نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 26

موضوع: فوق لیسانس از فنلاند،دکترا در آمریکا و کانادا

Hybrid View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1

    پیش فرض پاسخ : فوق لیسانس از فنلاند،دکترا در آمریکا و کانادا

    دوستان من الان خودم در فنلاند زندگی می کنم! این سوال رو پرسیدم چون خیلی از دوستان و آشنا ها از من می پرسند و من می خواستم بدونم از بچه های اینجا کسی این کارو کرده یا می خواد بکنه.اگر آره ، نظرشو بدونم.
    چون من فکر می کنم خیلی از ایرانی ها به تحصیل به عنوان پلی برای اقامت فکر می کنند . وقتی شما 2 سال و اندی در فنلاند درس بخونید بعد که می خواهید برای دکترا یا حتی کار فکر کنید حتما موارد زیر رو در نظر می گیرید:
    1 شما تاره با محیط سخت اینجا کنار اومدید و آشنا ها و روابطی پیدا کردید
    2 تا حدی می تونید به زبان سخت و خاص اینجا صحبت کنید ( اگر خوب خونده باشید تازه!)
    3 حتما فرصت ها و پوزیشن هایی برای دکترا یا کار دارید
    4 مهم تر از همه، رقتی 2 سال اقامت داشتید دلتون نمی یاد نصفه رهاش کنید برید، می گین خوب بذار بمونم 4 سال بشه که دایمی بشه!
    شاید شما الان جوون باشید و عزم رو جزم هجرت کرده! ولی بعد ار 6 یا 7 سال زندگی تو این کشور و آن امکاناتی که خب بد هم نیست در جای خودش، دیگه این ریسک و هزینه کندن و رفتن رو نمی کنید. در نتیجه موندگار می شید همین جا!
    شاید بگید خب اینکه بد نیست! ولی حتی با توجه به سلیقه ای بودن قضیه ، زندکی اینجا خیلی سخته و من هر روز ایرانی ها یی رو می بینم که میگن ای کاش از اول درست اقدام کرده بودیم!
    به هر حال، بیام تو بحث خودمون، شما با رویای یک زندگی سطح بالای پر جاذبه و ماجراجویانه تو آمریکا یا هر جای دیگه شبیه اون، سر از یک زندگی آروم و کسل کننده و یکنواخت در این گوشه دنیا در می آرید!
    من بهش می گم : مرگ تدریجی یک رویا!

  2. #2
    Senior Member
    تاریخ عضویت
    May 2008
    ارسال‌ها
    792

    پیش فرض پاسخ : فوق لیسانس از فنلاند،دکترا در آمریکا و کانادا

    نقل قول نوشته اصلی توسط Gharibeh نمایش پست ها
    دوستان من الان خودم در فنلاند زندگی می کنم! این سوال رو پرسیدم چون خیلی از دوستان و آشنا ها از من می پرسند و من می خواستم بدونم از بچه های اینجا کسی این کارو کرده یا می خواد بکنه.اگر آره ، نظرشو بدونم.
    چون من فکر می کنم خیلی از ایرانی ها به تحصیل به عنوان پلی برای اقامت فکر می کنند . وقتی شما 2 سال و اندی در فنلاند درس بخونید بعد که می خواهید برای دکترا یا حتی کار فکر کنید حتما موارد زیر رو در نظر می گیرید:
    1 شما تاره با محیط سخت اینجا کنار اومدید و آشنا ها و روابطی پیدا کردید
    2 تا حدی می تونید به زبان سخت و خاص اینجا صحبت کنید ( اگر خوب خونده باشید تازه!)
    3 حتما فرصت ها و پوزیشن هایی برای دکترا یا کار دارید
    4 مهم تر از همه، رقتی 2 سال اقامت داشتید دلتون نمی یاد نصفه رهاش کنید برید، می گین خوب بذار بمونم 4 سال بشه که دایمی بشه!
    شاید شما الان جوون باشید و عزم رو جزم هجرت کرده! ولی بعد ار 6 یا 7 سال زندگی تو این کشور و آن امکاناتی که خب بد هم نیست در جای خودش، دیگه این ریسک و هزینه کندن و رفتن رو نمی کنید. در نتیجه موندگار می شید همین جا!
    شاید بگید خب اینکه بد نیست! ولی حتی با توجه به سلیقه ای بودن قضیه ، زندکی اینجا خیلی سخته و من هر روز ایرانی ها یی رو می بینم که میگن ای کاش از اول درست اقدام کرده بودیم!
    به هر حال، بیام تو بحث خودمون، شما با رویای یک زندگی سطح بالای پر جاذبه و ماجراجویانه تو آمریکا یا هر جای دیگه شبیه اون، سر از یک زندگی آروم و کسل کننده و یکنواخت در این گوشه دنیا در می آرید!
    من بهش می گم : مرگ تدریجی یک رویا!
    دوست من غریبه!!
    این تحلیلت از وظعیت فنلاند بسیار بسیار عالی بود....
    خیلی چیز ها رو که هم ههم درست بودن گفتی...

    اگر اصلا به طور کامل بحث محاجرت رو در نظر نگیریم
    راجع به دانشگاه ها فقط باید بگم که ببین اولا کشور فنلاند دانشگاه هاش غیر از هلسینکی کلا خیلی معروف نیست نسبت به بقیه کشور های مطرح اروپا اما به شدت دارن تلاش میکنن که قوی تر بشن و این یه شانس بزرگ هست برای شما... اما یه چیزی که به تجربه به من ثابت شده اینه که اگه درس خون باشی خیلی فرقی نمیکنه کجا باشی... همه جا خودت رو میتونی نشون بدی...
    مثلا نسبت به کشور های انگلیس، آلمان، هلند و حتی سوئد متوسط رنک دانشگاه های فنلاند پایین تره اما اگه نمره هات خوب باشه (که خودت میدونی توی فنلاند خیلی سخت نیست نمره های خوب گرفتن) و اگه کار های علمی بکنی در کنار درس (که اونم توی فنلاند خیلی محیطش مساعده) مطمئنا میتونی پذیرش ها و فاند های خوبی از آمریکا داشته باشی....

    امیدوارم به اون سوال اولت جواب داده باشم...
    یه چیز دیگه هم بگم که بازم خوبیه اینه که اینجا موضوع های مطرح و توی بورس بیشتر با دنیا هماهنگ هست تا ایران (برای تز) و تز هم یکی از مهم ترین عوامل هست توی قبولی برای دکترا...
    اما توی ایران شما مجبوری بیشتر درس بخونی... برای بعضی ها اجبار باید باشه که درس بخونن...
    کلا این ها که من گفتم یه سری فکت ها هست...
    نتیجه رو خودت باید با توجه به ذهنیت های خودت بگیری....
    موفق باشی
    دانشگاه واسا : http://www.applyabroad.org/forum/sho...A7%D9%87-VAASA
    این حساب کاربری از 28 فبریه غیر فعال میشود.

  3. #3

    پیش فرض پاسخ : فوق لیسانس از فنلاند،دکترا در آمریکا و کانادا

    نقل قول نوشته اصلی توسط spt نمایش پست ها
    دوست من غریبه!!
    این تحلیلت از وظعیت فنلاند بسیار بسیار عالی بود....
    خیلی چیز ها رو که هم ههم درست بودن گفتی...

    اگر اصلا به طور کامل بحث محاجرت رو در نظر نگیریم
    راجع به دانشگاه ها فقط باید بگم که ببین اولا کشور فنلاند دانشگاه هاش غیر از هلسینکی کلا خیلی معروف نیست نسبت به بقیه کشور های مطرح اروپا اما به شدت دارن تلاش میکنن که قوی تر بشن و این یه شانس بزرگ هست برای شما... اما یه چیزی که به تجربه به من ثابت شده اینه که اگه درس خون باشی خیلی فرقی نمیکنه کجا باشی... همه جا خودت رو میتونی نشون بدی...
    مثلا نسبت به کشور های انگلیس، آلمان، هلند و حتی سوئد متوسط رنک دانشگاه های فنلاند پایین تره اما اگه نمره هات خوب باشه (که خودت میدونی توی فنلاند خیلی سخت نیست نمره های خوب گرفتن) و اگه کار های علمی بکنی در کنار درس (که اونم توی فنلاند خیلی محیطش مساعده) مطمئنا میتونی پذیرش ها و فاند های خوبی از آمریکا داشته باشی....

    امیدوارم به اون سوال اولت جواب داده باشم...
    یه چیز دیگه هم بگم که بازم خوبیه اینه که اینجا موضوع های مطرح و توی بورس بیشتر با دنیا هماهنگ هست تا ایران (برای تز) و تز هم یکی از مهم ترین عوامل هست توی قبولی برای دکترا...
    اما توی ایران شما مجبوری بیشتر درس بخونی... برای بعضی ها اجبار باید باشه که درس بخونن...
    کلا این ها که من گفتم یه سری فکت ها هست...
    نتیجه رو خودت باید با توجه به ذهنیت های خودت بگیری....
    موفق باشی
    دوست من! من در این که اگر اینجا یا هر جای دیگه خوب درس بخونی در آینده می تونی برای دانشگاه های خوب اپلای کنی شکی ندارم. متاسفانه شرایطی در کشورمون داریم که موقع اپلای فقط فکرمون حول محور ایران/خارج بود. و اصلا فکر نمی کنیم که کجا داریم می ریم! شما می دونی تو شهر های اینجا غیر از هلسینکی (البته وانتا و اسپو هم تقریبا چسبیده به هلسینکی و جزو اوونه) فقط تامپره است که بالای 200 هزار جمعیت داره. دوستان، کمی به این موضوع فکر کنید ، شما یه کم فکر کنین که زندگی تو یه شهر 80 هزار نفری (مثل لاپنرانتا) با شرایط اقلیمی اینجا چه جوری می تونه باشه!
    برگردم به بحث! که آیا ارزش داره بیای 2 سال و نیم اینجا دووم بیاری که بخوای بری جای دیگه!؟
    آقا لپ کلام، اگر می تونید تو شهر هایی مثل مونیخ ،تورین، بارسلون،زوریخ و پاریس یا کلا یه همچین شهر ها یا کشور هایی که هم زیبا و جذابن هم مردمشون از نظر فرهنگی
    شاد تر و بین المللی ترند هم آب و هوای مناسب تری دارند و هم کلی چیز برای یاد گرفتن و تجربه کردن هست، درس بخونید و لذت ببرید. بعد هم هر جای دنیا که خواستید برای دکترا برید.
    چون همتون ماشالا تحصیل کرده اید می دونید، تحصیل یک بخش از زندگی شماست، تو این 2 یا چند سال می تونید خیلی چیزای دیگه هم یاد بگیرید. تو همون دوران لیسانس چقدر شخصیتمون شکل گرفت!؟آیا فرق نمی کرد ،مثلا تو همون ایران، تو یه دانشگاه خوب تو تهران درس بخونی یا مثلا توی یه شهر کوچیک (اسم نبردم توهین نشه!)!
    ببینید شما می خواید برای یک زندگی 2 ساله ریاضتمندانه اینجا 20 ملیون حداقل خرج کنید، پس لنگ شهریه های مثلا ترمی 400 یورویی اون دانشگاه هایی که اسم بردم نیستید (که اکثرا هم waive می شه! ).
    ایشالا هر راهی میروید موفق باشید. اینجا هم اومدید که ما از تنهایی در می آیم!!!

  4. #4
    Senior Member
    تاریخ عضویت
    May 2008
    ارسال‌ها
    792

    پیش فرض پاسخ : فوق لیسانس از فنلاند،دکترا در آمریکا و کانادا

    نقل قول نوشته اصلی توسط Gharibeh نمایش پست ها
    دوست من! من در این که اگر اینجا یا هر جای دیگه خوب درس بخونی در آینده می تونی برای دانشگاه های خوب اپلای کنی شکی ندارم. متاسفانه شرایطی در کشورمون داریم که موقع اپلای فقط فکرمون حول محور ایران/خارج بود. و اصلا فکر نمی کنیم که کجا داریم می ریم! شما می دونی تو شهر های اینجا غیر از هلسینکی (البته وانتا و اسپو هم تقریبا چسبیده به هلسینکی و جزو اوونه) فقط تامپره است که بالای 200 هزار جمعیت داره. دوستان، کمی به این موضوع فکر کنید ، شما یه کم فکر کنین که زندگی تو یه شهر 80 هزار نفری (مثل لاپنرانتا) با شرایط اقلیمی اینجا چه جوری می تونه باشه!
    برگردم به بحث! که آیا ارزش داره بیای 2 سال و نیم اینجا دووم بیاری که بخوای بری جای دیگه!؟
    آقا لپ کلام، اگر می تونید تو شهر هایی مثل مونیخ ،تورین، بارسلون،زوریخ و پاریس یا کلا یه همچین شهر ها یا کشور هایی که هم زیبا و جذابن هم مردمشون از نظر فرهنگی
    شاد تر و بین المللی ترند هم آب و هوای مناسب تری دارند و هم کلی چیز برای یاد گرفتن و تجربه کردن هست، درس بخونید و لذت ببرید. بعد هم هر جای دنیا که خواستید برای دکترا برید.
    چون همتون ماشالا تحصیل کرده اید می دونید، تحصیل یک بخش از زندگی شماست، تو این 2 یا چند سال می تونید خیلی چیزای دیگه هم یاد بگیرید. تو همون دوران لیسانس چقدر شخصیتمون شکل گرفت!؟آیا فرق نمی کرد ،مثلا تو همون ایران، تو یه دانشگاه خوب تو تهران درس بخونی یا مثلا توی یه شهر کوچیک (اسم نبردم توهین نشه!)!
    ببینید شما می خواید برای یک زندگی 2 ساله ریاضتمندانه اینجا 20 ملیون حداقل خرج کنید، پس لنگ شهریه های مثلا ترمی 400 یورویی اون دانشگاه هایی که اسم بردم نیستید (که اکثرا هم waive می شه! ).
    ایشالا هر راهی میروید موفق باشید. اینجا هم اومدید که ما از تنهایی در می آیم!!!

    راستش تا حدی با حرفت موافقم...
    اما آدم ها فرق دارن...
    من اینجا راحت ترم!!
    با اینکه شهری که توش هستم 60 هزار نفر جمعیت داره ....
    اما من مشکلی ندارم!! بستگی به انتظارت داره... باور کن من تا حالا همون تامپره که از شهر من 2 ساعت راهه رو ندیدم!! چون وقت نشده... دیگه برام اصلا اندازه ی شهر مهم نیست... میخام دو سال درس بخونم... حالا چه اهمیتی داره که کنارم امکانات شهر های بزرگ باشه یا نباشه؟!!!!
    اتفاقا به نظر من فنلاندی ها از این نظر ها خوب هم هستن!!! چون کاری به کارت ندارن.... خودتی و خودت.... میشینی راحت درستو میخونی...

    بازم میگم حرف هات کاملا درست و عمیقه... اما آدم ها فزق دارن... بعضی ها مثل من شهر های کوچیک رو ترجیح میدن.... به دلیل اون هایی که گفتم و به دلیل ارزونی...

    در کل از موضوع تاپیک داریم منحرف میشیم...
    این موارد باید توی تاپیک تجربیات زندگی مطرح بشه....
    موفق باشی
    دانشگاه واسا : http://www.applyabroad.org/forum/sho...A7%D9%87-VAASA
    این حساب کاربری از 28 فبریه غیر فعال میشود.

  5. #5
    Member xbox آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Nov 2010
    رشته و دانشگاه
    bachelor of commerce / pune university
    ارسال‌ها
    247

    پیش فرض پاسخ : فوق لیسانس از فنلاند،دکترا در آمریکا و کانادا

    نقل قول نوشته اصلی توسط Gharibeh نمایش پست ها
    دوست من! من در این که اگر اینجا یا هر جای دیگه خوب درس بخونی در آینده می تونی برای دانشگاه های خوب اپلای کنی شکی ندارم. متاسفانه شرایطی در کشورمون داریم که موقع اپلای فقط فکرمون حول محور ایران/خارج بود. و اصلا فکر نمی کنیم که کجا داریم می ریم! شما می دونی تو شهر های اینجا غیر از هلسینکی (البته وانتا و اسپو هم تقریبا چسبیده به هلسینکی و جزو اوونه) فقط تامپره است که بالای 200 هزار جمعیت داره. دوستان، کمی به این موضوع فکر کنید ، شما یه کم فکر کنین که زندگی تو یه شهر 80 هزار نفری (مثل لاپنرانتا) با شرایط اقلیمی اینجا چه جوری می تونه باشه!
    برگردم به بحث! که آیا ارزش داره بیای 2 سال و نیم اینجا دووم بیاری که بخوای بری جای دیگه!؟
    آقا لپ کلام، اگر می تونید تو شهر هایی مثل مونیخ ،تورین، بارسلون،زوریخ و پاریس یا کلا یه همچین شهر ها یا کشور هایی که هم زیبا و جذابن هم مردمشون از نظر فرهنگی
    شاد تر و بین المللی ترند هم آب و هوای مناسب تری دارند و هم کلی چیز برای یاد گرفتن و تجربه کردن هست، درس بخونید و لذت ببرید. بعد هم هر جای دنیا که خواستید برای دکترا برید.
    چون همتون ماشالا تحصیل کرده اید می دونید، تحصیل یک بخش از زندگی شماست، تو این 2 یا چند سال می تونید خیلی چیزای دیگه هم یاد بگیرید. تو همون دوران لیسانس چقدر شخصیتمون شکل گرفت!؟آیا فرق نمی کرد ،مثلا تو همون ایران، تو یه دانشگاه خوب تو تهران درس بخونی یا مثلا توی یه شهر کوچیک (اسم نبردم توهین نشه!)!
    ببینید شما می خواید برای یک زندگی 2 ساله ریاضتمندانه اینجا 20 ملیون حداقل خرج کنید، پس لنگ شهریه های مثلا ترمی 400 یورویی اون دانشگاه هایی که اسم بردم نیستید (که اکثرا هم waive می شه! ).
    ایشالا هر راهی میروید موفق باشید. اینجا هم اومدید که ما از تنهایی در می آیم!!!

    غریبه جان ، همان طور که گفتین ، این موضوع سلیقه ای است و بستگی به خود فرد داره...

    من تجربه 8ماه زندگی در بیرلون(شمال آلمان) رو دارم...و بسیار خلوت تر و سوت و کور تر از فنلاند فکر می کنم باشه این قسمت از آلمان... و به لحاظ شرایط اقلیمی هم شبیه فنلاند... متاسفانه تجربه 4 سال زندگی در این جهنم! (هند) رو هم دارم...

    بنظرم خوبی فنلاند اینه که مثل لهستان (که البته قابل قیاس با فنلاند نیست) هنوز به طور فراگیر مثل دیگر کشور های دیگر اشباع و اپیدمی نشده و فکر می کنم برای ما جهان سومی ها!! مناسب تر است. از هر لحاظ...

    به هر حال بنده ترجیح میدم در نقطه صفر مرزی قطبی قرار بگیریم...ولی در جای شلوغ و پر رفت و آمد نباشم!!

  6. #6

    پیش فرض پاسخ : فوق لیسانس از فنلاند،دکترا در آمریکا و کانادا

    دوستان حق با spt ، داریم از بحث اصلی دور می شیم... ضمنا از اداره بین الملل وزارت علوم فنلاند به من ایمیل دادن که انقدر سیاهنمایی نکن !! (jk )
    این تاپیک این بحث رو دنبال می کنه که اونایی که به هر دلیل نمی تونن مستقیما برای آمریکا، کانادا یا کشور دلخواهشون اقدام کنن آیا بعد از گرفتن فوق تو فنلاند هدفشون رو دنبال می کنند؟
    اگر آره، چه اقداماتی کردن یا دارن انجام می دن یا تو برنامشون هست؟ اگر پذیرش گرفتن نقش دوره فوقشون رو بگن.
    اگر منصرف می شن یا احیانا موفق نمی شن ، دلیلش چیه؟ و موضوعاتی از این دست.دوستایی که اینجا فوق می خونن از تجربه های هم دوره ها و خودشون یا پیشپنیان بعد از تحصیل بگن.
    اونایی هم گه می گن اینجا بهشته و می خوان بیان اینجا که لذت ببرن نظراتشونو تو تاپیک زندگی بذارن. با تشکر
    «دانش چيز شگفت انگيزى است، مشروط بر آنكه كسى مجبور نباشد از طريق آن امرار معاش كند.» آلبرت اینشتین

    با دادن امتیاز + به دوستانی که به ما کمک میکنند ، روحیه همکاری و دوستی را در فروم ترویج کنیم




  7. #7
    Member
    تاریخ عضویت
    Jun 2010
    ارسال‌ها
    286

    پیش فرض پاسخ : فوق لیسانس از فنلاند،دکترا در آمریکا و کانادا

    نقل قول نوشته اصلی توسط Gharibeh نمایش پست ها
    دوستان حق با spt ، داریم از بحث اصلی دور می شیم... ضمنا از اداره بین الملل وزارت علوم فنلاند به من ایمیل دادن که انقدر سیاهنمایی نکن !! (jk )
    این تاپیک این بحث رو دنبال می کنه که اونایی که به هر دلیل نمی تونن مستقیما برای آمریکا، کانادا یا کشور دلخواهشون اقدام کنن آیا بعد از گرفتن فوق تو فنلاند هدفشون رو دنبال می کنند؟
    اگر آره، چه اقداماتی کردن یا دارن انجام می دن یا تو برنامشون هست؟ اگر پذیرش گرفتن نقش دوره فوقشون رو بگن.
    اگر منصرف می شن یا احیانا موفق نمی شن ، دلیلش چیه؟ و موضوعاتی از این دست.دوستایی که اینجا فوق می خونن از تجربه های هم دوره ها و خودشون یا پیشپنیان بعد از تحصیل بگن.
    اونایی هم گه می گن اینجا بهشته و می خوان بیان اینجا که لذت ببرن نظراتشونو تو تاپیک زندگی بذارن. با تشکر
    غریبه عزیز! من امشب اتفاقی این تاپیک رو دیدم. خیلی برام جالبه چون خودم هم چند ماه پیش همچین تاپیکی رو در بخش مالزی ایجاد کردم و بحث خیلی خوبی شکل گرفت (تاپیک "آیا واقعا مالزی پلی برای اروپا/امریکا هست؟")
    من خودم به دلیل زمان تمام شدن سربازیم (نوامبر)بین این دو راهی قرار گرفتم که برم مالزی (چون ترم در ژانویه شروع میشد) یا تقریبا یکسال منتظر بمونم تا سال بعد برای فرانسه اقدام کنم (تمام کار ها رو هم به هدف فرانسه انجام داده بودم از جمله گرفتن مدرک زبانش، ولی خب زمانبندی سربازی دست من نبود) به هر حال من اومدم مالزی با این فکر که بعد از سه ترم دوباره اپلای کنم برای فرانسه و سال دوم فوق رو بخونم (در سیستم فرانسوی امکانش هست) ولی یکسال که اینجا موندم و دو ترم سخت رو گذروندم دیدم به هیچ عنوان نمی تونم این زحماتی که کشیدم رو بیخیال بشم و دوباره فوق بخونم میخواد فرانسه باشه که باشه! تصمیمم این شد که یکراست برای دکترا اقدام کنم ولی ته دلم این حسی که شما می گی رو دارم که آدم یه جا "جا می افته" من تازه الان احساس می کنم از گیجی در اومدم و میتونم با راندمان بالا اینجا کار کنم و دوستای آکادمیکی دارم که خیلی راحت میتونم باهاشون کار کنم و بودن کنارشون برای کار تحقیقی و پابلیکیشن خیلی برام مغتنم هست...با استاد ها هم تازه "آشنا" شدم...از آرامش و زیبایی و بارون و آفتاب متناوب و طبیعت استوایی و تک فصل مالزی هم واقعا واقعا لذت می برم و گاهی فکر می کنم اگه استادم برای دکترا بهم بورس بده وسوسه بدی خواهد بود...برای یک شروع دوباره در کشور کاملا جدید اونقدر انرژی ندارم که یک سال پیش در ایران داشتم...

    به هر حال درتاپیک ما در بخش مالزی بچه های زیادی اومدن نظر دادن.بچه هایی که از ایران نظر میدادن عمدتا می گفتن بدون شک خیلی خوبه که آدم بره مالزی و از اونجا اقدام کنه برای بقیه کشورها...بچه های ساکن مالزی اما کمی محتاط تر بودن و با اما و اگر حرف میزدن. بچه هایی که بطور موفق از مالزی یک پل ساخته بودن هم وارد بحث شدن (بورس امریکا استرالیا نروژ...) و نظر خودشون رو گفتن
    اگه بخوام نکات خوبی که اونجا مطرح شد رو بگم خلاصشون اینه که: دلیل عمدن ای که بچه ها سرد میسن اینه که تفکر ایران/خارج براشون تموم میشه. رویای حبابی خارج، جایی که میتونی شلوارک بپوشی و انگلیسی حرف بزنی و بری کلاب و دوست های موبور داشته باشی ...ساختمون های بلند، مک دونالد اصل، ساحل های مختلط همه برات از حالت رویا خارج میشن. بنا بر این واقعیت میمونه که اما و اگر هاش خیلی زیاده. مثالش دقیقا مثل وقتی هست که کسی عاشق میشه و می خواد ازدواج کنه با حالتی که فرد میخواد بصورت منطقی کسی رو برای ازدواج پیدا کنه. در مورد اول همه مشکلات براحتی حل میشن یا نادیده گرفته میشن چون فرد با تمام وجود یه چیزو میخواد ولی در مورد دوم فرد خیلی محتاطانه حرکت میکنه و معمولا نمیتونه راحت کسی رو انتخاب کنه. ما قبل از اینکه بیایم بیرون عاشق "خارج" بودیم ولی الان میخواهیم بطور منطقی یک "خارج خوب" برای خودمون پیدا کنیم. آدم وقتی میاد و در یه محیط دیگه زندگی میکنه واقعا متوجه میشه که هر کشور برای خودش یه هویت خاص داره و وارد مرزهای جغرافیاییش شدن راحترین کاره ولی وارد مرزهای نامرئی اون جامعه شدن زمان و انرژی می بره و باید باهاش کلنجار رفت. بنا بر این به عنوان مثال فرانسه دیگه برای من بیشتر به معنای یه چلنج دیگه هست تا یه رویا (طوری که یکسال پیش در ایران بود) بنا بر این محتاطانه و منطقی به سمتش میرم و "عاشقش" نیستم.فرانسه خواهم رفت اگر واقعا مجاب بشم ارزش زحمتش رو داره.

    بنا بر این به عنوان جمع بندی اگر واقعا ته قلبت فکر می کنی دوست داری از فنلاند بری ولی میبینی که شور و حرارتت برای اپلای کردن و ... کمتر از زمانی هست که برای فوق اپلای کردی، این کاملا طبیعی هست و همه ما همینطوریم و این مسئله در واقع جنبه ی مثبتی هم داره و اون اینه که فاز عشق تموم شده و منطق مونده...
    به توصیه یکی از دوستان خوبم که از مالزی پل ساخت و الان امریکاست، تنها فرق بچه هایی که میرن اینه هر روز به خودشون یادآوری می کنن چرا اینجان و میخوان چکار کنن.هدفشون براشون زنده میمونه و از بقول خودت "مرگ تدریجی یک رویا" جلوگیری می کنن...

  8. #8

    پیش فرض پاسخ : فوق لیسانس از فنلاند،دکترا در آمریکا و کانادا

    نقل قول نوشته اصلی توسط basy نمایش پست ها
    غریبه عزیز! من امشب اتفاقی این تاپیک رو دیدم. خیلی برام جالبه چون خودم هم چند ماه پیش همچین تاپیکی رو در بخش مالزی ایجاد کردم و بحث خیلی خوبی شکل گرفت (تاپیک "آیا واقعا مالزی پلی برای اروپا/امریکا هست؟")
    من خودم به دلیل زمان تمام شدن سربازیم (نوامبر)بین این دو راهی قرار گرفتم که برم مالزی (چون ترم در ژانویه شروع میشد) یا تقریبا یکسال منتظر بمونم تا سال بعد برای فرانسه اقدام کنم (تمام کار ها رو هم به هدف فرانسه انجام داده بودم از جمله گرفتن مدرک زبانش، ولی خب زمانبندی سربازی دست من نبود) به هر حال من اومدم مالزی با این فکر که بعد از سه ترم دوباره اپلای کنم برای فرانسه و سال دوم فوق رو بخونم (در سیستم فرانسوی امکانش هست) ولی یکسال که اینجا موندم و دو ترم سخت رو گذروندم دیدم به هیچ عنوان نمی تونم این زحماتی که کشیدم رو بیخیال بشم و دوباره فوق بخونم میخواد فرانسه باشه که باشه! تصمیمم این شد که یکراست برای دکترا اقدام کنم ولی ته دلم این حسی که شما می گی رو دارم که آدم یه جا "جا می افته" من تازه الان احساس می کنم از گیجی در اومدم و میتونم با راندمان بالا اینجا کار کنم و دوستای آکادمیکی دارم که خیلی راحت میتونم باهاشون کار کنم و بودن کنارشون برای کار تحقیقی و پابلیکیشن خیلی برام مغتنم هست...با استاد ها هم تازه "آشنا" شدم...از آرامش و زیبایی و بارون و آفتاب متناوب و طبیعت استوایی و تک فصل مالزی هم واقعا واقعا لذت می برم و گاهی فکر می کنم اگه استادم برای دکترا بهم بورس بده وسوسه بدی خواهد بود...برای یک شروع دوباره در کشور کاملا جدید اونقدر انرژی ندارم که یک سال پیش در ایران داشتم...

    به هر حال درتاپیک ما در بخش مالزی بچه های زیادی اومدن نظر دادن.بچه هایی که از ایران نظر میدادن عمدتا می گفتن بدون شک خیلی خوبه که آدم بره مالزی و از اونجا اقدام کنه برای بقیه کشورها...بچه های ساکن مالزی اما کمی محتاط تر بودن و با اما و اگر حرف میزدن. بچه هایی که بطور موفق از مالزی یک پل ساخته بودن هم وارد بحث شدن (بورس امریکا استرالیا نروژ...) و نظر خودشون رو گفتن
    اگه بخوام نکات خوبی که اونجا مطرح شد رو بگم خلاصشون اینه که: دلیل عمدن ای که بچه ها سرد میسن اینه که تفکر ایران/خارج براشون تموم میشه. رویای حبابی خارج، جایی که میتونی شلوارک بپوشی و انگلیسی حرف بزنی و بری کلاب و دوست های موبور داشته باشی ...ساختمون های بلند، مک دونالد اصل، ساحل های مختلط همه برات از حالت رویا خارج میشن. بنا بر این واقعیت میمونه که اما و اگر هاش خیلی زیاده. مثالش دقیقا مثل وقتی هست که کسی عاشق میشه و می خواد ازدواج کنه با حالتی که فرد میخواد بصورت منطقی کسی رو برای ازدواج پیدا کنه. در مورد اول همه مشکلات براحتی حل میشن یا نادیده گرفته میشن چون فرد با تمام وجود یه چیزو میخواد ولی در مورد دوم فرد خیلی محتاطانه حرکت میکنه و معمولا نمیتونه راحت کسی رو انتخاب کنه. ما قبل از اینکه بیایم بیرون عاشق "خارج" بودیم ولی الان میخواهیم بطور منطقی یک "خارج خوب" برای خودمون پیدا کنیم. آدم وقتی میاد و در یه محیط دیگه زندگی میکنه واقعا متوجه میشه که هر کشور برای خودش یه هویت خاص داره و وارد مرزهای جغرافیاییش شدن راحترین کاره ولی وارد مرزهای نامرئی اون جامعه شدن زمان و انرژی می بره و باید باهاش کلنجار رفت. بنا بر این به عنوان مثال فرانسه دیگه برای من بیشتر به معنای یه چلنج دیگه هست تا یه رویا (طوری که یکسال پیش در ایران بود) بنا بر این محتاطانه و منطقی به سمتش میرم و "عاشقش" نیستم.فرانسه خواهم رفت اگر واقعا مجاب بشم ارزش زحمتش رو داره.

    بنا بر این به عنوان جمع بندی اگر واقعا ته قلبت فکر می کنی دوست داری از فنلاند بری ولی میبینی که شور و حرارتت برای اپلای کردن و ... کمتر از زمانی هست که برای فوق اپلای کردی، این کاملا طبیعی هست و همه ما همینطوریم و این مسئله در واقع جنبه ی مثبتی هم داره و اون اینه که فاز عشق تموم شده و منطق مونده...
    به توصیه یکی از دوستان خوبم که از مالزی پل ساخت و الان امریکاست، تنها فرق بچه هایی که میرن اینه هر روز به خودشون یادآوری می کنن چرا اینجان و میخوان چکار کنن.هدفشون براشون زنده میمونه و از بقول خودت "مرگ تدریجی یک رویا" جلوگیری می کنن...
    دوست عزیز این جوابت رو باید با طلا نوشت من خودم اون اول که اومدم اینجا (فنلاند) همش تو فکر این بودم که هر جور شده برم بعدش آمریکا اما الان بسیار نظرم تغییر کرده با فکرای نو اشنا شدم وقتی میبینم کلی آمریکایی اومده فنلاند برا درس خوندن میگم چرا موقعیتی که الان دارمو برای یه اینده نا معلوم به هم بزنم ..زندگی بی دغدغه فنلاندی ها ..نبودن اختلاف طبقاتی چیزایی نیست که همه جا پیدا بشه در ضمن شرایطی که برای گرفتن پاس فنلاندی هست به مراتب راحت تر از خیلی کشورای دیگست ..القصه مهم اینه که شما هر جا هستی یه کاری منبع درآمدی چیزی داشته باشی و الان دیگه واقعا فاز منطق هست به قول شما

  9. #9
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    Sep 2017
    ارسال‌ها
    6

    پیش فرض پاسخ : فوق لیسانس از فنلاند،دکترا در آمریکا و کانادا

    سلام دوستان عزیز بخصوص شما basy یه مثله بزرگ رو برام حل کردین من این مشکل رو دارم و خیلی واسم حل شد امیدوارم ایرانیان به زودی بتونن تو ایران فنلاند ها و ... کشور های سطح رفاه خوب رو بسازن یا بسازیم

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •