سلام
دیروز هم اینجا رو خوب خوندم وخواستم پیغام بدم نشد.
ببین من تو وادی نه این کار رو بکن ونکن واینها نیستم.چون شرایطم مثل تو حتی خیلی بدتر از تو بوده(من اون زمان که همسن تو بودم کامپیوتر نداشتم وتا سال سوم دانشگاه با اینکه شاگرد اول دورمون بودم بازم کامپیوتر نداشتم وبراش کلی این ور واونور کارکردم و.....)
ببین جدا از همه چیزها وههدفتو .. تو درس میخوای بخونی ومیخوای بری خارج که لذت ببری دیگه راحت بگم بهت بدون پول نمیشه.نمیگم مییلاردر باش ها اما باید یه حدافل هایی داشتی باشی.وگرنه بعدا حسرت میخوری.
ببین بهترین زمان برای رفتن واینور اونر رفتن وخاطره ساختن وعشق وحال کردن دوران دانشجویی ومخصوصا لیسانسه که من از دستش دادم.مرتب دوستان برنامه سفر میپیدن من نمیرفتم چون پول نداشتم.باورت نمیشه حتی صبر میکردم بچه ها برن بوفه خریداشون بکنن ووقتی میاومدن وشروع میکردن به خوردن وخندینو اینها بهشون اضافه میشدم وبه بهانه اینکه مثلا فلان قرص رو خوردم که الان نباید چیزی بخورم ویا....تعارف دوستان رو هم رد میکردم.فقط دوست داشتم تو جمعشون باشم.یا مثلا میرفتن کنسرت ویا سفرهای چند روزه یا عروسی دوستان و....
من چون مجبور بودم بکوب کار بکنم وقرون قرون پولهامو جمع کنم نتونستم از این همه تفریح سالم و...استفاده بکنم وبرا خودم از جوونیم خاطره بسازم.حالا خودت ببین این چیزها که گفتم مگه چقدر هزینش میشد؟هیچی.برا من زیاد بود اون موقع اما الان هیچه .
میگیم باید یه حداقال هایی رو داشته باشی.ببین بعضی آدم ها هستن فقط چرخ زندگیشون بچرخه براشون کافیه .نمیدونم از این مدل هستی یا نه اگر نه تضاد طبقاتی پدرتو در میاره.خلاصه برات بگم من تو لیسانسم تا دم در دانشگاه مورد احترام بودم اما بیرون دانشگاه هیچی نبودم چون پول ندشتم.فکر کن تو هوای سرد(اون زمستونه بود همه جا قندیل بست اون موقع اینقدر تو ایستگاه اتوبوس تنها وایسادم بلکه یه اتوبوس بیاد ونیومد هم آخر.اما دوستام سه سوت سوار ماشین های گرونشون شدن ورفتن ویا چقدر من فرصت های مهم زندگی مثل کنفرانس هاو....رو به خاطر اینکه یه حداقلی رو نداشتم ودوستام داشتند عقب افتادم.
میگم بعضی وقتا هست تو یه موبایل ساده داری وبقیه خیلی چیزها ویه گوشی هایی دارند که تو شاید یه سال بیاد براش کار بکنی(مثلا موبایل رو گفتما).تو همین که یه موبایل ساده داری وکارهات باهاش راه میافته برات کافیه ودیگه اصلا مهم نیست برات بقیه چی دارند.اما حواست باشه اگه این موبایل ساده نباشه این که بقیه چه چیزهایی دارند وچطوری بدستشون آوردن (مثلا اصلا کار نکرده باباش براش خریده وتو الان داری مثل...کار میکنی ونمیتونی بخریش داغونت میکنه خریدنش هم نه برا اینه که مثلا پز بدی یا زیاد ضروری نباشه برات برای اینه که واقعا نیازش داری وزندگیت لنگه برا اون)ببین شوخی نمیکنما داغونت میکنه!بازم میگم تو موبایل رو مثال بگیر منظورم خیلی چیزهاست.
حالال همه این داستان ها رو که گفتم در نظر بگیر به علاوه تنهایی واینکه باید همه زندگیت رو خرجش رو خودت بدی و.....بعضی وقتها یه اتفاق هایی غیر قابل پیش بینی میافته اگه پشتت به جایی گرم نباشه به باد میری.
من همه اینها رو با دید ایران گفتما.فکر کن اینجا مسلمون وشیعه هستند این طوریه اون ور که دیگه.....هزار برابرش بکن داستان رو .....
همه این اتفاقات ریزو درشت باعث میشه بعدا که مثلا29 سالت شد از زندگیت رضایت نداشتی باشی(شایدم یه مدرک دم دستت باشه اما به نظر من ارزشش رو نداره)
همه حرفم باید برا رفتن یه حداقالی رو داشته باشی.ببین این حداقل رو داری ویا از منبعی میتونی جورش بکنی.اما با این فکرها که من مرد روزهای سختم و...با توجه به سنت حیفه.انرژیتو برا جا دیگه صرف کنی بهتره

من خیلی تو این زمینه حرف دارم اما یاد آوری خاطرات تلخ روحمو بهم میریزه برا اپلای امسال به روحیه ام خیلی نیاز دارم اما خلاصه بگم برات:
دو راه:
من نگشتم نمیدونم برا رشتت این هست یا نه
اما ژاپن یه بورس خیلی خوب داره من یکی از دوستام برا لیسانس رفت اونجا.برو ببین شرایطش چیه اما
راه دوم هر حالتی داری تو ایران هر حالتی میگما هر حالتی اگه تو دورترین شهرستان ایرانی و...مثلا گفتما آقا تو کنکورتو خوب بده بیا لیسانس تو این تهران از یکی از دانگشها های خوب بگیر اون وقت خیلی دستت بازه.هم میتونی این وسطش خرد خرد کار بکنی ودستت باز بشه وهم کلی از زندگیت لذت میبری و هم اینکه بعدا راحت میری هرجا که دلت میخواد تازه تجره وزبانتم خوب کردی
فقط تحقیق بکن ببین مثلا زبانی که میخوای کار بکنی چی باشه
اگه اهل موسیقی هستی وین واتریش باید بری که آخرشند بری المانی یاد بگیری بهتره و......
زیاد هم زندگی رو سخت نگیر(قانع به مشت وحریص به رشد باش)