قوانین خانواده در نظام حقوقی کانادا

[zini_zinparast]

سلام
بله عزیزم حرف شما تا حدود درسته اما همه آدمها که قتل می کنند و بقیه کارها و ناهنجاریهای اجتماعی رو انجام میدن لزوماً نمی خواستن این کارو بکنند وعواقب اون رو هم می دونستن اما انسان باید در اون شرایط قرار بگیره تا بدونه چرا این مسائل پیش آمده وشرایط روحی خیلی رو حوادثی که در زندگی انسانها اتفاق می افته تاثیر دادره پس تهدید این آقا هم از عدم اشراف به قانون نبوده بلکه چه بسا به خاطر این همه سال زندگی و مجبتی بوده که اون خانم با خیانتهاش جواب مناسبی نداده ،خودتو بزار جای اون آقا ببین اگه همسرت بهت خیانت کنه و تو حتی دست بهش نزنی و از خونت سرقت کنه و بازم چیزی بهش نگی وقتی با وقاهت بیاد که بگه دلم تنگ شده بود شاید جواب بهتر از این نداشته باشی ، اما به هر روی اتفاق افتاده و حالا باید منتظر مون تا ببینیم آقا مرد ها در کانادا آدم حساب می شن که در شرایط روحی نامناسب و به طور مقطعی و غیر عمدی تهدید کردنشون به حساب بیاد یا نه کلاً بهشت خانم ها هست.
البته من با یکی دو تا از استاد ها حقوق بین الملل صحبت کردم گفتن خود دولت کانادا هم درگیر تصحیح این قانون هست چرا که خانم ها از این قانون سوء استفاده می کنند ، من به خانم و آقا بودن کسی کار ندارم می گم عدالت باید برقرار باشه اما این عدالت اینقدر تیغه نازکی داره که در هر لحظه ممکنه به سمتی بره و بی عدالتی رخ بده و به نظر من کاریه قاضی خوب ومتعهد کار سختیه.

ببینید آیا این خانوم از آقا طلاق گرفته؟ اگر نگرفته هر چیزی که از خونه آقا برداره مال اونم هست دیگه!!! اینجا اموال زن و شوهر نصف می شن.
اما در مورد خیانت و سایر موارد. اینجور مواقع برخی از آقایون به جای اینکه از عقلشون استفاده کنند میان از زور و ... استفاده می کنند خوب معلومه چی میشه دیگه. اما اگر ایشون سیاست کافی داشت کار هرگز به اینجا نمیکشید.
ببینید من از اون خانوم طرفداری نمیکنم یه بار سو تفاهم نشه ها. اما من یه سناریو میگم شاید موضوع شفافتر بشه:
فرض کنید که شما بزرگتر یه بچه هستید. این بچه الان تفنگ (البته از نوع واقعی نه اسباب بازی) دستش هست. آیا شما سعی می کنید تفنگ رو از دستش بگیرید یا سعی می کنید تحریکش کنید تا بهتون شلیک کنه؟

[ghlobe]

اما به هر روی اتفاق افتاده و حالا باید منتظر مون تا ببینیم آقا مرد ها در کانادا آدم حساب می شن که در شرایط روحی نامناسب و به طور مقطعی و غیر عمدی تهدید کردنشون به حساب بیاد یا نه کلاً بهشت خانم ها هست.

آدم حساب میشوند یعنی چه؟ قانون کانادا در این مورد کاملا gender neutral است و بین زن و مرد در این مورد فرقی نمیگذاره. اگر زنی هم مردی را تهدید به قتل یا اسیدپاشی کنه همین معامله با او میشه و این بهانه های بهشت خانم ها بودن و اینها حرفهایی است که یک گروه آدمهای خلافکار که به بی قانونی ایران عادت کرده اند مطرح میکنند شما به این ادعاهای این افراد اعتنا نکنید دوست عزیز.

اکثر مواردی که من دیده ام یک نفر مدعی میشه که قوانین بنفع یک گروه است وقتی ته و توش رو در میاوری و اطلاعات دقیق میگیری میبینی خود طرف خلاف عمده ای کرده و انتظار داشته مثل ایران زیر سبیلی در کنند. مثل همین مورد که اول به شما گفته بودند که این آقا هیچ کاری نکرده و خانم بدون شاهد و دلیل مدعی شده، و حالا معلوم شد که شاهد که هیچ صدای ضبط شده آقا رو که تهدید به اسیدپاشی میکرده رو هم ارائه داده بوده. بهمین نحو هم ادعاهای این آقا و خانواده اش در مورد سرقت را خیلی باور نکنید اگر چنین چیزی بود تا بحال یقه خانم را گرفته بودند.

البته من با یکی دو تا از استاد ها حقوق بین الملل صحبت کردم گفتن خود دولت کانادا هم درگیر تصحیح این قانون هست چرا که خانم ها از این قانون سوء استفاده می کنند ،

این اساتید بین الملل از روی بی اطلاعی همینطور یک حرف الکی زده اند. اینجا که بهیچ عنوان صحبتی از تغییر این قانون ها نیست. خوشبختانه قوانین کانادا همانطور که عرض کردم زن و مرد ندارد. چه چیزی اش را قرار باشد عوض کنند؟دست قاضی بازست که مسائل جانبی را در تعیین مجازات نظر بگیرد ولی تهدید به خشونت آنهم به این نحو قطعا جرم است و بدون مجازات درنخواهد رفت.

[maraljoon]

.... اما همه آدمها که قتل می کنند و بقیه کارها و ناهنجاریهای اجتماعی رو انجام میدن لزوماً نمی خواستن این کارو بکنند وعواقب اون رو هم می دونستن اما انسان باید در اون شرایط قرار بگیره تا بدونه چرا این مسائل پیش آمده وشرایط روحی خیلی رو حوادثی که در زندگی انسانها اتفاق می افته تاثیر دادره ....

... یه بار دیگه این دور وبر ها ببینمت روت اسید می پاشم اون خانم هم قبلش مبایلشو روی ضبط گذاشته وکل این حرفارو ضبط کرده وبرده برای پلیس پلیس داده ترجمه چون فارسی صحبت می کردن ودو روز بعد که برای آخرین بار رفته ولباسها و وسایلشو برده وهیچ اتفاق نیوفتاده ......

ببخشید من دو تا سوال برام پیش اومده ... یعنی شما میگین اینکه آدم ها قتل میکنن و یه نفر دیگه رو میکشن بسته به اینکه در شرایط روحی بودن میتونه بی اهمیت و قابل گذشت باشه ... یعنی من یه روز صبح پا میشم و چون در زندگی بهم فشار اومده پا میشم میرم به هر بهانه ایی موجه یا غیر موجه آدم میکشم و خب بقیه باید درک کنن که من در شرایط بدی بودم so ..... no big deal ... !

و اینکه درست فهمیدم که شما میگین اینکه من یکی رو تهدید کنم که روت اسید میپاشم اونقدر مهم نیست و حتما من تحت فشار بودم که این تهدید رو کردم و حالا باید منتظر شد و دید که آیا من راست راستکی اسید میپاشم و کسی رو از هستی ساقط میکنم یا نه ... و اونوقت در مورد تهدید من قضاوت کرد که آیا تهدید ام واقعی بود یا نه ...
!؟

[mina7]

من حرف شما رو تا حدودی قبول دارم که گاهی شرایط فرد را به سمت جرم هرچند ناخواسته سوق میده، مثلا مستند زنان ایرانی که شوهرانشون رو به قتل رسونده بودند، شاید از دور که نگاه کنی بگی طرف قاتله مریضه، اما وقتی توی ریز شرایط زندگیش میری میبینی که به خاطر سنتها، قوانین و 1001 مورد دیگه راه گریزی نداره و بالاخره هر انسانی ظرفیتی داره و دچار جنون میشه، و اینجا نقش قانون دست و حسابی روشن میشه. قانونمندی یک کشور باعث میشه هم آدمها کمتر به مرز جنون سوق داده بشند و هم اینکه وقتی قانون میبینه فردی زمینه ارتکاب چنین مواردی رو داره قبل از وقوع جرم جلوش رو بگیره که متاسفانه هر دوی این موارد تو کشور ما در مقایسه با اینجا صفره.
در مورد اون آقا هم من فکر میکنم انسانها معمولا در نوع روابطشون با انسانهای دیگه بی نقش نیستند و نمیشه ایشان را فرشته و طرفش را مقصر کامل دانست اونم بر اساس شنیده ها و دورادور. حتی در اون صورت هم راه حل منطقی این بود که ایشان هرجه سریعتر با استفاده از قانون موضوع را حل و فصل کنند و نه اینکه اونقدر به قول شما کوتاه بیان تا بعدش مجبور به تهدید اسیدپاشی و امثالهم بشند. در هر حال در مورد ایشان قانون اجرا شده و فکر نمیکنم ربطی به مرد و زن داشته باشد.

سلام
بله عزیزم حرف شما تا حدود درسته اما همه آدمها که قتل می کنند و بقیه کارها و ناهنجاریهای اجتماعی رو انجام میدن لزوماً نمی خواستن این کارو بکنند وعواقب اون رو هم می دونستن اما انسان باید در اون شرایط قرار بگیره تا بدونه چرا این مسائل پیش آمده وشرایط روحی خیلی رو حوادثی که در زندگی انسانها اتفاق می افته تاثیر دادره پس تهدید این آقا هم از عدم اشراف به قانون نبوده بلکه چه بسا به خاطر این همه سال زندگی و مجبتی بوده که اون خانم با خیانتهاش جواب مناسبی نداده ،خودتو بزار جای اون آقا ببین اگه همسرت بهت خیانت کنه و تو حتی دست بهش نزنی و از خونت سرقت کنه و بازم چیزی بهش نگی وقتی با وقاهت بیاد که بگه دلم تنگ شده بود شاید جواب بهتر از این نداشته باشی ، اما به هر روی اتفاق افتاده و حالا باید منتظر مون تا ببینیم آقا مرد ها در کانادا آدم حساب می شن که در شرایط روحی نامناسب و به طور مقطعی و غیر عمدی تهدید کردنشون به حساب بیاد یا نه کلاً بهشت خانم ها هست.
البته من با یکی دو تا از استاد ها حقوق بین الملل صحبت کردم گفتن خود دولت کانادا هم درگیر تصحیح این قانون هست چرا که خانم ها از این قانون سوء استفاده می کنند ، من به خانم و آقا بودن کسی کار ندارم می گم عدالت باید برقرار باشه اما این عدالت اینقدر تیغه نازکی داره که در هر لحظه ممکنه به سمتی بره و بی عدالتی رخ بده و به نظر من کاریه قاضی خوب ومتعهد کار سختیه.

[dexoey]

دوست عزیز، اول از همه ایشون به یه وکیل خوب دارن. در این زمینه ماها نمیتونیم چندان کمک کنیم.

اما تا جایی که من میدونم در دادگاه نهایی که قرار حکم صادر بشه خانم باید حتما حضور داشته باشه. در ضمن اگر ایشون بلای خاصی سر خانم نیاورده باشه فقط باید 24 ساعت در زندان یا بازداشتگاه می بوده و نه تا الان!!! در ضمن تا زمان دادگاه نهایی خانم فقط می تونه restraining order پر کنه که آقا به منزل نزدیک نشه. در دادگاه نهایی اگر خانم همچنان بر ادعاهای خود باشد و هیچ آثاری از جراحت و یا شاهدی نداشته باشد منجر به کلاسهای Anger Management یا جریمه خواهد شد. اینهایی که گفتم بر اساس آمار و مطالعاتی که در این زمینه داشتم هست پس بهتره با یه وکیل خبره مشورت کنید

در اینجا (المان و فنلاند و کشورهای اسکاندیناویایی) تعداد قابل توجهی از native ها و permanent residents ها در مورد موارد این چنینی به من هشدارهای جدی دادند که اگر یک خانمی از من پیش پلیس شکایت کنه که مورد آزار قرار گرفته، بدلیل این که اون 1. دختر هست و 2. من خارجی هستم، پلیس و دادگاه اصلا زحمت تحقیق رو به خودشون نمیدن و خیلی راحت حرف اون دختر رو باور می کنند و پدر من اقای خارجی رو در میارن این چیزیه که در قانون نوشته نشده اما عملا اتفاق میوفته. وضعیت عملیه کانادا و امریکا چطوریه؟

[ghlobe]

در اینجا (المان و فنلاند و کشورهای اسکاندیناویایی) تعداد قابل توجهی از native ها و permanent residents ها در مورد موارد این چنینی به من هشدارهای جدی دادند که اگر یک خانمی از من پیش پلیس شکایت کنه که مورد آزار قرار گرفته، بدلیل این که اون 1. دختر هست و 2. من خارجی هستم، پلیس و دادگاه اصلا زحمت تحقیق رو به خودشون نمیدن و خیلی راحت حرف اون دختر رو باور می کنند و پدر من اقای خارجی رو در میارن این چیزیه که در قانون نوشته نشده اما عملا اتفاق میوفته. وضعیت عملیه کانادا و امریکا چطوریه؟

از این هشدارها البته زیاد داده میشه و بد هم نیست آدم مراقب باشه ولی اصلا کسی نمونه عملی اش رو هم دیده که بدون تحقیق و شاهد کسی رو محکوم کرده باشند؟ همین موردی که دوستمون فرمودند مشخص شد اطلاعات نادرستی به ایشان داده شده بوده یعنی اول طرف ادعا کرده که به صرف حرف دروغ خانم دستگیر شده و بعد معلوم شده که نه حرف خانم اتفاقا کاملا هم درست بوده و سند متقن (صدای ضبط شده) هم داشته.

[Eissa]

با سلام به همه دوستان

من تقریبا همه ی 15 صفحه ی گذشته و نگاه کردم و خووندم. همش از مرگ و میر و طلاق و دعوا و.... بود. بیاید موضوع رو 180 درجه بچرخونیم و راجع به ازدواج صحبت کنیم.

پروسه ی مهاجرت من قرار نبود اینقدر طولانی بشه. برای همین برنامه ی زندگی و ازدواج رو موکول کرده بودم به بعد از مهاجرت. الان هم با توجه به طولانی شدن پروسه، میترسم برای ازدواج اقدام کنم با پروسه جایی گیر بکنه یا طولانی تر بشه. خیلی امید دارم تا پاییز امسال تکلیف رفتن من مشخص شده باشه.

به فرض اینکه من آخر امسال کانادا و مونترال باشم، لطفا من رو راهنمایی کنید.

دوست دختر من برای مهاجرت به استان کبک اقدام کرده و منتظر مصاحبه ست. اون هم احتمالا اواخر تابستون یا اوایل پاییز میره مصاحبه.
اگر من وارد کانادا بشم، چقدر بعد از سکونت میتونم برای ازدواج اقدام کنم. بعد از اقدام چقدر طول میکشه که همسرم به من ملحق بشه؟ آیا لازمه که ثابت کنیم که ما از قبل با هم بودیم؟ برای اثبات چه مواردی لازمه؟ اگر قرار باشه پروسه ی ازدواج 2 3 سال طول بکشه بهتر نیست صبر کنیم پروسه ی مهاجرت خود به خود طی بشه؟ آیا ازدواج بعد از قبولی در مصاحبه باعث تسریع حضور او در کانادا خواهد شد؟ و ....
هر نظر و پیشنهادی با کمال میل پذیرفته میشه .

البته مستحضر هستید که اخیرا وزارت مهاجرت راجع به سو استفاده از قوانین ازدواج برای مهاجرت اخطار های زیادی میده!

با تشکر فراوان

[ghlobe]

با سلام به همه دوستان

من تقریبا همه ی 15 صفحه ی گذشته و نگاه کردم و خووندم. همش از مرگ و میر و طلاق و دعوا و.... بود. بیاید موضوع رو 180 درجه بچرخونیم و راجع به ازدواج صحبت کنیم.

پروسه ی مهاجرت من قرار نبود اینقدر طولانی بشه. برای همین برنامه ی زندگی و ازدواج رو موکول کرده بودم به بعد از مهاجرت. الان هم با توجه به طولانی شدن پروسه، میترسم برای ازدواج اقدام کنم با پروسه جایی گیر بکنه یا طولانی تر بشه. خیلی امید دارم تا پاییز امسال تکلیف رفتن من مشخص شده باشه.

به فرض اینکه من آخر امسال کانادا و مونترال باشم، لطفا من رو راهنمایی کنید.

دوست دختر من برای مهاجرت به استان کبک اقدام کرده و منتظر مصاحبه ست. اون هم احتمالا اواخر تابستون یا اوایل پاییز میره مصاحبه.
اگر من وارد کانادا بشم، چقدر بعد از سکونت میتونم برای ازدواج اقدام کنم. بعد از اقدام چقدر طول میکشه که همسرم به من ملحق بشه؟ آیا لازمه که ثابت کنیم که ما از قبل با هم بودیم؟ برای اثبات چه مواردی لازمه؟ اگر قرار باشه پروسه ی ازدواج 2 3 سال طول بکشه بهتر نیست صبر کنیم پروسه ی مهاجرت خود به خود طی بشه؟ آیا ازدواج بعد از قبولی در مصاحبه باعث تسریع حضور او در کانادا خواهد شد؟ و ....
هر نظر و پیشنهادی با کمال میل پذیرفته میشه .

البته مستحضر هستید که اخیرا وزارت مهاجرت راجع به سو استفاده از قوانین ازدواج برای مهاجرت اخطار های زیادی میده!

با تشکر فراوان

این موضوع در تاپیک زیر بحث میشه و اطلاعات خوبی داره. یک نگاهی بیندازید:

http://www.applyabroad.org/forum/sho...86%D8%AF%DB%8C

[yaldasetayesh]

این موضوع در تاپیک زیر بحث میشه و اطلاعات خوبی داره. یک نگاهی بیندازید:

http://www.applyabroad.org/forum/sho...86%D8%AF%DB%8C

خیلی خوبه منم موافقم راجب ازدواج و چیزهای خوبتر حرف بزنیم ، اما انگار یه طوری ما آدم ها وقتی چیز خوب برامون پیش می یاد چشم بسته می ریم تو شکمش و وقتی مشکلی پیش می یاد می یایم اینجا ودنبال یه راه میگردیم.
دوستان عزیز دادگاه برگزار شد و خانم اعتراض کرده بود به قاضی اول که گفته بود آشنا آقا هست و در دادگاه دوم که رأی داده شد یه قاضی دیگه آمد وبه آقا 9 ماه و17 روز زندانی داد .ختم جلسه
راجب بقیه اظهار نظر دوستان هم که در پی نوشته پست من بود الان هیچ نظری ندارم شاید حال وحوصله بحث راجب مسائل حاشیه ای ، اما از همشون ممنونم.حالا یه سوال حالا که آقا به زندان برده شده آیا فرجام خواهی یا اعتراض به رای یا عفو چیزی ممکنه؟؟ یا خیر،

[Pearson]

خیلی خوبه منم موافقم راجب ازدواج و چیزهای خوبتر حرف بزنیم ، اما انگار یه طوری ما آدم ها وقتی چیز خوب برامون پیش می یاد چشم بسته می ریم تو شکمش و وقتی مشکلی پیش می یاد می یایم اینجا ودنبال یه راه میگردیم.
دوستان عزیز دادگاه برگزار شد و خانم اعتراض کرده بود به قاضی اول که گفته بود آشنا آقا هست و در دادگاه دوم که رأی داده شد یه قاضی دیگه آمد وبه آقا 9 ماه و17 روز زندانی داد .ختم جلسه
راجب بقیه اظهار نظر دوستان هم که در پی نوشته پست من بود الان هیچ نظری ندارم شاید حال وحوصله بحث راجب مسائل حاشیه ای ، اما از همشون ممنونم.حالا یه سوال حالا که آقا به زندان برده شده آیا فرجام خواهی یا اعتراض به رای یا عفو چیزی ممکنه؟؟ یا خیر،

بايد قطعن امكان درخواست استيناف وجود داشته باشد