صفحه 14 از 59 نخستنخست ... 456789101112131415161718192021222324 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 131 تا 140 , از مجموع 582

موضوع: مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

  1. #131
    ApplyAbroad Hero milad83 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Feb 2012
    رشته و دانشگاه
    TUWien
    ارسال‌ها
    1,091

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط motahhar نمایش پست ها
    نه بلور جان چرا شک کنی این رواله زندگیه این دلتنگی ها نیز بگذرد . نگاهت به آینده باشه ٬ آدمیزاد ساخته شده که خودش را با شرایط وفق بده فقط باید تا جایی که میشه راه کارش را پیدا کنی.

    ایشاا... جایی میریی که گرفتن ویزاش دردسر نداشه باشه و خانواده میتونند هر از چند گاهی بهت یه سری بزنند . و خودت هم بتونی بیای ایران.

    شاد باشی دوست عزیز
    گاهی باید به یاد آورد که دنیا اونقدر بی پایست که تا چشم بهم بزنی تموم می شه.
    بیشتر اوقات باید اشک ریخت واسه روزایی که فرصتشو داشتیم که بهتر باشیم و از دستشون دادیم.
    گاهی باید درد رو حس کرد و اشک رو چشید تا بزرگ شد.

    زندگی جدال خوبی ها و بدی هاست. فقط باید لحظه ها رو فهمید.


    لبخند بزن
    .Robert Frost : In three words I can sum up everything I've learned about life: it goes on

  2. #132
    Junior Member sarada آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Sep 2012
    ارسال‌ها
    88

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    من چون با دوستم اومدم و تنها نبودم روزای اول خیلی خوب گذشت و اصلا هم دلتنگی نبود راستش ! ولی هر بار که ایران رفتم و برگشتم تا یه هفته افسرده بودم .زندگیه دیگه ...ولی بعد یه مدت عادی میشه و تو طول روزهام شاید هیچ غمی هم نباشه اما خب تا زنگ میزنم ایران و مادرم اونور خط گریه میکنه منم دوباره یادم می افته که چقدر دلتنگم!

  3. #133
    ApplyAbroad Superstar pimi810 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    ارسال‌ها
    2,396

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    It is so funny that people cope with this problem in different ways, yet for someone like me, it is not a problem at all!

    I really enjoy being here. I talk to my family via skype, and they always say that I am more happier than when I was at home,

    When I was studying in Iran, I had all those symptoms you mentioned above, but now all of them have been vanished!!

    We have a lot of recreational facilities in our uni (like almost all other universities in US) and also looooooooooots of events in both uni and uptown, and sometimes I cant manage to do all my favorite activities.

    to be honest, many of us do not know how to live happily coze we have not learned it in Iran due to lack of true cultural habits, facilities, money, ....

    Here in US, if you plan out your life and manage your time, youll never have a minute to think about worthless things like homesickness and Ghormesabzi ....
    !One hundred sixty-three thousand sq mi of awesomeness

  4. #134
    Junior Member elnazhat آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    رشته و دانشگاه
    Civil Eng-Sharif
    ارسال‌ها
    80

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط pimi810 نمایش پست ها
    It is so funny that people cope with this problem in different ways, yet for someone like me, it is not a problem at all!

    I really enjoy being here. I talk to my family via skype, and they always say that I am more happier than when I was at home,

    When I was studying in Iran, I had all those symptoms you mentioned above, but now all of them have been vanished!!

    We have a lot of recreational facilities in our uni (like almost all other universities in US) and also looooooooooots of events in both uni and uptown, and sometimes I cant manage to do all my favorite activities.

    to be honest, many of us do not know how to live happily coze we have not learned it in Iran due to lack of true cultural habits, facilities, money, ....

    Here in US, if you plan out your life and manage your time, youll never have a minute to think about worthless things like homesickness and Ghormesabzi ....
    شما چه مدته که امریکا تشریف دارین؟

  5. #135
    ApplyAbroad Superstar pimi810 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    ارسال‌ها
    2,396

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط elnazhat نمایش پست ها
    شما چه مدته که امریکا تشریف دارین؟
    one and half month
    But have been living 25 years in Iran, last 7 years independently, so dont tell me that I am in transient regime
    !One hundred sixty-three thousand sq mi of awesomeness

  6. #136

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    خدا شاهده همین امروز تو نیاوران وسط تاکسی مچاله شده بین دو تا افغانی کارگر بودم فکر این حرف بودم میشه یه روز دلتنگ اینجا بشم.(رفته بودم نیاوران تدریس خصوصی) من برای خرج ریز نمره دارم کار میکنم کنارم یه عالمه مرفه واقعا بدون درد!
    دوستان عزیزم
    من تو اطرافم الان آدمهایی رو دارم میبینم که درس خونده ان و در به در دنبال پاس افغانی!به قرآن.هستن برن استرالیا ویزای کاری بگیرن.
    اینجا یه مشت آدم اعصاب خرد افسرده دور هم جمع شدن البته کنار عزیزان دل دلال ها ی محترم!
    به خدا جز حضور پدر و مادر اونم بسته به شرایط سر یه هفته دوباره اگه مثل من اختلاف دارید باهاشون دعواها شروع میشه.
    به قول یه دوستی دلتون برا اینجا تنگ شد حواستون باشه من خودم اینججا رو براتون دو دستی نگه میدارم تا برگردید.
    نذارید دل تنگی منجر به افسردگی بشه..بچسبید به درس ...
    ویرایش توسط studentz : September 28th, 2012 در ساعت 01:40 PM

  7. #137
    Junior Member elnazhat آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    رشته و دانشگاه
    Civil Eng-Sharif
    ارسال‌ها
    80

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط pimi810 نمایش پست ها
    one and half month
    But have been living 25 years in Iran, last 7 years independently, so dont tell me that I am in transient regime
    خوبه خودتون متوجه شدین میخوام چی بگم!!!
    به هر حال خوشحال میشیم، 6 ماه دیگه هم بیاید اینجا و در مورد اینکه "چگونه happily زندگی کنیم؟" برای دوستان صحبت کنید.

  8. #138
    Junior Member
    تاریخ عضویت
    May 2011
    رشته و دانشگاه
    Usa
    ارسال‌ها
    45

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    تا وقتی درس میخوانید اصلا فرصت homesick شدن ندارید . برید بشینید سر درستون باباجان . حالا رسیدید آن طرف یک داستان جدید ساختید ؟

  9. #139
    ApplyAbroad Superstar pimi810 آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Jul 2010
    ارسال‌ها
    2,396

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط elnazhat نمایش پست ها
    خوبه خودتون متوجه شدین میخوام چی بگم!!!
    به هر حال خوشحال میشیم، 6 ماه دیگه هم بیاید اینجا و در مورد اینکه "چگونه happily زندگی کنیم؟" برای دوستان صحبت کنید.
    حتما". من تا آخر May برنامه م رو بستم ملیونها آدم سالهاست دارن تو این سرزمین happily زندگی می کنن. ایرانی ها هم می تونن اگر این نژاد پرستی رو بذارن کنار و هی نگن: هندی بو میده، چینی @#$% کاره، عرب کثیفه، اروپایی سرده، آفریقایی زشته، بریتانیای لهجه !!! داره و آمریکایی ساده ست!
    !One hundred sixty-three thousand sq mi of awesomeness

  10. #140
    Senior Member mdemehri آواتار ها
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    ارسال‌ها
    761

    پیش فرض پاسخ : مشکلی بنام دلتنگی و راه حل،اصلا راه حلی داره؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط sarada نمایش پست ها
    من چون با دوستم اومدم و تنها نبودم روزای اول خیلی خوب گذشت و اصلا هم دلتنگی نبود راستش ! ولی هر بار که ایران رفتم و برگشتم تا یه هفته افسرده بودم .زندگیه دیگه ...ولی بعد یه مدت عادی میشه و تو طول روزهام شاید هیچ غمی هم نباشه اما خب تا زنگ میزنم ایران و مادرم اونور خط گریه میکنه منم دوباره یادم می افته که چقدر دلتنگم!
    من که بعضی وقتا از بس بغض دارم زنگ نمی زنم به خانوادم.... که اونا دائم نگن چته؟ مریض شدی؟ خسته ای؟
    من این دفعه رفتم و برگشتم خیلی داغون شدم...چند وقت پیش تو وبلاگم اینو نوشتم
    می گن: بره عادت می کنه...کم کم یادش می ره...
    اینقدر کار داره که دیگه یاد خاطره ها هم نمیفته...
    خودم رو می زنم به اون راه و حرفها رو نشنیده می گیرم....
    هیچ کس نمی دونه تک تک حرفها و لحظه هایی رو که دوست دارم رو تو ذهنم حک کردم...
    یه وفتایی با خودم می خندم و میگم ای داد بیداد...
    لعنت به این حافظه...کاش عین ماهی حافظم دو ثانیه بود...
    اونوفت یادِ چیزی نمی افتادم و دلم تنگ نمی شد...
    حتی بالا رفتن از راه پله و باز کردنِ درِ قهوه ای رنگ خونه... اینم برام شده خاطره...
    دلتنگی برای همین چیزای به ظاهر کوچیک....
    دلتنگی مثل کوفتگی بعد از تصادفه...اوایلش گرمی ...نمی فهمی چی به روزت اومده...بعد از یه چند روز دردش جوری شروع می شه که تا عمق وجودت می ره و با هیچ مُسکنی هم آروم نمی شه....
    دوستام گفتن: خیلـــــــــــــــــــی داغونیا!
    نمی دونم والا...چند ماه دیگه سیتیزن می شم...احتمال زیاد برمی گردم....
    وقتی یکی به سئوالتون جواب می ده از روی وظیفه نیست، از رو لطفه....اینو یاد بگیرید که تشکر کنید.... آفرین!
    از پاسخ به هر گونه سئوال شخصی معذوریم. حتی شما دوست عزیز

علاقه مندی ها (Bookmarks)

علاقه مندی ها (Bookmarks)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •