صفحه 10 از 59 نخستنخست 1234567891011121314151617181920 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 91 تا 100 , از مجموع 582

موضوع: مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

  1. #91
    Member
    تاریخ عضویت
    Apr 2012
    رشته و دانشگاه
    industrial ENG
    ارسال‌ها
    233

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    سلام
    آره آدم تو این بازه همه اش حس های ضد و نقیض داره. من حتی بعضی وقتا دلم برای ایران هم میگیره! اما امیدوارم یک روزی برای همین ایران یک کار خوبی بکنم. بعضی وقت ها هم حس میکنم همه اش شد درس. آنجا هم که درسی اقدام کردیم. البته از بعضی ها شنیدم که آنجا درس میشه مثل کار کردن. امیدوارم از پس پروژه ها و درس ها آدم بتوانه خوب بر بیاد. آره خانواده هم واقعا مساله مهمی هست. اما من فکر میکنم نکته اصلی اینه که یک تغییر در راه هست و دل آدم میخواهد به همین آرامش نسبی و فرضا ثباتی که الان داره اینجا پیش خانواده اش دلش را خوش بکنه و دیگه ریسک نکنه همه چی را تازه از نو اونم جائی که اولین باره داره در عمرش پا میگذاره شروع بکنه. نکته دیگه ای که هم هست اینه که حتی خیلی ها را میبینه سر خانه زندگی شان هستن اینجا و انگار از زندگی شان راضی هستن و شاید حتی واقعا هم همین طور باشه یعنی یاد گرفتن چشم خودشان را روی خیلی مسائل ببندند و راه خودشان را پیش برند. خلاصه من به شخصه بعد از ویزا به این رسیدم خوش بختی تو دل آدم هااست چه ایران چه هر جای دیگه آدم بیشتر از همه این خودش هست که بایستی ببینه اهدافش چی هستن و برای رسیدن به آنها تلاش کنه. محکم باشه و با ایمان کامل به مسیری که انتخاب کرده پیش بره. به امید آینده ای روشن تر برای ایران و ایرانی.

  2. #92

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط rashidy_chem نمایش پست ها

    به آینده فکر کن ... به آزادی... به نظم ...به زیبایی ... به حقوق انسانی ... ... به چیزایی که داری بدست میاری و اونجا نداری ....

    اگه اینجا احتیاج به کمک داشتی واسم پیغام بذار
    همینجور که پستهای ناامیدی رو میخوندم داشت اشکم در میومد که به این رسیدم ، دستت درد نکنه. این موضوع برای ما که اوله راهیم خطرناکه باید روش بنویسن کسانی که در مرحله بعد از ویزا گرفتن به بالا هستند، وارد شوند

  3. #93

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط pimi810 نمایش پست ها
    During this spring, I leaved the country for about 4 times, but at the end of each journey, when I approached the entrance gate , I deeply got depressed!

    I believe that if you were in a good condition in Iran (from your own view) you would not start applying and experiencing torrent
    of problems in order to leave the country
    What I can tell you my friends is that humans are very forgetful; as soon as you leave the country (even before leaving, during final days), you may forget all bad things happened to you and boosted you to make such decision, so a part of this homesickness is blindness!

    Since 3 years ago, I, myself, have been writing down all reasons which led me into making this decision, and each time I review them, my motivation for doing so rapidly increases!
    حق با شماست آدم تا از فرودگاه خارج میشه دلش برای ایران تنگ میشه ولی وقتی داری دوباره وارد کشور میشی یه دفعه میگی وای دوباره ایران دوباره بدبختی دوباره دروغ دوباره الودگی ....
    چارلی چاپلین میگوید :آموخته ام که با پول می شود خانه خرید ولی آشیانه نه، رختخواب خرید ولی خواب نه، ساعت خرید ولی زمان نه، می توان مقام خرید ولی احترام نه، می توان کتاب خرید ولی دانش نه، دارو خرید ولی سلامتی نه، خانه خرید ولی زندگی نه ، می توان قلب خرید، ولی عشق نه.

  4. #94
    Global Moderator

    Simon آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2007
    ارسال‌ها
    16,556

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط maziarmohamadi نمایش پست ها
    حق با شماست آدم تا از فرودگاه خارج میشه دلش برای ایران تنگ میشه ولی وقتی داری دوباره وارد کشور میشی یه دفعه میگی وای دوباره ایران دوباره بدبختی دوباره دروغ دوباره الودگی ....

    شما چند وقته از ايران خارج شدي؟ يا كي به سلامتي راهي هستي؟
    اطلاعیه مهم در بخش آمریکا
    اطلاعیه مهم در بخش کانادا

    شبیه ساز آزمون تافل را از کجا دانلود کنیم؟
    از پاسخ دادن به پیام خصوصی یا پیام بازدید کننده ایی که در سطح انجمن قابل مطرح کردن است معذورم.

  5. #95

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط simon نمایش پست ها
    شما چند وقته از ايران خارج شدي؟ يا كي به سلامتي راهي هستي؟
    من اگه کلیر شم ماه بعد کشور رو ترک می کنم ولی تجربه سفر خارجی داشتم آدم از همون اول یه دفع یاد چیزای خوب ایران میوفته
    چارلی چاپلین میگوید :آموخته ام که با پول می شود خانه خرید ولی آشیانه نه، رختخواب خرید ولی خواب نه، ساعت خرید ولی زمان نه، می توان مقام خرید ولی احترام نه، می توان کتاب خرید ولی دانش نه، دارو خرید ولی سلامتی نه، خانه خرید ولی زندگی نه ، می توان قلب خرید، ولی عشق نه.

  6. #96
    Global Moderator

    Simon آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Oct 2007
    ارسال‌ها
    16,556

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط maziarmohamadi نمایش پست ها
    من اگه کلیر شم ماه بعد کشور رو ترک می کنم ولی تجربه سفر خارجی داشتم آدم از همون اول یه دفع یاد چیزای خوب ایران میوفته
    به نظرم همه چي رو بزار كنار و وقت رفتن شد اون زمان بهش فكر كن. از الان تشديد نكن دلتنگي رو. همهي ما انسانيم و به هر حال چيزهايي يا كساني رو داريم كه از دست ميديم. بهتره آرامش داشته باشيم اين اضطرابو به اطرافيان منتقل نكنيم. خانواده واقعا از اين هجرت لطمه ميخورند پس بهتره كمكشون كني تا اون روز آرامش داشته باشند. شادباشي و موفق
    اطلاعیه مهم در بخش آمریکا
    اطلاعیه مهم در بخش کانادا

    شبیه ساز آزمون تافل را از کجا دانلود کنیم؟
    از پاسخ دادن به پیام خصوصی یا پیام بازدید کننده ایی که در سطح انجمن قابل مطرح کردن است معذورم.

  7. #97

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط maziarmohamadi نمایش پست ها
    من اگه کلیر شم ماه بعد کشور رو ترک می کنم ولی تجربه سفر خارجی داشتم آدم از همون اول یه دفع یاد چیزای خوب ایران میوفته
    سفر تفریحی با سفری که بری و مشغول درس و کار و مشغله‌های زندگی بشی خیلی فرق داره
    من خودم الان 8-9 ماهه بیرون ایران هستم، اما اینقدر سرم شلوغه که فرصت فکر کردن به ایران رو نداشتم!
    خدا رو شکر اسکایپ هم مسئله‌ی دلتنگی واسه خانواده رو حل کرده
    تنها چیزی که منو اذیت کرد از دست دادن چند تا مناسبت‌های خانوادگی مثل عروسی‌ها بود که اونم همه‌ی فامیل بسیج شده بودن و از گوشه‌گوشه‌ی مراسم برام عکس و گزارش تهیه کرده بودن

    با simon موافقم
    اگر از الان بهش فکر کنید لذت این روزهای باقیمونده رو هم نمی‌تونید ببرید
    چو فردا رسید فکر فردا کنید

  8. #98
    Senior Member
    تاریخ عضویت
    Dec 2007
    ارسال‌ها
    520

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط .:HoDa:. نمایش پست ها
    تنها چیزی که منو اذیت کرد از دست دادن چند تا مناسبت‌های خانوادگی مثل عروسی‌ها بود که اونم همه‌ی فامیل بسیج شده بودن و از گوشه‌گوشه‌ی مراسم برام عکس و گزارش تهیه کرده بودن
    سلام
    آخه reporter های ما اون همه حرفه ای نیستند!
    مسئله آزار دهنده واسه خود من اینه که می دونم اگر برم نمی تونم مثلا تعطیلات برگردم. اگر می تونستم حتی اگر بر نمی گشتم زیاد احساس ناراحتی نمی کردم. ولی چیزی که الان هی تو کله ام میاد اینه که تا تحصیلم تمام نشه نمی تونم برگردم چون ویزام تک وروده و رشته ام هم حساسه. از طرفی خانواده هم آیا بتونن ویزا بگیرن بیان دیدن من یا نه. تا به این چیزها فکر می کنم دلم می گیره. قضیه دقیقا قضیه ای کیو سانه که قبلا هم گفتم. تا استاد بزرگ نشده بود نمی تونست برگرده. قبلا وقتی می دیدم دوستام علاقه بیشتر به پذیرش کانادا دارن به دلیل اینکه می تونستن برگردن، من زیاد به این چیزها فکر نمی کردم. اینگار حالیم نبود. حالا می فهمم واقعا این ویزای آمریکا چه درد سری است!

  9. #99
    Member
    تاریخ عضویت
    Apr 2012
    رشته و دانشگاه
    industrial ENG
    ارسال‌ها
    233

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    سلام. به دلت بد راه نده. خدا را چه دیدی. بعضی ها میگن میشه ریسک کرد رفت کانادا و از آنجا احتمالش هست حتی برای باقی سال ها مولتی بدهند این بار. یعنی ویزای آمدن به ایران را بریم فرضا کانادا بگیریم. منم این فکر های تو را دارم اما دیگه دارم سعی میکنم کم کم آرامش خودم را حفظ کنم و ببینم راه حل چیه الان؟ راه حل اینه که بریم الان حالا که همین ویزا را هم داریم و توکل به خدا کنیم که انشاالله یا خانواده مان در طی این دوره میتوانن بیان یا اینکه خودمان این ریسک را بکنیم. اما اینم در نظر بگیر آنهائی هم که مولتی دارن فکر نکن این حس ها را ندارن. من یک دوستم مولتی داره ولی اونم همین حس ها را داره. بهش میگفتم تو که مولتی هستی اما خوب دیدم راست میگه کلا رفتن در نوع خودش تصمیمی هست. اما بهتره کلا سختش نکنیم. خدا خواسته تا اینجا کارها پیش رفته و راحت میشد نشه. حالا پیش میریم. دیگه هم بزرگ شدیم و این که بتوانیم مستقل از خانواده باشیم مدتی شاید تجربه اش برامون لازمه. اما من فکر کنم اولاش این قدر مسئولیت و کار و درس داریم که دقیقا این را به این میزانی که الان داریم فکر میکنیم حس نمیکنیم. حتی من بعضی وقت ها به این میرسم برای خانواده شاید دوری سخت تر از خود ما باشه. اما به امید اینکه بازهم قانونی صادر بشه و راه ها بازتر بشه. امیدوارم بتوانیم این مرحله و مراحل دیگه ای را که پیش رو داریم خوب بگذارانیم. اما من فکر میکنم الان مهمترین چیز اینه که آرامش داشته باشیم و روحیه قوی و برای این تغییر کم کم خودمان را آماده کنیم. درست میشه همه چی. فقط کمی زمان لازمه. بهتره مثبت باشیم و با روحیه ای شاد و پر از انرژی جلو بریم. امیدواری بهتره در این مرحله کلا. موفق و شاد باشی.

    نقل قول نوشته اصلی توسط nt نمایش پست ها
    سلام
    آخه reporter های ما اون همه حرفه ای نیستند!
    مسئله آزار دهنده واسه خود من اینه که می دونم اگر برم نمی تونم مثلا تعطیلات برگردم. اگر می تونستم حتی اگر بر نمی گشتم زیاد احساس ناراحتی نمی کردم. ولی چیزی که الان هی تو کله ام میاد اینه که تا تحصیلم تمام نشه نمی تونم برگردم چون ویزام تک وروده و رشته ام هم حساسه. از طرفی خانواده هم آیا بتونن ویزا بگیرن بیان دیدن من یا نه. تا به این چیزها فکر می کنم دلم می گیره. قضیه دقیقا قضیه ای کیو سانه که قبلا هم گفتم. تا استاد بزرگ نشده بود نمی تونست برگرده. قبلا وقتی می دیدم دوستام علاقه بیشتر به پذیرش کانادا دارن به دلیل اینکه می تونستن برگردن، من زیاد به این چیزها فکر نمی کردم. اینگار حالیم نبود. حالا می فهمم واقعا این ویزای آمریکا چه درد سری است!

  10. #100

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط nt نمایش پست ها
    سلام
    خیلی ممنون از همه بابت دلداری و چه خوبه که می بینم خیلی ها حس منو دارن و این دلتنگی ها فقط واسه من نیست و امیدوارم من هم زود بهش عادت کنم. rashidy_chem من دارم میرم آیووا. ولی از port شیکاگو وارد خواهم شد. اما شیکاگو نمی مونم.
    راستش آدم وقتی دنبال اپلای و رفتن به یک کشور دیگه می ره، در کنار آرزوهاش برای رسیدن به یک موقعیت بهتر علمی، به همون فاکتورهای نظم و آزادی و حقوق انسانی و ... هم فکر می کنه و همین چیزا میشه یک انگیزه قوی واسه چندین سال تلاشش برای گرفتن پذیرش و ویزا. اما تا موقع رفتن میشه تمام این فاکتورها از نظرش می رن کنار و فقط خونواده میاد جلوی چشم آدم. واقعیت اینه که ما اینگار با رفتن از کشورمون هیچ چیزی را از دست نمی دیم الا خانواده ولی ناگهان به این نتیجه می رسیم که چیزی که داریم از دست می دیم در مقابل چیزی که داریم به دست میاریم باز هم بزرگه و اینگار با خودمون می گیم معامله خوبی نکردیم. جالب اینجاست! اگر ویزامون را همین الان بگیرن ازمون دوباره میریم می زنیم تو سر و مغزمون واسه اپلای و ویزا. برای اینکه یک جوری تو مملکت خودمون هم خوردیم به تهش! از شغلمون راضی نیستیم از تحصیلمون راضی نیستیم. و از خیلی چیزای دیگه. می خوام بگم دانشجوی ایرانی اینگار نه راه پیش داره و نه پس. نه اینجا واسش جای زندگیه نه جای دیگه. خلاصش اینکه اونوقت که ما را آفریدن بی سرزمین آفریدن. از اولش تکلیفمون با خاک زمین مشخص نبود!
    آره واقعا " اونوقت که ما را آفریدن بی سرزمین آفریدن. از اولش تکلیفمون با خاک زمین مشخص نبود!"

    این همه مدت همش داشتم فکر می کردم چرا اینطوریم پس من چی می خوام نه می تونم برم نه می تونم بمونم همین یه جمله جواب همه سوال های من بود

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •