من الان فوق لیسانس دارم معدلم هم بالاست ، نمره زبانم هم خوب شده ، فقط تعداد مقالم کم بود امسال برای چند جا اپلای کردم واسه دکترا که همرو ریجکت شدم(فاند هم می خواستم)، آخرش یکی از اقوامه تو آمریکا بهم گفت که بهتره واسه فوق اپلای کنی و یک ترم رو بدون فاند بگذرونی، چون اونا به کسایی که نشناسن راحت فاند نمیدن مگر با رزومه خیلی عالی، البته این نظر اون بود ولی احتمالا امسال هم برای فوق اپلای میدم هم دکترا که یکیش جور بشه.
اگه زمان برگرده به عقب و به قول این دوستمون هم من همون ادم خام و بی تجربه نمی بودم:
1. با توجه به معدل خوب و مقاله ژورنالی که تو لیسانسم داشتم اون وقتی رو که برای کنکور ارشد گذاشتم مدارک زبانم رومی گرفتمو مستقیما" اپلای می کردم و فوق رو تو ایران نمی خوندم.
2. اگر هم قرار بود که تو ایران فوق بخونم و بعد برم خارج علی رغم رتبه خوب کنکورم هیچ وقت سمت دانشگاههایی مثل شریف و تهران نمی رفتم.
3. هیچ وقت سراغ اساتید غول و معروف اما بدطینت، بداخلاق و وقت نشناس نمی رفتم و حتما حتما با یه استاد جوون کار می کردم حتی اگه مجبور میشدم تو زمینه کاری مورد علاقه م تجدید نظر کنم.
4. زودتر تکلیف سربازیم رو مشخص می کردم که طول تحصیلم از خوف نظام وظیفه مجبور نباشم خیلی چیزا و خیلی کسا رو "تحمل" کنم.
تمام!
!One hundred sixty-three thousand sq mi of awesomeness
معدل معدل و معدل......اینکه فکر میکنم من بهترین دانشاموز مدزسه بودم المپیاد کنکور خوب رباتیک زبان تو همشون خوب بودم بعد تو دوره لیسانس درس نخوندم حالا بعد 3 سال که از لیسانسم میگزره دوباره میخوام برا لیسانس اقدام کنم.......اگه معدلم تو دانشگاه هم مثله دبیرستان خوب بود نباید دوباره 4 سال رو شروع میکردم
بلد باش که وقتی باید بروی ،بروی.این را به خودم گفتم ها!
از جواب دادن به پیامهای خصوصی که بصورت عمومی قابل مطرح شدن هستن معذورم( باور کنید اینجوری مفید تره )
منم اگر الان برگردم عقب بیشتر از هر چیز دیگه ای وقت می ذارم که درس بخونم و معدلم رو بالا نگه دارم. تا آخر ترم 4 معدلم 12.5 بود. وقتی فهمیدم می خوام برای ادامه تحصیل خارج از کشور رو انتخاب کنم واقعاً بیچاره شدم تا بتونم معدلم رو به 15 برسونم. در صورتیکه اگر از اول درست درس می خوندم الان راحت می تونستم معدلی بالای 17 داشته باشم.
برای موفقیت نه تنها کنکور دادن و قبول شدن در دانشگاه آخر کار و اول راحتی نیست (چیزی که همه ی بچه های پشت کنکور لیسانس فکر می کنن)
بلکه تازه اول درس خوندن و تلاشه. الان به هر کسی از اطرافیانم که می خواد کنکور بده فقط توصیه می کنم وقتی رفتی دانشگاه واقعاً درس بخون.
رشته ای رو انتخاب می کردم که راه رسیدن به پول و کار کوتاهتر می بود. مثلا یه رشته ی مهندسی. معدل رو بالاتر می بردم. در ایران فوق نمی خوندم و بعد از کارشناسی کار می کردم. اگر تصمیم می گرفتم بیام برای ارشد اقدام می کردم نه دکترا و بعد از ارشد تصمیم میگرفتم که آیا می خوام دکترا بخونم یا کار کنم.
البته من از وضع فعلیم خوشحالم ولی خب اگر معدلم بالاتر بود موقعیتهای بهتری نصیبم می شد. جای بهتر، دانشگاه بهتر. شاید مجبور نمی شدم ارشد رو ایران بخونم.
زبان رو خیلی زودتر شروع میکردم.
...زیرا که مردگان این سال عاشق ترین زندگان بوده اند.
البته آب ريخته را نتوان به كوزه باز گرداند، اما قانونى هم تدوين نشده كه فكرش را منع كرده باشد.
اگر عمر دوباره داشتم مىكوشيدم اشتباهات بيشترى مرتكب شوم. همه چيز را آسان مىگرفتم. از آنچه در عمر اولم بودم ابلهتر مى شدم. فقط شمارى اندك از رويدادهاى جهان را جدى مىگرفتم. اهميت كمترى به بهداشت مىدادم. به مسافرت بيشتر مىرفتم. از كوههاى بيشترى بالا مىرفتم و در رودخانههاى بيشترى شنا مىكردم. بستنى بيشتر مىخوردم و اسفناج كمتر. مشكلات واقعى بيشترى مىداشتم و مشكلات واهى كمترى. آخر، ببينيد، من از آن آدمهايى بودهام كه بسيار مُحتاطانه و خيلى عاقلانه زندگى كردهام، ساعت به ساعت، روز به روز. اوه، البته منهم لحظاتِ سرخوشى داشتهام. اما اگر عمر دوباره داشتم از اين لحظاتِ خوشى بيشتر مىداشتم. من هرگز جايى بدون يك دَماسنج، يك شيشه داروى قرقره، يك پالتوى بارانى و يك چتر نجات نمىروم. اگر عمر دوباره داشتم، سبكتر سفر مىكردم.
اگر عمر دوباره داشتم، وقتِ بهار زودتر پا برهنه راه مىرفتم و وقتِ خزان ديرتر به اين لذت خاتمه مىدادم . از مدرسه بيشتر جيم مى شدم. گلولههاى كاغذى بيشترى به معلمهايم پرتاب مىكردم. سگهاى بيشترى به خانه مىآوردم. ديرتر به رختخواب مىرفتم و مىخوابيدم. بيشتر عاشق مىشدم. به ماهيگيرى بيشتر مىرفتم. پايكوبى و دست افشانى بيشتر مىكردم. سوار چرخ و فلك بيشتر مىشدم. به سيرك بيشتر مىرفتم.
در روزگارى كه تقريباً همگان وقت و عمرشان را وقفِ بررسى وخامت اوضاع مىكنند، من بر پا مىشدم و به ستايش سهل و آسانتر گرفتن اوضاع ميپرداختم. زيرا من با ويل دورانت موافقم كه مىگويد: " شادى از خرد عاقلتر است"
غیر از آمریکا چند جای دیگه هم اپلای میکردم که اینقدر استرس کلیرنس اذیتم نکنه!
وقتی تافل دادم زبانو رها نمیکردم تا موقع رفتن به آمریکا دوتا جمله انگلیسی سالم بتونم بگم!!
توی اپلای ابرود کمتر میومدم که معتادش نشم!!!
همین
*** دوستان خواهش دارم با گزارش پست های خلاف به مدیران در برقراری نظم و اجرای قوانین فروم کمک کنید ***
سلام به همه
اگه زمان به عقب برگشته بود سوم دبیرستان که تموم میشد مثل خیلی از دوستای دیگم ، پامو میکردم تو یه کفش که من باید از ایران برم و نمیشستم واسه کنکور بخونم!!!!
دوستانی که بعد سوم دبیرستان رفتند دیگه به مشکل سربازی برنخوردند و الان سال چندم دانشگاشونن تموم کردن؛ حالا من بعد یکی 2ترم درس خوندن تو دانشگاه تهران شمال فهمیدم که اینجا آخرش جز پوچی هیچ چیز دیگه ای نیست و اقدام کردم واسه رفتن و به امید خدا تا 1ماه دیگه میرم اما 2سال عقب افتادم!!!
این روزها مسئله ی رفتن از ایران ، فرار مغزها نیست ، ماندن احمق هاست.........(ببخشیدا).....
مگر راه بهشت دشوارتر و مخوف تر از راه جهنم است؟چگونه ممكن است؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)