نوشته اصلی توسط
ali_little
به نظر من مساله اینه که کلا، متفاوت از اطرافیان و گروه دوستان بودن و رفتار کردن برای آدمیزاد سخته. اگر کسی به راحتی بتونه در جمع، متفاوت از دیگران و بر خلاف عادت جامعه، حرف بزنه یا عمل کنه؛ تو همین ایران خودمون هم میتونه متفاوت حرف بزنه و رفتار کنه. بهرحال باید همه قبول کنیم که بعضی از همین تفاوت های کم اهمیت مثل مشروب و گوشت خوک خوردن یا نخوردن، میتونه در شرایطی خیلی مهم و عذاب آور بشه. آیا شما میتونید دلیل تمام تصمیمات کوچک و بزرگ خودتون رو برای پدرومادرتون که بهتر از کسی شما رو میشناسند توضیح بدید! (اگر میتونید خیلی آدم خوشبختی هستید) چطور میخواهید برای استاد و دوستانتون توضیح بدید که مثلا چرا سر میز شام با تمام گرسنگی، دست به ظرف گوشت که اتفافا خیلی هم خوشمزه بوده، نبردید و فقط سیب زمینی خوردید! میخواید سرشون رو با این حرفا که مثلا چون روش ذبح این گاو اسلامی نبوده و نام خدا برده نشده؛ درد بیارید! فکر می کنید میشه با تمام تفاوت ها باز هم احساس صمیمیت و نزدیکی کرد! به نظر من که سخته! به عنوان مثال، فرض کنید در همین ایران که میگیم آزادی هم وجود نداره، شما در دانشگاه یا محل کار در بین دوستان علنا وجود خدا رو انکار کنی یا مثلا نمازخون ها رو مسخره کنی یا مثلا تو ماه رمضان به قول ملاها تظاهر به روزه خواری کنی (آدامس بجوی، سیگار بکشی!) آیا شما رو گردن میزنن یا از دانشگاه یا محل کار اخراج میکنن! آیا همچین قانونی وجود داره؟! فکر نمی کنم وجود داشته باشه، البته تو 1000 نفر؛ چنین کارهایی نمی کنه چون یک کار غیرعادی هست. به نظر من نه به خاطر نبود آزادی، بلکه به خاطر محدودیت های و عرف های تعریف شده در جامعه. دوستان عرف هر جامعه رو دست کم نگیرید.
علاقه مندی ها (Bookmarks)