تو پست قبلیم حرفای کلی خیلی زدم اما از اونجاییکه یک عامل عمده در دلسرد شدن و تنبلی کردن, ضعف برنامه ریزی و بعد شکست برنامه و افت روحی و نامیدی پس از اونه میخوام اینجا باختصار به یه راهکار عملی برای برنامه ریزی واقع بینانه بپردازم. چند اصل اساسی در برنامه ریزی:
1) کمی کردن هدفتون در بلند مدت (مثلا اون منابع و materialی که باید واسه امتحان مطالعه بشه)
2) تعیین طول دوره ی برنامه ی بلند مدت که از چند هفته تا چند ماه میتونه باشه (با متدی که در پایین میگم)
3) ریز کردن هدف به اهداف کوچک طی برنامه ی کوتاه مدت در بازه های زمانی کوتاه مثل یک هفته (با متدی که در پایین خواهم گفت)
4) دست کم گرفتن خودتون در لحظه ی برنامه ریزی!
تجربه ثابت کرده که افراد موقع برنامه ریزی کردن زیاده ذوق زده و به اصطلاح خودون جوگیر میشن پس باید از قبل خود رو در برابر وسوسه ی یه برنامه ریزی کته کلفت آماده کرد. ضمنا بازم تجربه نشون داده که با رسیدن به اهداف کوچک بطور مداوم میشه همون میزان روحیه و اعتماد بنفسی رو که از دستیابی به اهداف بزرگ حاصل میشه بدست آورد. همچنین اگه طی اجرا احساس کردید برنامه زیادی سبکه و میتونید بهتر باشید راه تجدید نظر بازه و اتفاقا روحیه و اعتماد بنفس هم بالاتر خواهد بود.
5) انتخاب هدف (در اینجا متریالی که باید مطالعه شود مثل کتاب لغت و غیره)
متناسب با میزان زمانی که در اختیار دارید
( اگر در محدودیت زمانی بسر میبرید مثلا چند ماه به امتحاهای تافل یا GRE مانده باشد)
ویا برعکس, تعیین زمان متناسب با متریال مورد نظر
( البته مشکلی که اینجا معمولا پدید میاد اینه که همون وسوسه ای که گفتم میاد سراق آدم تا هدفا رو خیلی بزرگ بگیرید و قفسه هاتونو مثل اون دوستمون پر کنید از کتابهایی که ممکنه هیچ وقت ورق نخورن)
واما متد زمان بندی واقع بینانه:
برای اینکه به اصل 5 ,واقع بینانه و اصولی عمل کنید باید خیلی ساده خودتن رو بیازمایید
و دو سه روز اختصاص بدید به این کار. مثلا فرض کنیم یکی هست که میخواد برای تافل و GRE آماده شه
و میتونه 6 ساعت در روز به مطالعه اختصاص بده برای اینکه به یه تقسیم بندی زمانی درست
منطبق با اصول 1و2 برسه باید تو برنامه ی آزمایشی برنامه رو فقط بر اساس یک تقسیم بندی اولیه,
بدون اینکه مشخص کنه چقدر ازمطالب مثلا چه تعداد لغت و غیره باید مطالعه بشه بچینه
و بعد خودش رو بسنجه و ببینه در اون روز چه عملکردی داشته و آیا این میزان عملکرد
و پیشروی درسی او رو به هدف بلندمدتش در اون محدوده ی زمانی میرسونه یا نه.
اینجوری کاملا دستش میاد که در یک روز و یک ماه و یک هفته چقدر میتونه کار انجام بده
کاملا عملی و واقع بینانه. اینجوری کلی کتاب سر خودش آوار نمیکنه تو دو ماه GRE بده
وربال بشه شیشصد هفصد یا دو سه ماهه 504 و اسنشیال و... رو صفرکیلومتر بخونه کلی کتابرو هم
در نظر بگیره که بزنه IBT بشه 110 .
البته برنامه ریزی و حفظ حد اکثر عملکرد و احساس موفقیت و روحیه دارای ریزه کاریها و پیچیدگیهای زیادیه, ولی فکر میکنم این رویکرد برای شروع خیلی عملی و مناسب باشه.
علاقه مندی ها (Bookmarks)