صفحه 58 از 59 نخستنخست ... 8484950515253545556575859 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 571 تا 580 , از مجموع 582

موضوع: مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

  1. #571

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    دلتنگیو میشه با چند تا کار ساده کمتر کرد،مثلا با تماس تصویری دائم در ارتباط باشی با خانواده یا به این فکر کنی چند سال دیگه که وضعیتت ثابت شد میتونی خانوادتو هم بیاری پیش خودت

  2. #572

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط tothefuture نمایش پست ها
    دلتنگیو میشه با چند تا کار ساده کمتر کرد،مثلا با تماس تصویری دائم در ارتباط باشی با خانواده یا به این فکر کنی چند سال دیگه که وضعیتت ثابت شد میتونی خانوادتو هم بیاری پیش خودت
    دقیقا.‌من سالهای خانوادم را ندیدم بیشتر از شش ساله اما تقریبا هفته ای سه بار تا چهار بار اندازه یکساعت با مامانم حرف میزنم. تو این سالها رابطه همون خیلی بالا پایین داشته انگار کنار هم بودیم‌. دوست داشتم میشد پیشم می اومد اما با این اوضاع آمریکا همین جوری باید کنار بیاییم با هم.


    That's the price you pay
    Leave behind your heartache, cast away
    Just another product of today
    Rather be the hunter than the prey

  3. #573
    Junior Member homaesm آواتار ها
    تاریخ عضویت
    May 2011
    رشته و دانشگاه
    Energy Systems En at SUT
    ارسال‌ها
    44

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    دوست ندیده عزیز
    مرسی که اینقد خوب نوشتی. من که الان در آستانه رفتن ام کلی ازت روحیه گرفتم.
    به نظر من زندگی هرجای دنیا باشی چالش های خودش را داره. مهم اینه که آدم در هر موقعیتی که هست سعی کنه looking forward باشه.
    از طرف دیگه، برای ما جوون های ایرانی که میخایم پیشرفت کنیم، آزاد و سالم زندگی کنیم و از زندگی لذت ببریم، قطعا ایران جای مناسبی برای زندگی نیست.



    نقل قول نوشته اصلی توسط chemistrymaste نمایش پست ها
    دوست عزیزم،
    من دختر خیلی حساسی هستم. خیلیم اجتماعی و احساسی هستم.
    چیزی که اینجا بهم فشار میاورد هیچ وقت تنهایی نبود. تنهایی به شما فشار نخواهد اورد اگه که بخواین دوست پیدا کنین. دخترا معمولا آپشن هاشون خیلی خیلی زیاده. هر یه باری که شما برین یه مهمونی ای کافه ای جایی (نه حتی بار و کلاب) کلی آدم اعم از دختر و پسر پیدا میشن که دوست دارن با شما دوست بشن. اینجا ممکنه depression های مختلف فلسفی مثل existential deppression بگیرین که طبیعی و گذرا هست. ولی تنها نمیمونین.
    اتفاقا به نظرم مجرد بودن برای یه دختر (پسرا رو نمیدونم) ایرانی امتیاز هست چون آپشنهای زیادی داره و میتونه هم یه پسر درست و حسابی متناسب با روحیاتش پیدا کنه هم اینکه مثل یه خانم شوهر دار مجبور نیست که فقط با دوستای همسرش بچرخه یا محدودیت هایی داشته باشه.
    چند تا از دخترای ایرانی که میشناسم و ازدواج کردن گاهی میان درد دل میکنن که خوشبحالت که توی همین قاره ای که توش هستی پسری که میخواستی رو پیدا کردی چون ما از طریق ازدواج اومدیم و یا با همسر اومدیم و الان به مشکلات فکری و روحی خوردیم باهاشون و تازه از بیرون هم کلی پیشنهاد میگیریم و خیلی ناراحتیم که چرا اصلا باید ازدواج میکردیم که بخوایم با دست و پای بسته اینجا زندگی کنیم؟ (میخواستی به عشق خارج اومدن زن هرکسی که از کانادا برمیگرده ایران که دو روز استراحت کنه و یه زنی هم بگیره نشی، خودت کردی با خودت).
    برای همین ازین جهت برای شما نگرانی وجود نداره.
    من کلا دختر ایرانی ندیدم که از تنهایی بناله یکی از ناله های خود من در این رابطه هست که چرا هیچوقت وقت ندارم که به همه پارتیا برم یا با دوستام همش برم بیرون کارهای girly کنم (سینمار رفتن با رفیقای دختر، خرید با رفیقای فقط دختر، دور هم نشستن و حرف زدن پشت سر بقیه فقط با دوستای دختر که البته کاناداییا خودشون اساتید چیره دستی در این زمینه هستن و من فعلا پیششون مشغول شاگردی میباشم، حرف زدن درباره دوست پسرامون فقط با دوستای دختر ) اینجا یه جور outing ها هست که فقط دخترا با هم میرن. مثلا روزی که من اومدم، تقریبا دو سه هفته بعدش تمام دخترای تگروهمون و چند تا دختر دیگه ر توی واتس اپ ادد کردیم (هیچ کدوم هم ایرانی نبودن) و هر هفته دو باری میرفتیم اسکیت/سینما/خرید/کافه رفتن و غیبت کردن پشت سر "همه جهان هستی". توی ایران مثلا من دست صفدر قلی رو بگیرم باهاش برم بیرون هیچی هم بین ما نباشه قطعا حرف درمیارن و احتمالا اولین و اخرین باری هست که با صفدر میرم بیرون. ولی اینجا کلا پسرا رو خیلی وقتا ممکنه عمدا وارد نکنن توی دور همی و یه سری اوقات فقط مال دختراس. اینو من اینجا یاد گرفتم. اسمشو بذارین sexism یا هرچی، اینو من اینجا دیدم برای اولین بار. کلا بیرون رفتنای دخترانه خیلی رایجه اینجا. منم دیدم و یاد گرفتم
    نگران نباش پاشو بیا.

  4. #574

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط homaesm نمایش پست ها
    دوست ندیده عزیز
    مرسی که اینقد خوب نوشتی. من که الان در آستانه رفتن ام کلی ازت روحیه گرفتم.
    به نظر من زندگی هرجای دنیا باشی چالش های خودش را داره. مهم اینه که آدم در هر موقعیتی که هست سعی کنه looking forward باشه.
    از طرف دیگه، برای ما جوون های ایرانی که میخایم پیشرفت کنیم، آزاد و سالم زندگی کنیم و از زندگی لذت ببریم، قطعا ایران جای مناسبی برای زندگی نیست.
    ایران اصلا برای زندگی کردن نیست.
    ایران برای همچنان بقا داشتن که فعلا (تا این لحظه) جنگی توش نیست خوبه
    بیچاره مردم ایران فکر می کنند زندگی می کنند در صورتی که نمی کنند و فقط ظاهرش رو دارند و برای بقای جانی مالی کاری خانوادگی چنگ می زنند.

  5. #575

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    حقیقتش من 30 سالم هست و حتی به ریسرچ و کار پژوهشی علاقمند هستم و میدونم که فرصتی هست که در این سن میتونم استفاده کنم.
    اما پدر و مادرم تنهای تنها هستند و فقط من هستم باهاشون و خیلی بهشون فکر میکنم.
    مادرم بیشتر از 10 بار بهم گفته اشتباه نکن و برو.
    ولی فکر تنهایی پدر و مادرم خیلی اذیتم میکنه. شاید من کار خاصی هم اینجا نکنما ولی همین که کنارشون هستم یا اینکه اونها شاید دلگرم به اینکه من هستم...

    نمیدونم...
    Sure, things will go well, I believe

  6. #576

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    اگر فزصتی داری که چند سالی بری خارج و پاسپورت یک کشور خوب رو بگیری حتماً برو. این فرصت ها همیشه نیست. بعد هم بر میگردی پیش خانواده. از خارج هم امکانات تلفن زدن و ویدیو دادن هست که هفته ایی چند بار حسابی سرگرمتون میکنه. با یک جهان دیگه آشنا میشی و برمیگردی...




    نقل قول نوشته اصلی توسط ma_albert نمایش پست ها
    حقیقتش من 30 سالم هست و حتی به ریسرچ و کار پژوهشی علاقمند هستم و میدونم که فرصتی هست که در این سن میتونم استفاده کنم.
    اما پدر و مادرم تنهای تنها هستند و فقط من هستم باهاشون و خیلی بهشون فکر میکنم.
    مادرم بیشتر از 10 بار بهم گفته اشتباه نکن و برو.
    ولی فکر تنهایی پدر و مادرم خیلی اذیتم میکنه. شاید من کار خاصی هم اینجا نکنما ولی همین که کنارشون هستم یا اینکه اونها شاید دلگرم به اینکه من هستم...

    نمیدونم...

  7. #577

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط ma_albert نمایش پست ها
    حقیقتش من 30 سالم هست و حتی به ریسرچ و کار پژوهشی علاقمند هستم و میدونم که فرصتی هست که در این سن میتونم استفاده کنم.
    اما پدر و مادرم تنهای تنها هستند و فقط من هستم باهاشون و خیلی بهشون فکر میکنم.
    مادرم بیشتر از 10 بار بهم گفته اشتباه نکن و برو.
    ولی فکر تنهایی پدر و مادرم خیلی اذیتم میکنه. شاید من کار خاصی هم اینجا نکنما ولی همین که کنارشون هستم یا اینکه اونها شاید دلگرم به اینکه من هستم...

    نمیدونم...

    اولن که پدر و مادر باید همدیگه را بیشتر از بچه هاشون دوست داشته باشن.
    دوما اگر به خاطر اونها جلوی پیشرفت خودت را بگیری، طبیعتا باید ناراحت بشن

    فک کردم گفتی بیست سالته، من سی سالم که بود، حدود ۸ سال خارج بودم بدون خانواده.
    می خوای ایران بمونی که چی؟ لابد بچه هات هم باید ایران بمونن که تنها نباشی؟!

    کتاب "هیچ یاری جز کوهستان" نوشته بهروز بوچانی رو بخون.
    برای خواندن مقاله به چه گوش دهیم Link

  8. #578
    Member Garibaldi آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2015
    رشته و دانشگاه
    Physics - SUT
    ارسال‌ها
    457

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    ادامه زندگی در ایران یعنی خیانت به فرزندان احتمالیمون
    نقل قول نوشته اصلی توسط dv1397 نمایش پست ها
    اولن که پدر و مادر باید همدیگه را بیشتر از بچه هاشون دوست داشته باشن.
    دوما اگر به خاطر اونها جلوی پیشرفت خودت را بگیری، طبیعتا باید ناراحت بشن

    فک کردم گفتی بیست سالته، من سی سالم که بود، حدود ۸ سال خارج بودم بدون خانواده.
    می خوای ایران بمونی که چی؟ لابد بچه هات هم باید ایران بمونن که تنها نباشی؟!

    کتاب "هیچ یاری جز کوهستان" نوشته بهروز بوچانی رو بخون.
    96 nine or six

  9. #579

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط Garibaldi نمایش پست ها
    ادامه زندگی در ایران یعنی خیانت به فرزندان احتمالیمون
    شما چنین حرفی می زنین، از دیگران(غریبه ها و خارجی ها) دیگر چه می توان انتظار داشت...انتظار دارین دیگران هم به شما احترام بزارن. تا شما به خودتون اخترام نزارین، دیگران نیز ارزشی برای شما قائل نخواهند بود. شما رو نمی دونم ولی من به ایرانی بودن خود می بالم و از زندگی کردن در آن با وجود مشکلات فراوان ترس و ابایی ندارم.

    https://www.academiacafe.com/pf/Thre...8C%D8%A7%D9%86

  10. #580
    ApplyAbroad Guru
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    ارسال‌ها
    4,375

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط ma_albert نمایش پست ها
    حقیقتش من 30 سالم هست و حتی به ریسرچ و کار پژوهشی علاقمند هستم و میدونم که فرصتی هست که در این سن میتونم استفاده کنم.
    اما پدر و مادرم تنهای تنها هستند و فقط من هستم باهاشون و خیلی بهشون فکر میکنم.
    مادرم بیشتر از 10 بار بهم گفته اشتباه نکن و برو.
    ولی فکر تنهایی پدر و مادرم خیلی اذیتم میکنه. شاید من کار خاصی هم اینجا نکنما ولی همین که کنارشون هستم یا اینکه اونها شاید دلگرم به اینکه من هستم...

    نمیدونم...
    بر خلاف نظر برخی دوستان و ضمن احترام به همه نظرها من به شما توصیه میکنم اگر وابستگی عاطفی دوطرفه زیادی با خانواده دارید (به ویژه مادرو پدر) در این خصوص با ملاحظه و تامل زیاد تصمیم بگیرید.
    شاید فرصت چندساله برای تاخیر در مهاجرت چیزی را در تصمیم و نهایت زندگی شما تغییر ندهد(به جز شانس کمتر)، ولی در زندگی عزیزانتان شاید چنین فرصتی دیگر هرگز نباشد.
    رفتن همیشه و برای همه خوب نیست. برای برخی ممکن است ماندن تصمیم بهتری باشد. دلیل ندارد کاری را انجام دهید که اغلب در انجام ان موفق شده اند یا از انجام ان پشیمان نشده اند. همیشه درصدی حتی کم هستند که با هرموفقیتی هم که به دست بیاورند نمی توانند چیزهای از دست رفته را بازیابند و شاید شما هم یکی از ان دسته باشید پس فارغ از اینکه چه تصمیمی میگیرید، همه فاکتورها از جمله مساله خانواده و وابستگی عاطفی دوطرفه را هم منظور کنید.

    شاید صرفا نگریستن به صحنه رفتن دوستان و تماشای از دور مسابقه ای که فکر میکردید می توانستید مدتها قبل بخشی از ان و نه تماشاگرش باشید، به دلیل پایبند شدن به قیوداتی که فکر میکنید هست کمی آزاردهنده به نظر برسد، اما چیزی را ازدست نمیدهید اگر در این مسابقه قدری متفاوت تر از دیگران عمل کنید.
    “I find the great thing in this world is not so much where we stand, as in what direction we are moving"

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •