که برای همه است اونهایی که پولی هست هم طبق تجربه بنده با درآمد های معمولی هم مسافرت میشه رفت ماشین میشه خرید و ....متاسفانه زندگیهای خیلی از ماهایی یکه تجربه زیست ایرانی رو داریم به صورت اجیبی کره خورده با رشته درس و دانشگاه.حتی اگر استعداد و علاقه کاملشم نداشته باشم.البته ناگفته نماند راهی هم نداشتیم!
سلام من پنج سال پیش اینجا نوشته بودم چه کارایی می کردم و چه کارایی بهتر بود انجام نمی دادم در طی این سالها تجارب زیادی بدست اوردم و فکر می کنم بد نباشه اینجا بنویسم شایذ به کار دوستان بیاد
یک : ادامه تحصیل همیشه بهترین کار نیست خصوصا برخی از رشته ها که حتی در ایران هم بازار کار مناسبی ندارند.بطور مثال دوستانی که رشته های علوم انسانی نظیر فلسفه تاریخ علوم سیاسی زبان انگلیسی تربیت معلمی و یا رشته های مشابه تحصیل کردند به یاد داشته باشند بجز کار اکادمیک شاید هیچ شانس دیگری نباشد. با چشم باز تصمیم به مهاجرت بگیرید. دوم: اگر پذیرش دارید ولی فاند یا اسکالرشیپ ندارید در صورتی که شرایط مالی مناسبی ندارید اماده انجام کارهای خدماتی نظیر نظافت و یا کار در رستوران و یا حمل پیتزا باشید اینجا کار عار نیست ولی توقع فرش قرمز هم نداشته باشید. اینکه می گوییم هوش ایرانی ها بالاتر از بقیه ملیتها هست متاسفانه درست نیست و حرفی نژاد پرستانه هست همه انسانها از هوش یکسانی برخوردارند مگر در موارد خاص سوم: صد در صد در ورود به کشور دیگر با چالش فرهنگ متفاوت مواجه می شوید بطور مثال در در فنلاند افراد به حریم شخصی یکدیگر خیلی احترام می گذارند و احتمال خیلی کمی وجود دارد که کسی در خیابان با شما حرف بزنذ مثل تهران گفتگوی کوتاه بین مردم در فضای عمومی اصلا متداول نیست چهارم: به یاد داشته باشید رمز موفقیت در هر کاری پشتکار هست به هیچ عنوان به افراد منفی نگر اجازه دخالت در زندگی خود را ندهید ولی این به معنای غیر واقع گرایانه نگریستن نیست پنجم اماده پذیرش فرهنگ جدید و اصلاح برخی رفتارهایی که در فرهنگ جدید قابل قبول نیست مثل رانندگی غیر متعارف عدم احترام به حق عابر پیاده احترام به حریم شخصی افراد و .... باشید ششم: تجارب قبلی شما مثل مقالات یا کتبی که چاپ کردید در ایران تا حدی به شما حس اعتماد به نفس می دهد ولی اماده باشید که روش تحقیق را اصولی دوباره مطالعه کنید هفتم روی مهارت مطالعه و خلاصه نویسی متون علمی به زبان انگلیسی کار کنید هشتم بنظر من بهتر هست مجرد به خارج از کشور بیایید و بعذ از جا افتادن ازدواج کنید البته این مورد در مورد اشخاص کمتر از سی و پنج سال هست
An investment in knowledge used to pays the best interest
لطفا سوالات خود را در فروم مطرح نمایید حتی شما دوست عزیز! لطفا بجای ارسال پست تشکر از گزینه "اضافه کردن به امتیاز کاربر". استفاده نمایید!
علاقه مندی ها (Bookmarks)